۹ نکته مبهم اما کلیدی در فیلم «نگهبانان کهکشان ۳»

۹ نکته مبهم اما کلیدی در فیلم «نگهبانان کهکشان ۳»

به نقل از دیجیکالا:

دنیای سینمایی مارول با «مرد آهنی» (Iron Man) در سال ۲۰۰۸ آغاز شد. «مرد آهنی» داستان نسبتاً واقع‌گرایی را روایت می‌کند، داستان یک میلیاردرِ دلال اسلحه که وقتی گرفتار آدم‌ربایی می‌شود و می‌بیند اسلحه‌های شرکتش دست چه کسانی افتاده، تغییر می‌کند و به وسیله تکنولوژی‌‌هایی که در اختیار دارد، به مبارزه با تروریسم مشغول می‌شود. ایده «مرد آهنی» آن‌قدرها پیچیده نیست، به سادگی می‌توانست ایده یک فیلم درام نظامی یا تریلر جاسوسی باشد و نه یک فیلم اقتباسی از کمیک بوک. ژانرهای سینمایی و ترکیب‌های‌شان می‌توانند گیج‌کننده باشند، ولی هیچ‌چیز به گیج‌کنندگی فاز پنجم دنیای سینمایی مارول نمی‌رسد. دنیای سینمایی مارول از «مرد آهنی» تا به حال و آخرین ساخته‌اش «نگهبانان کهکشان ۳» تغییرات زیادی کرده، چیزهایی عجیب و غریب و چند موضوع مبهم به آن اضافه شده و به شدت گسترده شده است.

در ۳۲ فیلمی که پس از «مرد آهنی» آمدند، دنیای سینمایی مارول چیزهای زیادی به ما نشان داده؛ از جادوگران و ساحران بگیر تا بیگانه‌ها و موجودات و دنیاهایی که حتی از اتم‌ها هم کوچک‌ترند، مردمانی که در اقیانوس زندگی می‌کنند، جهش یافته‌ها و خدایان.‌ مارول همچنین خطوط زمانی متفاوت و سفر در زمان، سفر میان دنیاهای مختلف مولتی‌ورس (چندجهانی) و ابعاد مخفی را در فیلم‌هایش به ما نشان داده. فیلم «مرد مورچه‌ای و زنبورک ۳: کوانتومانیا» (Ant-Man and the Wasp: Quantumania) که فاز پنجم را آغاز کرد، به اندازه کافی با وجود موجودات مینیاتوری و تکثیر شدن اسکات لنگ عجیب و غریب بود، اما «نگهبانان کهکشان ۳» (که به طور کلی فیلم بسیار بهتری است) حتی پا را فراتر می‌گذارد و عجیب‌تر هم می‌شود.

«نگهبانان کهکشان ۳» پایان یکی از بهترین مجموعه‌های دنیای سینمایی مارول است؛ پایانی که هم به طرز عمیقی عجیب است و هم به شکل عجیبی، عمق دارد. «نگهبانان کهکشان ۳» از نظر فنی جزء فیلم‌های بلندپروازانه‌ی مارول نیست (که این ویژگی خوبی به حساب می‌آید)، و جز فیلم‌های قبلی «نگهبانان کهکشان» و پایان «حماسه بی‌نهایت»، به هیچ‌کدام از پروژه‌های دیگر مارول ارتباط خاصی ندارد. در ظاهر «نگهبانان کهکشان ۳» فیلمی است درباره گروهی از دوستان که به دنبال یک کد سری ماجراهایی را پشت سر می‌گذارند. اما اگر عمیق‌تر نگاه کنیم، «نگهبانان کهکشان ۳» از منظر خلاقیت و مضمون جاه‌طلبانه ساخته شده است؛ با داستان‌های فرعی گیرا، دنیاهای جدیدی که معرفی می‌کند، آرک شخصیت‌ها و حس‌پردازی خیره‌کننده‌ای که مخاطب را غافلگیر می‌کند. به احتمال زیاد تماشاگران فیلم پیام دیوانه‌وار و صمیمانه‌ی نویسنده و کارگردان، یعنی جیمز گان را دریافت کرده‌اند، اما با این حال باز هم چند موضوع از فیلم «نگهبانان کهکشان ۳» بوده که چندان واضح نبوده‌اند که در ادامه به توضیح برخی از این صحنه‌های مبهم می‌پردازیم.

۱. چطور شد که نگهبانان کهکشان گردانندگان ناکجا شدند؟

ناکجا

میان رویدادهای «نگهبانان کهکشان ۲» و «نگهبانان کهکشان ۳» اتفاق‌های زیادی برای گروه در حال رشد نگهبانان کهکشان افتاده و ما آن‌ها را در چند تا از فیلم‌های دیگر دنیای سینمایی مارول دیده‌ایم که به حل این موضوع مبهم کمک می‌کند. نگهبانان کهکشان نقش مهمی را در «انتقام‌جویان: جنگ بی‌نهایت» (Avengers: Infinity War) و «انتقام‌جویان: بازی آخر» (Avengers: Endgame) ایفا کردند و در ابتدای فیلم «ثور: عشق و تندر» (Thor: Love and Thunder) هم حضور کوتاهی داشتند. اما می‌توان با قطعیت گفت که بیشتر طرفداران مارول این فیلم‌ها را دیده‌اند و شاهد رشد شخصیتی و نقاط عطف داستانیِ نگهبانان کهکشان درشان بوده‌اند، اما نمی‌توان با همین قطعیت گفت که بیشتر مارولی‌ها «نگهبانان کهکشان: قسمت ویژه تعطیلات» را هم دیده باشند و بدانند آنجا چه اتفاقاتی افتاده و چه حقایقی افشا شده. این قسمت ویژه در نوامبر سال ۲۰۲۲ از شبکه‌ی دیزنی+ منتشر شد.

قسمت ویژه ۴۲ دقیقه‌ای و در اصل یک شوخی طولانی با کوین بیکن بود. اما «نگهبانان کهکشان: قسمت ویژه تعطیلات» حاوی دو نکته‌ی مهم و حیاتی برای قسمت سوم بود. اولی، این حقیقت که مانتیس (با بازی پوم کلمنتیف) افشا کرد خواهر ناتنی پیتر کوییل (با بازی کریس پرت) است. دومی هم این است که کمی قبل از رویدادهای «نگهبانان کهکشان: قسمت ویژه تعطیلات» نگهبانان موفق شدند ناکجا را از چنگ کالکتور (بنیسیو دل تورو) دربیاورند. در فیلم اول دیدیم که ناکجا جمجمه‌ی یک موجود آسمانی مرده است که به عنوان مکانی بدون قانون با شهرت بد است که اگر حواست به جیبت نباشد، هرچه داری را دزد می‌زند. بعدها تانوس برای به دست آوردن سنگ واقعیت ناکجا را نابود می‌کند.

در ابتدای قسمت ویژه و «نگهبانان کهکشان ۳»، روزمره‌ی نگهبانان کهکشان شده حفاظت و البته بازسازی ناکجا. ناکجایی که به محلی امن برای پناهنده‌ها و مهاجران تبدیل شده است. انگار که مشغول ساختن یک آرمان‌شهر با و به وسیله مردمان آسیب‌دیده و رنج‌کشیده باشند. که همه‌ی این‌ها هم از مضامین پررنگ «نگهبانان کهکشان ۳» به حساب می‌آیند. تصویر آرمانی ناکجا دربرابر تصویری که تکاملی اعظم (با بازی چوکودی ایووجی)  که شرور این فیلم است از جهان‌های تکامل‌یافته نشان می‌دهد قرار می‌گیرد. در حقیقت کدام‌شان یک دنیای آرمانی است؟ جیمز گان قضاوت را به عهده خودمان گذاشته است.

۲. فلش‌بک‌ها ما را به چه زمانی برمی‌گردانند؟

فلش بک های نگهبانان کهکشان 3

دنیای سینمایی مارول پس از بشکن تانوس از نظر زمانی حسابی پیچیده شده است، آن هم با وجود اینکه داستان‌های این فرنچایز به ساده‌ترین شکل ممکن روایت می‌شوند و هیچ پیچیدگی روایی خاصی ندارند. «نگهبانان کهکشان ۳» بیش از حد به تکنیک روایی‌اش متکی می‌شود، تکنیکی که مدام با فلش‌بک‌ها ما را به گذشته‌ی راکت راکون (با صدای بردلی کوپر) می‌برد که آن زمان اسیر تکاملی اعظم بوده. در زمان حال اما راکت راکون با مرگ دست و پنجه نرم می‌کند و همزمان دوستانش دارند خودشان را در سراسر کهکشان به آب و آتش می‌زنند تا کدی را که ممکن است جان راکت را نجات بدهد، پیدا کنند. ساختار روایی فیلم بسیار از نظر احساسی مؤثر است و داستان آن‌قدر گیراست که به راحتی و یک‌نفس دنبالش می‌کنید، اما اینکه وقایع دقیقاً چه زمانی به وقوع می‌پیوندند و چه مدت طول می‌کشند، موضوع مبهم «نگهبانان کهکشان ۳» است.

البته سرنخ‌هایی وجود دارد که به گذر زمان اشاره می‌کنند، سرنخ‌های بصری‌ای مانند رشد راکت؛ او در ابتدا یک توله نحیف است، بعد قد می‌کشد و به اندازه‌ای که بگوییم نوجوان است، بزرگ‌تر می‌شود. یا مثلاً خود تکاملی اعظم که در ابتدا فقط یک دستگاه کوچک نقره‌ای روی سرش دارد، درحالی که بعدها می‌بینیم یک دستگاه کشیده و بزرگ روی سرش است که تقریباً کل کاسه‌ی سرش را پوشانده. حالا اگر بخواهیم سرنخ‌ها را بگذاریم کنار هم و براساس محدوده‌هایی که دست‌مان آمده حساب کنیم، باید بگوییم که ما اولین بار راکت راکون را در اولین فیلم «نگهبانان کهکشان» دیدیم که در دنیای مارول می‌شود سال ۲۰۱۴، قسمت سوم فیلم هم بعد از قسمت ویژه قرار می‌گیرد که می‌شود حول و هوش کریسمس سال ۲۰۲۵.

از آنجایی که راکون‌ها بین یک تا دو سال به بلوغ می‌رسند، و یکی دو سال حداقل زمانی است که راکت در اسارت تکاملی اعظم بوده، می‌توان حدس زد که راکت حداقل ۱۳ سال داشته باشد، که احتمالاً خیلی پیرتر است. چرا؟ چون راکت یک بار گفته که تا به حال ۲۲ بار از زندان‌های مختلف فرار کرده است، و شما نمی‌توانید یک شبه ۲۲ بار از زندان فرار کنید. راکون‌های واقعی حدود ۱۶ سال می‌توانند زندگی کنند که البته راکت راکون ما به خاطر تکامل ژنتیکی و سایبرنتیکی‌اش احتمالاً می‌تواند مدت بسیار بیشتری زندگی کند و از کهکشان محبوبش حفاظت کند.

۳. آیا گامورا، واقعاً همان گاموراست؟

گامورا همان گموراست؟

پیتر کوئیل هنوز از فقدان گامورا (با بازی زویی سالدانا) رنج می‌برد. در کمال تعجب، این نیبولا (با بازی کارن گیلان) است که تمام سعی‌اش را می‌کند از پیتر حمایت احساسی کند و در این اندوه، هوایش را داشته باشد. برای همین هم هست که وقتی برای پیدا کردن کد دست به دامن یغماگرها می‌شوند، نیبولا به پیتر نمی‌گوید رابط او و یغماگرها کسی نیست جز گامورا. در «نگهبانان کهکشان ۳» سازندگان فیلم با موضوع مبهم که آیا این گامورا همان گامورای پیتر است یا نه، کمی تا قسمتی شوخی کرده‌اند و این ماجرا به درام فیلم دستی رسانده است. بسیاری از هواداران دنیای سینمایی مارول به یاد دارند که چه شد به اینجا رسیدیم و دوباره گامورا به دنیای مارول برگشت، اما بعضی‌ها هم ممکن است به خاطر فاصله‌ی طولانی میان فیلم‌ها، کمی گیج شده باشند و جزئیات بازگشت گامورا را دقیق به خاطر نیاورند یا درک نکنند.

اما جواب سؤال… گامورا هم همان گامورای پیتر است و هم نیست. بسیاری از پروژه‌های فازهای ۳،‌ ۴ و ۵ از پدیده‌هایی مثل خطوط زمانی جایگزین (سریال «لوکی» (Loki))، دنیاهای موازی («مرد عنکبوتی: هیچ راهی به خانه نیست» (Spider-Man: No Way Home) و «دکتر استرنج در چندجهانی دیوانگی» (Doctor Strange in the Multiverse of Madness))، و قلمروها و ابعاد («مرد مورچه‌ای و زنبورک: کوانتومانیا» (Ant-Man and the Wasp: Quantumania)) استفاده می‌کنند. دکتر استرنج با ابرقهرمانانی از یک دنیای دیگر روبه‌رو شد (دنیای ۸۳۸) که تحت عنوان ایلومیناتی شناخته می‌شدند. بحث به گامورا که می‌رسد، ماجرا فرق دارد. گامورا از یک جهان دیگر نیامده، گامورا از همان جهان خود استارلرد (دنیای ۶۱۶) است، اما از خط زمانی متفاوتی آمده. طی وقایع «جنگ بی‌نهایت» گامورایی که عاشق پیتر کوییل بود، در ورمیر سقوط کرد و کشته شد تا تانوس بتواند به سنگ روح دست پیدا کند؛ این گامورا جانش را از دست داد. اما وقتی در «بازی آخر» انتقام‌جویان بازی زمانی‌شان را آغاز کردند، این گامورا همراه با تانوس به زمان حال آمد.

«بازی آخر» یک خط زمانی جدید به وجود آورد و گامورای دیگری از همان جهان ۶۱۶ به خط زمانی اصلی آمد، گامورایی که تجربه‌های متفاوتی در زندگی‌اش داشته و شخصیتش با گامورای قبلی فرق دارد. این گامورا از نظر بیولوژیکی دقیقاً همان آدمی است که پیتر کوییل عاشقش شد، اما از نظر شخصیتی یک آدم کاملاً متفاوت است. دنیای سینمایی مارول عامدانه چنین کاری با شخصیت‌هایش می‌کند تا در آینده بتواند هرکسی را که خواست هرطوری که خواست به دنیای سینمایی‌اش برگرداند.

کیف پول طرح marvel مدل kp61

۴. تکامل عالی نژاد ساورین را ساخته است؟

سورین ها ساخته ی کیستند

نژاد زرین‌پوستی که به نام ساورین شناخته می‌شوند در ابتدای «نگهبانان کهکشان ۲» معرفی شدندکه کلید حل این موضوع مبهم «نگهبانان کهکشان ۳» است؛ استارلرد و باقی نگهبانان استخدام شده بودند تا از باتری‌های ارزشمند آنولوکس آن‌ها دربرابر یک آبلیسک حفاظت کنند. مأموریت با موفقیت به اتمام می‌رسد و همین هم باعث می‌شود ساورین‌ها که مردمان به شدت متکبری هستند، برای نگهبانان کهکشان احترام زیادی قائل شوند و ازشان قدردانی کنند. اما این عزت و احترام نگهبانان پیش ساورین‌ها دوام نمی‌آورد، چون بلافاصله راکت راکون با یک حرکت کلاسیک نابودش می‌کند و تصمیم می‌گیرد چند تا از آن باتری‌های آنولوکس را برای خودش بقاپد.

فیلم‌های مارول اگر مخترع صحنه پس از تیتراژ نباشند، قطعاً مسئول رواج پیدا کردن‌شان هستند. اغلب فیلم‌های مارول یک صحنه پس از تیتراژ دارند و گاهی هم دو تا، اما «نگهبانان کهکشان ۲» پنج صحنه پس از تیتراژ داشت؛ سومین صحنه پس از تیتراژ این فیلم کشیش اعظم آییشا (با بازی الیزابت دبیکی) را به ما نشان داد که دارد به‌وسیله یک کپسول زایش، یک جنگجوی ساورین جدید می‌سازد. او می‌گوید که این جنگجوی جدید را مخصوصاً برای نابود کردن نگهبانان کهکشان ساخته است تا به خاطر تحقیر کردن و کلاه گذاشتن سرش، ازشان انتقام بگیرد. در آخرین صحنه می‌بینیم که آییشا این جنگجو را آدام خطاب می‌کند. از همان موقع طرفداران مارول به درستی حدس می‌زدند که این جنگجوی ساورین همان آدام وارلاک معروف کمیک‌ها باشد، که در «نگهبانان کهکشان ۳» صحتش ثابت شد و آدام وارلاک (با بازی ویل پولتر) در فیلم حضور پیدا کرد.

اما «نگهبانان کهکشان ۳» با تغییر پیشینه‌ی آدم وارلاک و نژاد ساورین ما را غافلگیر می‌کند. کاشف به عمل می‌آید که ساورین‌ها ساخته‌ی دست تکاملی اعظم هستند و نتیجه‌ی یکی از آزمایش‌هایش برای خلق یک نژاد بی‌نقص. در «نگهبانان کهکشان ۲» همه‌چیز طوری به نظر می‌رسد انگار ساختن آدام وارلاک از صفر تا صدش زیر سر آییشا است، اما در «نگهبانان کهکشان ۳» می‌بینیم که آییشا از اینکه تکاملی اعظم آدام را زودتر از موعد از پیله‌اش خارج کرده، شاکی شده. البته نباید فکر کرد که جیمز گان بعداً نظرش عوض شده یا تکاملی اعظم را یکهویی به فیلم اضافه کرده. در همان صحنه پس از تیتراژ آییشا به طور ویژه از کلمه «تکامل» برای وصف آدام استفاده می‌کند که اشاره‌ای است به شخصیت تکاملی اعظم. باید به این نکته هم دقت کرد که نژاد ساورین را دنیای سینمایی مارول ساخته (یعنی در کمیک‌ها وجود ندارند) اما آدام وارلاک، کشیش اعظم آییشا و تکاملی اعظم از شخصیت‌های قدیمی مارول به حساب می‌آیند که اثرگذاری‌شان در داستان‌های یکدیگر اهمیت به سزایی دارد. نکته دیگری که احتمالاً شما هم بهش دقت نکردید، سنگی است که در «نگهبانان کهکشان ۳» روی پیشانی آدام می‌بینیم؛ آن سنگ به نظرتان آشنا نیست؟ مثلاً شبیه سنگ روح نیست؟

۵. اورگوسکوپ چیست و اورگوکورپ چکار می‌کند؟

اورگوکورپ چیست

وقتی از اجسام آسمانی عجیب و غریب صحبت می‌کنیم، دنیای سینمایی مارول (که یک فرنچایز فانتزی فضایی نیست) فرنچایزهایی مثل «جنگ ستارگان» (Star Wars) و «پیشتازان فضا» (Star Trek) را زمین می‌زند. در قسمت اول «نگهبانان کهکشان» با سر عظیم‌الجثه‌ی شناور، ناکجا آشنا شدیم و در قسمت دوم ایگو سیاره‌ی زنده را دیدیم، حالا هم «نگهبانان کهکشان ۳» یک توده کیهانی عجیب‌الخلقه نشان‌مان می‌دهد که تا به حال عینش را ندیده‌ایم و برای همه ما یک موضوع مبهم است. اورگوسکوپ یک موجودیت اورگانیک زیست‌مهندسی‌ شده است که تکاملی اعظم مالکش است و به دست همان هم رشد داده شده و کنترل می‌شود. البته بخش کنترل شدنش بیشتر دست شرکت عمومی تکاملی اعظم به نام اورگوکورپ است. اورگوسکوپ عملاً یک بافت زنده به بزرگی یک سیاره است که از قضا دفتر مرکزی اورگوکورپ هم هست؛ جایی که عملیات‌های روزانه‌شان را انجام می‌دهند و اطلاعات شرکت را نگه‌داری می‌کنند (مثل فایل‌های راکت و همان کدی که نگهبانان دنبالش می‌گردند). اطلاعات محرمانه شرکت در یک مکان امن و تحت حفاظت اورگوسنتری‌ها قرار دارند که نقش یکی‌شان را ناتان فیلیون بازی می‌کند.

فکرش را بکنید، یک گوی گوشت‌آلود غول‌پیکر که اتمسفر مختص خودش را دارد و همزمان یک ساختمان اداری هم هست، ذهن آدم را درگیر می‌کند، نمی‌کند؟ این دقیقاً تعریف اورگوسکوپ است. در «نگهبانان کهکشان ۳» تنها یکی دو دیالوگ درباره این حقیقت که تکاملی اعظم مدیرعامل شریر یک شرکت پنهان‌کار است می‌شنویم. در ظاهر اورگوکورپ به مشتریانش در سراسر کهکشان خدماتی مبتنی بر اصلاح و تغییر طبیعی اعضای بدن‌شان را ارائه می‌دهد. اما این‌ها چیزی نیست جز تبلیغاتی برای تمیز نشان دادن کار اورگوکورپ. در حقیقت تکاملی اعظم آزمایشات سایبرنتیکی انجام می‌دهد و همان‌طور که خودش حین شکست خوردن آزمایشاتش اعتراف می‌کند، او به هیچ حد و مرز اخلاقی‌ای پایبند نیست. کاری که اورگوکورپ واقعاً انجام می‌دهد، چیزی است که تکاملی اعظم برایش اشتیاق فراوانی دارد: به طور روزمره حیات یک دنیا را از صفر خلق می‌کنند و وقتی آن جامعه‌ی ایده‌آل و بی‌نقصی که تکاملی اعظم در ذهن دارد محقق نمی‌شود، به سادگی تصمیم به نابود کردن حیات یک سیاره می‌گیرد و هیچکس هم نه اهمیت می‌دهد و نه جلویش را می‌گیرد. اگر فکرش را بکنید، شروری مثل تانوس که می‌خواست جمعیت کیهان را نصف کند، دلایل خودش را داشت و طبق این باورها، فکر می‌کرد دارد کار درستی می‌کند که از درک باقی موجودات خارج است و برای همین باید با زور انجامش بدهد. با این حال همان‌طور که در فیلم‌های فاز سوم مارول دیدیم، تانوس متوجه‌ی رنجی که کارهایش برای دیگران به ارمغان می‌آورد بود و حتی بعضی جاها دچار عذاب وجدان هم می‌شد، این را سر مرگ گامورا به وضوح مشاهده کردیم. اما شروری مثل تکاملی اعظم عملاً دارد نقش یک خدا را بازی می‌کند و بدون اینکه آن نیات و عقاید تانوس را داشته باشد، دنیاها را یک به یک (پس از خلق‌شان) نابود می‌کند؛ فقط چون توانایی‌اش را دارد. تکاملی اعظم مثل هنرمندی می‌ماند که زمان گذاشته و اثری خلق کرده، اما بعد از خلق اثر، کم‌کم متوجه نقص‌هایش می‌شود و چون کمال‌گراست، اثر ناامیدش می‌کند و او هم به همین ترتیب، اثر هنری‌اش را نابود می‌کند. با این تفاوت که اینجا وقتی از اثر هنری حرف می‌زنیم، از یک سیاره کامل با میلیون‌ها و میلیاردها موجود زنده و هوشمند حرف می‌زنیم که درست مثل ما زندگی خودشان را دارند. بدون اینکه روح‌شان خبر داشته باشد کل زندگی‌شان و حتی سیاره‌شان ملک یک موجود دیگر است به زندگی ادامه می‌دهند تا اینکه آن موجود ازشان خسته می‌شود و به جرم بی‌نقص نبودن، تصمیم می‌گیرد به همه‌چیز پایان دهد. ترسناک نیست؟ اگر فکرش را بکنیم، کسی مثل تکاملی اعظم بسیار بی‌رحم‌تر، شریرتر و ترسناک‌تر از تانوس است.

فلش مموری طرح گروت مدل DPL1210 ظرفیت 128 گیگابایت

۶. آیا استارلرد از نیبولا خوشش آمده؟

استارلرد عاشق نبولا شده است؟

وقتی صحبت از روابط عاطفی می‌شود دنیای سینمایی مارول حسابی بدنام است. شاید باورتان نشود، اما پس از ۲۶ فیلم، ما تازه در فیلم «ابدی‌ها» (Eternals) برای اولین بار شاهد معاشقه یک زوج در دنیای سینمایی مارول بودیم. تازه همان هم برخلاف تبلیغات که می‌گفت اولینِ مارول قرار است چیز خاصی باشد، آن‌قدرها خوب از آب درنیامد و درنهایت ناامیدکننده بود، خصوصاً که زوج مهمی هم نبودند. بنشینید و با خودتان فکرش را بکنید، بهترین و پرشورترین رابطه عاطفی دنیای سینمایی مارول رابطه‌ی یک ساحره و یک هوش مصنوعی (ویژن) بود. دومین رابطه هم احتمالاً رابطه‌ی پیتر کوییل و گامورا باشد، که فقط در انتهای «نگهبانان کهکشان ۲» و کمی هم در «انتقام‌جویان: جنگ بی‌نهایت» شاهد این رابطه عاطفی بودیم.

مارول به ندرت اجازه می‌دهد کسانی که با هم شیمی خوبی دارند و می‌توانند زوج خوبی باشند، به هم برسند، اما وقتی هم اجازه می‌دهد و این دو شخصیت با هم وارد رابطه می‌شوند، نمی‌گذارد مدت زیادی با هم باشند و همیشه به نحوی آن دو را از همدیگر جدا می‌کند. مارولی‌ها وقتی سراغ «نگهبانان کهکشان ۳» رفتند ته دل‌شان امیدوار بودند مارول کاری کرده باشد استارلرد و گامورای جدیدی که از یک خط زمانی دیگر آمده، عاشق یکدیگر بشوند و باز گامورا و پیتر با هم باشند. اما جیمز گان نظر دیگری داشته؛ جیمز گان از این احتمال استفاده کرد تا داستان را به یک مسیر کاملاً متفاوت سوق بدهد. یا حداقل این چیزی است که ما فکر می‌کنیم انجام داده است.

هرکسی که «نگهبانان کهکشان ۳» را دیده باشد، احتمالاً متوجه‌ی نگاه‌های نیبولا به استارلرد و مهربانی‌های عجیب و غریبش شده باشد، در کل تنش احساسی عجیبی بین استارلرد و نیبولا وجود داشت. حتی گامورا هم به این ماجرا اشاره می‌کند و یک جایی از فیلم، پیتر کوییل احساس می‌کند اگر فقدان گامورا و دل‌شکستگی‌اش را کنار بگذارد، می‌تواند جذبِ نیبولا شود. صدالبته که نیبولا همچنان همان نیبولای بدقلق و بدخلق است، برای همین وقتی پیتر کوییل سعی می‌کند با نیبولا لاس بزند، واکنش نیبولا یکی از بامزه‌ترین صحنه‌های فیلم است. اما در طول فیلم نیبولا مدام با پیتر هم‌دردی می‌کند و هوایش را دارد، با توجه به این و با توجه به اینکه در انتهای فیلم پیتر بالأخره از گامورا می‌گذرد و با او خداحافظی می‌کند، سؤالی برای‌مان پیش می‌آید: آیا حالا باید منتظر شکل گرفتن رابطه‌ی نیبولا و استارلرد باشیم؟

۷. بچه‌هایی که اسیر تکامل عالی شدند، از کجا آمده‌اند؟

بچه های مو نقره ای

وقتی درکس (با بازی دیو باتیستا)، مانتیس و نیبولا برای نجات دادن راکت راکون و استارلرد به سفینه‌ی هرم‌شکل تکاملی اعظم می‌روند و آنجا گرفتار می‌شوند، یک زندان پر از بچه‌هایی با موی نقره‌ای پیدا می‌کنند. مانتیس و نیبولا تمام زورشان را می‌زنند تا با این بچه‌های وحشت‌زده که به زبان بیگانه‌ای صحبت می‌کنند، ارتباط برقرار کنند، که البته هرکاری می‌کنند بی‌فایده است. اما درکس ابتدا با درآوردن ادای میمون‌ها (که خیلی هم بد انجامش می‌دهد) بچه‌ها را آرام می‌کند و بعد هم کاشف به عمل می‌آید که زبان‌شان را بلد است و می‌تواند با آن‌ها صحبت کند. وقتی بالأخره پیتر موفق می‌شود به وسیله کد اصلی اورگوکورپ راکت را نجات بدهد و به زندگی برگرداند، مأموریت‌شان تغییر می‌کند. حالا که راکت را نجات داده‌اند، باید تمام زندانی‌های تکاملی اعظم را هم نجات بدهند، مأموریت جدید این است.

در هیچ کجای فیلم نه اسم نژاد آن بچه‌ها بهمان گفته می‌شود نه اسم سیاره‌ای که از آن آمده‌اند، اما دو سرنخ داریم که اگر دنبال‌شان کنیم چیزهایی دستگیرمان می‌شود. در یک صحنه تکاملی اعظم را می‌بینیم که دارد یکی از همین دختربچه‌ها را نگاه می‌کند که درون یک چرخ همستری در ابعاد انسانی مشغول دویدن است. تکاملی اعظم اینجا عصبی شده که نمی‌تواند هوش برتر راکت را از نو برای خودش بسازد، هرچند که در پروژه‌های دیگر، موفق بوده و حتی توانسته ویژگی‌های منفی دختری که روبرویش می‌دود را با مهندسی ژنتیک از بین ببرد. تا اینجا فهمیده‌ایم که تکاملی اعظم برای پیش بردن پروژه‌ها و آزمایش‌هایش، ابتدا یک گونه زنده را از یک سیاره می‌دزدد و بعد به وسیله کپسول‌های زایش، آن‌ها را مدام به تکامل می‌رساند یا از نو پرورش می‌دهد تا به نتیجه‌ی دلخواه برسد. این بچه‌ها (و احتمالاً اجدادشان) هم اساساً چیزی نیستند جز آخرین موش‌های آزمایشگاهی تکاملی اعظم.

در صحنه پس از تیتراژ می‌بینیم که وقتی گروه جدید نگهبانان کهکشان به رهبری راکت راکون تشکیل شده، یکی از همین بچه‌ها، دقیقاً همان دختری که روی چرخ همستر می‌دوید، عضو نگهبانان شده است. او را فیلا (با بازی کای زن) صدا می‌زنند که این خودش به ما می‌گوید با چه شخصیتی طرف هستیم. در کمیک‌های مارول شخصیتی داریم به نام فیلا وِل، یک ابرانسان‌نما که با مهندسی ژنتیکی به وجود آمده و دختر مار-ول است، شخصیتی که درنهایت به عضویت نگهبانان کهکشان درمی‌آید.

۸. چگونه شخصیت‌های فیلم از جراحت‌های مرگبارشان جان سالم به در بردند؟

درمان جراحت های درکس

کدام فیلم ابرقهرمانی تا به حال مبارزه‌های اغراق شده تحویل‌مان نداده؟ مبارزه‌هایی که برای انسان‌های عادی هر لحظه‌اش مرگبار است. اما «نگهبانان کهکشان ۳» یک قدم جلوتر گذاشته و این مبارزه‌ها را به عرش اغراق‌شدگی برده است. از آنجایی که این فیلم پایان سه‌گانه‌ی «نگهبانان کهکشان» به حساب می‌آید، هم مارول و هم جیمز گان می‌خواستند فیلم خاصی شود و تماشاگران را حسابی احساساتی کند. کل تبلیغات و پیش‌نمایش‌های فیلم هم این وعده را بهمان می‌دادند که یکی از شخصیت‌های محبوب‌مان قرار است در «نگهبانان کهکشان ۳» به طرز غم‌انگیزی کشته شود. برای همین هم هست که در طول فیلم بارها شخصیت‌های مختلف تا یک قدمی مرگ می‌روند و ما مطمئن می‌شویم که قرار است بمیرند، اما ناگهان به نحوی نجات پیدا می‌کنند و دست آخر هیچکدام از شخصیت‌های اصلی نمی‌میرد!

تجربه‌ی نزدیک به مرگ راکت راکون که ماجرایش متفاوت است، چون همه‌چیز حول نجات دادن راکت چیده شده و اگر راکت در چنین موقعیتی قرار نمی‌گرفت، داستان جلو نمی‌رفت و به جایی نمی‌رسید. دو بار به طرز ناجوری به سینه درکس شلیک می‌کنند که می‌توانست کشنده باشد، اما درکس درنهایت این جراحت‌ها را به وسیله همان بسته‌های درمان‌گر (که به خاطر آن کد سری روی راکت جواب نمی‌دادند) بهبود می‌دهد و جان سالم به در می‌برد. اما نجات پیدا کردن گروت، آدام وارلاک و استارلرد آن‌قدر معجزه‌آسا است که باورشان برای ما سخت‌تر است. در همان ابتدای فیلم، در دوئل گروت و آدام وارلاک در ناکجا، می‌بینیم که آدام وارلاک سر گروت را از تنش جدا می‌کند. در ادامه‌ی همان سکانس، نیبولا شمشیر انرژی‌ بزرگش را در سینه‌ی آدام وارلاک فرو می‌کند و ما می‌بینیم که آدام بی‌جان روی زمین می‌افتد. استارلرد هم که در فضا معلق می‌ماند و حتی بدنش باد می‌کند و چیزی نمانده منفجر شود. اما هر سه این‌ها نجات پیدا می‌کنند. چطور و با چه منطقی؟

درباره گروت، احتمالاً شما هم توقع داشتید درست مثل بار قبلی که فکر کردیم گروت مرده، او دوباره جوانه بزند و همان گروتِ ریزه‌میزه و کوچولو را از نو ببینیم. اما این‌طور که پیداست گروت قدرت‌های جدیدی دارد، قدرت‌های احیاکننده‌ای که می‌تواند اعضای قطع شده‌ی بدنش را دوباره وصل کند. کاری که گروت کرد خیلی ساده بود؛ از آنجایی که او کاملاً متلاشی نشده بود، با استفاده از یک ماده گیاهی (از تولید به مصرف!) سرش را دوباره به بدنش چسباند و همان گروت جدیدی که طی فیلم‌های قبلی رشد کرده بود باقی ماند. آدام وارلاکی که دنیای سینمایی مارول تحویل‌مان داده یک نسخه تکامل‌یافته و تقریباً بی‌نقص از نژاد ساورین است (و البته آن سنگ را هم روی پیشانی‌اش دارد). آدام وارلاک قابلیت‌هایی مثل استقامت فرابشری دارد و می‌تواند به سرعت خودش را درمان کند. در کمیک‌های مارول آدام وارلاک بارها کشته شده، اما او قادر به مردن نیست و هربار به نحوی به زندگی برمی‌گردد. در پایان فیلم، این آدام وارلاک است که با استفاده از همین قابلیت‌ها در لحظات آخر جان پیتر کوییل را از مرگ حتمی نجات می‌دهد و او را به زندگی برمی‌گرداند.

۹. عبارت «استارلرد بازمی‌گردد» در انتهای فیلم به چه معناست؟

استارلردد بازمیگردد

«نگهبانان کهکشان ۳» قرار بود سنگ یادبود این گروه از ابرقهرمانان باشد، فیلمی که به داستان مشترک همه‌شان ادای دین می‌کند. از آنجایی که شاهد آن همه گریه و زاری و خداحافظی‌های غم‌انگیز بودیم، حداقل برای جمعی از بازیگران و شخصیت‌های‌شان، «نگهبانان کهکشان ۳» آخرین حضورشان در دنیای مارول است و یک خداحافظی واقعی. گامورا در انتهای فیلم به گروه جدیدش، یغماگرها بازمی‌گردد و می‌بینیم که چقدر کنار آن‌ها خوشحال است، و آنجا جایی‌ست که واقعاً بهش تعلق دارد. او دیگر عضوی از نگهبانان کهکشان نیست. مانتیس که حالا سه آبلیسک غول‌پیکر دارد، به سفری برای پیدا کردن خودش و یافتن هویتش می‌رود و حداقل برای مدتی از گروه جدا می‌شود. درکس هم تصمیم می‌گیرد به جای قهرمان‌بازی، برای بچه‌هایی که اسیر تکاملی اعظم بوده‌اند پدری کند و از گروه کنار می‌کشد.

بازیگرهای این سه شخصیت اعلام کرده‌اند که بعید است به دنیای سینمایی مارول برگردند و نقش‌شان را دوباره ایفا کنند. و در صحنه‌ی پس از تیتراژ شکل و شمایل جدید نگهبانان کهکشان را می‌بینیم. رهبرشان راکت راکون است و گروت، کازمو (با صدای ماریا باکالووا)، کراگلین (با بازی شان گان)، آدام وارلاک و فیلا در این گروه جدید حضور دارند. معلوم نیست اگر در آینده این گروه از نگهبانان کهکشان را در فیلمی ببینیم یا نه، اما حداقل در فکر و خیال هواداران مارول، این نگهبانان کهکشان جدید در کهکشان گشت می‌زنند و یک روز کسانی را نجات می‌دهند، یک روز هم به همه‌چیز گند می‌زنند و دست آخر فلنگ را می‌بندند تا تقصیرها گردن کس دیگری بیفتد.

ساختنی مدل Star Lord کد 2
۱۰۶,۸۰۰
۹۸,۲۶۰ تومان

اما ماجرای پیتر کوییل متفاوت است. استارلرد مشهور بالأخره پس از این همه سال به سیاره زادگاهش، زمین برمی‌گردد، عمر انسان‌ها کم است و باید تا زمانی که فرصتش را دارد، با پدربزرگش تجدید دیدار کند و وقت بگذارند و خانواده‌ی واقعی‌اش را بیشتر بشناسد. وقتی می‌بینیم که استارلرد همه‌چیز را رها می‌کند و با پدربزرگش زندگی می‌کند، با خودمان می‌گوییم خب احتمالاً او هم بازنشسته شده. اما در انتهای فیلم نوشته‌ای ظاهر می‌شود که می‌گوید: «استارلرد افسانه‌ای بازخواهد گشت.» این یعنی چه فیلم جدیدی از «نگهبانان کهکشان» در برنامه مارول باشد چه نباشد، ما به هر حال کریس پرت را دوباره در نقش پیتر کوییل/استارلرد خواهیم دید و او در پروژه‌های آینده‌ی مارول حضور خواهد داشت. از آنجایی که جیمز گان به دنیای سینمایی دی‌سی نقل مکان کرده است و مأموریت جدیدش احیای دنیای سینمایی دی‌سی است، مشخص نیست سری «نگهبانان کهکشان» به کجا می‌رسد، شاید مارول کارگردان جدیدی برای این سری انتخاب کند، شاید هم شخصیت‌هایش در پروژه‌های دیگری حضور پیدا کنند، مشخص نیست. از آنجایی که استارلرد یکی از محبوب‌ترین و بهترین شخصیت‌های مارول است، هیچ بعید نیست دفعه بعدی او را در فیلم اختصاصی خودش ببینیم که در سیاره زمین به ماجراجویی می‌پردازد، یا اینکه او را در کنار کاپیتان آمریکا، ددپول یا مرد عنکبوتی ببینیم. شاید هم دوباره به فضا برگردد و در فیلم‌های بعدی انتقام‌جویان که در سال‌های ۲۰۲۵ و ۲۰۲۶ منتشر می‌شوند او را ببینیم. به هر حال احتمال‌های زیادی برای بازگشت پیتر کوییل وجود دارد و تنها زمان (یا آدم‌های فضولی که داستان‌های فیلم‌های بعدی را افشا می‌کنند) می‌توانند به پرسش‌های ما پاسخ بدهند.

منبع: LOOPER