به نقل از دیجیکالا:
لئوناردو دیکاپریو، بازیگری شش دانگ، مسلط و بیحاشیه. این چهرهی خوشپوش و جذاب که آخرین سالهای دههی پنجم زندگیاش را سپری میکند، بدون شک مدتهاست که یکی از بهترین بازیگران حال حاضر سینمای هالیوود و جهان است؛ هنرمندی تراز اول که باثبات و تمرکز کامل کارش را انجام را میدهد و آنقدر در ایفای نقشهایی که به او سپرده میشوند خوب است که هر کارگردانی آرزوی داشتن او را در پروژهاش دارد. همکاری او با بزرگان دنیای سینما و نقشآفرینی در فیلم هایی همچون «رفتگان» (The Departed) اثر مارتین اسکورسیزی، «تایتانیک» (Titanic) به کارگردانی جیمز کامرون و «تلقین» (Inception) از کریستوفر نولان، از او بازیگری همه فن حریف ساخته است که هر بازیگر تازهکاری رویای «او» شدن را در سر میپروراند. حس، بیان، بازی بدن، طرز نگاه، تکنیکهای منحصربهفرد و غیره، همه و همه فقط در خدمت یک چیزند، اجرای بدون نقص و مسحور کننده.
دیکاپریو بهخاطر تعداد بیشمار فیلمهای ماندگار و کلاسیکش در دنیای هالیوود شناخته میشود و به جرات میتوان گفت که اجراهای خیره کنندهاش او را همردهی جمعی از بهترین بازیگران سینما مانند مارلون براندو، رابرت دنیرو، آل پاچینو و جک نیکلسون قرار داده است.
دیکاپریو با ورود به این صنعت در اوایل دههی ۱۹۹۰، علیرغم سن کمی که داشت به سرعت به یک اعجوبهی جوان تبدیل شد که همه آیندهای بسیار درخشان را برایش متصور بودند. او در این سالها اولین نقشهای مطرحش را در کنار استاد مسلم سینما رابرت دنیرو و در فیلمهای «زندگی این پسر» (This Boy’s Life) محصول سال ۱۹۹۳ و «اتاق ماروین» (Marvin’s Room) محصول سال ۱۹۹۶ تجربه کرد؛ همچنین، در ۱۹ سالگی برای بازی حیرتانگیزش در فیلم «چه چیزی گیلبرت گریپ را آزار میدهد» (What’s Eating Gilbert Grape) نامزد دریافت جایزهی اسکار شد. او در این فیلم نقش پسری معلول را بازی میکرد و آنقدر اینکار را مسلط و با اعتماد به نفس انجام داد که در روز مراسم اسکار کسانی که با او آشنایی نداشتند تصور میکردند که او واقعا از معلولیت رنج میبرد! فعالیت حرفهای او به همین صورت پیش رفت و با بازی در فیلمهای «رومئو + ژولیت» (Romeo + Juliet) و «تایتانیک» (Titanic) به یک چهرهی شناخته شدهی بینالمللی تبدیل شد. تا جاییکه در آغاز هزارهی جدید، همه او را به عنوان یک سوپراستار درجه یک هالیوودی میشناختند و از همان زمان تاکنون کیفیت و محبوبیتش او را در صدر بهترینهای این صنعت قرار داده است.
با اینحال، درست مانند بسیاری از بازیگران دیگر در دنیای پرزرق و برق سینما، انتخابهای حرفهای دیکاپریو نیز عاری از اشتباه نبوده و برخی از آثارش، علاوه بر استقبال سرد مخاطبان و انتقادهای تند منتقدان تبدیل به بمب باکسآفیس شدند و به سختی در گیشه شکست خوردند. فیلمهایی که تا حد زیادی توسط تماشاگران جدید سینما فراموش شدهاند. اگرچه که این شکستها وقتی در برابر همکاریهای دیدنیاش با افرادی مانند استیون اسپیلبرگ، الخاندرو گونزالس ایناریتو و کوئنتین تارانتینو قرار میگیرند آنقدرها هم به چشم نمیآید.
ما در این مقاله قصد داریم ۱۰ فیلم افتضاح لئوناردو دیکاپریو را به شما معرفی کنیم که در میان آنها آثاری از کارگردانان بزرگ و صاحب سبک مانند آدام مک کی، وودی آلن، ریدلی اسکات، سم مندز و غیره نیز به چشم میخورد.
۹. جادهی انقلابی (Revolutionary Road)
- کارگردان: سام مندز
- بازیگران: لئوناردو دیکاپریو، کیت وینسلت، مایکل شنون، کاترین هان، دیوید هاربر
- تاریخ انتشار: ۲۰۰۸
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۶۷ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۳ از ۱۰
چهارمین فیلم از کارنامهی کاری سام مندز و دومین همکاری لئوناردو دیکاپریو و کیت وینسلت بعد از «تایتانیک» آنقدرها هم بد و غیرقابل تحمل نیست، اما خب، در بیان حرفهایش لنگ میزند و فیلمی است که بهطور کامل نمیتواند ماهیت اصلی اثر را برای مخاطب بهتصویر بکشد و حق مطلب را به وضوح منتقل کند؛ البته بزرگترین اشتباه فیلم عدم استفادهی درست ار تواناییهای دیکاپریو وینسلت و استفادهی آنها در نقشهای ضعیف است.
این فیلم به بررسی فروپاشی تدریجی یک ازدواج به ظاهر بینقص در خانوادهی خوشبخت ویلر میپردازد، زوج جوانی که در دههی ۱۹۵۰ و در حومهی یکی از شهرهای ایالت کانکتیکات زندگی میکنند و با عواقب غمانگیز جدایی پس از درگیریها و مصیبتهایی که در مسیر رهایی از روزمرگی و تکرار زندگیشان با آنها روبرو شدند، دستوپنچه نرم میکنند.
حس کارگردانی آشکار و قوی مندز در جای جای فیلم دیده میشود و از طراحی لباس گرفته تا طراحی صحنه، همهی المانها امضای این کارگردان صاحب سبک را پای خود دارند؛ تا جایی که این فیلم بیشتر به یک نمایشنامهی ساده و سبک شباهت دارد تا یک فیلم سینمایی. اگرچه استفاده از رنگهای خنثی و غیراشباع برای برخی پروژهها بهترین انتخاب است اما اغلب پایبند بودن به اصالت فضا تا حد امکان، مانند چیزی که در فیلم «مردان دیوانه» (Mad Men) اتفاق میافتد، نتایج بسیار جذابتری را به همراه خواهد داشت. علاوه بر تمام اینها، این فیلم نمیتواند جالبترین و جذابترین جنبهی فیلمنامه را به درستی نمایش دهد و آن طرز فکر فرامدرن و نوپرستانهای که خانوادهی ویلر تلاش میکند با رفتن به سمت آن از طرز تفکر کوتهفکرانهی شهرهای کوچک آمریکا دور شود. در عوض، شما این دو را تنها بهعنوان یک زوج معمولی در دههی ۱۹۵۰ خواهید دید که در فضایی کسلکننده زندگی میکنند و فقط ادای تلاش برای تغییر را درمیآورند.
۸. یک مشت دروغ (Body of Lies)
- کارگردان: ریدلی اسکات
- بازیگران: لئوناردو دیکاپریو، راسل کرو، گلشیفته فراهانی، مارک استرانگ، بیژن دانشمند
- تاریخ انتشار: ۲۰۰۸
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۵۵ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷ از ۱۰
ممکن است که ریدلی اسکات برای یکبار هم که شده کار درست را انجام دهد؟ با دیدن اشتباهات فاحشش در فیلم «یک مشت دروغ» که آن را بر اساس رمانی به همبن نام نوشتهی دیوید ایگناتیوس ساخته تصور اینکه این کارگردان روزی فیلمهایی مانند «بیگانه» (Alien) و «بلید رانر» (Blade Runner) را ساخته است بسیار دور از ذهن خواهد بود. فیلم «یک مشت دروغ» در دستهی فیلمهای وحشتناک ریدلی اسکات مثل «خروج: خدایان و پادشاهان» (Exodus: Gods and Kings) قرار نمیگیرد، اما مطمئناً بیشتر از اینکه یک شاهکار سینمایی باشد، لکهی ننگی بر پیکرهی کارنامهی فیلمسازی این کارگردان بزرگ و صاحبنام است.
در این فیلم راسل کرو و دیکاپریو بهعنوان مأموران کارکشتهی سازمان سیا (CIA) در تلاش برای دستگیری یک تروریست به خاورمیانه و کشور اردن فرستاده میشوند. همانطور که میتوانید تصور کنید، این فیلم یک اثر جاسوسی معمولی دیگر است که تمام المانهای عمومی و کلیشهای این ژانر یعنی درگیریهای مسلحانه، ازردست دادن سرنخهای مختلف به بهانههای واهی، شلیکهای هواپیماهای بدون سرنشین و کنار زدن مردم محلی هنگام تعقیبوگریزهای خیابانی را دارد. «یک مشت دروغ» آنقدر دمدستی است که نهتنها در برخی سکانسها از خود میپرسید که آیا کارگردانی برای این فیلم وجود داشته یا خیر، بلکه بهنظر میرسد که خود بازیگران هم در برخی از صحنهها از شدت کسلکننده بودن آن به خواب رفتهاند و دلیلش تنها تکرار جز به جز یک ژانر به صورت مستمر و استفاده نکردن از خلاقیت و هنر کارگردانی در آن است.
۷. ستارهی مشهور یا سلبریتی (Celebrity)
- کارگردان: وودی آلن
- بازیگران: هانک آزاریا، لئوناردو دیکاپریو، جودی دیویس، ملانی گریفیس، فامک جانسن
- تاریخ انتشار: ۱۹۹۸
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۴۲ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۳ از ۱۰
زندگی حرفهای وودی آلن در اواخر قرن بیستم با ساخت فیلمهای سطحی و دمدستی به پایان رسید و ظاهراً این فیلمساز بیبدیل آمریکایی تمام هنر و خلاقیتش را برای خلق آثار کلاسیک بیشمارش در دهههای ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ خرج کرده بود که هنوز هم دیدنیترین آثار او محسوب میشوند. یکی از فراموش نشدنیترین فیلمهای او که از بارزترین نشانههای افولش محسوب میشود درام – کمدی «ستارهی مشهور» محصول سال ۱۹۹۸ است. داستان فیلم «سلبریتی» وودی آلن حول زندگی و تلاشهای افراد برای کسب تجربههای تازه میچرخد و زندگی زن و شوهری را روایت میکند که بعد از طلاق، رفتارها و واکنشهای متفاوتی را از خود نشان میدهند. البته در پس این روایت عامهپسندانه به بیان مفاهیم بزرگتر و پیچیدهتری از زندگی افراد مشهور میپردازد که هنوز هم سرک کشیدن در آن یکی از موضوعات مورد علاقهی اغلب مردم است.
اگرچه دیکاپریو تنها نقش کوچک و کوتاهی را در این فیلم همراه با افرادی مانند کنت برانا، جودی دیویس، گرگ موتولا و وینونا رایدر بازی میکند، اما بدون شک این ستارهی سینما با توجه به شکست سخت فیلم هم در گیشه و هم نزد منتقدان علاقهای به یادآوری آن ندارد.
۶. بالا رو نگاه نکن (Don’t Look Up)
- کارگردان: آدام مک کی
- بازیگران: لئوناردو دیکاپریو، جنیفر لارنس، راب مورگان، جونا هیل، مارک رایلنس، تایلر پری
- تاریخ انتشار: ۲۰۲۱
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۵۶ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۲ از ۱۰
لطفاً یکی از شما به ما توضیح دهد که چگونه طنز اجتماعی ضعیف آدام مک کی با نام «بالا رو نگاه نکن» نامزد دریافت جایزهی اسکار «بهترین فیلم» در آن سال شد! فیلمی که به دلیل حضور یک دوجین بازیگر نام آشنا و تراز اول حسابی انتظارات را بالا برده و کنجکاوی زیادی ایجاد کرده بود، اما درست مانند تفسیر سادهلوحانهی یک دانشآموز دبیرستانی از مضرات زندگی مدرن است. این فیلم فاقد هر نوع وزن روایی است و روایت خطی آن داستان دو دانشمند را روایت میکند که در تلاش برای بالابردن آگاهی عمومی از وجود شهاب سنگی هستند که بهزودی با زمین برخورد کرده و بشریت را بهطور کامل از زمین محو میکند و کارگردان در کتار آن تلاش میکند تا نادانی و انکار انسانها را به رخشان بکشد.
نقشهای اصلی این فیلم را دو سوپراستار توانای هالیوودی یعنی لئوناردو دیکاپریو و جنیفر لارنس بازی کردهاند و فیلم واقعا تنها بهخاطر حضور بازیگران مشهور در آن، ارزش پیدا میکند؛ بازیگرانی که صرفاً وانمود میکنند که مشغول بازی در یک فیلم طنز «هوشمندانه» هستند، در حالی که خودشان هم میدانند این ادعا تنها میتواند یک شوخی ناخوشایند باشد.
۵. سریع و مرده (The Quick and the Dead)
- کارگردان: سام ریمی
- بازیگران: شارون استون، جین هکمن، راسل کرو، لئوناردو دیکاپریو
- تاریخ انتشار: ۱۹۹۵
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۵۸ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۵ از ۱۰
در فیلم «سریع و مرده» سام ریمی شاهد یکی دیگر از بازیهای مشترک دیکاپریو و راسل کرو، اینبار در اثری وسترن خواهید بود. فیلمی که تلاش کرده تا به یک فیلم وسترن الهامبخش و متفاوت در این صنعت تبدیل شود اما متأسفانه اصلا موفق به این کار نشده. داستان این فیلم دربارهی زنی است که با بازی «بانو» شارون استون علیه حاکم شرور شهری خیالی بهنام «رستگاری» (Redemption) قیام میکند؛ در این فیلم اما هیچ اثری از رستگاری جز میزان بسیار کمی در نقش اصلی زن تیرانداز داستان مشاهده نمیشود، آنهم تنها با تحولی کوچک در شخصیتش و دیگر هیچ! دی کاپریو نیز تنها بهعنوان یک جوجه پیشخدمت خوشتیپ و جذاب در باری واقع در میدان لستر «رستگاری» در این فیلم بازی میکند.
با وجود جذابیت بدون قید و شرط – بهخصوص در میان بازیگران – فیلمبرداری زیبا و طراحی ماهرانهی دکور و صحنهها، کل فیلم شبیه یک شوخی خستهکننده بهنظر میرسد که در آن، کارگردان با استفاده از کلیشههای جواب پس داده و موسیقی و ترانههای شناخته شده و معروف، قصد دارد بدون استفاده از خلاقیت و خطر کردن، موفقیت فیلمش را تضمین کند و پس از تماشا شما را با این سؤال تنها میگذارد که: آوردهی جدید «سریع و مرده» به این ژانر و درکل صنعت سینما چه بود؟ فیلمی که حتی نصف هزینهای که برای آن شده بود فروش نکرد.
۴. آلوی دان (Don’s Plum)
- کارگردان: آر. دی. راب
- بازیگران: لئوناردو دیکاپریو، کوین کانلی، جنی لویس، توبی مگوایر، آمبر بنسون، هیتر مککامب
- تاریخ انتشار: ۲۰۰۱
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۶۲ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۵.۶ از ۱۰
فیلم «آلوی دان» به کارگردانی آر. دی. راب یک فیلم عجیب و غریب ساخته شده در سال ۲۰۰۱ است که گروه کوچکی از طرفداران وفادار همیشگی دارد، اما شاید برای شما هم مثل ما سخت باشد که دلیل طرفداری از این فیلم درام کمدی را که در سبک بداهه ساخته شده را متوجه شوید. این فیلم داستان گروهی از نوجوانان در لسآنجلس را روایت میکند که هرهفته دور هم جمع میشوند تا در مورد مشکلات و بدبختیهای خود صحبت کنند؛ چرا باید کسی یک ساعت تمام جلوی تلوزیون بنشیند و به مشکلات مسخرهی نوجووانان و داستان زندگی تیرهوتار آنها گوش کند؟!
حضور بازیگران ماهر و شناختهشدهای مانند دیکاپریو، توبی مگوایر، کوین کانولی و اسکات بلوم، هم نتوانست باعث نجات این فیلم از سراشیبی سقوط شود، یا حتی تا حدی آن را ارتقا داده و به آن ارزش سینمایی دهد. هرچند که دیکاپریو و مگوایر معتقدند که این فیلم برای استفادهی عمومی نبوده و صرفا برای کمک به دوستانشان در آن نقشآفرینی کردهاند. بهتر است دنبال این فیلم در اینترنت نگردید زیرا این دو ستارهی بزرگ هالیوود که «آلوی دان» را تهدیدی برای شهرت و ادامهی مسیر حرفهایشان میدیدند، با استفاده از نفوذشان آن را از کل دنیای وب حذف کردهاند.
۳. مردی با نقاب آهنین (The Man in the Iron Mask)
- کارگردان: رندال والاس
- بازیگران: لئوناردو دیکاپریو، جرمی آیرونز، جان مالکوویچ، گابریل بیرن، ژرار دوپاردیو
- تاریخ انتشار: ۱۹۹۸
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۳۲ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۵ از ۱۰
رندال والاس نسخهای بسیار بد از افسانهی فرانسوی سه تفنگدار را در دههی ۱۹۹۰ ساخت که آنقدر کلیشهای، اغراقآمیز، کند و همراه با بازیهای ضعیف است که اصلاً ارزش یکبار دیدن را هم ندارد. بازی جرمی آیرونز و جان مالکوویچ آنقدر بد و سردرگم است که گویی در یک پارک تفریحی فرانسوی در قرن هفدهم گیر افتادهاند و برای خلاصی از آن، به این در و آن در میزنند و گاهاً با بیحوصلگی با وسایل پارک بازی میکنند یا با شمشیرهای نازک خود با هم درگیر میشوند.
از سوی دیگر، دیکاپریو در این فیلم یک نقش دوگانه و چالشبرانگیز دارد؛ هم به عنوان پادشاه بداخلاق، حریص و متحجر فرانسه لوئی چهاردهم و هم در نقش اصلی که با عنوان مردی با نقاب آهنین شناخته میشود. در «مردی با نقاب آهنین» دیکاپریو همزمان در نقش آدم بد و خوب داستان در مقابل خودش بازی میکند و موجب بیشتر شدن جذابیت و تماشایی شدن فیلم میشود. همچنین این فیلم اولین اثری بود که نشان داد او نه تنها توانایی بازی در نقشهای فیلمهای کوچکتر را دارد، بلکه همچنین میتواند در نقش اصلی فیلمهای پرفروش نیز بدرخشد. علاوه بر این، اجراهای همبازیهایش نیز در این فیلم بهاندازهی کافی سرگرم کننده است که اگر یک درصد مشتاق تماشای آن بودید شما را تا پایان پای تلوزیون نگه دارد.
۲. کسوف کامل (Total Eclipse)
- کارگردان: آگنیشکا هولاند
- بازیگران: لئوناردو دیکاپریو، دیوید تیولیس، آندژی سورین
- تاریخ انتشار: ۱۹۹۵
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۲۲ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۵ از ۱۰
برخی ممکن است با قرار گرفتن فیلم «کسوف کامل» آگنیسکا هولاند در رتبهی دوم لیست بدترین فیلمهای لئوناردو دیکاپریو موافق نباشند، اما بهنظر بسیاری این درام محصول سال ۱۹۹۵ تقریباً از هیچ جنبهای ارزش وقت گذاشتن ندارد و بهتر است آن را به کل از لیست تماشایتان خارج کنید. این فیلم بر اساس نمایشنامهای از کریستوفر همپتون که آن را در سال ۱۹۶۷ نوشته ساخته شده و نمایش دهندهی زندگینامهی شاعر جوان فرانسوی یعنی آرتور رمبو و مرشدش پل ورلن است، که در مسیر زندگی هنریشان پیچیدگیهایی غیرمنطقی رخ میدهد و داستانی خستهکننده را رقم میزند.
اما اگر بخواهیم شرط انصاف را در مورد دیکاپریو و همبازیاش دیوید تیولیس رعایت کنیم، باید بگوییم که تلاش این بازیگران برای احیای فیلمنامه با بازیهای شایستهشان قابل ستایش و قدردانی است، اما آنقدرها هم که باید کمکی به کلیت فیلم نمیکند.
۱. مخلوقات ۳ (Critters 3)
- کارگردان: کریستین پیترسون
- بازیگران: آیمی بروکس، لئوناردو دیکاپریو، دن کیت آپر، ژان کالون، نینا اکسلرود
- تاریخ انتشار: ۱۹۹۱
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۰ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۴.۴ از ۱۰
رتبهی اول لیست بدترین فیلمهای لئوناردو دیکاپریو در تمام دوران فعالیتش متعلق به فیلم «مخلوقات ۳» است. یک فیلم تقریباً پلیسی اما در واقع ترسناک – تکلیف فیلم در ژانر هم با خودش مشخص نیست – از کریستین پترسون محصول سال ۱۹۹۱ که بدون شک بدترین فیلم این بازیگر اسکار گرفته است. یک فیلم یک کمدی هیجانانگیز با تهمایهی فیلمهای علمی – تخیلی که البته وحشتناک بودن آن با حضور بیگانگان خزدار کوچک گرسنه – این موجودات واقعا طراحی ترسناکی دارند – که به یک برج در لسآنجلس حمله میکنند، غیرقابل انکار است.
شاید نباید انقدر سختگیرانه به این فیلم نگاه کرد زیرا «مخلوقات ۳» اولین فیلم بلند دیکاپریو به حساب میآید و نمیتوان تمام تقصیر کیفیت نازل آن را به گردن او انداخت، اما خب قطعا میتوانیم فیلمنامهنویسهایش یعنی دیوید جی شو و روپرت هاروی بری اوپر را برای نوشتن این داستان مزخرف و عجیب سرزنش کنیم.
منبع: Faroutmagazine