به عنوان والدین، گفتگو با فرزند کوچکتان میتواند مشکل باشد. اما راهنمایی کردن و اجازه دادن به آنها برای شکل دادن به جهانبینی خود وظیفه مهمی است که بر عهده شماست.
به گزارش همشهری آنلاین به نقل از geediting، تفاوت فاحشی بین آموزش دادن به فرزندتان و شکل دادن به فرآیند فکری او وجود دارد. کلید در زبانی است که ما استفاده می کنیم.
روانشناسی به ما می گوید عبارات خاصی ممکن است اثرات منفی ناخواسته ای بر روان کودک داشته باشند. به همین دلیل مهم است که عباراتی را که از به کار بردن آنها با کودکان خود اجتناب کنیم، بشناسیم.
۱) “تو خیلی حساسی”
به عنوان بزرگسال، ما تجربه گذر از احساسات پیچیده را داریم، اما برای کودکان، این یک قلمرو ناشناخته است. اینکه به کودک بگویید بیش از حد حساس است، می تواند آسیب زا باشد. این حرف منجر به سرکوب احساسات شود که می تواند پیامدهای جدی در رشد عاطفی آینده آنها داشته باشد.
روانشناسان به جای نادیده گرفتن حساسیت آنها، توصیه می کنند که احساسات آنها را بپذیرند. این مهم است که آنها را به سمت مدیریت بهتر احساسات خود هدایت کنند.
به یاد داشته باشید، هدف ما این نیست که فرزندانمان را طوری تربیت کنیم که میخواهیم باشند، بلکه کمک به آنها برای تبدیل شدن به افرادی با اعتماد به نفس و باهوش عاطفی است.
۲) “چون من گفتم”
بهعنوان والد، وسوسهانگیز است که خود را بالاتر بدانید و یک بحث را با “چون من گفتم” پایان دهید. مشکل “چون من گفتم” این است که هر فرصتی را برای بحث از بین می برد. این پیامی را به فرزندان ما میفرستد که به افکار و سؤالات آنها اهمیت نمیدهند.
۳) “گریه نکن”
اینکه به کودک بگویید گریه نکن، ممکن است راهی سریع برای بازگرداندن آرامش به نظر برسد، اما همیشه بهترین روش نیست. این عبارت ممکن است ناخواسته به کودکان بیاموزد که احساسات آنها مهم نیست یا ابراز ناراحتی یا ناامیدی اشکال دارد.
گریه پاسخ طبیعی انسان به طیف وسیعی از احساسات است و برای کودکان ضروری است که درک کنند که ابراز این احساسات اشکالی ندارد.
جالب است بدانید که گریه فواید فیزیولوژیکی نیز دارد. می تواند ما را آرام کند و با ترشح اکسی توسین و اندورفین استرس را از بین ببرد. بنابراین با گفتن به کودکان که «گریه نکنید»، ممکن است مکانیسم طبیعی کاهش استرس را از آنها دریغ کنیم.
۴) ” خیلی تنبلی”
برچسب زدن به کودک به عنوان تنبل می تواند تأثیر مخربی بر عزت نفس او داشته باشد. استفاده از این اصطلاح زمانی که آنها در حال انجام کارهای خانه یا تکالیف نیستند، آسان است، اما به یاد داشته باشید که کلمات می توانند درک کودک از خود را شکل دهند.
وقتی به بچهها برچسب «تنبل» میزنیم، ممکن است خودشان آن را باور کنند و به طور بالقوه می تواند تمایل آنها را برای تلاش و دستیابی محدود کند.
در عوض سعی کنید به آنها انگیزه دهید. اهمیت وظایف را توضیح دهید، آن ها را به بخش های قابل مدیریت تقسیم یا به بازی تبدیل کنید. هدف تشویق نگرش مثبت نسبت به کار و مسئولیت است، نه ایجاد احساس بی کفایتی در آنها.
۵) “چرا نمیتوانی مثل خواهر و برادرت باشی؟”
هر کودکی با نقاط قوت و ضعف خود منحصر به فرد است. مقایسه آنها با خواهر و برادرشان یا حتی با همسالانشان می تواند باعث ایجاد احساس نارضایتی و بی کفایتی شود. وقتی میگوییم «چرا نمیتوانی بیشتر شبیه خواهر یا برادرت باشی؟»، پیامی ارسال میکنیم که آنها به اندازه کافی خوب نیستند. این می تواند به عزت نفس آنها آسیب برساند و روابط آنها را با خواهر و برادرشان تیره کند.
در عوض، مهارت ها و استعدادهای منحصر به فرد آنها را تشویق کنید. و هنگام پرداختن به رفتاری که نیاز به تغییر دارد، روی خود رفتار تمرکز کنید، نه اینکه کودک دیگری چگونه بهتر با آن رفتار کند. هر کودکی سزاوار این است که برای آنچه که هست احساس ارزشمندی کند.
۶) “کاش هرگز به دنیا نمیآمدی”
این عبارت، گفته شده درعصبانیت یا ناامیدی، شنیدن آن برای کودک میتواند دلخراش باشد. این می تواند احساس بی ارزشی و ناامنی عمیقی را ایجاد کند که ممکن است تا بزرگسالی نیز ادامه یابد. تصور کنید به شما می گویند وجود شما مایه تاسف است. هیچ کودکی نباید وزن چنین کلماتی را تحمل کند.
هر چقدر هم که فرزند پروری چالش برانگیز باشد، مهم است که به یاد داشته باشیم که کلمات ما واقعیت فرزندانمان را شکل می دهند. اگر عشق، احترام و مثبت اندیشی را القا کنیم، محیط پرورشی ایجاد می کنیم که در آن آنها می توانند شکوفا شوند.
بیایید به فرزندان خود نشان دهیم که آنها را دوست داشته و گرامی می داریم، مهم نیست که چه باشد. حتی در لحظات دعوا، بیایید کلمات خود را عاقلانه انتخاب کنیم، زیرا آنها قدرت ماندن در کنار فرزندانمان را برای یک عمر دارند.
۷) “مثل پدر/مادرت هستی”
وقتی این را می گوییم، نه تنها به طور ناعادلانه فرزند خود را با شخص دیگری مقایسه می کنیم، بلکه ناامیدی خود را در مورد آن شخص بر سر فرزند خود نیز تخلیه می کنیم. این یک ضربه مضاعف است که می تواند آنها را گیج کند و به آنها آسیب برساند.
پرداختن مستقیم به رفتار و کنار گذاشتن مقایسه ها از آن ضروری است. این منجر به یک مکالمه سالم تر و درک واضح تر از آنچه مورد انتظار است می شود.
۸) “تو باید بهتر بدانی”
در حالی که طبیعی است که انتظار داشته باشیم فرزندانمان از اشتباهات خود درس بگیرند، عبارت “شما باید بهتر بدانید” می تواند به عنوان تحقیر آمیز و نادیده گرفته شود.
کودکان به طور مداوم در حال یادگیری هستند و اشتباهات بخشی از این فرآیند هستند. با گفتن “شما باید بهتر بدانید”، ممکن است ناخواسته آنها را از آزمایش چیزهای جدید یا اعتراف به اشتباهات خود از ترس ناامید کردن ما منصرف کنیم.
به آنها کمک کنید بفهمند چه چیزی اشتباه رخ داده است و چگونه می توانند انتخاب های بهتری در آینده داشته باشند. این رویکرد محیط امن تری را برای یادگیری و رشد ایجاد می کند.
۹) “من همه کارها را به خاطر تو انجام میدهم”
این عبارت بیانگر احساس تعهد و گناه است. این می تواند باعث شود کودک احساس کند که بار سنگینی است، که می تواند به عزت نفس و استقلال او آسیب برساند. ما باید به یاد داشته باشیم که به عنوان والدین، وظیفه ما مراقبت از فرزندانمان است. آنها نخواستند که به دنیا بیایند یا از آنها مراقبت شود. این وظیفه ماست که این کار را انجام دهیم.
به جای ابراز ناامیدی، سعی کنید با آرامش نیازها و احساسات خود را بیان کنید. آنها را تشویق کنید تا مسئولیت ها و وظایف مناسب سن را بر عهده بگیرند و حس مشارکت و استقلال را تقویت کنند. هدف کاهش ارزش خود نیست بلکه توانمندسازی آنهاست. کلماتی که امروز به کار می بریم دنیای فردای آنها را شکل می دهند.
سخن نهایی
در قلب این موضوع یک حقیقت ساده اما عمیق نهفته است: کلمات ما می توانند هویت فرزندانمان را شکل دهند.
سخنان ما نقش مهمی در شکل دادن دنیای کودکانمان دارد – نقشی که نمی توان آن را دست کم گرفت. عباراتی که در لحظات عشق یا ناامیدی به فرزندانمان می گوییم، می تواند آثار ماندگاری از خود بر جای بگذارد.
روانشناسی تاکید می کند که چقدر مهم است که با مهربانی، احترام و درک ارتباط برقرار کنیم. سخنان ما می تواند منبع تشویق و توانمندسازی باشد یا به طور بالقوه باعث ایجاد احساس تردید و بی کفایتی شود.
همانطور که چالش ها و لذت های فرزندپروری را دنبال می کنیم، بیایید به یاد داشته باشیم که کلمات خود را عاقلانه انتخاب کنیم. فرزندان ما گوش می دهند، یاد می گیرند و بر اساس آنچه می شنوند تصویر خود را شکل می دهند. بیایید اطمینان حاصل کنیم که کلماتی را می شنوند که آنها را تقویت می کند، احساسات آنها را تأیید می کند و باعث رشد آنها می شود.
در نهایت نحوه صحبت ما با فرزندانمان به صدای درونی آنها تبدیل می شود. پس بیایید آن صدا را به یک صدای مثبت تبدیل کنیم.