به نقل از دیجیکالا:
وقتی مردم به جرم و جنایت مرتبط به کتاب و ادبیات فکر میکنند، ذهنشان معمولاً به سمت رمان های آگاتا کریستی یا کتابهای جنایی واقعی معطوف میشود. اما جنایاتی نیز وجود داردند که با خود کتابها در هم آمیخته شدهاند. در این مطلب ۹ جرم و جنایت مرتبط با کتاب آورده شده است که شامل دزدی، جعل و حتی قتلهایی با پیچ و تاب ادبی هستند.
۱. خاطرات جعلی هیتلر
در سال ۱۹۸۳، روزنامه بریتانیایی ساندی تایمز داستانی در مورد کشف به اصطلاح خاطرات هیتلر منتشر کرد – ۶۰ مجله که ادعا میشد توسط آدولف هیتلر نوشته شده است. اما به سرعت مشخص شد که این خاطرات توسط مردی به نام کنراد کوجاو جعل شده است (آن هم نه به خوبی!). نه تنها محتوا مشکوک بود، بلکه صفحات با لکههای چای رنگ شده بودند تا قدیمی به نظر برسند، و کوجاو به اشتباه از یک f گوتیک به جای a روی جلد برای اولین حرف هیتلر استفاده کرده بود. تجزیه و تحلیل بعدی ثابت کرد که کاغذ، چسب و صحافی همه پس از جنگ جهانی دوم ساخته شدهاند.
کوجاو اولین دفتر خاطرات را به فریتز استیفل، گردآورنده یادگاری های نازی ها نشان داد. سپس استیفل کوجاو را به گرد هایدمان متصل کرد، او نیز آثار باستانی نازیها را جمعآوری میکرد و به عنوان روزنامهنگار در مجله اشترن آلمان کار میکرد. هنگامی که اشترن این دفترچهها را به قیمت ۴.۸ میلیون دلار خرید، حقوق توزیع بریتانیا به ساندی تایمز فروخته شد. هیو ترور-روپر، بارون داکر از گلانتون، مورخی که در آلمان نازی تخصص داشت، در ابتدا صحت خاطرات را تأیید کرد، اما زمانی که قبل از انتشار داستان، نظرش را تغییر داد، صاحب ساندی تایمز، روپرت مرداک، اظهار داشت: «لعنت به داکر! منتشرش کنید!»
همانطور که انتظار میرفت، این مقاله فروش خوبی داشت، اما تنها یک روز بعد در یک کنفرانس مطبوعاتی، تردیدهایی در مورد صحت مجلات مطرح شد. هنگامی که این حقه فاش شد، هایدمن در دادگاه ادعا کرد که توسط کوجاو فریب خورده است، در حالی که کوجاو شهادت داد که آنها در جرم شریک بودند. هایدمن در نهایت به چهار سال و هشت ماه زندان محکوم شد، در حالی که کوجاو به چهار سال و شش ماه زندان محکوم شد. مرداک با هیچ عواقب منفی روبرو نشد – در واقع، ۲۰۰۰۰ نفر از خوانندگان جدیدی که داستان جعلی با خود به آورده بود، تصمیم گرفتند در آنجا باقی بمانند!
۲. قتل داریوش یانیشفسکی
نویسندگان اغلب قطعاتی از خودشان را در شخصیتهایشان مینویسند، اما پس از خواندن آموک کریستیان بالا، کارآگاه پلیس لهستانی یاسک وربلفسکی مشکوک شد که نویسنده یک اعتراف واقعی به قتل نوشته است.
Wroblewski در حال بررسی یک پروندهی باز از سه سال قبل بود: قتل داریوش یانیشفسکی، که در سال ۲۰۰۰ در دریاچه ای شناور و بسته پیدا شد. وروبلفسکی «آموک» را که در سال ۲۰۰۳ منتشر شد شده بود خواند و متوجه شد که برخی از جزئیات رمان با جزئیات قتل جانیشفسکی مطابقت دارد.
استازیا، همسر بیگانه بالا، در ابتدا تمایلی به صحبت با پلیس نداشت، اما پس از خواندن بخشهایی از «آموک»، اعتراف کرد که بالا پس از اینکه فکر میکرد با یانیشفسکی رابطه داشته، عصبی شده است (استازیا به پلیس گفت که فقط بر سر قرار ملاقات رفته، نه بیشتر). بالا به ۲۵ سال زندان محکوم شد، اما معتقد است که آموک تا حد زیادی تخیلی است. او در مصاحبه ای در سال ۲۰۰۸ در زندان به روزنامه نگار دیوید گرن گفت: «این دیوانه کننده بود. [وروبلفسکی] با این کتاب طوری رفتار کرد که انگار زندگینامهی واقعی من است.» در مورد شواهد دیگری که به او اشاره میکند، او ادعا میکند: «هنوز نمیدانم کیست، اما کسی قصد دارد من را نابود کند.»
۳. دزدی کتابخانه کارنگی
در طول ۲۵ سال، کتابهای کمیابی به ارزش ۸ میلیون دلار از کتابخانه کارنگی پیتسبورگ به سرقت رفت. این سرقت بزرگ – که شامل آثار آیزاک نیوتن، جورج الیوت، جان آدامز و الیزابت کدی استانتون میشد – زمانی که مجموعه در سال ۲۰۱۷ ممیزی شد، کشف شد. در طول سالها به قدری دزدیده شده بود که پلیس معتقد بود این کار باید کار کارکنان داخلی باشد.
به زودی مشخص شد که گرگ پریور، مدیر اتاق الیور کتابخانه، با جان شولمن، صاحب فروشگاه کتاب کالیبان در همان نزدیکی، در ارتباط بوده است. پریور کتابها را میدزدد (یا تصاویر و نقشههای آنها را برش میداد) و در حالی که هیچکس نمیدانست که این اقلام حتی گم شدهاند، شولمن به سادگی روی آنها مهر میزد «از کتابخانه برداشته شده» و میفروخت. پریور و شولمن به ترتیب به سه و چهار سال حبس خانگی و ۱۲ سال حبس تعلیقی محکوم شدند. از بیش از ۳۰۰ کتاب که خراب یا دزدیده شده، ۴۲ کتاب در انبار شولمن کشف شد و حداقل ۱۸ کتاب دیگر از آن زمان ریکاوری شده است. صدها نقشه و صفحهی پاره شده نیز بازگردانده شدهاند.
۴. سرقت کتاب ترانسلیوانیا
اسپنسر راینهارد پس از یک تور تحصیلی در دانشگاه ترانسیلوانیا، کنتاکی، به دوستش وارن لیپکا (که در دانشگاه کنتاکی مشغول به تحصیل بود) گفت که کتابهای کمیاب میلیونها دلاری در کتابخانه کالج تقریباً بدون امنیت نشسته است. آنها با کمک دوستان اریک بورسوک و چاس آلن شروع به طراحی نقشه سرقت کردند که در ۱۷ دسامبر ۲۰۰۴ اتفاق افتاد. لیپکا و بورسوک پس از تعیین قرار ملاقات (با نامهای جعلی) برای مشاهده کتابهایی که قصد سرقت آنها را داشتند (که بعداً بیش از ۵ میلیون دلار ارزش داشت)، کتابدار را با یک تفنگ بیحسکننده تحت کنترل خود درآوردند و دست و پای او را بستند. کتابهای سبکتر را در کوله پشتیهایشان و کتابهای سنگینتر را در ملحفهای میگذاشتند. راینهارد نگهبانی میداد و آلن در ماشین فرار بود.
اما همه چیز کاملاً طبق برنامه پیش نرفت: یک کتابدار دیگر لیپکا و بورسوک را در حال خروج دید و آنها مجبور شدند کتابهای داخل ملحفه را رها کنند و از صحنه فرار کنند. با این حال، آنها برخی کتابها را بردند، از جمله اولین نسخه از چارلز داروین درباره منشأ گونهها (۱۸۵۹) به ارزش ۲۵۰۰۰ دلار و مجموعهای از جلدهای باغبانی دوره رنسانس به ارزش ۴۵۰۰۰۰ دلار. آنها جلسهای را در کریستیز در نیویورک، یکی از بزرگترین خانههای حراج در جهان، ترتیب دادند. راینهارد در سال ۲۰۰۷ به Vanity Fair گفت: «فکر کردیم اگر به آنجا برویم، طبیعیتر است و آنها مشکوک نخواهند شد که ما اینها را دزدیدهایم.»
با این حال، چند اشتباه اساسی FBI را مستقیماً به سوی آنها سوق داد: اول، آنها از همان آدرس ایمیلی که در رایانهای در دانشگاه کنتاکی ردیابی شده بود، برای تماس با کتابخانه و کریستیز استفاده کردند. دوم، آنها به کریستیز – که پس از ملاقات با دانشجویان نسبت به آنها بدبین بود و هرگز پیگیری نکرد – شماره تلفن واقعی دادند. هر کدام به هفت سال زندان محکوم شدند، اما آنها حتی آن را به عنوان یک نقشه فرار تلقی کردند. لیپکا توضیح داد: «قبل از دوران کالج، وقتی بزرگ میشدیم، داخل یک وجود دنیوی، معمولی گیر افتاده بودیم. حالا ما هرگز نمیتوانیم به آنجا برگردیم. ما اکنون چارهای نداریم جز اینکه چیزی جدید بسازیم در جایی دیگر.»
اقتباس سینمایی از داستان آنها، با عنوان «حیوانات آمریکایی» (۲۰۱۸)، شامل مصاحبه با هر چهار سارق است که در تار و پود روایت بافته شده است.
۵. قتل به خاطر نسخه اول کتاب «باد در درختان بید»
در سال ۲۰۱۶، آدریان گرینوود، مورخ و فروشنده هنر و کتاب، به دلیل نسخهی اول کتاب «باد در درختان بید» اثر کنت گراهام (۱۹۰۸) به قتل رسید. ارزش این اثر کلاسیک کودکان حدود ۵۰۰۰۰ پوند بود (تقریباً ۷۰۰۰۰ دلار در آن زمان) و در یک حراجی توجه مایکل داناهر را به خود جلب کرد. داناهر بعداً به خانه گرینوود در آکسفورد رفت و ۱۶ ضربه چاقو به او زد. او کتاب کمیاب را دزدید، برای گرفتن سلفی در خارج از خانه قربانی خود ایستاد و سپس رمان را برای فروش در eBay قرار داد! داناهر تنها چند روز بعد دستگیر و به حداقل ۳۴ سال زندان محکوم شد.
۶. زندگینامه جعلی هاوارد هیوز اثر کلیفورد ایروینگ
هاوارد هیوز، میلیاردر عجیب و غریب، در اواخر عمر خود گوشهگیر شد و همین امر باعث شد نویسنده کلیفورد ایروینگ باور کند که می تواند زندگی نامهای جعلی برای هیوز بنویسد، بدون اینکه خود مرد برای رد کردن آن اقدام کند! ایروینگ نامههایی به خط هیوز جعل کرد تا ناشر مک گراو هیل را متقاعد کند که او قصد دارد زندگینامه هیوز را به صورت گوست رایتر بنویسد ( برای آن مبلغ ۷۵۰۰۰۰ دلار پیش پرداخت کردند). ایروینگ همچنین ۲۵۰۰۰۰ دلار از مجله Life برای حقوق سریالی و ۴۰۰۰۰۰ دلار برای حقوق شومیز دریافت کرد.
اما برخلاف تصور ایروینگ، هیوز از سایهها بیرون آمد – یا، بهتر است بگوییم، صدای او ابتدا از طریق یک نماینده و سپس در یک کنفرانس تلفنی با روزنامه نگاران – برای افشای جعلی بودن زندگینامه ظاهر شد.
ایروینگ و همسرش که درگیر کلاهبرداری بودند، در ژانویه ۱۹۷۲ به جرم خود اعتراف کردند و هر دو زندانی شدند. وقتی ایروینگ بعد از ۱۷ ماه آزاد شد، گفت: امیدوارم دنیا فراموش کند. من از اینکه پس از مرگم تنها به عنوان مردی که میخواسته زندگینامه هیوز را جعل کند به یاد آورده شوم متنفرم!» با این حال، ایروینگ جنایت خود را تبلیغ کرد و از آن سود برد و کل نقشه را در کلیفورد ایروینگ: آنچه واقعاً اتفاق افتاد (۱۹۷۲) توضیح داد، که ۹ سال بعد دوباره با عنوان The Hoax منتشر شد. او همچنین حقوق فیلم اقتباسی با بازی ریچارد گییر را با عنوان «حقه» ۲۰۱۶ فروخت. ایروینگ صحت فیلم را مورد مخالفت قرار داد و آن را به عنوان «یک حقه در مورد یک حقه» توصیف کرد!
۷. قتل جان لنون
یکی از معروفترین جنایاتی که با ادبیات مرتبط شده است، قتل جان لنون است. مارک دیوید چپمن مجذوب کتاب «ناطور دشت» (۱۹۵۱) اثر جی دی سالینجر شد و زمانی که در ۸ دسامبر ۱۹۸۰ نوازنده گروه بیتلز را در شهر نیویورک به ضرب گلوله به قتل رساند، یک کپی از این رمان را با خود همراه داشت. او در داخل کتاب نوشته بود: «این بیانیه من است.» او به این جمله را اینطور امضا کرده بود: «هولدن کافیلد.»
چپمن دلایل متعددی را برای قتل ذکر کرد، از جمله ایمان مذهبی و عصبانیت او از لنون. او در انتظار محاکمه گفت: «من برای یک هدف خاص فراخوانده شدم، برای ترویج خواندن کتاب. … این چیزی بود که قرار بود باشد.» (چپمن حتی اهداف فروش را تعیین کرد: «۲۰ میلیون امسال، فکر میکنم منطقی است، اینطور نیست؟») او خود را به عنوان هولدن کالفیلد معرفی کرد و اعلام کرد: «من The Catcher in the Rye نسل حاضر هستم.» او حتی در مورد این کتاب نامهای به نیویورک تایمز نوشت. در بخشی از آن نوشته شده بود: «آرزوی من این است که همه شما روزی The Catcher in the Rye را بخوانید. اکنون تمام تلاش من صرف این هدف خواهد شد، زیرا این کتاب خارق العاده پاسخ های بسیاری دارد.»
چپمن در حال حاضر در حال گذراندن حکم ۲۰ سال تا ابد است. او بارها درخواست آزادی مشروط کرده و رد شده است. او در سال ۲۰۲۲ به هیئت آزادی مشروط گفت: «من آنقدر شهرت را میخواستم که حاضر بودم همه چیز را بدهم و یک جان انسانی را بگیرم.»
۸. نامههای ادبی جعلی لی ایزریل
زمانی که نویسنده لی ایزریل در اوایل دهه ۹۰ متوجه شد که برای تامین مخارج زندگی خود با مشکل مواجه است، به زندگی جنایی ادبی متوسل شد – به ویژه، دزدی و جعل نامههای نوشته شده توسط نویسندگان و افراد مشهور. در سال ۲۰۰۸، او به NPR گفت که یک دو نامه فانی بریس را برداشته، آنها را در کفشهای ورزشی انداخته و آنها را به مکانی به نام آرگوسی در سمت شرقی شهر نیویورک برده و فروخته. او جزئیات ناشایستی را به دسته بعدی نامههای دزدیده شده بریس اضافه کرد تا بتواند قیمت بیشتری بخواهد – سپس به خلق نامههای کاملا جعلی توسط نویسندگانی مانند دوروتی پارکر و نوئل کوارد روی آورد.
ایزریل توضیح داد: «من یک داستان کاملاً ساختگی در مورد پسر عمویی که مرد و این نامههای شگفت انگیز را برای من گذاشت ساختم. زمانی که یک دلال جعلیات او را کشف کرد، ایزریل به سادگی مسیر خود را تغییر داد: او نامههای واقعی را از کتابخانه ها با نسخههای تکراری که خود ایجاد کرده بود، تغییر داد! این امر به او اجازه داد اقلام واقعی را از طریق همدستش بفروشد. او در نهایت بیش از ۴۰۰ نامه را دزدید، زینت داد یا به طور کامل جعل کرد.
اف بی آی، ایزریل را در سال ۱۹۹۲ دستگیر کرد و او ۶ ماه در حبس خانگی و سپس ۵ سال مشروط بود. در حالی که FBI در جمع آوری بسیاری از جعلیات او موفق بود، آنها اعتراف میکنند که احتمالاً برخی از آنها هنوز وجود دارد. ایزریل در سال ۲۰۰۸، میتوانی من را ببخشی؟، زندگینامهای درباره فعالیتهای جنایتکارانهاش منتشر کرد، که بعداً در فیلمی به همین نام در سال ۲۰۱۸ با ملیسا مک کارتی در نقش اصلی اقتباس شد.
۹. تلاش برای فروش فولیوی یکم شکسپیر
در سال ۲۰۰۸، ریموند اسکات از کتابخانه Folger Shakespeare در واشنگتن دی سی بازدید کرد تا نسخه خود را از فولیوی یکم شکسپیر ارزیابی کند. فولیوی یکم (به انگلیسی: First Folio) مجموعه نمایشنامهای از ویلیام شکسپیر است که در سال ۱۶۲۳ میلادی توسط جان همینگز و هنری کاندل منتشر شد. چیزی که او متوجه نبود این بود که هر یک از ۲۳۵ نسخه شناخته شده فولیو به دقت تجزیه و تحلیل شده است – به این معنی که حتی با وجود اینکه برخی از متمایزترین صفحات آن حذف شده بودند، جلد اسکات به سرعت به عنوان نسخهای که ۱۰ سال قبل از دانشگاه دورهام انگلستان دزدیده شده بود شناسایی شد.
اسکات که فقط ۱۰ مایل دورتر از دانشگاه زندگی میکرد، ادعا کرد که Folio را در کوبا خریداری کرده است. دزدی او در آن زمان قابل اثبات نبود، اما او به دلیل داشتن کتاب سرقت شده به هشت سال زندان محکوم شد. در آخرین هفته محاکمه خود در سال ۲۰۱۰، او در واقع به یکی از خبرنگاران Chronicle Live اعتراف کرد که کتاب را دزدیده است و ادعا کرد که از اره برقی و یک انبردست برای شکستن کابینتی که در آن نگهداری میشد استفاده کرده است – اما او بعدا این بیانیه را پس گرفت و گفت که فقط شوخی کرده است!
منبع: mentalfloss