اخیراً زک اسنایدر طی یک مصاحبه تأیید کرد که فیلم جدید او، «ماه یاغی» (Rebel Moon)، در همان دنیای فیلم «ارتش مردگان» (Army of the Dead) اتفاق میافتد. این امر زک اسنایدر را به یکی از معدود کارگردانانی تبدیل میکند که جهان سینمایی خود را ساختهاند. اسنایدر با جهانهای سینمایی غریبه نیست. چرا که او در گذشته ذهن خلاقی بود که به دنیای توسعهیافته دیسی (DCEU) شکل میداد و مسیر اصلی آن را انتخاب میکرد. اما این بار همهچیز متفاوت است، چرا که اسنایدر در حال ساختن جهانی براساس فیلمهای اورجینال خودش است و نه اقتباس کردن از منابع موجود یک شرکت دیگر مانند دیسی کامیکس.
بسیاری از کارگردانان برای فیلمهای خود دنباله میسازند و قسمتهای دوم و سوم آثار محبوب خود را روی پرده سینماها میبرند. اما کاری که اسنایدر در حال انجام آن است، و به طور کلی جهان سینمایی ساختن، کاری بسیار متفاوت است. فیلمهایی که در یک جهان سینمایی واحد قرار میگیرند، کاملاً با هم تفاوت دارن و گاه ژانرشان هم یکسان نیست، اما کارگردان آنها را در یک جهان واحد به هم گره میزنند. این دقیقاً همان کاری است که زک اسنایدر با دو فیلم خود، «ارتش مردگان» و «ماه یاغی» انجام داده.
با وجود اینکه متصل کردن فیلمهای به ظاهر نامرتبط برای فیلمسازان کار غیرمعمولی به شمار میآید، اما چیز تازهای نیست و قبلاً چندین بار اتفاق افتاده. به نظر میرسد این رویه، رویهای است که محبوبیت آن افزایش پیدا کرده و کارگردانان و فیلمسازان بیشتری به سمت خلق جهان سینمایی خود قدم برمیدارند. در ادامه شما را با ۸ کارگردان که جهان سینمایی خود را ساختهاند آشنا خواهیم کرد.
۱. ریچارد لینکلیتر
طی ۱۸ سال و ۳ فیلم، سهگانه «پیش از» (Before) که شامل فیلمهای «پیش از طلوع» (Before sunrise)، «پیش از غروب» (Before sunrise) و «پیش از نیمهشب» (Before midnight) میشود، داستان جسی و سلین را روایت میکند. داستانی عاشقانه و پر از فراز و نشیب که درباره عشق و ارتباطات از دست رفته است. ایتان هاوک و جولی دلپی، بازیگران اصلی این سهگانه، در فیلم «زندگی بیداری» (Waking Life) لینکلیتر دوباره نقشهای خود را بازی کردند.
شخصیتهای سهگانه «پیش از» حضور کوتاهی در فیلم انیمیشنی «زندگی بیداری» دارند، در این صحنه این دو شخصیت درباره خوابهایی که درباره یکدیگر میبینند صحبت میکنند. در واقعیت فیلمهای «پیش از»، این صحنه از «زندگی بیداری» صرفاً رویای یکی از شخصیتها به حساب میآید، اما به طور کلی این شیوهای منحصر به فرد و جالب برای مرتبط کردن دو فیلم در یک جهان واحد است.
۲. ریدلی اسکات
طی چند دهه، نظریههایی بین هواداران ریدلی اسکات وجود داشته که طبق این نظریهها، دو تا از فیلمهای این کارگردان و دو فیلم بزرگ ژانر علمی-تخیلی، در یک جهان واحد اتفاق میافتند. اما تا قبل از فیلم «پرومتئوس» (Prometheus) که سال ۲۰۱۲ منتشر شد، این نظریهها تأیید نشدند. در یکی از نسخههای دیویدی این فیلم که شامل صحنههای اضافی میشد، یک گزارش درباره پیتر ویلند وجود دارد که پیرامون تایرل در «بلید رانر» (Blade Runner) و هرم او نوشته شده.
به نظر میرسد که این دو شرکت شرور در دو فیلم علمی-تخیلی ریدلی اسکات با هم مرتبط هستند. طبق اظهارات اسکات این دو فیلم هم از نظر مضامین و هم از نظر داشتن جهان واحد، با هم ارتباط دارند. اما توضیحی مبنی بر اینکه دیگر چه فیلمهایی در این جهان سینمایی وجود دارند، داده نشده است.
کتاب بلید رانر اثر فیلیپ کی . دیک نشر نیماژ
۳. ژاک دمی
ژاک دمی استاد رنگ و نماد در موج نو سینمای فرانسه است و برخی از چشمنوازترین فیلمهای تمام دوران را کارگردانی کرده. دمی از طریق ۳ فیلم، شخصیتهای فیلمهای خود را مدام وارد و خارج رابطههای عاشقانه کرد و دلشکستگیهای بسیاری را روی پرده سینما برد. فیلم اول، «لولا» (Lola)، زندگی رولند و دوستدختر سابقش، لولا را دنبال میکند که از زمان جدا شدن از رولند، در یک کاباره مشغول به کار شده است.
در فیلم «چترهای شربورگ» (The Umbrellas Of Cherbourg) رولند دیگر شخصیت اصلی نیست، بلکه به یکی از شخصیتهای فرعی در داستان عاشقانه گای و جنویو تبدیل میشود. این در حالی است که در فیلم آخر، «مغازه مدل» (Model Shop)، که یک فیلم انگلیسی زبان است، داستان نقل مکان لولا به لس آنجلس را در مقام شخصیت اصلی فیلم مشاهده میکنیم.
۴. رابرت رودریگز
در یکی از غافلیگرانهترین ارتباطهای سینمایی، فرنچایز «بچههای جاسوس» (the Spy Kids) در همان دنیای فیلمهای «ماشته» (Machete) به وقوع میپیوندند. رابرت رودریگز کارگردانی است که کارنامه رنگارنگی دارد، از فیلمهای کودکانه سرگرمکننده گرفته تا فیلمهای اکشن خشونتآمیز.
این دو فیلم از طریق شخصیت ماشته با بازی دنی ترخو به یکدیگر مرتبط میشوند. در فیلمهای «بچههای جاسوس» دنی ترخو به عنوان یک عموی دوستداشتنی به تصویر کشیده شده، اما در فیلمهای «ماشته» او مردی تشنه به خون و پرخاشگر است که انتقامجویی تمام جنبههای زندگیاش را تصرف کرده. این یک ارتباط عجیب اما سرگرمکننده و جالب است؛ به خصوص برای مخاطبانی که با فیلمهای «بچههای جاسوس» بزرگ شدهاند و حالا میتوانند فیلمهای «ماشته» را تماشا کنند.
۵. ام. نایت شامالان
ام. نایت شامالان اولین بار به عنوان ارباب پیچ و تابهای داستانی شناخته شد. یکی از بزرگترین غافلگیریهایی که ام. نایت شامالان تا به حال انجام داده، در پایان فیلم «شکافته» (Split) بود که سال ۲۰۱۷ منتشر شد. آنجا بود که مشخص شد فیلم «شکافته» در همان دنیای فیلم «شکستناپذیر» (Unbreakable) سال ۲۰۰۰ اتفاق میافتد و در حقیقت این دو فیلم جهان سینمایی واحدی دارند.
این غافلگیری فیلم «شکافته» شباهتی به ارجاعات رایج فیلمهای ابرقهرمانی نداشت، بلکه یک پیچش داستانی بود که کل فیلم را از نو تعریف کرد و معنای دیگری به آن بخشید. در حالی که «شکافته» یک فیلم در ژانر وحشت به نظر میرسید، اما در حقیقت خاستگاه یک ابرقهرمان را روایت میکرد. دو فیلم «شکافته» و «شکستناپذیر» در فیلم «شیشه» (Glass) داستانشان به هم رسید و درنهایت شامالان سهگانه ابرقهرمانی خود را تکمیل کرد.
تابلو شاسی گلاک طرح شکافته Split کد FMO107
۶. کوین اسمیت
کوین اسمیت در اوایل دهه ۹۰ با ترکیب قدرتمندی از شخصیتهای متفاوت، دیالوگهای عجیبوغریب و فرهنگ نردی، وارد میدان فیلمهای مستقل شد. فیلم «فروشندهها» (Clerks) هنوز که هنوزه نقطه عطفی برای فیلمسازی مستقل به حساب میآید و پس از موفقیت این فیلم، اسمیت تصمیم گرفت برای مدتی در آن دنیا بماند.
چندین فیلم بعدی او در جهانی که او آن را View Askewniverse خطاب میکند، عمدتاً به خاطر حضور شخصیتهایی مانند جی و باب ساکت به هم مرتبط میشوند. پس از فیلم «جی و باب ساکت پاتک میزنند» (ay and Silent Bob Strike Back) کوین اسمیت تقریباً پرونده این جهان سینمایی را بست، اما از آن موقع به بعد او گهگاهی با ساختن دنبالههای «فروشندهها» و «جی و باب ساکت» به این جهان سینمایی برگشته است.
۷. کوئنتین تارانتینو
کوئنتین تارانتینو تا به امروز کارگردان ۹ فیلم و فیلمنامهنویس ۱۰ فیلم دیگر بوده؛ او تقریباً موفق شده بین تمام آثار سینمایی خود ارتباطهایی برقرار کند. تارانتینو از طریق روابط شخصیتها، برندهایی که در پس زمینه فیلمها ظاهر میشوند، و ارجاعات پنهان، جهان سینمایی خود را خلق کرده است.
کوئنتین تارانتینو ادعا میکند که در جهان سینمایی او دو دنیای متفاوت وجود دارد؛ یکی دنیای واقعیتر از واقعی نام دارد و دیگری دنیای فیلم در فیلم. برای مثال، فیلمی مانند «بیل را بکش» (Kill Bill) در حقیقت یک فیلم در دنیای «عامهپسند» (Pulp Fiction) است که شخصیتهای فیلم میتوانند به سینما بروند و آن را تماشا کنند.
تخته شاسی مدل Pulp Fiction سایز A4
۸. زک اسنایدر
همانطور که در مقدمه این فهرست گفته شد، دو فیلم «ماه یاغی» و «ارتش مردگان» در جهان سینمایی واحدی اتفاق میافتند. «ارتش مردگان»، یک فیلم پساآخرالزمانی در ژانر زامبی چنان موفقیتی برای شبکه نتفلیکس ایجاد کرد که منجر به برنامهریزی برای تولید دنباله و اسپیناف این فیلم شد. نتفلیکس برای تولید دو فیلم «سیاره مردگان» (Planet of the Dead) و «ارتش دزدان» (Army of Thieves) برنامهریزی کرده و زک اسنایدر در زمان معینی آنها را کارگردانی خواهد کرد.
فیلم «ماه یاغی» که یک فیلم علمی-تخیلی حماسی به شمار میآید، هم در لحن و هم در ژانر با «ارتش مردگان» و دیگر پروژههای زامبیمحور اسنایدر متفاوت است. اگرچه هنوز نحوه دقیق ارتباط این دو فیلم مشخص نشده، اما شخصیتهای این دو فیلم در یک جهان واحد قرار گرفتهاند. طبق توضیحات خود زک اسنایدر، یکی از شخصیتهای سریال انیمیشنی «ارتش مردگان» که هنوز ساخته نشده، در «ماه یاغی» حضور خواهد داشت. مشخص نیست که فیلم «ماه یاغی» چگونگی این ارتباط را بیشتر توضیح خواهد داد یا نه، اما به هر حال دیر یا زود سرنخها ما را در جهان اسنایدر هدایت خواهند کرد.
منبع: screenrant