به نقل از دیجیکالا:
بیایید با این مشکلی که برایتان پیش آمده روبرو شویم: دچار اضطراب شدهاید. نگرانی مداوم دربارهی چیزهایی که ممکن هست یا نیست در آینده رخ دهند استرسزا است. حال اگر هم دچار اضطراب باشید و هم در حال سپری کردن بحران میانسالی باشید چه اتفاقی میافتد؟ در صورتی که در چنین موقعیتی هستید نکتهی بسیار مهمی که باید بدانید این است که برای چه در این شرایط هستید؟
درگیری با یکی از این مسائل به خودی خود به اندازهی کافی چالشبرانگیز است اما ترکیب آنها با یکدیگر میتواند به مشکل بسیار جدیای تبدیل شود. در این مطلب به بررسی اضطراب بحران میانسالی و راهکارهای کاربردی برای مقابله با آن میپردازیم.
۱.بدانید که داشتن بحران میانسالی یک مسالهی عادی است
آیا تاکنون چیزی دربارهی منحنی U در خوشحالی شنیدهاید؟ این شاید دقیقا یکی از همان دلایلی باشد که اکنون شما در حال خواندن این مطلب هستید. دربارهی خوشحالی تحقیقات بسیاری انجام شده است و منحنی U یکی از مشاهدات ثابت در بسیاری از مطالعات بوده است.
درک این منحنی بسیار ساده است. خوشحالی در طی بحران میانسالی به کمترین سطح خود میرسد و قبل و بعد از آن میزان بالاتری دارد. بحران میانسالی بسیار شایعتر از چیزی است که فکرش را میکنید. بنابراین آن را بپذیرید.
۲. بدانید که شما تنها فرد دچار بحران میانسالی نیستنید
همهی ما خلبان زندگی خود هستیم. تنها تفاوت در این است که شما در حال راندن یک هواپیما با سرنشینانش (به خانواده، دوستان و سایر افراد شاخص فکر کنید) هستید. هدف اصلی شما به عنوان یک خلبان چیست؟ اینکه به مسافران خود این اطمینان را بدهید که همه چیز تحت کنترلتان است و همه چیز خوب و آرام پیش میرود. نکتهای که وجود دارد این است که همهی ما خلبان زندگی خودمان هستیم و هرازچندگاهی با برخی مشکلات برخورد میکنیم.
ما به عنوان یک خلبان خوب نباید هر بار که با مشکل مواجه میشویم زنگ خطر را به صدا در بیاوریم. به هر حال باید پرواز خوب و آرامی را برای مسافرانمان فراهم کنیم. ما فکر میکنیم باید این تاثیر را ایجاد کنیم که همه چیز تحت کنترل است.
نکتهی مهم این است که هر کس یک خلبان است و هر کس تلاش میکند اینگونه به نظر برسد که همه چیز تحت کنترل است. اگرچه این یک واقعیت است که هر خلبانی در طول پرواز (زندگی) خود با مشکلاتی مواجه میشود. این همان چیزی است که منحنی U شکل را ایجاد میکند.
دیگران هم درست مانند شما در نشان دادن اضطراب و نگرانی خود به دیگران مردد هستند. اما حقیقت این است که نفی بحران میانسالی تاثیری در از بین بردن اضطراب حاصل از آن ندارد. راهکار کمک کننده در این زمینه این است که بدانید شما تنها نیستید و افراد بسیار زیاد دیگری در دنیا هستند که در حال تجربه کردن احساس اضطراب بحران میانسالی هستند. . بنابراین بهتر است دربارهی اضطراب خود با نزدیکانتان صحبت کنید.
۳. خود را با فردی که باید باشید مقایسه نکنید
این مورد بسیار مهم است. برخی افراد تمام زندگی خود را صرف تلاش برای رفع انتظارات والدین، همسالان یا جامعه میکنند. این افراد تمام روز را کار کرده و در نهایت احساس درماندگی دارند. دلیل این موضوع این است که آنها سعی دارند انتظارهایی را برآورده کنند که با علایق یا اهدافشان در زندگی سازگاری ندارد.
متوقف کردن مقایسهی خود با این انتظارات بسیار مهم است. به عنوان مثال فردی که فقط به دلیل راضی کردن والدینش رشتهی پزشکی را برای تحصیل انتخاب کرده اکنون متوجه میشود که فقط در حال سخت کار کردن است زیرا این چیزی است که دیگران از او انتظار دارند نه چیزی که خودش دوست دارد و او احساس ناراحتی دارد.
آیا شما هم همین احساس را دارید؟ در صورتی که چنین است مقایسه کردن خودتان با فردی که باید باشید را متوقف کرده و فردی باشید که خودتان دوست دارید.
۴. هدف و خواستهی واقعی خود در زندگی را مشخص کنید
از زندگی چه میخواهید؟ این سوال خیلی رایج است اما شما را وادار میکند به این موضوع فکر کنید که واقعا از زندگی چه میخواهید؟ جوابها اغلب جزو یا ترکیبی از مواردی هستند که در ادامه آورده شدهاند:
- موفقیت
- دوست داشته شدن
- داشتن تاثیر مثبت
- خوشبختی
احتمالا با خود فکر میکنید من همهی مواردی که گفته شد را میخواهم! چه کسی دوست ندارد دوست داشته شود یا موفق شود؟
اما میخواهیم برای تفکر عمیقتر شما را به چالش بکشیم. چرا همهی اینها را از زندگی میخواهید؟ هدف نهایی اغلب افراد در زندگی خوشحال بودن است. این هدفها تنها به این دلیل در زندگیمان هستند که هنگام دستیابی واقعی به آنها دلیلی برای باور خوشحالی داشته باشیم.
اگرچه چیزی که بسیاری از افراد متوجه نمیشوند این است که هنگام تلاش برای رسیدن به این اهداف باید خوشحال بود. زندگی بسیار کوتاهتر از آن است که فقط روی رسیدن به خوشبختی و خوشحالی تمرکز کنیم. باید اکنون چیزی که دارید را دوست داشته باشید. سعی نکنید خوشبختی و خوشحالی خود را به تعویق بیندازید.
۵. از منطقهی امن خود خارج شوید
هنگامی که در موقعیت سختی قرار میگیریم و قادر نیستیم به زندگی عادی خود بازگردیم متوجه میشویم که چه کسی هستیم و چه چیزی میخواهیم. فکر کردن به آن ساده است. هنگامی که در شرایط دشوار قرار میگیرید فقط میدانید که چه کسی هستید و چه تواناییهایی دارید.
بسیاری از افراد شغل خود را فقط همراه با جریان سپری میکنند. افراد انتخابهایی که انجام میدهند یا انتخابهایی که برایشان انجام میشود را مورد پرسش قرار نمیدهند و به سادگی در جهتی که مدیران، همکاران و دوستان میخواهند حرکت میکنند.
در نتیجه فرد به مرحلهای میرسد که متوجه میشود که نمیخواهد کاری که انجام میدهد را ادامه دهد؛ بنابراین توصیه میشود از منطقهی امن خود خارج شوید و کارهایی را انجام دهید که هیچگاه پیش از این انجام نداده بودید.
- هدف متفاوتی تعیین کنید؛ به جای تمرکز روی شغل، روی یک سرگرمی جدید زمان بگذارید.
- تنهایی به یک پیادهروی چند روزه بروید.
- دربارهی اضطراب خود با دوستان یا اعضای خانواده صحبت کنید.
بسیار مهم است که کاری که قبلا انجام نداده بودید را انجام دهید. لازم نیست این کار عجیب و غریب باشد. تنها در صورتی میتوانید چیزی که گم کردهاید را پیدا کنید که کار جدیدی را امتحان کنید.
۶. بابت چیزهایی که در حال حاضر دارید شکرگزار باشید
بیشتر از اینکه به چیزهایی که میخواهید انجام دهید فکر کنید، کارهایی که انجام دادهاید را در نظر بگیرید. نکتهی بسیار مهم تشخیص چیزهای بسیار خوبی است که در زندگی دارید. به دستاوردهایتان، افرادی که با آنها زندگی میکنید و زندگیهایی که تاثیر مثبت بر آنها دارید فکر کنید. همهی اینها چیزهای عالیای هستند که باید بابت آنها شکرگزار باشید.
راضی کردن انسان دشوار است زیرا بشر همواره به دنبال چیزهای بیشتر است و به چیزهایی که دارد توجهی نمیکند. این حریص بودن میتواند مانع از خوشحالی شود. راهکار کاربردی در این قسمت این است که هنگام مواجهه با اضطراب بحران میانسالی بر چیزهای خوبی که دارید متمرکز شوید.
به خاطر داشته باشید که یک فرد منفینگر در همهی فرصتها، موارد منفی یا مشکلات را میبیند اما یک فرد مثبتنگر در هر سختی یک فرصت میبیند.
باید سعی کنید این زمان و دورهی چالشبرانگیز را از زاویهی مثبت نگاه کرده و به جای تمرکز بر آنچه در حال حاضر از دست دادهاید یا ندارید روی داشتههایتان تمرکز کنید.
۷.یک ژورنال از مسیر خود بنویسید
در صورتی که همچنان معتقد هستید که ژورنالنویسی برای دختران کوچک است باید نظر خود را تغییر دهید. ژورنالنویسی یکی از سادهترین کارهایی است که برای شناخت بهتر خود میتوانید انجام دهید. بنابراین توصیه میشود دربارهی موارد زیر بنویسید:
- دربارهی چه چیزی مضطرب و نگران هستید؟
- از چه چیزی ناراحت هستید؟
- از زندگی چه میخواهید؟
- چگونه میخواهید به هدف خود برسید؟
همهی این موارد سوالهای حیاتیای بودند که میتوانید در ژورنال خود به آنها پاسخ دهید. هر وقت که دوباره دچار احساس نگرانی شدید میتوانید دوباره ژورنال را باز کرده و آخرین افکار خود را به آن اضافه کنید. همچنین میتوانید افکار قدیمی خود را به منظور درک بهتر علت اضطراب خود بخوانید.
شروع ژورنال نویسی سخت نیست. به زودی متوجه خواهید شد افراد بسیار زیاد و مختلفی با ژورنالنویسی ارزش و هدف های خود را پیدا کردهاند.
۸. به یک درمانگر مراجعه کنید
ممکن است انتظار دیدن این راهکار را در این مطلب نداشته باشید اما این کار بسیار ساده است. رواندرمانی میتواند به مواجه با اضطراب بحران میانسالی کمک کند. نباید برای مراجعه به درمانگر احساس غرور داشته باشید. برچسب منفی مراجعه به درمانگر نباید مانع از تلاش شما برای پیدا کردن کمک لازم شود.
دربارهی این موضوع فکر کنید: هنگامی که فردی درد جسمی دارد هیچ تابویی در رابطه با مراجعه به پزشک وجود ندارد درست است؟ بنابراین نباید به هیچ عنوان نگران مراجعه به درمانگر برای درمان چیزی باشید که در حال کشمکش و جنگیدن با آن هستید.
محو کردن احساسات آخرین کاری است که در این لحظه میخواهید انجام دهید. در صورتی که درمانگری را پیدا کردید که به صورت آزادانه و راحت توانستید مشکلاتتان را با او به اشتراک بگذارید و او هم شما را درک میکرد درمان خود را با او ادامه دهید.
در پایان
هنگام دست و پنجه نرم کردن با اضطراب بحران میانسالی مهمترین نکتهای که باید در نظر داشته باشید این است که شما تنها نیستید. احساسات منفیای که دارید طبیعی هستند و افراد بسیار زیاد دیگری هم آنها را تجربه میکنند. برای اینکه بهتر بتوانید با این احساسات کنار بیایید کارهای زیر را انجام دهید:
- خودتان را با کسی که باید باشید مقایسه نکنید.
- ببینید که واقعا چه چیزی از زندگی میخواهید.
- برای مدتی از منطقهی امن خود خارج شوید و کارهای متفاوتی را امتحان کنید. خودتان به تنهایی به یک سفر چند روزه بروید یا دربارهی اضطراب بحران میانسالی خود با اعضای خانواده یا دوستان نزدیک خود صحبت کنید.
- با تمرکز کردن روی چیزهای مثبتی که در حال حاضر دارید با اضطرابتان مواجه شوید. فقط به بعد منفی ماجرا نگاه نکنید.
- افکار خود را در یک ژورنال بنویسید. بنویسید که واقعا از زندگی چه میخواهید و اینکه چگونه میخواهید به آنجا برسید. در این صورت هنگامی که دوباره مضطرب شوید میتوانید به ژورنال نگاه کنید.
- احساسات خود را محو نکنید.
- هنگامی که متوجه شدید اضطراب بحران میانسالیتان ادامه دارد حتما با یک روانشناس صحبت کنید.
منبع: Lifehack