به نقل از دیجیکالا:
همهی ما به صورت روزانه درگیر اخبار و اتفاقات سیاسی هستیم؛ اما ممکن است شناخت دقیقی از چرایی وقوع چنین تصمیماتی نداشته باشیم؛ به عنوان مثال ممکن است برایمان این سوال پیش آید که چرا نظام درمانی آمریکا با کشور آلمان متفاوت است. به چه علت، بریتانیا درگیر پیامدهای خروج از اتحادیه اروپا شده است؛ چرا بسیاری از نهادهای بینالمللی از افول دموکراسی در جهان اظهار نگرانی میکنند یا چه اتفاقی باعث میشود که در کشوری با سابقه دیرپای نهادهای دموکراتیک، فردی مانند ترامپ به قدرت برسد. در این یادداشت قصد داریم با معرفی ۵ کتاب درباره سیاست، از چنین فرایندهایی اطلاعات و شناخت کافی پیدا کنیم. بعضی از این کتابها مانند آموزش دانش سیاسی و تاریخ اندیشههای سیاسی قرن بیستم، ماهیتی نظری دارند؛ کتابهای آینده آزادی و چرا دموکراسیها میمیرند؛ ترکیبی از تاریخ و اندیشه سیاسی کشورها و ملتها هستند. در پایان نیز کتابی را معرفی میکنیم که به سیاست و جریانات تحولخواه ایرانی در چهار دهه اخیر اشاره میکند.
آموزش دانش سیاسی
کتاب آموزش دانش سیاسی، تالیف حسین بشیریه از دو بخش اساسی و کلی مبانی علم سیاست نظری و مبانی علم سیاست تاسیسی تشکیل شده است؛ در بخش اول این کتاب در مورد سیاست، سرشت دانش سیاسی، موضوعات و مفاهیم اساسی در این دانش و مرزهای آن، نگرشها و روشها در دانش سیاسی، تحول تاریخی در مفهوم سیاست، پیشینه تاریخی و نظریههای عمومی دولت، مکاتب و ایدئولوژیها و نظامهای سیاسی و … میخوانیم؛ بخش اول کتاب همانگونه که از تقسیمبندی آن پیداست ماهیت نظری دارد؛ در ابتدای امر با مفاهیمی پایه چون دولت، حاکمیت، ملت، قدرت، اقتدار و مشروعیت آشنا میشویم. در گام بعدی درباره نسبت سیاست با علوم دیگر و شکلگیری زیرشاخههایی مانند فلسفه سیاسی، انسانشناسی سیاسی، روانشناسی سیاسی، اقتصاد سیاسی، جامعه شناسی سیاسی و..شناخت نسبی پیدا میکنیم؛ از آنجاییکه سیاست و حکومت اموری پیچیده و چندوجهی هستند؛ به معرفی نگرشها و روشهای موجود در دانش سیاسی، نظیر نظریه بازیها، نظریه مبادله، نظریه ائتلاف و..میپردازیم؛ نسبت به مکاتب و ایدئولوژیهای سیاسی نظیر مارکسیسم، محافظهکاری، لیبرالیسم، آنارشیسم، فاشیسم و سوسیالیسم اصلاحطلب آشنا میشویم.
این کتاب آموزش سیاست را از طریق بررسی اشکال عمومی (دموکراسی، دموکراسی اجتماعی، شبه دموکراسیها، اقتدارطلبی، توتالیتاریسم) و شکلهای خاص نظامهای سیاسی (دولت محافظهکار، دولت لیبرال، دولت دموکراتیک اولیه، دولت رفاهی، دولت نئولیبرال، دولت فاشیست و دولت کمونیستی) مد نظر دارد و مطالب مفیدی در این حوزه ارایه میدهد.
بخش دوم کتاب به مبانی علم سیاست تاسیسی اختصاص دارد؛ از آنجاییکه در قرن حاضر، رایجترین شکل حکومتی و نظام سیاسی جهان دموکراسی است؛ شناخت دموکراسی در وجوه مختلف فکری، نهادی و سیاسی آن برای همه علاقهمندان به دانش سیاست، ضروری شده است. به همین دلیل میتوان گفت که علم سیاست مدرن، در عمل چیزی جز علم نظام دموکراسی نیست؛ در حال حاضر حتی نظامهای سیاسی غیردموکراتیک نیز، ادعای دموکراتیک بودن دارند و ممکن است رکنهایی از یک ساختار سیاسی دموکراتیک در کشورشان وجود داشته باشد.
بخش دوم کتاب به ۸ دسته تقسیم میشود؛ در ابتدای امر آموزش سیاست، با مبانی فکری دموکراسی نظیر لیبرالیسم، نسبیگرایی، اصالت قرارداد، خودمختاری فردی، حاکمیت مردم، حقوق بشر و … آشنا میشویم. پس از آشنایی با مبانی فکری دموکراسی، به سراغ تعدادی از اندیشمندان، فلاسفه و سیاستمدارانی میرویم که در نشر اندیشه دموکراسی و ایجاد تحول در آن نقش اساسی داشته اند؛ در این بخش کتاب، نام مشاهیری چون جان لاک، منتسکیو، روسو، جیمز مدیسون، رمون آرون، کارل پوپر، آیزایا برلین و… به چشم میخورد و به صورت مختصری با آراء و اندیشههای ایشان آشنا میشویم. در ادامه کتاب درباره پیشینههای تاریخی دموکراسی و نسبت دموکراسی با سرمایهداری و جامعه مدنی سخن میگوییم؛ درباره مبانی حکومت دموکراتیک (حقوق مدنی، اصل نمایندگی، حکومت جمهوری، نظارت قوا بر یکدیگر و..) شناخت کافی کسب میکنیم و در پایان به توجیهات و نقدهای دموکراسی اشاره میکنیم و درباره چشمانداز دموکراسی در جهان، سخن خواهیم گفت.
محدودیت زمانی دوران تصدی مناصب انتخابی و اصل رقابتپذیری در انتخاب، پشتوانه مسئولیت مقامات در مقابل مردم است.
اگر شناخت و پیشزمینهای درباره دانش سیاست ندارید این کتاب به شما توصیه میشود.برلین، فیلسوف سیاسی معاصر در لاتویا زاده شد و در انگلستان تحصیل کرد. مقاله معروف وی تحت عنوان «دو مفهوم آزادی» که بعدها در کتاب چهار گفتار درباره آزادی منتشر شد، حاوی اصول عقاید او در باب آزادی و دموکراسی است. در آنجا وی دو مفهوم آزادی مثبت و منفی را از هم جدا میکند. آزادی منفی که به معنای رهایی از دخالت و اراده خودسرانه دیگری است، جوهر لیبرالیسم را تشکیل میدهد. در مقابل آزادی مثبت که به معنای آزادی برای عمل بر طبق مقتضیات عقل عمومی است، مبنای استبداد و توتالیتاریسم است. به سخن دیگر آزادی مثبت مستلزم ترجیح بخش عقلانی نفس بر بخش هوسناک و غیرعقلانی آن است.آنچه معقول و عقلانی است، معمولا به وسیله جامعه یا دیگران، تعیین و تعریف میشود و از این رو آزادی مثبت نهایتا به معنی تقید به اراده دیگران است؛ دیگرانی که مصلحت واقعی و عقلانی فرد را تعریف میکنند. همین اندیشه خود اساس توتالیتاریسم و استبداد فراگیر مدرن را تشکیل میدهد. در واقع مدافعان آزادی مثبت، فرد را به آزاد بودن مجبور میکنند. به طور کلی برلین اعتقاد داشت که دموکراسی نظامی است که در آن امکان انتخاب میان گزینههای مختلف برای افراد وجود دارد. البته میان ارزشهای مطلوب بشری همواره تعارض هست و این تعارض را نمیتوان به هیچ شیوهای حتی به وسیله دموکراسی حل کرد؛ اما دموکراسی امکان گزینش میان ارزشها و غایات مختلف زندگی را برای افراد مختلف، فراهم میکند.
تاریخ اندیشههای سیاسی قرن بیستم
قرن بیستم حوادث سیاسی فراوانی را تجربه کرده است؛ در این سده، دو جنگ جهانی تجربه شد. ایدئولوژیهای فاشیستی و کمونیستی، رشد پیدا کردند؛ پس از پایان جنگ جهانی دوم، دنیا به دو اردوگاه متضاد تقسیم شد؛ دولتهای رفاهی در بلوک غرب شکل گرفتند؛ انقلابها و خیزشهای فراوانی در جهان رخ داد؛ استعمار زدایی آغاز شد و بسیاری از جنبشهای آزادیبخش شکل گرفتند؛ نهادها و سازمانهای جهانی متولد شدند؛ بسیاری از نظامهای فکری در هم شکستند و در برابر این حجم از تحولات اساسی و سریع نتوانستند مقاومت کنند؛ سکولاریزم در نظامهای سیاسی و حیات اجتماعی بسیاری از کشورها ریشه دواند. در اواخر سده بیستم، ارتباطات به نحو شگفتانگیزی گسترش پیدا کردند؛ دولتهای غربی از مخارج خود کاستند و با زوال کمونیسم دولتی، دیوار برلین شکسته شد و در نهایت، اتحاد جماهیر شوروی فروپاشید.
اندیشه سیاسی از این رخدادهای شگرف تاثیر پذیرفته و همینطور بر آنها اثر میگذارد؛ به عبارت دیگر، میان اندیشه و واقعیت نوعی دیالیکتیک برقرار است؛ اندیشههای سیاسی حتی اگر آرمانشهری و انقلابی نیز باشند به اندازه بسیار محدودی از سطح علایق اجتماعی فراتر میروند؛ به همین دلیل میتوان گفت که صفبندیها، کشمکشها و جهتگیریهای نیروهای اجتماعی و سیاسی در شکلگیری، تکوین و رشد اندیشههای سیاسی، تاثیر انکارناپذیری دارند. مواد اولیه آرمانشهرها( یوتوپیا) از وضعیت امروز یا گذشته گرفته میشوند.
در نظر گرفتن پیوند میان اندیشههای سیاسی و واقعیتها و علایق اجتماعی در عین حال معیاری برای طبقهبندی کردن اندیشهها به دست میدهد؛ نویسندگان در طبقهبندی اندیشههای سیاسی قرن بیستم معمولا معیارهای فلسفی، معرفت شناختی، تاریخی و حتی جغرافیایی نیز به کار بردهاند.
کتاب تاریخ اندیشههای سیاسی از دو جلد تشکیل شده است؛ جلد اول این کتاب درباره سیاست از نگاهی چپگرایانه است و به اندیشههای مارکسیستی میپردازد. جلد دوم آن هم به مطالعه، شناختن و بررسی لیبرالیسم و محافظهکاری اختصاص دارد.
در جلد اول که به مطالعه اندیشه مارکسیستی اختصاص دارد علاوه بر جمعبندی و مقدمه با مارکسیسم ارتودکس، تجدیدنظر طلبی در مارکسیسم، مارکسیسم انقلابی، لنینیسم و مارکسیسم روسی آشنا میشویم. پس از آن نسبت به مارکسیسم فلسفی و نسبت آن با اندیشههای هگل میپردازیم. در این بخش با اندیشههای کارل کرش، آنتونیو گرامشی و لوکاچ آشنا میشویم در گفتار مربوط به مارکسیسم انتقادی نسبت به نظریه انتقادی مکتب فرانکفورت و اندیشمندان آن نظیر ماکس هورکهایمر، تئودور آدرنو، والتر بنیامین، یورگن هابرماس و هربرت مارکوزه و نظرات آنها شناخت پیدا میکنیم و مبانی فکری جنبش چپ نو پی میبریم؛ بخش بعدی کتاب مارکسیسم اگزیستانسیالیست نام دارد و در آن آراء و افکار سارتر، اندیشمند و نویسنده معروف فرانسوی مورد بررسی قرار میگیرد. دو بخش دیگر جلد اول به نسبت مارکسیسم با سرمایهداری و مسئله استعمار و وابستگی میپردازند. در بخش استعمار، درباره کشورهای در حال توسعه نیز صحبت میشود.
همانطور که گفتیم؛ جلد دوم کتاب تاریخ اندیشههای سیاسی، به اندیشههای لیبرالیسم و محافظهکاری اختصاص دارد که از ۱۶ بخش تشکیل شده است؛ ۸ بخش اول درباره لیبرالیسم قرن بیستم و ۸ بخش دوم پیرامون محافظهکاری در قرن بیستم توضیح میدهند؛ دو گفتار اول به زمینههای تاریخی و فکری لیبرالیسم و نسل قدیمی لیبرال دموکراتهای قرن بیستم اختصاص دارد و در گفتارهای بعدی، با زندگی، آثار، آراء و اندیشههای تعدادی از متفکران شناخته شده لیبرال، نظیر کارل پوپر، فریدریش فون هایک، آیزایا برلین، جان راولز و هانا آرنت آشنا میشویم.
پس از به اتمام رسیدن بخش مربوط به لیبرالیسم، به محافظهکاری در قرن بیستم اشاره میشود؛ در اینجا درباره اصول، مراحل و انواع محافظهکاری مطالعه میکنیم؛ با تعدادی از فلاسفه و اندیشمندان محافظهکار آشنا میشویم و به بررسی افکار آنها میپردازیم.
اندیشه سیاسی عبارت است از کوشش برای تعیین اهدافی که به اندازه معقولی امکان تحقق دارد و نیز تعیین ابزارهایی که در حد معقولی میتوان انتظار داشت موجب دستیابی به آن اهداف بشود
به طور کلی نوع واکنش لیبرالها به مسائل و تحولات قرن بیستم موجب پیدایش نحلههای مختلفی از لیبرالیسم شد. لیبرالهایی که ضمن تاکید بر اصول اساسی لیبرالیسم قرن نوزدهم، به ویژه آزادی فردی، نظام اقتصاد بازار آزاد را همچنان قبول داشتند و مخالف هرگونه دخالت دولت در اقتصاد بودند لیبرال محافظهکار به شمار آمدند. در مقابل، لیبرالهایی که حاضر شدند اصول اساسی لیبرالیسم را با تحولات و اوضاع جدید سازش دهند و به ویژه حدی از دخالت دولت را برای پاسخگویی به نیازهای عامه بپذیرند، لیبرال تجدیدنظرطلب محسوب شدند.
دموکراسیها چگونه میمیرند
این کتاب نوشته استیون لویتسکی و دانیل زیبلات است؛ استیون لویتسکی استاد دانشگاه هاوروارد و دارای دکترای علوم سیاسی است؛ او بیشتر بر سیاست در آمریکای لاتین تمرکز کرده و درباره احزاب سیاسی، اقتدارگرایی و روند دموکراتیکسازی در ایم کشورها، پژوهش و مطالعه داشته است؛ دانیل زیبلات نیز استاد دانشگاه هاروارد ایالات متحده آمریکا است؛ او توانسته به خاطر مقالات و کتابهای خود، جوایز متعددی را کسب کند.
کتاب دموکراسیها چگونه میمیرند؛ به این سوال پاسخ میدهد که آیا دموکراسی در خطر قرار گرفته است یا خیر.
در «دموکراسیها چگونه میمیرند» با مراجعه به گذشته، آینده پیشبینی میشود. کتاب سیاست رفتاری نظامهای گوناگون از سرتاسر جهان را بررسی میکند؛ از این طریق میبینیم که نظامهای دموکراتیک چگونه دستخوش تغییر یا فروپاشی شدهاند؛ درباره ائتلاف یکی از احزاب محافظهکار با نازیها میخوانیم که منجر به نابودی جمهوری وایمار شد و در ادامه جنگی خانمانسور را به جهان تحمیل کرد؛ از آمریکای لاتین مثالهای فراوانی را خواهیم دید که نظام سیاسیشان را از ایالات متحده آمریکا الگوبرداری کردهاند اما وضعیت بیثباتی دارند و وقوع کودتا در آن کشورها عادی شده است؛ پس از آن مقداری جلو میآییم و به روابط حزب جمهوریخواه و دموکرات میپردازیم. فراموش نکنیم این کتاب در سال ۲۰۱۷ نوشته شده است؛ زمانیکه هنوز بسیاری از آمریکاییها از رویکارآمدن ترامپ شوکه هستند.
نویسندگان این کتاب، دونالد ترامپ را شخصیتی اقتدارگرا میدادند که رفتارهایش میتواند منجر به تضعیف سازوکارها و نهادهای حامی آزادی و دموکراسی در این کشور و حتی در جهان شود. در دموکراسیها چگونه میمیرند تصویر نسبتا ناراحتکنندهای از وضعیت دموکراسی در جهان، ترسیم شده است. با اینحال در بخشهای پایانی کتاب راهحلهایی برای تثبیت نهادهای دموکراتیک توسط نویسندگان ارائه میشود. کتاب دموکراسیها چگونه میمیرند تحسین بسیاری از منتقدین را برانگیخته است و به عنوان کتاب برتر سال ۲۰۱۷ توانسته به لیست برترینهای نیوزویک و نیویورکتایمز راه پیدا کند. فرید زکریا در توصیف این کتاب گفته است: «کتابی هوشمندانه که درباره روشهای تضعیف دموکراسی در کشورهای مختلف جهان، آنهم به شیوههایی کاملا قانونی، اطلاعاتی بسیار مفید در اختیار خواننده قرار میدهد.»
در سالهای اخیر، بحران داخلی بیاعتمادی، به دموکراسیهای غربی لطمه شدیدی زده است. اقتصاد ضعیف، دودلی و تردید در مورد اتحادیه اروپا و ظهور احزاب سیاسی ضدمهاجرت موجب شده است دلایل فراوانی برای نگرانی در غرب اروپا وجود داشته باشد. به عنوان مثال، موفقیتهای راست افراطی در انتخابات اخیر در فرانسه هلند، آلمان و اتریش سبب بروز نگرانی درباره ثبات نظامهای دموکراتیک در اروپا شده است. در بریتانیا بحث خروج این کشور از اتحادیه اروپا دودستگی شدیدی در عرصه سیاست ایجاد کرده است. در نوامبر ۲۰۱۶، در پی صدور حکمی دادگاهی در بریتانیا مبنی بر اینکه خروج از بریتانیا نیاز به تایید پارلمان دارد، روزنامه دیلیمیل با بهرهگیری از الفاظی مشابه ترامپ، قضات را دشمنان مردم خواند.هنگامی که یک اقتدارگرای بالقوه به قدرت میرسد، نظامهای دموکراتیک در معرض آزمون مهم دیگری قرار میگیرند: آیا رهبر اقتدارگرا درصدد تضعیف نهادهای دموکراتیک برمیآید یا توسط آنها مهار میشود؟ نهادها به خودی خود، برای مهار اقتدارگرایانی که از طریق صندوق رای به قدرت رسیدهاند کافی نیستند. نه تنها احزاب سیاسی و تشکلهای سازمانیافته شهروندان، بلکه هنجارهای دموکراتیک نیز باید در مقام دفاع از قانون اساسی برآیند.
آینده آزادی
کتاب آینده آزادی اثر فرید زکریا، اندیشمند هندیتبار آمریکایی است؛ او در این کتاب درباره سیاست، به نهادهایی که منجر به بالندگی، رشد و پیشرفت جهان غرب شد میپردازد؛ نام فرعی این کتاب اولویت لیبرالیسم بر دموکراسی است. ایده فرید زکریا را میتوان نوعی تلاش برای ایجاد نوعی موازنه میان آزادی و دموکراسی نامید؛ فرید زکریا در این کتاب، دموکراسی را امری خوب و مطلوب میداند و به قول خودش آینده آزادی، جدلی بر ضد دموکراسی نیست. اما او دموکراسی را همراه با حاکمیت قانون، استقلال میان قوا، آزادی و تساهل مذهبی میخواهد و باور او اگر دموکراسی منجر به حذف این هنجارها و ارزشها شود؛ نامطلوب خواهد شد. در آینده آزادی با سیر تاریخی بسیاری از کشورها و جهان غرب برای دستیابی به دموکراسی، آزادی، رفاه و حاکمیت قانون آشنا خواهیم شد. همینطور درباره علل ناکامی برخی از کشورهای در حال توسعه برای رسیدن به آزادی و.. مطالب مهیج و تاثیرگذاری خواهیم خواند.
از میان تمام کشورهایی که پس از فروپاشی امپراطوری شوروی استقلال یافتند، آنهایی در رسیدن به دموکراسی لیبرالی موفقتر بودهاند که در تجربه غربی سهیم بودهاند. یعنی سرزمینهای سابق امپراطوریهای اتریش و آلمان. خطی که در ۱۵۰۰ میلادی سرزمینهای مسیحی شرقی و غربی را از هم جدا میکرد، امروز نظامهای لیبرالی موفق را از نظامهای غیرلیبرالی ناموفق جدا میکند. لهستان، مجارستان و جمهوری چک که بیبروبرگرد بخشی از اروپا بودند، در تثبیت دموکراسی خود ار بقیه جلوترند؛ پس از آنها کشورهای حوزه بالتیک قرار دارند.در دنیایی که روز به روز دموکراتیکتر میشود، نظامهایی که در برابر این روند مقاومت کنند موجد جوامعی ناکارآمد میشوند مثل جهان عرب. مردم این کشورها بیش از همیشه احساس محرومیت از آزادی میکنند چرا که بدیلها را میشناسند و میتوانند آنها را از طریق شبکههای سیانان، بیبیسی و الجزیره ببینند. با این حال کشورهایی که تازه دموکراتیک شدهاند در بسیاری از موارد به دموکراسیهای شرمآوری تبدیل میشوند که موجب پسرفت، اغتشاش، خشونت و شکلهای جدیدی از استبداد میشوند.
بررسی چهار دهه تحولخواهی در ایران
این اثر رحمان قهرمانپور آنگونه که از اسمش پیداست به حوادث سیاسی چهار دهه اخیر میپردازد؛ البته در بخشهایی از این کتاب به گذشته دورتر نیز بازمیگردیم و درباره تاثیرات آن بر وضعیت فعلی، تامل میکنیم. در ابتدای کتاب درباره مفهومی به نام اسلام پساسیاسی سخن گفته میشود؛ این خوانش از اسلام با موازین حقوقبشر و اقتضائات دنیای مدرن، سازگاری دارد. در این کتاب ابتدای امر به دوران سازندگی و پیشینه آن اشاره میشود؛ به هر حال پیامدهای جنگ تحمیلی بر وضعیت سیاسی ایران دامنهدار بود. در این بخش کتاب درباره سیاستهای دولت هاشمی رفسنجانی، بحث و بررسی صورت میگیرد.
بخش بعدی این کتاب درباره سیاست ایران، به دلایل پیروزی سیدمحمد خاتمی و وضعیت سیاسی و اجتماعی ایران در دوران موسوم به اصلاحات میپردازد؛ بررسی جنبشهای اجتماعی ادامه پیدا میکند و به میانه و اواخر دهه هشتاد شمسی نیز میرسد. فصل چهارم کتاب در ابتدا به ذکر پیشینهای از جنبشها در تاریخ معاصر ایران، تعریف جنبش اجتماعی و رویکردهای اصلی در تبیین جنبشهای اجتماعی میپردازد و درباره ماهیت جنبشهای نوین اجتماعی سخن میگوید؛ پس از آن، با ارائه مثالهایی از جنبشها و حوادث اجتماعی اواخر دهه هشتاد، درباره دلایل ظهور و بروز آنها توضیحاتی ارائه میدهد.
فصل پنجم کتاب به دلایل پیروزی رئیسجمهور روحانی در انتخابات سال ۹۲ و چزایی تمرکز دولت او بر سیاست خارجی اختصاص دارد و در پایان به جمعبندی و نتیجهگیری میپردازد.