در یکی از سطور پرونده چند برگهایاش نوشته شده: «به تاریخ ۷/۱/ ۱۳۸۵حدود ساعت ۶صبح مقابل مسجد حضرت رسول(ص) محله تهرانپارس توسط متولی و خادم مسجد پیدا شده است». همین یک سطر و یک جمله، همه هویت امیر است.
همشهری آنلاین– سحر جعفریان: امیر کمی بعد از آن تاریخ به یکی از مراکز نگهداری نوزادان و کودکان بیسرپرست سازمان بهزیستی سپرده شد تا به امروز. امروز که قرار است بهزودی در قالب اجرای طرح استقلال فرزندان بهزیستی، برود پی بخت و اقبال خود. امیر همه این سالها، سرش در دفتر و کتاب بوده و درس خوانده. مکانیکی را هم بهصورت تخصصی یاد گرفته تا راحتتر زندگی مستقل خود را خارج از مرکز نگهداری آغاز کند. حالا ۱۸سال او تمامشده و صبرش هم. صبر و انتظار برای رسیدن به آرزوی مستقلشدن و تجربه جدید و متفاوت زندگی بیرون از مراکز نگهداری و تربیتی بهزیستی با کمک هزینههای ترخیص بهزیستی که ازجمله مقدمات و الزامات آن برای امیر و بسیاری امثال او نه از پرداخت وام ودیعه مسکن ویژه نوجوانان مستقل بهزیستی خبری هست و نه از خیر و نیکوکاری که بیاید و دستشان را برای تامین کمک اجاره واحدی مسکونی بگیرد. به علاوه اینکه با افزایش آمار ۱۸سالههای مراکز نگهداری از کودکان بیسرپرست بهزیستی، ظرفیت خانههای مستقل یا شبانهروزی این سازمان هم محدود است.
تعامل جدی بهزیستی و بلاتکلیفی ۱۸سالهها
این قصه بیش از ۴هزار نوجوان در مراکز مختلف بهزیستی کشور است که به دلایلی طرح فرزندخواندگی شامل حالشان نشده و حالا چشم امید به بهرهمندی از طرح فرزندان مستقل سازمان دارند. امیر در اینباره میگوید: «چند سال است که شب و روز ندارم. دلم میخواهد زودتر درهای این مرکز باز شود و برای همیشه بروم پی آن زندگی که خودم دلم میخواهد.» پشت سرش را میخاراند و ادامه میدهد: «میدانی آبجی، نه اینکه اینجا بد باشد؛ نه، اما راستش از یک سنی به بعد آدم دلش میخواهد خودش صفر تا صد زندگیاش را دستش بگیرد. الان من و رامین (دوستش در مرکز نگهداری) به چنین سنی رسیدیم که دلمان استقلال میخواهد.» رامین کنارش ایستاده و صحبتهای دوستش را اینطور تکمیل میکند: «درس خواندیم و از مکانیکی تا خیاطی یاد گرفتیم تا اگر مستقل شدیم مهارتی برای ناندرآوردن بلد باشیم. پرونده درخواست خود برای دریافت وام ویژه فرزندان مستقل بهزیستی را به چند بانک تحویل دادیم تا کمی پول ودیعه خانه را جور کنیم اما بانکها هم انگار سر ناسازگاری با ما که پشتی مثل پدر و مادر نداریم، دارند.»
استقلال به سبک دخترانه
ماجراهای استقلال فرزندان بهزیستی در بخش دختران نیز روایت های گوناگون دارد. سمیرا برخلاف نگار (یکی دیگر از دختران مرکز نگهداری) علاقهای به زندگی در خانههای مستقل یا شبانهروزی بهزیستی که معمولا ۱۸سالههای بسیاری از مراکز نگهداری مربوط به سنین پایین به اتاقهایش راه مییابند، ندارد: «در این خانههای شلوغ، بیشتر از یک سال نمیتوان سکونت کرد، پس، از اول به فکر اجارهکردن خانه باشم بهتر است.» مهرآفرین اما شرایط متفاوتی دارد که درباره آن توضیح میدهد: «نزدیک به ۵سال است مورد حمایت مالی خانوادهای مهربان هستم.»