۱۶ فیلم جنگی واقع‌گرا که چهره دقیق جنگ را نمایش می‌دهند

۱۶ فیلم جنگی واقع‌گرا که چهره دقیق جنگ را نمایش می‌دهند

به نقل از دیجیکالا:

در آثار حماسی و افسانه‌ای، جنگ‌ها درباره نجات دادن دنیا یا میهن هستند؛ سربازها هم همیشه قهرمانان از خود گذشته و فداکار معرفی می‌شوند. اما چهره واقعی جنگ چیز دیگری است. مردان و زنانی که از جنگ به خانه برمی‌گردند، زخم‌های عمیقی را در روح خود حمل می‌کنند که اغلب هرگز التیام پیدا نمی‌کنند. همین به خودی خود چهره واقعی و خشن جنگ را نشان می‌دهد. امروزه فیلم‌های زیادی وجود دارند که با تکیه بر واقع‌گرایی، سعی در نشان دادن واقعیت‌های جنگ دارند. این فیلم‌ها با تمرکز روی صحت تاریخی وقایع، جزئیات و شرایطی که در جنگ‌ها به وجود می‌آید، اطلاعات موثقی به مخاطب ارائه می‌دهند. در ادامه چند فیلم جنگی واقع‌گرا را به شما معرفی می‌کنیم.

۱.‌ رسترپو (Restrepo)

رسترپو

  • سال تولید: ۲۰۱۰
  • کارگردان: تیم هدرینگتون، سباستین جانگر
  • بازیگران: دن کرنی، لامونتا کالدول، میشا پمبل – بالکین، برندن اوبراین
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۹۶ از ۱۰۰

«رسترپو» درباره جنگ افغانستان است و با نگاهی بی‌پرده و دقیق به آنچه در خط مقدم این جنگ گذشته است، می‌پردازد. پاسگاه رسترپو در دره کونگال واقع در افغانستان قرار دارد، یکی از خطرناک‌ترین پاسگاه‌های نظامی که نامش برگرفته از پزشک جان‌باخته نیروهای آمریکایی گرفته شده است. ۱۵ سرباز پس از اعزام شدن به خط مقدم، در پاسگاه رسترپو رها می‌شوند و حالا باید با هر تجهیزاتی که دارند و با تکیه بر مهارت‌های خودشان، راه خودشان را از میان صفوف دشمن باز کنند و مأموریت‌شان را به سرانجام برسانند. «رسترپو» بدون تعارف تمام زشتی‌های جنگ را نشان می‌دهد. ما در «رسترپو» می‌بینیم سربازان آمریکایی پس از اعزام شدن به خط مقدم جنگ افغانستان با چه وحشت‌هایی روبه‌رو می‌شدند و چگونه برای بقا تلاش می‌کردند.

۲. ستیغ جهنمی (Hacksaw Ridge)

ستیغ جهنمی

  • سال تولید: ۲۰۱۶
  • کارگردان: مل گیبسون
  • بازیگران: اندرو گارفیلد، وینس وان، سم ورثینگتون، لوک بریسی، هوگو ویوینگ، رایان کر، ترزا پالمر
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۸۴ از ۱۰۰

فیلم «ستیغ جهنمی» براساس یک داستان واقعی ساخته شده و به جزئیات زندگی دزموند داس در دوران سربازی‌اش در جنگ جهانی دوم می‌پردازد. وقتی آمریکا وارد جنگ جهانی دوم شد و نیرو اعزام کرد، دزموند داس هم یکی از کسانی بود که دست روزگار او را به جبهه‌های وسیع جنگ جهانی دوم برد. اما دزموند صلح‌طلب بود و نمی‌خواست از عقایدش دست بکشد، بنابراین از پذیرفتن اسلحه سر باز زد و تصمیم گرفت به عنوان یک بهیار به جنگ برود. دزموند در نبرد اوکیناوا علیه نیروهای ژاپنی در خط مقدم قرار داشت و موفق شد جان عده زیادی از هم‌رزمانش را نجات بدهد. او بدون توجه به زخم‌ها و جراحت‌های خودش، هر کاری از دستش برمی‌آمد برای نجات دیگران انجام داد، جراحت‌هایی که تأثیر دائمی‌ای در زندگی دزموند گذاشتند. هرچه از جنگ در «ستیغ جهنمی» می‌بینیم از صحت و سقم کافی برخوردار است، اما از نظر تاریخی برخی نادرستی‌ها هم در فیلم هست که بیشتر شامل حال صحنه‌های غیرجنگی می‌شود. به هر حال «ستیغ جهنمی» تصویری کامل و زیبا از زندگی دزموند داس و سایر سربازان صلح‌طلب جنگ جهانی دوم ارائه می‌دهد. دزموند داس مثل قهرمان‌‌هایی که در قصه‌ها می‌بینیم عمل کرد و حتی موفق شد با وجود مصدوم شدن زنده بماند، اما «ستیغ جهنمی» نشان‌مان می‌دهد که باقی سربازها به اندازه دزموند خوش شانس نبوده‌اند و چه مرگ زجرآور و وحشتناکی را در میدان نبرد نصیب‌شان شده است.

۳. نامه‌هایی از ایوو جیما (Letters From Iwo Jima)

نامه‌هایی از ایوو جیما

  • سال تولید: ۲۰۰۶
  • کارگردان: کلینت ایستوود
  • بازیگران: کن واتانابه، کازوناری نینومیا، سویوشی ایهارا
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۹۱

«نامه‌هایی از ایوو جیما»‌ به کارگردانی کلینت ایستوود، یکی دیگر از انبوه فیلم‌های آمریکایی درباره جنگ جهانی دوم است، اما با همه‌شان فرق دارد. نگاه و زاویه دید «نامه‌هایی از ایوو جیما»‌ متفاوت است، چرا که این فیلم به جای روایت داستان سربازان آمریکایی یا اروپایی، حول محو سربازان ژاپنی است. این فیلم سربازان را قبل از آنکه در میدان جنگ به قاتلانی چیره‌دست تبدیل شوند نشان می‌دهد؛ کسانی که قبل از جنگ نانوا، قهرمان سوارکاری و یا یک پدر زحمتکش بوده‌اند و حالا با سر رسیدن جنگ، به سربازانی تبدیل شده‌اند که بدون نشان دادن ذره‌ای ترس می‌جنگند. «نامه‌هایی از ایوو جیما» روی تادامیچی کوریبایاشی تمرکز دارد که ژنرال ارتش ژاپن بود و جنگ را رهبری می‌کرد. فیلم در جزئیات تاریخی آن‌قدر دقیق است که حتی برخی از نقل‌قول‌های واقعی کوریبایاشی را در فیلم گنجانده‌اند. در مجموع «نامه‌هایی از ایوو جیما» به ما نشان می‌دهد دو طرف جنگ آن‌قدرها که فکرش را می‌کنیم هم متفاوت نبوده‌اند و شباهت‌هایی داشته‌اند.

۴. تپه هامبورگ (Hamburger Hill)

تپه هامبورگ

  • سال تولید: ۱۹۸۷
  • کارگردان: جان اروین
  • بازیگران: آنتونی باریل، مایکل بوتمن، دان چیدل، مایکل دولان، دن جیمز، مایکل ای. نیکلز
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۱۰۰ از ۱۰۰

«تپه هامبورگ» به اندازه‌ای که باید دیده نشد. این فیلم زمانی منتشر شد که ژانر فیلم‌های جنگی محبوبیت زیادی داشت و البته هم‌دوره فیلم‌های بزرگ و مشهوری مثل «جوخه» () و «غلاف تمام فلزی» () بود، بنابراین توجه زیادی دریافت نکرد. اغلب این حقیقت درباره «تپه هامبورگ»‌ فراموش می‌شود، اما علاقه‌مندان به تاریخ و کسانی که خودشان را در جنگ شرکت داشته‌اند، فیلم «تپه هامبورگ»‌ را یکی از دقیق‌ترین و صحیح‌ترین فیلم‌ها درباره جنگ ویتنام می‌دانند. «تپه هامبورگ» فیلم بی‌نقصی نیست، بازیگران فیلم چند برابر سربازهای واقعی خوش‌تیپ و تروتمیزند، در فیلم موشک‌های بیشتر از مسلسل‌ها کاربرد دارند و موارد این چنینی، اما «تپه هامبورگ» تراژدی‌های واقعی جنگ را به تصویر می‌کشد. از تیر به خودی گرفته تا میزان تلفات که به طرز وحشتناکی بالاست. «تپه هامبورگ» با وجود نقص‌هایی که دارد، هرج و مرج میدان جنگ را به درستی نمایش می‌دهد، درنهایت همین هم باعث برتری‌اش می‌شود.

۵. جوخه (Platoon)

جوخه

  • سال تولید: ۱۹۸۶
  • کارگردان: اولیور استون
  • بازیگران: تام برنگر، ویلم دفو، چارلی شین
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۸۹ از ۱۰۰

کسانی که از پیشینه «جوخه» مطلع هستند از دقت فیلم به جزئیات و صحت آن‌ها تعجب نمی‌کنند. «جوخه» را یک نظامی کهنه‌کار به نام اولیور استون نوشته و کارگردانی کرده است. استون پس از برگشتن از جنگ ویتنام، شروع به نوشتن فیلم‌نامه «جوخه» می‌کند و ایده‌هایش را روی کاغذ می‌آورد. برخلاف اغلب فیلم‌هایی که در این فهرست آورده‌ایم، «جوخه» از نبردهای واقعی یا رویداد به خصوصی الهام نگرفته است. اما با وجود استون که خودش لحظه به لحظه جنگ را تجربه کرده، «جوخه» تصویری کامل و درست از واقعیت‌های جنگ به ما ارائه می‌دهد. در «جوخه» طرز فکر سربازانی که به جنگ اعزام می‌شوند را می‌بینیم، متوجه می‌شویم سربازان در جنگ چه کنترل کمی روی سرنوشت‌شان دارند و بی‌آنکه بدانند سرانجام‌شان چیست، باید از فرامین فرمانده‌ها پیروی کنند. مهم‌ترین کاری که «جوخه» انجام می‌دهد، این است که احساس ترس و سردرگمی‌ای که سربازها در اولین عملیات‌ها تجربه می‌کنند را به ما منتقل می‌کند. «جوخه» به ما نشان می‌دهد چطور برخی سربازهای صفر کیلومتر از شرکت در جنگ احساس غرور می‌کنند و پس از مدت کوتاهی، وقتی به سرعت حقیقت جنگ توی صورت‌شان کوبانده می‌شود، غرور جایش را به وحشت می‌دهد.

۶. ۱۹۱۷

۱۹۱۷

  • سال تولید: ۲۰۱۹
  • کارگردان: سم مندز
  • بازیگران: جورج مک‌کی، دین – چارلز چپمن، مارک استرانگ، اندرو اسکات
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۸۸ از ۱۰۰

«۱۹۱۷» نه براساس جنگ به خصوصی ساخته شده و نه براساس زندگی یک سرباز واقعی، اما تمام ویژگی‌های فیلم‌های جنگی واقع‌گرا را دارد و جزئیات تاریخی‌ای که ارائه می‌دهد، موثق است. «۱۹۱۷» با نشان دادن مبارزه مداوم سربازان با زمان، سردرگمی آن‌ها در جنگ و تلاش برای بقا، مخاطب را نه با صحنه‌های هالیوودی، بلکه با واقعیت جنگ به وجد می‌آورد. سازندگان «۱۹۱۷» حتی حواس‌شان به جزئیات ریزی مثل شکل دقیق سنگرها هم بوده و برای فیلم از هیچ‌چیز دریغ نکرده‌اند. بازیگران کم‌ سن و سال فیلم دقیقاً همان کارهایی را انجام می‌دهند که سربازها در سنگرها انجام می‌داده‌اند، کارهایی مثل بازرسی‌های بهداشتی، بررسی و پر کردن کیسه‌های شن و تمام ریزه‌کاری‌هایی که اگر وقت اضافه می‌آمد، باید به آن‌ها رسیدگی می‌کردند.

۷. استالینگراد (Stalingrad)

استالینگراد

  • سال تولید: ۱۹۹۲
  • کارگردان: جوزف ویلسمایر
  • بازیگران: دومینیک هورویتز، جان نیکل، سباستین رودولف
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۸۷ از ۱۰۰ (امتیاز بینندگان)

در حقیقت دو فیلم جنگی با نام «استالینگراد» وجود دارد. فیلم اول در سال ۱۹۹۲و کشور آلمان منتشر شد، دیگری در سال ۲۰۱۳ و کشور روسیه. «استالینگراد» روسی را به اغراق‌ها و داستان‌سرایی‌هایش می‌شناسند و طبیعتاً جایی در فهرست بهترین فیلم‌های جنگی واقع‌گرا ندارد. اما «استالینگراد» آلمانی یک فیلم جنگی واقع‌گرا است که به واقعیت‌های تاریخی پایبند بوده. «استالینگراد» آلمانی تمرکزش را روی دیدگاه سربازان و جزئیات جنگ می‌گذارد. فیلم به محض آغاز صحنه‌هایی وحشتناکی از مرگ، هول و هراس و خشونت بی‌پرده نشان می‌دهد؛ از همان اول قصه «استالینگراد» به مخاطب هشدار می‌دهد که با یک فیلم بی‌تعارف و خشن طرف است. «استالینگراد» نه تنها آنچه در بحبوحه‌ جنگ رخ می‌دهد را به تصویر می‌کشد، بلکه وقایع پس از جنگ را هم نشان می‌دهد. از عذاب وجدانی که بازمانده‌ها تجربه می‌کنند گرفته تا بی‌اعتنایی سربازان خط مقدم به یکدیگر، جایی که هیچ قهرمانی وجود ندارد و هیچکس برای دیگری فداکاری نمی‌کند؛ جایی که همه به فکر زنده ماندن خودشان هستند. «استالینگراد» درباره قهرمانان جنگ نیست، درباره آن‌هایی هست که نبرد را می‌بازند و به حال خود رها می‌شوند. «استالینگراد» داستان ناگفته‌های جنگ است، آن هم از سوی طرف بازنده.

۸. افتخار (Glory)

افتخار

  • سال تولید: ۱۹۸۹
  • کارگردان: ادوارک زیک
  • بازیگران: دنزل واشتنگتن، متیو برادریک، مورگان فریمن، کری الوز
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۹۵ از ۱۰۰

همه جنگ‌ها با نیروهای بیگانه و خارجی صورت نمی‌گیرند، برخی جنگ‌ها هم مابین نیروهای داخل یک کشور صورت می‌گیرد. «افتخار» درباره جنگ داخلی ایالات متحده آمریکا است و روی لشکری متشکل از سیاه‌پوستان تمرکز می‌کند. «افتخار» مخصوصاً داستان رابرت گولد شاو را روایت می‌کند، نامی که در تاریخ جنگ داخلی آمریکا برجسته است. «افتخار» تا حد امکان از نظر تاریخی صحت دارد و براساس داستان‌های خود شاو و نامه‌هایی که حین رهبری لشکرش نوشته ساخته شده است.

۹. دانکرک (Dunkirk)

دانکرک

  • سال تولید: ۲۰۱۷
  • کارگردان: کریستوفر نولان
  • بازیگران: فیون وایتهد، تام گلین – کارنی، جک لادن، هری استایلز، جیمز دارکی
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۹۲ از ۱۰۰

اگر فیلم‌های کریستوفر نولان را دنبال کرده باشید، ندیده و نشنیده می‌دانید که «دانکرک» مثل فیلم‌های جنگی معمولی نیست. فیلم هیچ شخصیت اصلی‌ به خصوصی ندارد، داستان خاصی دنبال نمی‌شود و در مجموع «دانکرک» جز تصویر کلان جنگ، روی هیچ چیزی دیگری تمرکز نمی‌کند. جنگی هم که «دانکرک» روایتش می‌کند، جنگ جهانی دوم است و ماجرای زنده ماندن ۳۴۰ هزار سرباز متفقین، وقتی که در یکی از بنادر فرانسه به دست نیروهای آلمانی به دام افتاده بودند. «دانکرک» به هیچ وجه فیلم عادی‌ای به حساب نمی‌آید، اما کارگردان و طراحان صحنه و لباس تمام زورشان را زده‌اند تا حتی در کوچک‌ترین جزئیات، فیلم‌شان صحت تاریخی داشته باشد. آن‌ها حتی جنس لباس سربازان را هم در این مقوله لحاظ کرده‌اند. اگر اطلاعات‌تان درباره این رویداد تاریخی در جنگ جهانی دوم کم باشد، «دانکرک» با وجود اینکه داستان منسجمی ندارد، با وجود اینکه هیچ ژنرالی خلاصه‌ای از وضعیت سربازها را توضیح نمی‌دهد («دانکرک» به نداشتن دیالوگ یا دیالوگ‌های انگشت‌شمار مشهور است)، اما داستان کشش دارد و با تعلیق‌های زیادش، شما را دنبال خودش می‌کشاند. «دانکرک» شما را همراه با هزاران سرباز به دل داستان پرتاب می‌کند تا در بحبوحه جنگی غافلگیرکننده، با تلاش بی‌هدف و سردرگمانه سربازان برای بقا همراه شوید.

کتاب Dunkirk اثر Joshua Levine انتشارات William Morrow

۱۰. نسل کشی (Generation Kill)

نسل کشی

  • سال تولید: ۲۰۰۸
  • کارگردان: دیوید سیمون
  • بازیگران: الکساندر اسکارسگارد، جیمز رانسون، لی ترگسن، بیلی لاش، ری ولنتین
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۸۶ از ۱۰۰

«نسل‌‌کشی» فیلم سینمایی نیست، اما باید در این فهرست به آن اشاره می‌کردیم. درعوض جنگ جهانی دوم یا جنگ ویتنام، «نسل‌کشی» درباره سربازهای عصر مدرن است و روی حمله به عراق در سال ۲۰۰۳ تمرکز می‌کند. «نسل‌کشی» پر از جزئیات دقیق و صحیح است و بهمان نشان می‌دهد ذهنیت سربازها پس از جنگ چقدر تغییر می‌کند. آن‌ها صرفاً برای جان سالم به در بردن از جنگ مجبور می‌شوند شخصیت‌شان را تغییر بدهند و اخلاقیات و حد و مرزهای شخصی‌شان را زیر پا بذارند. «نسل‌کشی» یکی از فیلم‌های جنگی است که از منظر واقع‌گرا یی و نشان دادن وضعیت سربازان آمریکایی در بغداد هیچ تعارفی ندارد.

۱۱. تنها بازمانده (Lone Survivor)

تنها بازمانده

  • سال تولید: ۲۰۱۳
  • کارگردان: پیتر برگ
  • بازیگران: مارک والبرگ، اریک بانا، بن فاستر
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۷۵ از ۱۰۰

«تنها بازمانده» داستان یک مأموریت مخفی در قلب افغانستان را روایت می‌کند، مأموریتی که سانحه‌های زیادی آن را مختل می‌کنند و به بیراهه می‌برند. شخصیت‌های فیلم «تنها بازمانده» تکاوران نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا هستند و وقتی جای‌شان لو می‌رود، مجبور می‌شوند با یکی از وحشی‌ترین جوخه‌های طالبان بجنگند. اتفاقات وحشت‌انگیز «تنها بازمانده» آن‌قدر شدید است که اگر بی‌خبر به تماشای فیلم بنشنید، فکر می‌کنید با یک فیلم هالیوودی اغراق‌آمیز طرفید که برای هیجان بیشتر پیاز داغ ماجرا را زیاد کرده، اما این‌طور نیست. هرچه در «تنها بازمانده» می‌بینید صحت دارد و داستان فیلم براساس روایت گروهی واقعی از تکاوران نیروی دریایی است. صحنه‌های باورنکردنی «تنها بازمانده» شامل پریدن از صخره‌ها برای نجات از مرگ حتمی، فداکاری خود برای داشتن فرصت بیشتر و رسیدن نیروهای کمکی و حتی کشته شدن گروه نجات قبل از آنکه به مقصد برسند، همه و همه واقعیت دارند و تکاورانی که در «تنها بازمانده» داستان‌شان روایت شده، واقعاً این وقایع را پشت سر گذرانده‌اند.

۱۲. سقوط شاهین سیاه (Black Hawk Down)

سقوط شاهین سیاه

  • سال تولید: ۲۰۰۱
  • کارگردان: ریدلی اسکات
  • بازیگران: جاش هارتنت، ایوان مک‌گرگور، تام سیزمور، اریک بانا
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۷۷ از ۱۰۰

فیلم «سقوط شاهین سیاه» (شاهین سیاه نام یک نوع بالگرد نظامی آمریکایی است) براساس نبرد موگادیشو ساخته شده است. به سه گروه از نیروهای ویژه یک مأموریت یکسان داده می‌شود: دستگیری مردی به نام محمد فرح عیدید. مأموریت آن‌طور که باید و شاید پیش نمی‌رود، نیروهای ویژه بدبیاری می‌آورند و درنهایت ۱۹ سرباز آمریکایی و ۱۰۰۰ تن سومالیایی در این نبرد کشته می‌شوند. عده زیادی این نقد را به فیلم وارد کرده‌اند که «سقوط شاهین سیاه» فقط روی یک طرف جنگ تمرکز می‌کند (نیروهای ویژه)، با این وجود فیلم ویژگی‌های انکارناپذیری دارد. مثلاً وقتی از خود صحنه‌های جنگ و مبارزه صحبت می‌کنیم، «سقوط شاهین سیاه» تا حد امکان دقیق و واقع‌گرا است. سازندگان فیلم از گزارش‌های نبرد موگادیشو و تجربه دست اول بازماندگان نبرد برای نوشتن فیلم‌نامه و کارگردانی استفاده کرده‌اند، برای همین هم صحنه‌های درگیری از نظر دقت و جزئیات، کاملاً مستند است. اما همان‌طور که پیش‌تر گفته شد، نقدهایی به فیلم وارد است. برای مثال داستان خارج از نبرد چندان دقیق نیست و شخصیت سربازان نیروهای ویژه از آنچه در واقعیت بوده، بهتر به تصویر کشیده شده است.

۱۳. غلاف تمام فلزی (Full Metal Jacket)

غلاف تمام فلزی

  • سال تولید: ۱۹۸۷
  • کارگردان: استنلی کوبریک
  • بازیگران: آدام بالدوین، وینسنت دونوفریو، آر. لی ارمی، دوریان هروود، آرلیس هاوارد
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۷۱ از ۱۰۰

معمولاً فیلم‌های جنگی ساخته می‌شوند تا یا از آن جنگ به خصوص حمایت کنند ( و تصویری قهرمانانه از طرف خودشان به نمایش بگذارند) یا ضدجنگ هستند و جنگ را به طور کلی، یا یک جنگ به خصوص را (برای مثال آثار ضدجنگ زیادی درباره جنگ ویتنام از سوی آمریکایی‌ها ساخته شده) نقد می‌کنند و به نحوه اجرای جنگ‌ها معترض‌اند. اما «غلاف تمام فلزی» شباهتی به این فیلم‌ها ندارد. کارگردان فیلم استنلی کوبریک می‌خواست فیلمش دقیق باشد، همین و بس. نظر او راجع به جنگ هرچه هم که بوده، آن را برای خودش نگه داشته و اجازه نداده در «غلاف تمام فلزی» تأثیری بگذارد. کوبریک تمرکز فیلم را روی نحوه برخورد با سربازهای اعزامی می‌گذارد و به ما نشان می‌دهد سربازان پیش از‌ آنکه با وحشت میدان جنگ روبه‌رو شوند، مجبورند حین آموزش تجربه‌های تلخ و غیرانسانی زیادی را پشت سر بگذارند. «غلاف تمام فلزی» موفق می‌شود به خوبی تاکتیک‌ها و سیاست‌های پشت پرده جنگ ویتنام را به تصویر بکشد و همین هم از آن فیلمی ارزشمند و دقیق ساخته. تعدادی از بازیگرهای فیلم چون قبلاً در ارتش بوده‌اند، از تجربیات‌شان استفاده کردند تا فیلم واقع‌گراتر و دقیق‌تر ساخته شود؛ «غلاف تمام فلزی» جزئیاتی مثل نحوه عملکرد یک گروهبان و… را مدیون همین تجربه‌ها است. در حال حاضر سیاست‌های کمپ بوت تغییر کرده تا کمتر برای سربازان ترسناک باشد، اما در هر حال تصویری که «غلاف تمام فلزی» از دوره آموزشی سربازان اعزامی ارائه داده، بسیار دقیق است.

تابلو مدل full metal jacket

۱۴. جارهد (Jarhead)

جارهد

  • سال تولید: ۲۰۰۵
  • کارگردان: سم مندز
  • بازیگران: جیک جیلنهال، پیتر سارسگارد، جیمی فاکس، کریس کوپر
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۶۱ از ۱۰۰

فیلم «جارهد» براساس زندگی‌نامه خودنوشت یکی از تفنگداران سابق نیروی دریایی آمریکا به نام آنتونی سوافورد ساخته شده و درست مثل «غلاف تمام فلزی» روی جنبه‌های واقعی جنگ تمرکز می‌کند. خسته‌کننده بودن گاه به گاه چیزی است که «جارهد» را از باقی فیلم‌های فهرست بهترین فیلم‌های جنگی واقع‌گرا متمایز می‌کند. اغلب فیلم‌های جنگی درباره هرج و مرج میدان جنگ و تلاش بیهوده سربازان برای بقا صحبت می‌کنند، اما «جارهد» بیشتر درباره لحظات مابین نبردها می‌پردازد، به لحظاتی که به اصطلاح آرامش قبل از طوفان خطاب می‌شوند. «جارهد» درباره پیوندی است که بین سربازها ایجاد می‌شود، اینکه سربازها چطور با اضطراب، ترس‌ها و احساس تنهایی حین انجام وظیفه کنار می‌آیند. «جارهد» از آن فیلم‌های جنگی واقع‌گرا که با صحنه‌های اکشن پر شده‌اند نیست و به ما نشان می‌دهد سربازها چطور روزهای عادی‌شان را می‌گذرانند و مهم‌تر از همه به ما نشان می‌دهد اغلب هیچ شکوه و افتخاری نصیب سربازها نمی‌شود.

۱۵. نجات سرباز رایان (Saving Private Ryan)

نجات سرباز رایان

  • سال تولید: ۱۹۹۸
  • کارگردان: استیون اسپیلبرگ
  • بازیگران: تام هنکس، ادوارد برنز، تام سیزمور، جرمی دیویس
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۹۴ از ۱۰۰

«نجات سرباز رایان» به دلیل به تصور کشیدن دقیق جنگ خیلی زود به یکی از فیلم‌های جنگی کلاسیک تبدیل شد، احتمالاً معروف‌ترین مورد این فهرست همین فیلم است. داستان «نجات سرباز رایان» براساس واقعیت نیست، اما برای برخی از صحنه‌های فیلم از ماجراهای واقعی الهام گرفته شده؛ مثل مرگ همزمان ۵ برادر و طوری که فریتز نیلند پس از مرگ برادرانش در جنگ به خانه فرستاده شد. یکی از دلایل برجسته بودن فیلم، صحنه آغازین است که اولین لحظات عملیات اورلرد را نشان می‌دهد و شامل پیاده شدن نیروها در ساحل اوماها حین روز آخرالزمان است (روز آخرالزمان یا D – Day  یکی از مشهورترین روزهای جنگ جهانی دوم است). سردرگمی نیروها، شدت خون و خشونت صحنه‌ها، بی‌فایده بودن نقشه‌ها و باقی ابزارهای شناسایی در بحبوحه نبرد و چنین عناصری باعث شده فیلم از همان ابتدا تکان‌دهنده باشد و تا به این لحظه دقیق‌ترین تصویری که از به ساحل نشستن نیروهای متفقین در اوماها دیده‌ایم مربوط به «نجات سرباز رایان» می‌شود. یکی از نکات جالب درباره فیلم این است که تمام سلاح‌هایی که در فیلم می‌بینیم، جلوه‌های صوتی واقعی دارند (یعنی صدای واقعی همان اسلحه را در فیلم به کار برده‌اند) و تعداد زیادی از تجهیزاتی که در فیلم به کار رفته، واقعاً در جنگ جهانی دوم استفاده شده‌اند. نکته دیگری که مخاطب عادی متوجه‌اش نمی‌شود، اصطلاحاتی است که آن موقع بین سربازها رواج داشته و در فیلم‌ هم وجود دارد.

۱۶. ما سرباز بودیم (We Were Soldiers)

ما سرباز بودیم

  • سال تولید: ۲۰۰۲
  • کارگردان: رندال والاس
  • بازیگران: مل گیبسون، مادلین استوو، گرگ کینیر، سم الیوت، کریس کلوین
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۶۴ از ۱۰۰

«ما سرباز بودیم» روایت جنگ ویتنام است. فیلم درباره نبرد سه روزه‌ای به نام نبرد ایا درنگ است که به عنوان بزرگ‌ترین نبرد جنگ ویتنام شناخته می‌شود. «ما سرباز بودیم» هم جنگیدن سربازها برای بقا را به شما نشان می‌دهد، هم خانواده آن‌ها را در خانه‌های‌شان به تصویر می‌کشد که هیچ خبری از سلامت عزیزان‌شان ندارند. دقیق‌ترین بخش فیلم «ما سرباز بودیم» تاکتیک‌هایی است که سربازان در فیلم استفاده می‌کنند، مثل شلیک به بوته‌هایی که ممکن است دشمن  در آن‌ها مخفی شده باشد، یا اینکه در نبرد فقط اسلحه‌های کمری حمل می‌کردند. بخش اعظم فیلم «ما سرباز بودیم» از زندگی‌نامه هال مور به نام «روزگاری ما سرباز بودیم و جوان» اقتباس شده است. البته سازندگان فیلم برای دقیق‌تر بودن «ما سرباز بودیم» تحقیقات دیگری هم کرده‌اند. با وجود اینکه برای دراماتیک‌ کردن فیلم برخی چیزها تغییر کرده و برخی وقایع کوتاه‌تر شده‌اند تا در فیلم بگنجند (چون نبرد ۳ روز تمام به درازا کشیده است). «ما سرباز بودیم» تا حد امکان از نظر تاریخی صحت دارد.

 

منبع: MOVIEWEB