به نقل از دیجیکالا:
ریشهی ژانر کمدی سیاه در تاریخ سینما به گذشتههای دور بازمیگردد. گویا اولین فیلم این ژانر یک فیلم صامت کمدی ترسناک آلمانی محصول ۱۹۱۷ به نام «آدمک و دختر رقاص» (The Golem and the Dancing Girl) است. اینکه این فیلم نسخهی کمدی ژانر ترسناک پیش از خود بود، نشان از آن دارد که هدف کمدی سیاه از همان آغاز سینما تا امروز چندان تغییر نکرده است. این ژانر با ترکیب کمدی و خوف، به تاریکترین تعمقهای انسان دربارهی زندگی میپردازد تا احساساتی دائماً در رفت و برگشت را به مخاطب نشان دهد؛ کمدی ترسناک از این طریق خندهای را از مخاطب میگیرد که ژانر کمدی صرف نمیتواند بگیرد. فیلمهای کمدی سیاه برتر این احساسات دوقطبی را با ترکیب موضوعات تأثربرانگیز و دیالوگهای بیپروا و تمرکز بر گوشه و کنایه به کار گرفتهاند تا بتوانند به موضوعات تلخ و مگویی مثل جنگ، بیماری و مرگ بپردازند. در جامعهای که روزبهروز حساستر میشود، کمدی سیاه یکی از آخرین سنگرهای کمدی بیپروا در چارچوبی است که اگر این ویژگیها را نداشته باشد، نامناسب به نظر میرسد.
میان تمام تلاشهایی که برای رسیدن به افقهای تازه در قرن بیستم انجام شد، اساتید این ژانر، فیلمسازانی همچون جان واترز و تاد سولوندز که کارشان تماماً طنز تلخ بود و تأثیرگذار هم بودند، کمدی را به عمق تازهای برگرداندند. بعضی از فیلمهای اینها حتی در زمان اکران درست درک نشدند اما با توجه به اینکه ماهیت کمدی تراژیک شرایط انسان را به دقت و درستی ثبت کرده بودند، به مرور زمان جایگاه کالت پیدا کردند. البته که تا زمانی که فیلمی به موضوعاتی مثل وحشت و مرگ بپردازد مسخره میشود، پس زده میشود و در سایهی کمدیهایی که برای خلق موقعیت کمیک از زبان استفاده میکنند، قرار میگیرد. در این مطلب به پانزده کمدی سیاه برتر که بهترین نمونههای این دسته و ژانر و معنای آن هستند، پرداخته میشود.
۱۵. ویدنیل و من (Withnail and I)
- سال اکران: ۱۹۸۷
- کارگردان: بروس رابینسون
- بازیگران: پل مکگان، ریچارد ای گرانت، ریچارد گریفیتس، نوئل جانسون، رالف براون، دارا اومالی
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۲ از ۱۰۰
یکی از بهترین کمدیهای بریتانیایی دههی ۱۹۸۰ و یکی از مهمترین کالتهای بریتانیایی کلاسیک بروس رابینسون «ویدنیل و من» است که با ترکیب شوخطبعی طعنهآمیز و بازی درخشانی از ریچارد ای. گرانت همچنان یکی از بهترین کمدی سیاههای این دهه است که در آن این ژانر از اساس پربارتر بود. این کمدی سیاه داستان برترویتنهال و ماروود دو بازیگر بیکار در لندن سال ۱۹۶۹ را روایت میکند که تصمیم می گیرند برای تعطیلات به حومهی شهر بروند.
اما وقتی به آنجا میرسند باران قطع نشده و غذایی هم برای آنها نمانده و مهارتهای ابتدایی آنها برای زنده ماندن هم کارآمد نیست. رابطهی یک الکلی و یک ساقی با بازیهای خوب گرانت و رالف بران بسیار خوب از آب درآمده و همچنان تأثیرگذار است. فیلم منبع الهام یک نسل از کارگردانان کمدی بوده و ردپای هر دو شخصیت هنوز در بازیگران اصلی فیلم مشاهده میشود، شخصیت براون که اصلاً از سوی خود بازیگر در فیلم دیگری تکرار شده است.
۱۴. اغذیهفروشی (Delicatessen)
- سال اکران: ۱۹۹۱
- کارگردان: ژان-پیر ژونه، مارک کارو
- بازیگران: دومینیک پینان، ماری-لور دونیاک، ژان کلود دریفوس، کرین ویار، روفوس، مارک کارو، هوارد ورنون
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۹ از ۱۰۰
همکاری درخشان ژان-پیر ژونه و مارک کارو در «اغذیهفروشی» با استفاده از زبان «سوئینی تاد» (Sweeney Todd) یک فرانسهی پسارستاخیزی را خلق کرده است که در آن قصابی قاتل طعمههایش را با استفاده از آگهیهای تبلیغاتی به شکلی مضحک به قتل میرساند. این فیلم شخصیتمحور از زندگی چند مستأجر در یک ساختمان در زمانی مبهم و نامعلوم با استفاده از استعداد منحصربهفرد دومینیک پینان در کمدی اسلپاستیک (یا بزنبکوب) به کمدیهای ابتدایی هنرمندانی همچون باستر کیتون ارجاع میدهد، و همینطور طراحی تاریک و پیچیدهاش را از فیلمهای تری گیلیام مثلاً «برزیل» (Brazil) وام گرفته است. این کمدی سیاه برتر یکی از بهترین جلوههای بصری کل تاریخ این ژانر را دارد.
۱۳. هذرها (Heathers)
- سال اکران: ۱۹۸۸
- کارگردان: مایکل لمان
- بازیگران: وینونا رایدر، کریستین اسلیتر، گلن شادیکس
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۳ از ۱۰۰
محبوبیت کمدیهای نوجوانانهی دههی ۱۹۸۰ که فیلمسازانی همچوم جان هیوز آنها را ساختند، در سال ۱۹۸۹ با اکران کمدی سیاه «هذرز» به اوج خود رسید. ماجرا از این قرار است که ورونیکا، دختری معمولی، تلاش میکند با نزدیک شدن به سه دختر محبوب مدرسه، در شرایط سخت دبیرستان دوام بیاورد. اما پس از آشنایی با پسری به نام جی دی، زندگی او رنگ خون به خود میگیرد و دست به گرفتن انتقام از دوستانی که این دو را در مدرسه اذیت کرده بودند میزند.
این کمدی سیاه برتر در اوج محبوبیت وینونا رایدر و کریستین اسلیتر ترکیبی را از این دو بازیگر در کنار هم نشان داد که متفاوت از هر آنچه مخاطبان سینما به اسم فیلمهای نوجوانانه میشناختند بود. شخصیت بارها مورد آزار و اذیت قرار گرفتهی این دو دبیرستانی احوالات همیشگی گروههای دبیرستانی را با عواقب کشنده را بهم زد. فیلم به رغم شکست در گیشه و واکنشهای متفاوتی که از منتقدان دریافت کرد، به سرعت تبدیل به فیلم کالت شد و بعدها منبع الهام فیلمهای دیگری شد که به مسئلهی انتقام از قلدرهای مدرسه پرداختند.
۱۲. در معیت مردان (In the Company of Men)
- سال اکران: ۱۹۹۷
- کارگردان: نیل لابیت
- بازیگران: آرون اکهارت، استیسی ادواردز، مت مالوی
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۹ از ۱۰۰
نیل لابیت نمایشنامهی خودش «در معیت مردان» را برای بردن روی پرده تبدیل به فیلمنامه کرد و موفق هم شد. فیلم نقدی آشکار به طاعون خودبرترپنداری مردانه و آثار مخربش دارد. این کمدی سیاه برتر داستان دو مدیر تجاری حرفهای را که به تازگی از زنان ضربه خوردهاند، روایت میکند که نقشهای وحشتناک برای انتقام گرفتن از آنها طراحی میکنند. آنها تصمیم دارند رابطهای عاشقانه با زنی کر برقرار و بعد او را رها کنند. بازیگران نقشهای اصلی، مرد آلفای کلیشهای توی اداره و همکارش و همینطور زن کر، خوب عمل کردهاند و بهخصوص بازیگر نقش زن استیسی ادواردز جسورانه ظاهر شده است.
۱۱. فارگو (Fargo)
- سال اکران: ۱۹۹۶
- کارگردان: جوئل کوئن
- بازیگران: فرانسیس مکدورمند، ویلیام اچ میسی، استیو بوشمی، استیو پارک
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۳ از ۱۰۰
شاهکار تحسینشدهی برادران کوهن که احتمالاً اندیشمندترین فیلم این فهرست است، با استفاده از موقعیت برفی زمستانی در غرب میانهی شمالی امریکا تا فیلمنامهی اسکاربردهشان دربارهی قتل، اخاذی و طمعی را که به انحراف کشیده میشود و پاسخ عکس میگیرد، به زیبایی به تصویر بکشند. این کمدی سیاه برتر ماجرای نقشهی خلافکاری بیمنطق جری لوندگارد را که میخواهد با ربودن همسرش از پدر زن ثروتمندش اخاذی کند،، بهخاطر بیعرضهگی همدستانش و پیگیریهای یک پلیس، مارج گاندرسون، که در ماههای آخر بارداری خود است، نقش بر آب میشود.
برادران کوهن لهجههای احمقانه و حساسیتهای شهرستانی را در مقابل یک نقشهی قتل شکستخورده قرار میدهند و این در کنار هنرنمایی فرانیسیس مک دورمند در نقش مارج گاندرسون (که برایش اسکار بهترین بازیگری نقش اول زن را هم دریافت کرد) که در ابتدا ساده به نظر میرسد و بعد سرسختانه و مصرانه عاملان احمق این نقشهی شوم را گیر میاندازد، به زیبایی فیلم میافزاید. جز این، بازیگران همیشگی فیلمهای برادران کوهن مثل استیو بوشمی در این فیلم هم میدرخشند و متن فوق خندهدارش ماناترین میراث فیلم به حساب میآید.
۱۰. پسر کابلی (The Cable Guy)
- سال اکران: ۱۹۹۶
- کارگردان: بن استیلر
- بازیگران: جیم کری، متیو برودریک، لزلی من، جک بلک، بن استیلر، اوون ویلسون
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۵۵ از ۱۰۰
قصهی تلخ یک آدم پیلهای دریچهی تازهای را به روی جیم کری گشود که شاید کمدیهای اولیه خانوادگیترش در گیشه با موفقیت مواجه شد و او را تبدیل به بازیگری پولساز و تضمینکنندهی گیشه کرد اما این ظرفیت را نداشت که تمام پتانسیلهای بازیگری کری را بیرون بکشد و به نمایش بگذارد. نتیجهی همکاری بن استیلر چندکاره که اینجا کارگردان فیلم است، و بداههپردازیهای فوق بامزهی کری که فیلمنامهی او را بسط داد، این فیلم از تمام کارنامهی هنری کری مجزا میکند. ماجرای فیلم از این قرار است که استیون برادریک پس از جدایی از رابین احساس غم و تنهای میکند. او در آپارتمان جدیدش با چیپ که برای نصب تلویزیون کابلی آمده است، آشنا میشود و با این شخصیت سمج و غیر قابل تحمل و دوستی عمیقی را آغاز میکند.
۹. مریخ حمله میکند! (Mars Attacks)
- سال اکران: ۱۹۹۶
- کارگردان: تیم برتون
- بازیگران: جک نیکلسون، پیرس برازنان، مایکل جی فاکس، سارا جسیکا پارکر، ناتالی پورتمن، لوکاس هاس، گلن کلوز، مارتین شورت، راد استیگر، کریستینا اپلگیت، جک بلک، دنی دویتو، لیزا ماری
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۵۶ از ۱۰۰
اقتباس تیم برتون از یک سری کارت مسابقهای کمپانی تاپس (Topps) به نام «مریخ حمله میکند» پروژهی بلندپروازانهای برای ادامهی مسیر جهان فیلمهایی که در آنها آدم فضاییها به مریخ حمله میکردند از دههی ۱۹۵۰ به ۱۹۶۰ بود، که یک مجموعه بازیگران ستاره را کنار هم گذاشت تا وطنپرستی متعصبانهی امریکایی را به بهترین و خندهدارترین شکل ممکن به تمسخر بگیرد. ( ماجرا از این قرار است که مریخ با سلاحی شکستناپذیر و شوخطبعی بیرحمانهای به زمین حمله میکند.) البته فیلم موفقیت کامل نبود اما از بودجهی هنگفتی که داشت بهره برد و بدین ترتیب، توانایی بی رقیب برتون برای ارجاع به ژانرهای ابتدایی سینمایی حفظ شد.
۸. روانی امریکایی (American Psycho)
- سال اکران: ۲۰۰۰
- کارگردان: ماری هرون
- بازیگران: کریستین بیل، جاستین ثرو، جرد لتو، بیل سیج، جاش لوکاس، کلویی سونی، ریس ویترسپون، سامانتا ماتیس، ویلم دفو، کارا سیمور
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۶۸ از ۱۰۰
«روانی امریکایی» که با اقتباس یکی از بیشمار رمان درخشان برت ایستون الیس ساخته شده است، کریستین بیل را یکشبه به ستاره تبدیل کرد، البته به لطف جذابیت ترسناک، فیزیک و چهرهی تندیسمانند و برونریزیهای مرگبار و دیوانهوارش در نقش پاتریک بیتمن. بیتمن مرد جوانی اهل نیویورک و معقول و خوشلباس است. اما در واقع پشت این چهره یک هیولا نهفته است. بیتمن شبها کار واقعیاش را شروع میکند که شکار و کشتن ولگردها، زنان خیابانی و دوستانش است. این کمدی سیاه برتر بیشتر به جنبهی درام فیلم میپردازد تا کمدی و در به تصویر کشیدن وسواسانهی جزئیات رمان الیس به خوبی عمل میکند.
۷. برو بیرون (Get Out)
- سال اکران: ۲۰۱۷
- کارگردان: جوردن پیل
- بازیگران: دنیل کالویا، الیسون ویلیامز، برادلی وایتفورد، کلب لندری جونز، استیون روت، کیت استنفیلد، کاترین کینر
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۸ از ۱۰۰
فیلم تحسینشدهی جوردن پیل، که به خاطرش اسکار بهترین فیلمنامهی غیراقتباسی را برده است، احتمالاً بیشتر فیلم ترسناک میدانید. در واقع فیلم به عنوان یکی از بهترین فیلمهای ترسناک تاریخ سینما شناخته میشود. اما میان ارجاعات ناراحتکننده به خطرات و ترسهایی که در واقعیت مردمان افریقایی امریکایی را تهدید میکند، صحنههای ترسناک روانشناختیاش که از ترس مخاطب را از روی صندلیاش از جا بلند میکند، در لحظاتی خندههای غیر قابل پیشبینی بر لبان مخاطب مینشاند.
جوردن پیل با موفقیت تجاری چشمگیر این فیلم خود را به عنوان استاد کمدی سیاه به جهان معرفی کرد و بانی آغاز دورهای تازه در این ژانر شد که مسیرش همچنان برای او ادامه دارد. فیلم که تا حد زیادی موفقیتش را مدیون بازیهای خوب دنیل کالویا و کاترین کینر است، در خلال قصهی جوانی افریقایی امریکایی که برای دیدار با خانوادهی نامزد سفیدپوست خود به خانهشان میرود، به ترس دیرینهی امریکاییها از جنوبیها و رنجی که سیاهپوستان سالیان سال به این خطر متحمل شدهاند میپردازد.
۶. مرگ برازندهی اوست (Death Becomes Her)
- سال اکران: ۱۹۹۲
- کارگردان: رابرت زمکیس
- بازیگران: مریل استریپ، بروس ویلیس، گلدی هان، ایزابلا روسلینی، کارول سوزی
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۵۵ از ۱۰۰
شاید عجیب باشد که بازیگری به پرستیژ مریل استریپ در کارنامهی هنریاش فیلمی به مسخرگی «مرگ درخور اوست» داشته باشد اما این فیلم بهترین بازی کمدی این بازیگر به حساب میآید. این هم عجیب است که کارگردانی مثل رابرت زمکیس، با توجه به اینکه هنوز دو سال تا بازگشت به روزهای اوجش با «فارست گامپ» (Forrest Gump) فاصله داشت، سراغ ساخت چنین فیلمی برود.
کمدی ترسناک جسمی «مرگ درخور اوست» یا «مرگ برازندهی اوست»به لطف بازیهای درخشان مریل استریپ و گلدی هان که به زیبایی وسواس زنان میانسالی را که به هر قیمتی به دنبال ابزاری برای جوانی هستند، به تصویر میکشند، یک کالت کلاسیک باقی مانده است. جلوههای ویژهی کامپیوتری شگفتانگیز فیلم همچنان مهمترین و بهترین ویژگی فیلم است، و بروس ویلیس هم در نقشی متفاوت به مجموعهی بازیهای خوب فیلم اضافه میشود. فیلم ماجرای زنی را روایت میکند که از مراحل درمانیای برای جاودانه شدن باخبر میشود، برای شکست رقیب خود، تصمیم به انجام آن میگیرد.
۵. مثلث غم (Triangle of Sadness)
- سال اکران: ۲۰۲۲
- کارگردان: روبن اوستلوند
- بازیگران: هریس دیکینسون، شارلبی دین، وودی هرلسون
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۷۱ از ۱۰۰
بیانیهی کوبندهی روبن اوستلوند دربارهی افراطیگرایی ثروتمندان در شیوهی زندگی و پوچی شبکههای اجتماعی و اینفلوئنسرهایش در کمدی سیاه پیشگام این فیلمساز تحسینشدهی سوئدی، «مثلث غم»، که جایزهی نخل طلای کن را هم برایش به همراه داشت، به تفضیل و با صراحت به تصویر کشیده میشود. اوستلوند پیش از این هم، در دیگر فیلم برندهی نخل طلایش «مربع» (The Square) از دغدغهی خود مبنی بر انتقاد از جهان مرفه و مبتنی بر سرمایه که نسبت به طبقههای دیگر اجتماعی اقتصادی غافل و بعضاً ظالم است، گفته بود.
«مثلث غم» در اپیزود اول و دوم، بهخصوص دوم، آنجا که زرق و برق زندگی مبتنی بر سرمایه را به تمسخر و لجن میکشد و ماهیت طمعکار و عاری از احساس عاملان و کارگزاران سرمایهداری را به طنز میکشد، بهتر و موفقتر است. اما این کمدی سیاه برتر به طور کلی در به چالش کشیدن امتیازات جهان اول و جهانی که تنها متعلق به ثروتمندان است، به شکلی که پیش از این هرگز ندیدهایم، موفق و منحصربهفرد است. استفاده از بازیگران ناشناس در این فیلم برگ برندهی آن است، دالی د لئون، بازیگر زن فیلیپینی، و زلاتکو بوریچ، بازیگر کروات، نمایندهی دو قطبی مخالفی از تم اصلی فیلم هستند که به فاصلهی روزافزون پخش ثروت در جهان میان فقیر و غنی میپردازد.
نباید از بازی همیشه خوب وودی هارلسون در نقش کاپیتان مارکسیست کشتی غافل ماند که در اعتراض فردی به شغل خودش و جهانی که در آن زندگی میکند، به الکل پناه برده است و در سکانسی طولانی با یک تاجر، که بوریچ نقشاش را بازی میکند، به مناظرهی مارکسیسم در مقابل کاپیتالیسم میپردازد. فیلم قصهی کارل و یایا مدل و اینفلوئنسر شبکههای اجتماعی را روایت میکند که به یک سفر تفریحی مجلل رایگان جهت تبلیغ دعوت میشوند. در این سفر اتفاقاتی میافتد که هم رابطهی این دو و هم سرنوشت تمام مسافران کشتی را بهکل تغییر میدهد.
۴. رگیابی (Trainspotting)
- سال اکران: ۱۹۹۶
- کارگردان: دنی بویل
- بازیگران: یوان مکگرگور، اون بریمنر، جانی لی میلر، کوین مککید، کلی مکدونالد، رابرت کارلایل
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۰ از ۱۰۰
فیلمهایی که از فجایع ناشی از اعتیاد به هروئین میگوید فت و فراوان است و همین کمدی سیاه دنی بویل «رگیابی» را که یکی از تلخترین کمدی سیاههای تاریخ سینماست، به یکی از بهترین و تأثیرگذارترین فیلمهایی که به این موضوع پرداختهاند، تبدیل کند. فیلم قصهی یک سری دوست معتاد بیکاره را در ادینبورگ اسکاتلند در اواخر دههی ۱۹۸۰ و همزمان با بحران اقتصادی روایت میکنند که اعتیادشان به هروئین زندگیهایشان را تبدیل به فاجعهای ناتمام کرده است؛ فاجعهای که البته لحظاتی لذتبخش هم برایشان به همراه دارد.
این کمدی سیاه برتر با بازیهای هنرمندانهی ایوان مکگرگور و رابرت کارلایل، و نگاهی اخلاقگرایانه شیوهی زندگی یک معتاد به هروئین را هم باشکوه میبیند و هم نقادانه، و وحشت بصری فیلم که بعضی از تاریکترین صحنههای خیالی را خلق کرده است، مخاطب را مستقیماً به جای شخصیتهای آسیبدیدهی میگذارد. محبوبیت و موفقیت این فیلم باعث شد قسمت دوم آن سال ۲۰۱۷ ساخته شود که البته به درخشانی قسمت اول نبود اما طرفداران خود را داشت، و جالب بودن دیدن آیندهی شخصیتهایی که نمیشد هیچ آیندهای را برایشان متصور شد.
۳. دکتر استرنجلاو (Dr. Strangelove)
- سال اکران: ۱۹۶۴
- کارگردان: استنلی کوبریک
- بازیگران: پیتر سلرز، جرج سی. اسکات، استرلینگ هایدن، کینن وین، اسلیم پیکنز، شین ریمر
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۸ از ۱۰۰
احتمالاً سیاسیترین کمدی سیاه و البته بهترین کمدی سیاسی تاریخ سینماست این شاهکار مرتبط با دوران جنگ سرد استنلی کوبریک (با عنوان اصلی «دکتر استرنجلاو یا: چگونه یادگرفتم دست از هراس بردارم و به بمب عشق بورزم») که با نقشآفرینی درخشان پیتر سلرز به طنز به سفسطههای جنگ هستهای میپردازد و طبقات سیاسی حاکم را به استهزاء میگیرد.
گوبریک در این کمدی سیاه برتر از بازیگرانی مثل جورج سی. اسکات که پیش از این درام بازی میکردند، استفادهی بهینه میبرد و قصهای را خلق کرد که بشود در آن موضوعی به بزرگی و فاجعهباری یک هولوکاست هستهای احتمالی کوچک جلوه داد. ماجرا از این قرار است که یک ژنرال دیوانه فرمان بیبرگشتی را صادر میکند که مبتنی بر بمباران هستهای هولوکاست است. حالا در اتاق جنگی پر از سیاستمداران و ژنرالها همگی تلاش میکنند تا جلو این عمل را بگیرند.
۲. میس سانشاین کوچولو (Little Miss Sunshine)
- سال اکران: ۲۰۰۶
- کارگردان: جاناتان دیتون و ولری فاریس
- بازیگران: گرگ کینر، استیو کارل، تونی کولت، ابیگیل برسلین، آلن آرکین، پل دینو، گوردن تامسن
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۱ از ۱۰۰
این فیلم تحسینشده و سرخوش اما تلخ با آن فضا و عنوان جذاب و شخصیتهای نامتعارف از کوچک تا بزرگ دوستداشتنیاش با طنزی تلخ قصهی خانوادهای نابهنجار را روایت میکنند که با اتومبیلی تقریباً ازکارافتاده و وضعیت مالی خراب از این سوی کشور به آن سوی کشور میروند تا دختر کوچک خانواده بتواند در یک مسابقهی زیبایی شرکت کند. موضوعی چنین ساده و چنین بزرگ با بازیهای استعدادهایی مثل آلن آرکین که استاد طنز کنایی است و همینطور فیلمنامهی خوب که هر دو جایزهی اسکار را برای فیلم به همراه اشت، در کمدی سیاه برتر «میس سانشاین کوچولو» اثری ماندگار بر مخاطب میگذارد. محال است با تکتک شخصیتهای این فیلم همذاتپنداری نکنید. پل دانو در نقش یک نوجوان درکنشده که به انتخاب خودش حرف نمیزند، تمام ناراحتی و اضطراب نوجوانانه را به زیبایی به نمایش میگذارد. فیلم یکی از ماندگارترین پایانهای سینمایی را دارد.
۱. هارولد و ماد (Harold and Maude)
- سال اکران: ۱۹۷۱
- کارگردان: هال اشبی
- بازیگران: روث گوردون، الن گیر
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۶ از ۱۰۰
هیچ کمدی سیاهی در سینما به اندازهی «هارولد و ماد» تأثیرگذار نیست. کارگردانانی همچون وس اندرسون، جاد اپتاو و دیوید اُ. راسل این شاهکار هال اشبی را به عنوان الگو و چراغ راهنمای آثار خود تحسین میکنند. این حقیقت که یک فیلم این شهامت را دارد که خودکشی را در سال ۱۹۷۱ به شوخی بگیرد، توضیح میدهد که چرا در زمان اکران با استقبال خوبی مواجه نشد.
اما موضوعات فوق خندهداری که مطرح میکند، آن ساوندترک بینظیر کت استیونس و کارگردانی ریسکپذیر این کمدی سیاه برتر را به یکی از بهترین کالتهای تاریخ سینمای امریکا تبدیل کرد که هنوز طرفداران پر و پاقرص خود را دارد. بازیهای خوب روث گوردون و باد کورت یکی از ناممکنترین رابطههای عاشقانه در یک فیلم را ساخته است، با این حال هنوز لطافتی در آن وجود دارد که لحظات متناقض شادی تاریک موجود در فیلم را به اوج میرساند. فیلم قصهی آشنایی پسرک جوان با زن پیری را روایت میکند که عادتهای غیرعادی دارد و خیلی دوست دارد در تمام تشیعجنازهها شرکت کند.
منبع: movieweb