به نقل از دیجیکالا:
سال ۱۹۸۳، «تجارت مخاطرهآمیز» با بازی تام کروز، عینک ری بن را وارد فرهنگ عوام کرد، روندی که تا امروز ادامه دارد. با توجه به اینکه قرار بود این محصول را پخش نکنند، این قرار دادن محصول ری بن در فیلم بازخورد خوبی داشت. تبلیغ محصول در فیلمها ترند تازهای نیست که امروز شرکتها تازه به آن توجه کرده باشند. ما ظهور آن را در قرن نوزدهم تا به امروز دیدهایم. از تعقیب و گریز معروف بی می او مینی کوپر در فیلم «سرقت ایتالیایی» محصول سال ۲۰۰۳ تا ظرفهای شیشهای که هالک در فیلم «انتقامجویان: پایان بازی» (Avengers: Endgame) در آن بستنی میخورد، قرار دادن محصول در سینمای هالیوود امری است طبیعی. بنابراین، بعد از مختصر مقدمهای درباره تاریخچه این ترفند تبلیغاتی بفهمیم نگاهی به بعضی از معروفترین و فراموشنشدنیترین نمونههای تبلیغ محصول در فیلمها میاندازیم.
جاگذاری یا تبلیغ محصول در فیلمها چیست؟
قرار دادن محصول یک ترفند بازاریابی است که در آن به یک برند خاص ارجاع داده میشود یا محصولی در یک فیلم یا برنامه تلویزیونی به منظور تبلیغ کمپانی تولیدکننده آن گنجانده میشود. این ترفند معمولاً بسیار مؤثر واقع میشود، چراکه محصول دارد در یک برنامه به نمایش گذاشته میشود و بدین ترتیب به طور غیرمستقیم تبلیغ میشود. اینکه یک مصرفکننده میبیند بازیگر یا شخصیت مورد علاقهاش روی پرده محصول خاصی را استفاده میکند، باعث میشود ارتباط عاطفی قویتری با یک برند خاص برقرار کند و ترغیب شود که آن را بخرد. با توجه به اینکه برند فضایی از فیلم را برای تبلیغ و عرضه بهتر به بازار به خودش اختصاص میدهد، شاید به کمپانیهای تولیدکننده پولی برای تأمین مالی پروژههایشان پرداخت شود یا اینکه برند ممکن است خط ویژهای از محصولات را برای تبلیغ راهاندازی کند. یک نمونه جدید و مهم همین کار فیلم تازه اکرانشده «باربی» گرتا گرویک است که اساساً بر اساس یک برند معروف ساخته شده است.
تاریخچه تبلیغ محصول در فیلمها
تبلیغ محصول در فیلمها یکی از ویژگیهای مشترک بسیاری از جاذبههای سینمایی از سالهای اولیه تاریخ سینما بود. با توجه به اینکه یک فیلم بلند را هزاران نفر تماشا میکردند، برندها همیشه به فیلمها به عنوان کانالی فرعی و البته بسیار مؤثر برای تبلیغ محصولات خود نگاه میکردند. در اوایل سال ۱۹۲۷، فیلمی صامت به نام «بالها» (Wings) شکلاتهای Hershey را تبلیغ کرد. در دهه ۱۹۶۰، فیلمهای «جیمز باند» محبوبیت قابل توجهی به دست آوردند. مثلاً استفاده خوبی از تویوتا ۲۰۰۰GT کردند. به همین ترتیب، کوکاکولا هم در «فیلم سینمایی سوپرمن» (Superman: The Movie) جاگذاری شد.
در طول قرن بیست و یکم، تبلیغ محصول در فیلمها برای مبارزه با مصرف گستردهتر دستگاههای ضبط تصویر دیجیتال میان مردم که این امکان را به مخاطب فیلم میدادند که آگهیهای تبلیغاتی را رد کنند، به طور تصاعدی افزایش یافت. امروز کمپانیها لیبل یا لوگوی محصول را نشان نمیدهند، در عوض، پالت رنگ یا بستهبندی خاص محصول را نشان میدهند. فناوری تدوین دیجیتال را خیلی سنگین دارند روی فیلمها استفاده میکنند تا بتوانند محصول را برای جمعیتی خاص بهتر تبلیغ کنند. همچنین برای بهروزرسانی جاگذاریهایی که پیش از این در فیلمها انجام شده یا افزودن محصول در قابهایی که در اصل و نسخه اولیه محصولی در آنها نبود، استفاده میشود.
چه راهی بهتر از این، که یک قرارداد برد برد است؛ هم تهیهکننده فیلم سود میبرد و هم صاحبان کمپانی محصولات خود را در ازای پرداخت مبلغی مشخص برای میلیونها نفر به نمایش میگذارند. اینکه چه فیلمی را انتخاب میکنند یا فیلم در نهایت موفق میشود یا نه، بحث دیگری است. در هر حال، چه موفق چه ناموفق، پانزده نمونه این فهرست بعضی از معروفترین و بهیادماندنیترین تبلیغ محصول در فیلمها به شمار میروند.
- ۱۰ فیلم درباره داستان نامهای تجاری معروف؛ از «بلکبری» تا «ایر»
- ۱۵ فیلم درباره کسبوکارها و استارتاپها که باید ببینید
۱. عینک آفتابی ری-بن در «تاپ گان» (Top Gun) و «تجارت پرمخاطره» (Risky Business)
عینک ریبن Aviators را در ابتدا خلبانان هوایی ارتش ایالات متحده در دهه ۱۹۳۰ استفاده میکردند که بعد در دهه ۱۹۵۰ جیمز دین در فیلم «شورش بدون دلیل» (Rebel Without a Cause) و در دهه ۱۹۷۰ پیتر فوندا در «ایزی رایدر» (Easy Rider) آن را به چشم گذاشتند، و بدین ترتیب این عینکها محبوب شدند. با این حال، در دهه ۱۹۸۰ این برند عینک آفتابی به خاطر ورود یک برند تازه به بازار دچار مشکلاتی شده بود. دری حالی که سال ۱۹۸۲ میخواستند به کل تعطیلش کنند چون فقط هجده هزار جفت از آن فروخته بودند.
بنابراین، چه راهحلی به ذهنشان رسید. یک قرارداد پر و پیمان برای حضور عینک ری بن روی پرده نقرهای بستند. تام کروز اول در فیلم «تجارت مخاطرهآمیز» در آن صحنه معروف رقص ری بن Aviators را به چشم گذاشت و بعد در «تاپ گان» هم ری بن به چشم زد و بدین ترتیب، فروش کمپانی ری بن بالا رفت. عینکهای ری بن امروز شاید از مد افتاده باشد، اما سخت بتوان تأثیری را که یک بازیگر میتواند بر یک برند جهانی داشته باشد، نادیده گرفت.
۲. خودروهای لوکس در «جیمز باند ۰۰۷» (James Bond 007)
از معرفی Sunbeam Alpine در فیلم «دکتر نه» (Dr. No) در سال ۱۹۶۲ تا استون مارتین DBS V12 براق و شیک در فیلم «کازینو رویال» (Casino Royale) در سال ۲۰۰۶، اتومبیلها نقش مهم و بزرگی را در فیلمهای «جیمز باند» ایفا کردهاند. در سرتاسر این مجموعه، بعضی از گرانقیمتترین وسایل نقلیه لوکس مجهز به سلاحها و ابزارهای پیچیده، نقشهای برجستهای را ایفا کردهاند.
برندی که بیشتر آقای باند با آن شناخته میشود، استون مارتین است. استون مارتین DB5 در فیلم «گلدفینگر» (Goldfinger) معرفی شد. DB5 را اغلب ماشین اصلی جیمز باند میدانند. فیلمهای فرنچایز جیمز باند برندهای متعدد دیگری از جمله بی ام و، جگوار، بنتلی، لوتوس و فورد را هم به نمایش گذاشتهاند. بسیاری از این مدلها از قرار دادن محصول سود زیادی بردند و پس از اکران فیلم هم شاهد افزایش فروش بودند.
البته فرنچایز جیمز باند فقط به تبلیغ اتومبیل محدود نبوده است. فیلمهای اولیه شرکتهای معروفی مثل خطوط هوایی پانام و اسلحههای گرم اسمیت و وسون را هم تبلیغ کردند. کمپانی Lark Cigarettes برای نشان دادن مارک سیگار خود در «مجوز کشتن» (License to Kill) 350 هزار دلار پرداخت کرد. از جمله دیگر برندهای محبوبی که در این فرنچایز حضور داشتند میتوان به سونآپ، توبلرون، ژیلت، مایکروسافت و کیافسی اشاره کرد.
۳. ریباک، پیتزا هات و پپسی در «دنیای وین» (Wayne’s World)
مایک مایرز و دانا کاروی در «دنیای وین» با استفاده از کمیک ریلیف (آرامه خندهدار یا comic relief نوعی فن نمایشی در سوگنامه است که برای فراغت تماشاگر و تغییر فضا از حالت جدی به کمدی کاربرد دارد) و در واقع با تمسخر ترفند تبلیغاتی جاگذاری محصول و استفاده آشکار از قرار دادن محصول در «دنیای وین» به روشی که فقط وین و گارث از پس آن برمیآیند، برندهایی مثل پیتزا هات، دوریتوز، پپسی و ریباک را تبلیغ کنند.
۴. شورلت کامارو در «تبدیلشوندگان» (Transformers)
در سال ۲۰۰۷، زمانی که شورلت تصمیم گرفت محبوبترین خودروی عضلانی امریکایی خود را دوباره طراحی کند، مدیر ارشد بازاریابی آنها، تیم ماهونی، با کارگردان فیلم، مایکل بی، همکاری کردند تا کامارو زرد را در نقش بامبلبی در فیلم جدید «تبدیلشوندگان» انتخاب کنند. این راه عالی برای Chevy بود تا کامارو جدید را تبلیغ کند و آن را به Autobot 25 فوتی تبدیل کند.
این نمونه دیگری از ادغام یک محصول یکپارچه در یک فیلم است. تیم ماهونی، مدیر بازاریابی گلوبال شورلت با مایکل بی همکاری کرد تا کامارو جدیدتر و بهبود یافته را در نقش بامبلبی در فیلمهای ترانسفورمرز بازی کند. تیم ماهونی میگوید که از این همکاری بسیار خوشحال است و میگوید که دوست دارد خودروهای شورلت نقش قهرمانان را بازی کنند. این همکاری با ظهور شورولت کامارو به عنوان پیشرو در بخش قیمتی خود، مثمر ثمر بود.
برای «تبدیلشوندگان: عصر انقراض» (Transformers: Age of Extinction)، ماشین باید از بین می رفت و دوباره طراحی می شد تا تهاجمی تر و عضلانی تر به نظر برسد. با استفاده از وسیله نقلیه ای که به طور خاص برای فیلم طراحی شده است، کناره ها حجیم می شوند تا ظاهری خاص از بامبلبی ایجاد شود. این فیلم همچنین از تأسیسات جنرال موتورز به عنوان صحنه فیلم استفاده می کند. برخی از صحنه ها در و اطراف مرکز طراحی GM در وارن و کارخانه مونتاژ شهرستان دلتا در میشیگان فیلمبرداری شده اند.
۵. ویلسون در «دورافتاده» (Cast Away)
به نظر من این یکی از خلاقانه ترین راههایی است که یک محصول تا به حال در فیلم مورد استفاده قرار گرفته است – تام هنکس به مدت پنج سال در جزیره ای متروک با تنها دوست و همراهش، یک والیبال ویلسون، سرگردان بود. ویلسون حتی والیبال خود را با ماکتی از صورت خون آلود در کنار توپ ساخت. در طول اکران فیلم برای مدت محدودی فروخته شد و هنوز هم در وب سایت شرکت ارائه میشود.
فکر کردن به تجهیزات ورزشی دیگری که مانند ویلسون محبوب باشد، سخت است. چشمی از بازیگران بازیگر نقش تام هنکس. در فیلم، توپ دوست داشتنی زمانی که تام هنکس را در جزیره ای متروک رها کرده بود، همراهی کرد. توپ چاپ شده با دست خونین پس از اکران فیلم به یک شهرت فوری تبدیل شد. این فیلم در سال ۲۰۰۱ برنده جایزه انتخاب منتقدان برای بهترین شی بی جان شد و حتی صفحه اختصاصی IMDb خود را دارد. لوازم اصلی فیلم به قیمت ۱۸۵۰۰ دلار به حراج گذاشته شد. ویلسون تصمیم گرفت از محبوبیت تازه به دست آمده استفاده کند و یک نسخه ویژه والیبال تولید کرد که دقیقاً شبیه آنچه در فیلم بود.
۶. کانورس در «من، ربات» (I, Robot)
ویل اسمیت در فیلم اکشن علمی تخیلی، «من، ربات» نقش یک کارآگاه بداخلاق را بازی می کند که نفرت خاصی از روبات ها دارد. اما در حالی که از تکنولوژی متنفر است، در مورد تمام چیزهای قدیمی و کلاسیک ضعف خاصی دارد. در این فیلم، ما میبینیم که اسمیت چند بار برای کفش کانورس آل استار تبلیغ میکند، حتی یک جفت کاملاً جدید را از جعبه بیرون میکشد. آخرین باری که رئیستان کفش هایتان را به شما تعارف کرد چه زمانی بود؟
در این فیلم علمی تخیلی محصول ۲۰۰۴، ویل اسمیت نقش یک کارآگاه قتل را بازی می کند که پس از یک حادثه دردناک، ایده روبات ها را تحقیر می کند. او ممکن است از تکنولوژی خوشش نیاید، اما مطمئناً به همه چیزهای قدیمی و کلاسیک میل دارد. ویل اسمیت چندین بار در فیلم با یک جفت ستاره کانورس دیده می شود. یک صحنه خاص او را در حال بیرون کشیدن یک تاپ بلند چرم مشکی کاملاً جدید از یک جعبه به تصویر می کشد. در نیمه دوم سال ۲۰۰۴، کانورس تصمیم گرفت کفش های قدیمی چاک تیلور را از این فیلم در دسترس عموم قرار دهد. این ترفند بازاریابی برای این برند کفش کتانی کارساز بود زیرا آخرین آنها به یک موفقیت بزرگ تبدیل شد.
۷. نایک در «بازگشت به آینده» (Back to The Future)
شاید سی و چند سال بعد باشد، اما ما هنوز در مورد کفش های ورزشی نایکی صحبت می کنیم که مایکل جی فاکس در بازگشت به آینده پوشیده است.
Nike Mags در سال ۲۰۱۵ به واقعیت تبدیل شد. احتمالاً یکی از موفق ترین محصولات در تمام دوران ها بود. قسمت دوم از مجموعه بسیار محبوب بازگشت به آینده، یک جفت کفش نایک را به خود اختصاص داد. تولید کننده کفش و کالاهای ورزشی در تنظیم صحنه های آینده با مارتی مک فلای نقش اساسی داشت. نشان داده شد که این کفشهای بینظیر با فشردن یک دکمه، بند آنها کاملاً بسته شده است. این فیلم به یکی از نمادینترین یادگاریهای تاریخ سینما تبدیل شد.
در سال ۲۰۱۱، نایک یک سری ماکت به نام MAG تولید کرد. این دسته از کفشهای کتانی ممتاز همراه با یک ویدیوی تبلیغاتی با حضور مایکل جی فاکس منتشر شد. هر یک از این ۱۵۰۰ جفت برای امور خیریه به حراج گذاشته شد و عواید آن به بنیاد تحقیقات پارکینسون مایکل جی فاکس تعلق گرفت. نایک رکورد پنج میلیون دلار جذب کرد. آنها تصمیم گرفتند با یک نسخه بهبود یافته از کفش معروف فیلم «بازگشت به آینده»، همه چیز را ارتقا دهند. این شرکت کفش ادعا میکند که فناوری پیشرفته Adaptive Fit حرکت پوشنده را حس میکند و میتواند بندها را شل یا سفت کند. این بار تنها ۸۹ دستگاه تولید شد، اما نایک در جمع آوری بیش از ۶.۷۵ میلیون دلار برای بنیاد مایکل جی فاکس برای تحقیقات پارکینسون موفق بود.
۸. کوکاکولا در «سوپرمن» (Superman)
چه کسی می تواند صحنه کلاسیکی را که سوپرمن کریستوفر ریو می چرخد و ژنرال زود ترنس استمپ را در تابلوی کوکاکولا می اندازد، فراموش کند؟
این به راحتی یکی از به یاد ماندنی ترین قرار دادن محصولات تا کنون است. کافی است کامیون بزرگ مارلبورو را که سوپرمن سوار آن میشود نادیده بگیرید و روی تابلوی جالب در حال انفجار کوکاکولا تمرکز کنید.
۹. بامو مینی کوپر در «سرقت ایتالیایی» (The Italian Job)
تبلیغ محصول در فیلمها بی ام و با ماندن بر موضوع خودروها در فیلم ها، به شدت از حضور در نسخه های ۱۹۶۹ و ۲۰۰۳ «سرقت ایتالیایی» سود برد. بیامو مینی کوپر که بهعنوان خودروی گریز از آن استفاده میشود، جزء لاینفک داستان فیلم است. در واقع، سازندگان فیلم سال ۲۰۰۳ به طور خاص از خودروساز آلمانی درخواست کردند که مدلی به روز از خودروی مورد استفاده در نسخه اصلی تولید کند. BMW موافقت کرد و سی خودروی جدید از این قبیل را به تیم عرضه کرد. به جای موتورهای احتراقی معمولی، این خودروها به موتورهای الکتریکی مجهز شدند تا اجازه عکسبرداری در تونل های مترو را داشته باشند. برخی از آنها باید به گونهای اصلاح میشد که دوربینهای داخل خودرو را قرار دهند. کارگردان فیلم خاطرنشان کرد که اتومبیل ها تقریباً بخشی از بازیگران بودند. این شیرین کاری کوچک نتیجه داد زیرا MINI USA شاهد جهش فروش تقریبا بیست درصدی بود.
۱۰. ریباک در «جری مگوایر» (Jerry Maguire)
این یک مورد کلاسیک از قرار دادن محصول اشتباه است. جری مگوایر راد تیدول مشخصی را به نمایش گذاشت که در کل فیلم از ریباک کینه داشت. او از این که شرکت لوازم ورزشی هرگز به استفاده از او در تبلیغات خود فکر نمی کرد، آزرده خاطر بود. در همین حال، ریباک با ارائه بیش از ۱.۵ میلیون دلار کالا و مواد تبلیغاتی موافقت کرد. ایده این بود که ران بخشی از تبلیغات جعلی ریباک باشد. در زمان پخش در تیتراژ پایانی، این تبلیغ قرار بود که ریباک بگوید: «راد تیدول. ما سال ها او را نادیده گرفتیم. ما اشتباه کردیم. ما متاسفیم”. اما، سازندگان تصمیم گرفتند که آگهی تبلیغاتی را از فیلم حذف کنند. این موضوع باعث شد تا ریباک علیه شرکت سازنده، TriStar Pictures، پرونده ای تشکیل دهد. با تصمیم استودیو مبنی بر پرداخت مبلغی نامشخص به ریباک، موضوع به طور محتاطانه حل شد. واضح است که همه شراکت ها پایان خوشی ندارند.
۱۱. چند برند در «فیلمهای مارول»
مارول در بیست و هشت فیلم با برندهای زیادی را تبلیغ کرده است. بعضی از محبوبترین آنها عبارتند از:
آئودی – این شرکت خودروسازی آلمانی از زمان اکران «مرد آهنین» (Iron Man) در سال ۲۰۰۸ با مارول مرتبط بوده است. بعضی خودروهایی که معرفی شده اند عبارتند از: Audi R8، Audi S7 Sportback، Audi S5 Coupe، Audi TTS و Audi. A8. تعداد زیادی از کمپین های تبلیغاتی به یاد ماندنی آنها شخصیت های مارول را نشان می دهند. برای تبلیغ آئودی S8، ویدئویی بی نظیر با استادی استن لی در یک آموزشگاه رانندگی ساخته شد.
برگر کینگ – در مرد آهنی، اولین کاری که تونی استارک هنگام فرود در خاک ایالات متحده انجام می دهد این است که به سمت یک برگر کینگ رانندگی می کند و با یک چیزبرگر مجلل میهمان می شود. این به عنوان اشاره ای ظریف به زنجیره فست فود تلقی می شد که به رابرت داونی جونیور کمک می کرد تا اعتیادش به مواد مخدر را ترک کند.
کوکاکولا – شرکت نوشیدنی تصمیم گرفت با مارول برای سوپربال سال ۲۰۱۸ شریک شود. شخصیتهای متعددی از MCU مانند هالک و مرد مورچهای در آگهیهای تبلیغاتی به نمایش درآمدند. مارول حتی از خط جدیدی از شومینه های تحت حمایت کوکاکولا نیز رونمایی کرد. پنج شومینه مضمون شامل مرد آهنی، کاپیتان امریکا، ثور، خانم مارول و نگهبانان کهکشان بودند.
ملکه لبنیات – کارگردان جیمز گان به طور خاص انتخاب کرد که ملکه لبنی را در قسمت دوم «نگهبانان کهکشان» (Guardians of the Galaxy Vol 2) ایفای نقش کند. رستوران های زنجیره ای امریکایی بسیار خوشحال بودند که مجبور شدند و نسخه محدودی را برای تبلیغ فیلم منتشر کردند.
هیوندای – در «مرد مورچهای و زنبورک» (Ant-Man and the Wasp) چندین خودرو از هیوندای تبلیغ شد و در بدلکاری استفاده شد. قابل توجه ترین آنها یک هیوندای ولستر بود که به شدت اصلاح شده بود. این خودرو به رنگ بنفش و مجهز به چرخهای درگ خودرو بود تا ظاهر یک خودروی Hot Wheels را تقلید کند.
آیفون – در «مرد مورچهای» (Ant-Man) اسکات لانگ و دارن کراس برنامه سیری آیفون ۶ را در حالی که در داخل کیف دعوا میکنند، فعال میکنند.
۱۲. نوکیا در «ماتریکس» (The Matrix)
«ماتریکس» سال ۱۹۹۹ اکران شد، همان زمانی که نوکیا یکی از اولین گوشی های وب گردی را در کشور معرفی می کرد. در این فیلم از گوشی نوکیا ۷۱۱۰ به عنوان درگاهی استفاده شد که کیانو ریوز (با نام مستعار نئو) از طریق آن وارد دنیای دیجیتال «ماتریکس» شد. پس از اینکه «ماتریکس» به یک موفقیت بزرگ تبدیل شد، گوشی ۷۱۱۰ نوکیا نیز موفق شد. اکران «ماتریکس» همزمان با رونمایی از گوشیهای ۸۱۱۰ نوکیا بود. گوشی رده بالا کشویی یکی از اولین گوشی هایی بود که دارای صفحه نمایش تک رنگ LCD و هدست منحنی بود. در ماتریکس، شخصیت کیانو ریوز، نئو، با استفاده از گوشی نوکیا ۸۱۱۰ بهعنوان دریچهای به دنیای دیجیتال ماتریکس دیده میشود.
سازندگان فیلم به این برند فنلاندی نزدیک شدند زیرا فکر می کردند که ایده دوست داشتن دو جهان متناوب با دیدگاه نوکیا در ارتباط با مردم مطابقت دارد. نوکیا با این پیشنهاد موافقت کرد و استراتژی عرضه خود را همزمان با اکران فیلم اصلاح کرد. تمایل نوکیا برای ریسک کردن نتیجه داد زیرا ۸۱۱۰ به یک موفقیت فوری تبدیل شد و فروش آن افزایش یافت. آنقدر محبوب بود که نوکیا تصمیم گرفت همان مدل را با ویژگیهای مدرن در سال ۲۰۱۸ راهاندازی کند. تلفن مجدداً با اتصال ۴G، ۵۱۲ مگابایت رم، ۴ گیگابایت فضای ذخیرهسازی و باتری ۱۵۰۰ میلیآمپر ساعتی عرضه شد. در مجموع، این یک نمونه فوقالعاده از محصولی است که بهطور یکپارچه در فیلم ادغام شده است تا جایی که بهعنوان بخش کلیدی فیلم توسط مخاطبان قابل تقسیم نیست.
۱۳. گوشی آیفون در «چاقوکشی» (Knives Out)
تبلیغ محصول در فیلمها معمای قتل ریان جانسون مورد استقبال منتقدان و تماشاگران قرار گرفت. «چاقوکشی» با بیش از ۳۰۰ میلیون دلار به گیشه خود پایان داد. اما، این فیلم برای اظهارات کارگردان در مورد قرار دادن یک محصول خاص در فیلم تیتر یک شد. ما البته به آیفون بدنام اپل اشاره می کنیم. در طول فیلم چندین شخصیت در حال حمل گوشی ممتاز دیده می شوند. اما نکته جالب این است که در حالی که اپل اجازه می دهد محصولاتش در فیلم ها نمایش داده شوند، قوانین بسیار سختگیرانه ای در مورد استفاده آنتاگونیست ها از محصولات خود در دوربین دارد. بنابراین، دفعه بعد که یک Whodunit را تماشا کردید، به دنبال تلفنی باشید که یک شخصیت از آن استفاده می کند. چه کسی می داند؟ ممکن است یک یا دو سرنخ در مورد هویت قاتل مرموز به شما بدهد.
۱۴. سامسونگ در «جوخه خودکشی» (Suicide Squad)
برند کره ای گوشی های هوشمند با فیلم «جوخه خودکشی» در سال ۲۰۱۶ به همکاری خود با دنیای توسعهیافته دیسی ادامه داد. تلفنهای همراه و تبلتهای آن توسط شخصیتهای مختلفی از جمله ددشات، آماندا والر و جوکر استفاده میشد. آنها همچنین به عنوان شریک رسمی اولین نمایش جوخه انتحار در ایالات متحده بودند و به ایجاد تجربیات تعاملی برای تماشاگران مشتاق کمک کردند. برخی از صاحبان خوش شانس گلکسی به فرش قرمز انحصاری دسترسی پیدا کردند و ابتدا فیلم را دیدند. این همکاری برای سامسونگ بسیار مثمر ثمر بود. این برند در تعطیلات آخر هفته افتتاحیه «جوخه خودکشی» از فروش جهانی هفتصد هزار دلاری لذت برد.
۱۵. آلیو گاردن، ترانسامریکا و آمازون در «سونیک» (Sonic)
تبلیغ محصول در فیلمها پیش از انتشار، پارامونت یک تیزر تریلر منتشر کرد که با انتقادات زیادی برای طراحی شخصیت اصلی مواجه شد. غوغای طرفداران استودیو را مجبور به تاخیر در انتشار و تغییر طراحی کرد. از سونیک. این تصمیم برای پارامونت پنچ میلیون دلار هزینه داشت زیرا انیماتورها مجبور شدند کل فیلم را دوباره کار کنند. در نهایت، زمانی که فیلم به پایان رسید، به دلیل قرار دادن محصولات نه چندان ظریف متهم به گرفتن پول نقد شد. دیده میشود که شخصیتها نام باغ زیتون را ذکر میکنند و در صحنهای دیگر، به زوجی کارت هدیه به رستورانهای زنجیرهای داده میشود. هنگام صحبت در مورد هواپیماهای بدون سرنشین از آمازون نام برده می شود. حلقه های پورتال اضطراری در بالای ساختمان ترانسامریکا در سانفرانسیسکو قرار گرفته اند. آیا همه چیز می تواند آشکارتر شود؟
منبع: ampersandmke, fortressofsolitude, flickside