به نقل از دیجیکالا:
کیرا نایتلی، بازیگری که اسم کوچکش به معنای «تاریک» است اما چیزی جز روشنی و فروغ در او نمیبینید. ستارهی ۳۷ سالهای که نزدیک به سه دهه در سینما فعالیت میکند، دو بار نامزد جایزهی اسکار شده، او را در بسیاری از فیلمهای تاریخی قرن بیستویکم ملاقات میکنید و احتمالا تا سه دههی آتی هم حضور پررنگی در آثار سینمایی خواهد داشت.
بعضی از آدمها حتی تا دوران بزرگسالی نمیدانند چه هدفی دارند یا میخواهند به کدام مسیر بروند اما بعضی دیگر از همان سنین کودکی اهداف و رویاهای مشخصی دارند و در مسیر تحقق آنها قدم برمیدارند. کیرا نایتلی در سن سه سالگی، به والدینش گفت میخواهد یک مدیر برنامه داشته باشد. مادرش «شرمن مکدونالد» یک بازیگر و فیلمنامهنویس است و پدرش «ویل نایتلی» هم یک بازیگر تئاتر سرشناس؛ بنابراین او از همان ابتدای کار میدانست که آیندهاش با هنر گره خواهد خورد. او در مصاحبه با مجلهی «ایندیپندنت» میگوید: «مدیر برنامهها با خانه تماس میگرفتند و من پاسخشان را میدادم … هرگاه که آنها تماس میگرفتند، برایم هیجانانگیز بود». والدین که از علاقهی او به دنیای سینما و تلویزیون آگاه بودند، در سن هفت سالگی برایش یک مدیر برنامه استخدام کردند. یک سال بعد، او اولین نقش تلوزیونیاش را ایفا کرد: «آنجلا» در سریال بریتانیایی «اسکرین وان» (Screen One) و در ادامه در فیلمهایی همانند «دروغهای بیضرر» (Innocent Lies) و «داستان جویندگان گنج» (The Treasure Seekers) نقشهای کوچکی را برعهده گرفت.
او خیلی زود به یک بازیگر تبدیل شد اما اولویت اصلیاش همچنان مدرسه و تحصیلات بود. پدر و مادرش هم مطمئن شدند که بازیگری زندگی او را تحتتاثیر قرار ندهد. نایتلی دراینباره میگوید: «اجازه نداشتم در چیزی بازی کنم که باعث شود حضور در مدرسه را از دست بدهم». این بدین معنا بود که فقط در تعطیلات تابستانی فرصت بازیگری دارد. این محدودیتها به سودش بود، زیرا میتوانست همانند دیگر بچهها دوران کودکیاش را عادی سپری نماید و هم بتواند «دیسلکسیا» (اختلال در خواندن) که از کودکی به آن دچار بود را بهتر مدیریت کند. او آن روزها را به یاد میآورد: «معلمم [به والدینم] گفت اجازه دهید بازیگری کند اما به او بگویید اجازهی انجام این کار را ندارد مگر اینکه نمرات بالاتری در درسها بگیرد». کیرا میدانست که عملکرد ضعیف در مدرسه باعث میشود تا والدینش به او اجازهی بازیگری ندهند، بنابراین مجبور شد با تلاش مضاعف، بر دیسلکسیا غلبه کند.
کیرا نایتلی حالا یک بازیگر زیبارو و ظریف به حساب میآید اما پیش از آنکه به یک ستارهی جهانی تبدیل شود، دخترکی بود که رفتارهای پسرانه داشت. نایتلی در گفتگو با روزنامهی «گاردین» به این نکته اشاره میکند که در دوران مدرسه، علاقهای به پوشیدن دامن نداشت و از مدرسهاش درخواست کرده بود که دخترها هم اجازه فوتبالبازی کردن داشته باشند (خواستهای که در نهایت از سوی مسئولان مدرسه اجابت شد). او بینهایت عاشق «آل پاچینو» در «پدرخوانده» بود و آن فیلم را بارها و بارها تماشا میکرد. نایتلی میگوید که رفتارهای پسرانهاش تنها برای اعتراض به هنجارهای جنسیتی نبود، او نسبت به محدودیتهای زنان در صنعت سینما نیز انتقاد داشت، حقیقتی که آن را از سنین پایین درک کرده بود. «نقشهای خوب متعلق به پسرها بود. شما نمیخواهید دختر زیبایی باشید که یک گوشه ایستاده است یا یک مادر دوستداشتنی و حمایتگر باشید، البته هنگامی که بزرگ میشوید، همین چیزها را [در زندگی شخصی] میخواهید اما شما به ماجراجویی هم نیاز دارید».
پس از چندین سال نقشآفرینی در آثار کوچک، نایتلی با «جنگ ستارگان: قسمت اول – تهدید شبح» (۱۹۹۹) فرصت حضور در یک پروژهی بزرگ هالیوودی را بهدست آورد. او نقش «سابا»، یکی از خدمتگذاران ملکه «آمیدالا» (ناتالی پورتمن) را برعهده داشت. این نقش میتوانست مسیر کارنامهی هنری وی را تغییر دهد اما برای دخترک بازیگر، تجربهی بهیادماندنی و خوبی نبود. نایتلی در گفتگو با «توتال فیلم» گفته است که از روزهای فیلمبرداری چیز زیادی به یاد نمیآورد جز یک گریم آزاردهنده و اینکه به عنوان یک بازیگر فرعی، کار خاصی برای انجام دادن نداشت. او میگوید حتی لحظاتی وجود داشت که به دلیل گریم «نمیتوانستم چشمانم را باز کنم». نایتلی در یک مصاحبه دیگر اعتراف کرد که اسم شخصیت خود را فراموش کرده است و علاقهی چندانی به تماشای تهدید شبح ندارد: «فیلم را یک بار دیدم، فکر میکنم ۱۲ ساله بودم که در آن بازی و یک سال بعد تماشایش کردم. پس از آن دیگر هرگز به سراغش نرفتم».
در هر صورت، حضور در مجموعهی جنگ ستارگان، درهای تازهای را برای نایتلی باز کرد و او در فیلمهایی همچون «حفره» (The Hole)، «شاهزادهی دزدان» (Princess of Thieves) و «پاک» (Pure) به ایفای نقش پرداخت اما هنوز خود را به عنوان یک بازیگر جدی اثبات نکرده بود؛ این اتفاق میتوانست در سال ۲۰۰۲، با «مثل بکام کاتدار بزن» رخ دهد. این فیلم مستقل ورزشی به یک پدیده تبدیل شد و به فروش ۷۶ میلیون دلاری رسید اما بازی نایتلی از سوی منتقدان مورد انتقاد شدید قرار گرفت. نایتلی در گفتگو با گاردین گفت از این بازخوردهای منفی چندان ناراحت نشده زیرا احتمالا حق با آنها بوده است: «من به مدرسهی بازیگری نرفتم، بنابراین درست آموزش ندیدم. اما عبور از آن دوران برایم سخت بود. با خود میگفتم دارم چه کار میکنم؟ دارم تظاهر میکنم که میتوانم بازیگری کنم و همه به من میگویند نه، تو نمیتوانی».
مثل بکام کاتدار بزن نایتلی را در کانون توجه قرار داد اما این نقش «الیزابت سوآن» در فیلم «دزدان دریایی کارائیب» (۲۰۰۳) بود که او را به یک ستارهی بزرگ تبدیل کرد. این فیلم به معنای واقعی کلمه، آیندهی نایتلی را تغییر داد اما زمانی که برای این نقش انتخاب شد، تصور نمیکرد که موفقیتآمیز خواهد بود، در واقع حتی امیدی هم به آن نداشت. «ریچارد کرتیس» که در همان سال فیلم «در واقع عشق» (Love Actually) را با حضور نایتلی جلوی دوربین برد، به یاد میآورد که در صحنهی فیلمبرداری با نایتلی صحبت کرده و وقتی از او دربارهی پروژهی بعدیاش پرسیده، دخترک پاسخ داده است: «چیزی راجع به راهزنان دریایی است، احتمالا یک فاجعه خواهد بود». دیدگاههای نایتلی اشتباه از آب درآمد و این فیلم گیشه را تسخیر و میلیونها طرفدار در سراسر جهان پیدا کرد.
شهرت در ۱۸ سالگی اتفاقی بود که نایتلی انتظارش را نداشت، او تحتفشار زیادی قرار گرفت اما تلاش کرد تا تغییر نکند. وی در گفتگو با «ورایتی» از آن روزها صحبت میکند: «خوششانس هستم و حالا مسیر شغلیاش به نقطهای رسیده که از آن لذت میبرم و میزان شهرتم هم کمتر تنشزا است، میتوانم آن را مدیریت کنم. اما در آن دوران چندان فوقالعاده نبود و سالها درمان و مشاوره نیاز داشتم تا مشکلاتم را حل کنم». نایتلی در سه فیلم دیگر از مجموعه، نقش الیزابت سوآن را بازی کرد و در کنار «جانی دپ» و «اورلاندو بلوم» هنوز هم یکی از چهرههای محبوب دزدان دریایی کارائیب است.
علیرغم موفقیتهای اولیه، نایتلی همچنان جدی گرفته نمیشد. او در جوانی، چندین نقش مهم بازی کرده بود اما از دیدگاه مخاطبان، دخترکی زیبا بود که این نقشها را به دلیل چهرهاش بهدست آورده است. این نوع نگاههای منفی باعث شد تا حتی نایتی هم نسبت به استعدادهایش دچار تردید شود: «همه میگفتند او زیبا است اما بازیگری بلد نیست و من با خود میگفتم شاید درست میگویند». هنگامی که او نقش «الیزابت بنت» را در فیلم «غرور و تعصب» برعهده گرفت، این دیدگاهها تا حد زیادی تغییر پیدا کرد. او صاحب یک نامزدی اسکار شد و به سینمادوستان نشان داد که اتفاقا باید او را جدی بگیرند.
شهرت اما همچنان با نایتلی سازگاری نداشت و عنصری بود که او را به سوی مشکلات روحی-روانی مختلف سوق داد، شاید به این دلیل که همانند دیگر کودکان و نوجوانان بزرگ نشده بود. «پدرم همیشه میگوید ای کاش [شهرت تو] دیرتر اتفاق میافتاد تا بتوانی [در نوجوانی] دیوانگی کنی، میتوانستی بزرگ شوی». اما اینگونه نشد، نایتلی نه تنها در مرکز توجه قرار داشت بلکه باید با حملات و نفرتپراکنیهای رسانهای نیز دستوپنجه نرم میکرد. «من آدم برونگرایی نیستم، به همین دلیل زیر ذرهبین قرار گرفتن و و آن سطح از شهرت برایم سخت بود». او به عنوان یک نوجوان، حق داشت که اشتباه کند اما رسانهها به او اجازهی چنین کاری را نمیدادند. نایتلی از مسیری که طی کرده پشیمان نیست اما اقرار میکند که «سالهای نوجوانی باید در خلوت و به دور از حاشیه سپری شود».
یکی از حواشی ایجاد شده برای او، لاغری همیشگیاش بود و شایعات متفاوتی که پیرامون این مسئله ایجاد شد، از جمله اینکه او به نوعی اختلال تغذیه دچار است. این شایعات فراگیر شد و او در سال ۲۰۰۶ از روزنامهی «دیل میل» شکایت کرد، آنها خبر مرگ دختری را کار کرده بودند که به خاطر بیاشتهایی جان خود را از دست داده بود و همزمان عکس کیرا نایتلی را کنار این خبر قرار داده بودند! نایتلی در دادگاه پیروز شد و پول خسارت را به یک موسسهی خیریه اهدا کرد. او هنوز هم لاغریاش را عادی میداند و در یکی از مصاحبهها میگوید اگرچه مادربزرگش به اختلال تغذیه مبتلا بوده اما او سالم است: «نمیگویم کسی در صنعت سینما به این اختلالات دچار نیست زیرا بیتردید کسانی هستند که از چنین مشکلاتی رنج میبرند اما کاملا مطمئن هستم که من یکی از آنها نیستم».
شهرت روزافزون، شایعهپراکنیها، مطالب مجلات زرد پیرامون زندگی شخصی و نداشتن آرامش، در نهایت به تسلیم شدن نایتلی ختم شد و او نتوانست سلامت روانیاش را حفظ کند تا مجبور به بازنشستگی زودهنگام شود. نایتلی در سن ۲۲ سالگی، یک فروپاشی روانی و بحران روحی شدید را تجربه کرد. او برای چندین ماه از خانهاش خارج نشد و پس از اینکه متوجه شد به نوعی اختلال استرسی پس از آسیب روانی (پیتیاسدی) دچار شده است، مجبور شد تا بازیگری را برای یک سال کنار بگذارد و به دنبال درمان باشد. او پس از بهبود نسبی به بازیگری بازگشت اما احتمال داشت که بهطور کلی قید این شغل را بزند: «از بازیگری دیگر لذتی نمیبردم و عذاب وجدان داشتم. از این ایده نفرت داشتم که از امتیازات ویژهای برخوردار هستم و همه چیز برایم بیمعنا شده بود».
پس از گذراندن این دوران سخت، زندگی شخصی و حرفهای نایتلی وارد مسیر بهتری شد و او در فیلمهای قابلتوجهی همچون «هرگز رهایم مکن» (۲۰۱۰)، «جستجوی دوستی برای آخرالزمان» (۲۰۱۲) و «آنا کارنینا» (۲۰۱۲) به ایفای نقش پرداخت. او در همین حین، رابطهی عاشقانهای را با موزیسین انگلیسی «جیمز رایتون» آغاز کرد و پس از دو سال، آنها در مراسمی خصوصی ازدواج کردند. نایتلی در این رابطه میگوید: «شما اجازه دارید تنها یکی از اعضای خانوادهی خود را انتخاب کنید و من انتخاب خوبی کردم، آفرین بر من!». نایتلی در ادامه موفق شد تا زندگی آرامی برای خود و خانوادهاش بسازد. او در سال ۲۰۱۵ مادر شد و حالا دو فرزند به نام «ادی» و «دلیله» دارد. او به شوخی میگوید که مادر شدن باعث شد تا پاپاراتزیها مزاحم او نشوند: «مدیریت یک بچهی ۳ ساله جذابیتی برای کسی ندارد. بنابراین آنها رهایم کردند». زندگی حرفهای نایتلی همچنان پرقدرت جلو میرود و او در آثار کوچک و بزرگی همچون «کولت» (۲۰۱۸)، «برلین، دوستت دارم» (۲۰۱۹)، «عواقب» (۲۰۱۹)، «بدرفتاری» (۲۰۲۰) و «شب خاموش» (۲۰۲۱) حضور پیدا کرده است. در ادامه میتوانید فهرست فیلمهای برتر این بازیگر محبوب را مطالعه کنید.
۱۵- فندقشکن و چهار قلمرو (The Nutcracker and the Four Realms)
- سال انتشار: ۲۰۱۸
- کارگردان: لاسه هالستروم، جو جانستون
- سایر بازیگران: مککنزی فوی، اوگینو دربز، مورگان فریمن، ریچارد ای گرانت، هلن میرن
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۵.۵ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۳۲ از ۱۰۰
در فندقشکن و چهار قلمرو، کیرا نایتلی نقش یک مادرخوانده را برعهده دارد که در یک سرزمین جادویی، مسیر را به قهرمان قصه، «کلارا» نشان میدهد. او گریم متفاوت و صدای متفاوتی دارد، موهایش بنفش-صورتیرنگ بوده و لباس چندلایهای پوشیده است. اما (خطر اسپویل) در ادامه مشخص میشود که «پری آبنبات» آنطور که به نظر میرسد، دوستداشتنی و مهربان نیست، در حقیقت او شخصیت منفی قصه است، چیزی شبیه به «آنجلینا جولی» در «مالفیسنت»، «شارلیز ترون» در «شکارچی: جنگ زمستان» یا «کیت بلانشت» در «سیندرلا».
فندقشکن و چهار قلمرو در گیشه موفق نبود اما در مجموع فیلم خوشساختی است و باید طراح لباس شخصیتها را تحسین کرد. جلوههای ویژهی فیلم شاید افراطی باشد اما علاقهمندان به آثار فانتزی را راضی میکند، خصوصا کسانی که طرفدار عناوینی همچون «آلیس در سرزمین عجایب» هستند، البته که از نظر کیفی در کنار آنها قرار نمیگیرد. نایتلی را با نقشهای جدی میشناسیم، بنابراین حضور او در یک نقش بامزه اتفاق خوبی است.
۱۴- لبهی عشق (The Edge of Love)
- سال انتشار: ۲۰۰۸
- کارگردان: جان میبوری
- سایر بازیگران: سیهنا میلر، کیلین مورفی، متیو ریس، لیسا استنسفیلد، کامیلا رادرفورد، پل بروک
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۱ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۳۷ از ۱۰۰
لبهی عشق همانند «تاوان» داستانی عاشقانه دارد که در جریان جنگ جهانی دوم اتفاق میافتد و اگرچه در حدواندازهی آن فیلم نیست اما ارزش یک بار تماشا را دارد. فیلم قصهای تا حدی ساختگی از شاعر مشهور ولزی، «دیلن تامس» را روایت میکند و کیرا نایتلی نقش «ورا فیلیپس» را برعهده دارد که همراه با دیلن بزرگ شده است. در واقعیت، آنها عموزاده بودند اما در فیلم، دو عاشق قدیمی هستند که ملاقات دوبارهی آنها در لندن باعث میشود تا احساسات گذشتهی هر دو، بار دیگر زنده شود. شرایط اما پیچیده است زیرا دیلن با «کتلین» ازدواج کرده است، اگرچه هیچکدام به این رابطه وفادار نیستند.
کیلین مورفی نقش «ویلیام» را بازی میکند، سربازی که ورا با او ازدواج میکند، حتی با اینکه میداند او را در خلال جنگ از دست خواهد داد. ورا و دیلن هر دو کلبهای در حومهی ولز دارند و ورا به تدریج با کتلین دوست میشود، آنها حتی از فرزندان یکدیگر مراقبت میکنند و ورا گاهی به تامسها کمک مالی میکند. ویلیام که تصور میشد در میدان جنگ کشته شده است اما زنده میماند و بازمیگردد. او که به دلیل فشارهای ناشی از جنگ، دچار آسیبهای روانی شده است، به مردی دائمالخمر تبدیل میشود و نسبت به دیلن حسادت میورزد. ورا و کتلین شخصیتپردازی مناسبی ندارند اما بازیگری نایتلی و سیهنا میلر راضیکننده است.
۱۳- بدرفتاری (Misbehaviour)
- سال انتشار: ۲۰۲۰
- کارگردان: فیلیپا لوتورپ
- سایر بازیگران: جسی باکلی، ریس ایفانز، سوکی واترهاوس، گوگو امبتا-را
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۳ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۶ از ۱۰۰
این فیلم انگلیسی که چندان دیده نشد، داستانی واقعی را روایت میکند و از عناصر سیاسی بهره میبرد؛ با یک تیم بازیگری قابلتوجه، بدرفتاری به آثاری همچون «ناامیدی» (Brassed Off)، «ساخت داگنهام» (Made in Dagenham) و «غرور» (Pride) شباهتهای زیادی دارد. قصه در جریان مسابقهی «دوشیزهی دنیا» در سال ۱۹۷۰ رخ میدهد، جایی که گروهی از حامیان «جنبش آزادیبخش زنان» تصمیم دارند تا این مسابقه را بههم بریزند و اعتراض کنند. سال ۱۹۷۰ از قضا همان سالی است که برای اولینبار، یک زن سیاهپوست این جایزه را کسب کرد. فیلیپا لوتورپ موفق شده است تا دوگانگی ناشی از فمینیسم سفیدپوستانه و زنان سیاهپوست را بهخوبی بررسی کند. دوشیزهی سیاهپوست قصه تلاش میکند که ساختارشکنی کند، اگرچه میداند با یک نظام معیوب روبهرو است که میان او و سفیدپوستان فرق میگذارد.
کیرا نایتلی نقش «سالی الکساندر» را بازی میکند، زنی که هم باید وظایفش به عنوان یک همسر و مادر را انجام دهد و هم در رشتهی وکالت درس بخواند. بدرفتاری داستان پرکششی دارد و رویدادها را سادهسازی یا تحریف نکرده است تا حس خوبی به مخاطب بدهد. در فیلم هیچ برنده یا بازندهای وجود ندارد و میتوانید به بعضی از لحظات مهم جنبش فمینیسم در طول تاریخ نگاهی جزئی داشته باشید.
۱۲- اسرار رسمی (Official Secrets)
- سال انتشار: ۲۰۱۹
- کارگردان: گوین هود
- سایر بازیگران: مت اسمیت، رالف فاینز، متیو گود، جان هفرنان، متیو گود
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۳ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۲ از ۱۰۰
اسرار رسمی یک فیلم درام-تریلر به کارگردانی گوین هود است که با فیلم «ساتسی» جایزهی اسکار و گلدن گلوب برد و به فیلمسازی مطرح تبدیل شد اما هرگز نتوانست این موفقیتها را تکرار کند. او در آخرین ساختهاش به سراغ یک داستان واقعی رفته است. کیرا نایتلی نقش یک مامور سازمان اطلاعاتی بریتانیا را برعهده دارد که در سال ۲۰۰۳، نامهای شوکهکننده از سوی آژانس امنیت ملی ایالات متحده دریافت میکند. او آگاه میشود که آمریکا از انگلستان درخواست کرده است که در مسیر تحت فشار گذاشتن تعدادی از کشورهای عضو سازمان ملل به آنها کمک کند.
هدف ایالات متحده این است که با این تهدیدها، اجازهی حمله به کشور عراق را از سازمان ملل دریافت کند. حالا «کاترین گان» در یک مخمصه گرفتار شده است؛ او میتواند کنار ایستاده و کاری انجام ندهد تا دو کشور وارد جنگ شوند یا با فاش کردن این نامه، سعی کند تا جلوی جنگ را بگیرد. فیلمنامهی اسرار رسمی از سال ۲۰۰۸ در فهرست سیاه هالیوود قرار گرفته بود و سرانجام در سال ۲۰۱۸ بود که وارد مرحلهی توسعه شد.
۱۱- دوباره شروع کن (Begin Again)
- سال انتشار: ۲۰۱۳
- کارگردان: جان کارنی
- سایر بازیگران: مارک رافلو، هیلی استاینفلد، آدام لوین، جیمز کوردن، مُس دِف، سیلو گرین
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۴ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۳ از ۱۰۰
همانند «یک بار» (Once) و «خیابان آواز» (Sing Street)، این ساختهی جان کارنی هم از موسیقی به عنوان یک عنصر مهم داستانی استفاده میکند. در ظاهر، دوباره شروع کن یک فیلم کمدی-عاشقانهی معمولی است، حتی جیمز کوردن در آن حضور دارد اما در واقع این فیلم یک اثر عاشقانه نیست. «گرتا» با یک تهیهکنندهی موسیقی به نام «دن» و دخترش «وایولت» آشنا میشود و آنها یک تابستان را صرف ضبط یک آلبوم موسیقی در مناطق مختلف شهر نیویورک میکنند.
در قصه حتی یک سکانس وجود دارد که گرتا و دن شبی را صرف قدم زدن در شهر میکنند، به موسیقی گوش میدهند و روحشان بههم نزدیک میشود اما باز هم خبر از عشق نیست. در مقابل، تمرکز فیلمساز روی جدایی گرتا از نامزد سابقش و نزدیک شدن دن به همسرش قرار گرفته است. کارنی بعدها به انتقاد از کیرا نایتلی پرداخت و گفت دیگر هرگز با او همکاری نخواهد کرد که باعث شد فیلمسازان مختلفی به دفاع از این بازیگر بپردازند، کارنی هم در نهایت عذرخواهی کرد. در هر صورت، نایتلی در فیلم میخواند و گیتار مینوازد و این کارها را به زیباترین شکل انجام میدهد.
۱۰- کولت (Colette)
- سال انتشار: ۲۰۱۸
- کارگردان: واش وستمورلند
- سایر بازیگران: دومینیک وست، فیونا شو، دنیس گف، رابرت پیو، ربکا روت، النور تاملینسون
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۷ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۷ از ۱۰۰
کولت، رماننویس بزرگ فرانسوی، یکی دیگر از چهرههای تاریخی است که کیرا نایتلی نقش او را به خوبی ایفا کرده است. «سیدونی گبریل کولت» پیش از آنکه به شهرت برسد، در سال ۱۸۹۳ با مردی به نام «ویلی» ازدواج کرد؛ ویلی به دیگران پول میداد تا برایش مقاله بنویسند اما به دلیل مشکلات مالی، دیگر نمیتواند این کار را انجام دهد، بنابراین از کولت درخواست میکند تا کتابی دربارهی دوران مدرسهاش بنویسد. ویلی این رمان را با نام خود چاپ میکند و کتاب به یک موفقیت تجاری بزرگ تبدیل میشود تا نام ویلی بر سر زبانها بیفتد.
این رویدادها عدم رضایت کولت را به همراه دارد اما در ادامه ویلی او را مجبور میکند تا کتاب دیگری هم بنویسد! برگ برندهی فیلم، طراحی لباسها و ضعف اصلی آن، تمام شدن قصه در نقطهای است که داستان در دنیای واقعی جذاب میشود (خطر اسپویل)، یعنی جایی که کولت طلاق میگیرد و کتابهایش را با نام خود به چاپ میرساند. چه کسی میداند، شاید کیرا نایتلی بیست سال دیگر بازگشت تا در قسمت دوم بازی کند.
۹- دوشس (The Duchess)
- سال انتشار: ۲۰۰۸
- کارگردان: سال دیب
- سایر بازیگران: رالف فاینس، هایلی اتول، شارلوت رمپلینگ، دومینیک کوپر، سایمن مکبرنی
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۹ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۶۲ از ۱۰۰
در دوشس، بار دیگر این فرصت در اختیار نایتلی قرار میگیرد تا یک چهرهی تاریخی را جلوی دوربین ببرد: «جورجیانا کاوندیش»، دوشس دوآنشایر و یکی از نیاکان «دایانا اسپنسر»، شاهدخت ولز. جورجیانا در سن ۱۷ سالگی با دوکِ دوآنشایر ازدواج میکند و موظف است تا وارثِ تاج و تخت را بهدنیا بیاورد اما هر دو فرزند اول آنها دختر است تا میان این زوج اختلاف ایجاد شود. جورجیانا با دختری به نام «بِس فاستر» آشنا میشود و او را به خانهاش میآورد، دوک مدتی بعد با فاستر رابطهای را آغاز میکند. همزمان، جورجیانا به «چارلز گِرِی» دل میبندد، جوانی که میخواهد نخست وزیر شود.
جورجیانا کاوندیش همانند «ماری آنتوانت» (ملکهی فرانسه)، برای لباسهایش مشهور بود، به همین منوال، طراحی لباسهای او در فیلم فوقالعاده است تا کیرا نایتلی جوان بیش از پیش بدرخشد. او همچنین توانسته تا سیر تحول این شخصیت در طول سالها را بهدرستی به تصویر بکشد. دوشس در همان سالی روی پرده رفت که نایتلی فیلم لبهی عشق را هم داشت و شباهتهای جالبی بین دو اثر وجود دارد، (خط اسپویل) اینجا هم در نهایت جورجیانا و بِس به توافق میرسند تا هر دو در کنار دوک زندگی کنند.
۸- آنا کارنینا (Anna Karenina)
- سال انتشار: ۲۰۱۲
- کارگردان: جو رایت
- سایر بازیگران: جود لا، آرون تایلر-جانسون، دامنل گلیسون، روث ویلسون، آلیسیا ویکاندر
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۶ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۶۳ از ۱۰۰
کیرا نایتلی یکی از بازیگران محبوب جو رایت است و آنها تاکنون سه همکاری داشتهاند که در میان آنها، آنا کارنینا کمتر مورد توجه قرار گرفت، زیرا بسیاری از مخاطبان از تصمیماتی که فیلمساز در این اثر اتخاذ کرد، رضایت نداشتند و آن را اقتباس وفادارانهای نمیدانستند. با وجود این، آنا کارنینا نکات مثبت فراوانی دارد. جو رایت فضایی تئاترگونه برای فیلم انتخاب کرده است و بازی بازیگران به گونهای است که شما را به یاد نمایشهای تئاتر بیندازد. تمرکز رایت بر روی خلق جذابیتهای بصری و یک حسوحال متفاوت، باعث شده است تا آنا کارنینا به عنوان اقتباسی مدرن از رمان عمیق و پرجزئیات «لئو تولستوی»، آن تاثیرگذاری لازم را نداشته باشد اما احتمالا علاقهمندان به تئاتر و آثار عاشقانهی تاریخی را راضی میکند.
فیلم روایتگر سرگذشت تراژیک آنا کارنینا، همسر یک سیاستمدار روسی است که با یک افسر عالیرتبه وارد رابطهی عاشقانه میشود و به تدریج سقوط را تجربه میکند. کیرا نایتلی در نقش اصلی قانعکننده بوده و موفق شده است تا ظرافتهای شخصیتی آنا کارنینا را بهدرستی ترسیم کند. این فیلم نامزد چهار جایزه اسکار و شش جایزهی بفتا هم شد.
۷- دزدان دریایی کارائیب: پایان جهان (Pirates of the Caribbean: At World’s End)
- سال انتشار: ۲۰۰۷
- کارگردان: گور وربینسکی
- سایر بازیگران: جانی دپ، اورلاندو بلوم، چو یون فات، جفری راش، بیل نای، استلان اسکاشگورد
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۱ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۴۴ از ۱۰۰
سهگانهی اصلی دزدان دریایی کارائیب به کارگردانی گور وربینسکی که میان سالهای ۲۰۰۳ الی ۲۰۰۷ روی پرده رفت، یک نمونهی شاخص از فیلمسازی بلاکباستری است (قسمتهای چهارم و پنجم را میتوانید نادیده بگیرید). با اینکه هر سه فیلم بیش از حد طولانی هستند اما وربینسکی شخصیتهای جذابی خلق کرده و جلوههای ویژهی فیلم همچنان سرآمد است. «دیوی جونز» و گروهش آنقدر خوب از آب درآمدهاند که با گذشت بیش از یک دهه، هنوز هم توانایی رقابت با جلوههای ویژهی آثار روز را دارند، چه بسا از آنها پیشی بگیرند.
هر سه فیلم جذابیتهای خاص خود را دارند و انتخاب بهترین قسمت مجموعه آسان نیست اما برای این فهرست، به چند دلیل پایان جهان را انتخاب کردهایم. اول به خاطر حضور پررنگ دیوی جونز که بیتردید یکی از هیجانانگیزترین شخصیتمنفیهای سینمایی چند دههی اخیر بوده است و دوم به خاطر تکامل شخصیت الیزابت سوآن که در دو قسمت اول، دخترکی کمتجربه بود اما در قسمت سوم به رهبر دزدان دریایی تبدیل شد. علاوه بر اینها، پایان جهان بیگمان عجیبترین نسخهی دزدان دریایی کارائیب است: «جک اسپارو» در برزخی میان این جهان و دنیای مردگان گرفتار شده است، «ویل» و «باربوسا» به آخر کرهی زمین میروند و الیزابت و ویل وسط میدان جنگ ازدواج میکنند. شاید نیازی به یادآوری نباشد که الیزابت سوآن مشهورترین شخصیت کیرا نایتلی است.
۶- غرور و تعصب (Pride and Prejudice)
- سال انتشار: ۲۰۰۵
- کارگردان: جو رایت
- سایر بازیگران: متیو مکفادین، دونالد ساترلند، تام هالندر، رزمند پایک، جنا مالون، جودی دنچ
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۸ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۷ از ۱۰۰
برای آنهایی که مجموعهی تلویزیونی غرور و تعصب را با بازی «جنیفر ایلی» و «کالین فرث» تماشا کردهاند، آسان نبود تا کیرا نایتلی و متیو مکفادین را در نقشهای «الیزابت بنت» و «آقای دارسی» بپذیرند. به دلایل نامشخص، شخصیتها موهای عجیبی در فیلم دارند اما نکات مثبتی را هم در این اقتباس پیدا میکنید، از جمله چند سکانس بهیادماندنی که احساسات طرفداران آثار عاشقانه و ادبی را جریحهدار میکند.
نایتلی و مکفادین راضیکننده هستند اما این کارگردانی جو رایت و موسیقی متن «داریو ماریانلی» است که فیلم را تماشایی کرده است. دونالد ساترلند و «برندا بلتین» در نقش والدین الیزابت نیز عالی ظاهر شدهاند اما خواهران بنت را تا حدی باید ناامیدکننده بدانیم، آنها در قصهای که جو رایت قصد روایت آن را داشته است، نقشی کلیدی ندارند اما این مسئله به تجربهی شما از این فیلم عاشقانه آسیبی وارد نمیکند.
۵- لگیز (Laggies)
- سال انتشار: ۲۰۱۴
- کارگردان: لین شلتون
- سایر بازیگران: کلویی گریس مورتس، سم راکول، الی کمپر، مارک وبر، کیتلین دیور
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۴ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۶۵ از ۱۰۰
لگیز یکی از معدود فیلمهای آمریکایی کیرا نایتلی است که در آن نقش یک شخصیت آمریکایی را برعهده دارد. در این ساختهی لین شلتون فقید، نایتلی نقش یک زن ۲۸ ساله به نام «مگان» را ایفا میکند که با بحرانهای روحی-روانی روبهرو شده است و پس از دریافت یک پیشنهاد ازدواج، دچار اضطراب بیشتر شده و فرار میکند تا آخر هفته را با دخترکی به نام «آنیکا» و پدرش «کریگ» بگذارند. نقطهی قوت فیلم، شیمی رابطهی نایتلی و سم راکول است که اگر درست از کار درنمیآمد، قصهی اصلی نیز نمیتوانست تاثیرگذار باشد.
از کنار فیلمنامهی بامزه و هوشمندانهی «آندرا سیگل» هم نباید عبور کرد. کریگ یک وکیل طلاق است و سکانسی که در حال بازجویی مگان است را بهراحتی فراموش نخواهید کرد. لگیز نقدهای مثبتی دریافت کرد اما چندان دیده نشد؛ اگر به آثار کمدی-عاشقانهی کمادعا و مستقل علاقهمند هستید، این فیلم شما را سرگرم خواهد کرد.
۴- یک روش خطرناک (A Dangerous Method)
- سال انتشار: ۲۰۱۱
- کارگردان: دیوید کراننبرگ
- سایر بازیگران: ویگو مورتنسن، مایکل فاسبندر، ونسان کسل، مارایکه کارییر
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۴ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۷۸ از ۱۰۰
میان سالهای ۲۰۰۵ الی ۲۰۱۱، دیوید کراننبرگ سه فیلم با حضور ویگو مورتنسن ساخت، دو فیلم اول آثار تریلر بودند اما سومی اثر غافلگیرکنندهتری بود، یک فیلم درام-روانشناختی که تولد روانتحلیلگری را بررسی میکرد و در آن، مورتنسن نقش «زیگموند فروید» و مایکل فاسبندر نقش «کارل گوستاو یونگ» را بازی میکرد. با حضور این دو بازیگر درجهیک، کمتر کسی انتظار داشت که کیرا نایتلی هم بتواند حرفی برای گفتن داشته باشد اما او در نقش «سابینا» فوقالعاده است؛ دخترک بیماری که ابتدا توسط یونگ درمان، سپس به دستیار او تبدیل و در نهایت با وی وارد رابطه میشود. فروید و یونگ رابطهی پیچیدهای داشتند و نوع نگاهشان به روانکاوی متفاوت بود، در نتیجه اغلب با یکدیگر مجادله میکردند، فیلم با ظرافت ویژهای دوستی و کشمکشهای آنها را به تصویر میکشد.
همانند فیلم کولت (که قصهی آن هم در دورهی تاریخی مشابهای رخ میدهد)، اینجا هم نمیبینیم که (خطر اسپویل) سابینا در نهایت به یکی از اولین زنان روانکاو تاریخ تبدیل شد و معلم تعدادی از روانشناسان شاخص پس از خود بود. با وجود این، کراننبرگ توجه ویژهای به این شخصیت دارد و نایتلی زوایای تازهای از مهارتهای بازیگریاش را نشان میدهد. شخصیت سابینا یکی از سختترین نقشهای نایتلی بود و او به خوبی از پس آن برآمد.
۳- مثل بکام کاتدار بزن (Bend It Like Beckham)
- سال انتشار: ۲۰۰۲
- کارگردان: گاریندر چادا
- سایر بازیگران: پارمیندر ناگرا، جاناتان ریس میرز، آرچی پنجابی، انوپم کهیر، فرانک هارپر
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۷ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۵ از ۱۰۰
همانطور که بالاتر اشاره شد، مثل بکام کاتدار بزن کیرا نایتلی را به عنوان یک بازیگر خوشآتیه در کانون توجه قرار دارد، با اینکه او حتی نقش اصلی را برعهده ندارد. «جس» و «پینکی» دو خواهر هستند که یکی از آنها عاشق ورزش فوتبال است و دیگری قرار است بهزودی ازدواج کند. خانوادهی جس علاقهای ندارند که او فوتبال بازی کند، بنابراین وقتی که دخترک به یک تیم محلی ملحق میشود، باید این مسئله را از والدینش پنهان کند. جس آنجا با «جولز» (نایتلی) آشنا میشود و یک دوستی میان آنها شکل میگیرد. «جولیت استیونسون» در نقش مادر جولز، یکی دیگر از نقاط مثبت فیلم است که تعدادی از بامزهترین دیالوگهای ممکن را میگوید.
فیلمساز هندی-بریتانیایی، گاریندر چادا موفق شده است تا عناصر ناهمگون قصه را بهخوبی با یکدیگر پیوند بزند، اگرچه در این مسیر از کلیشه هم استفاده کرده است. برای مثال، مطابق انتظار، عروسی پینکی دقیقا در همان روزی است که جس و جولز یک مسابقهی فوتبال مهم دارند، آنها به فینال رسیدهاند و یک استعدادیاب مشهور آمریکایی هم قرار است این بازی را تماشا کند، در نتیجه هر کدام از این فوتبالیستها در صورت عملکرد مناسب، میتوانند به یک تیم شاخصتر بپیوندند. مثل بکام کاتدار بزن یکی از کمدیهای خوب اوایل قرن بیستویکم است که چندان خود را جدی نمیگیرد و هنوز هم ارزش یکبار تماشا را دارد.
۲- هرگز رهایم مکن (Never Let Me Go)
- سال انتشار: ۲۰۱۰
- کارگردان: مارک رومنک
- سایر بازیگران: کری مولیگان، اندرو گارفیلد، سالی هاوکینز، شارلوت رمپلینگ
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۱ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۷۱ از ۱۰۰
اگر به هر دلیلی، در جستجوی فیلمی هستید که از ابتدا تا انتها، همراه با آن اشک بریزید، هرگز رهایم مکن نیازهای شما را برآورده میکند. اقتباسی از رمان برجستهی «کازوئو ایشیگورو»، قصه دربارهی سه بچهی یتیم است که سرنوشت آنها این است در همان جوانی و نوجوانی بمیرند. داستان در یک دنیای موازی اتفاق میافتد که بعضی از آدمها تنها به دنیا میآیند تا اعضای بدنشان به افراد ثروتمند اهدا شود. هرگز رهایم مکن فیلمی دردناک است که احتمالا هرگز آن را فراموش نمیکنید.
«کتی» (مولیگان)، «روث» (نایتلی) و «تامی» (گارفیلد) سه یتیم بودند که حالا بزرگ شدهاند و در یک مثلث عشقی پیچیده گرفتار هستند. هرگز رهایم مکن فیلم نامتعارفی است اما موفق ظاهر میشود زیرا برخلاف آثار مشابه، فیلمساز و نویسندهی برای تفسیر همهی ایدهها تلاش نمیکنند و به حاشیه نمیروند. بازی احساسی سه بازیگر اصلی حیرتانگیز است و در پیوند با موسیقی متن «ریچل پورتمن»، گاهی مخاطب را ویران میکند. این فیلم باعث میشود تا از خودتان سوال کنید انسان چیست و دارد به چه مسیری میرود.
۱- تاوان (Atonement)
- سال انتشار: ۲۰۰۷
- کارگردان: جو رایت
- سایر بازیگران: جیمز مکآووی، سورشا رونان، ونسا ردگریو، بندیکت کامبربچ، پاتریک کندی
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۸ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۳ از ۱۰۰
اگر قرار باشد تنها یک فیلم را با بازی کیرا نایتلی انتخاب کنیم، آن تاوان است، فیلمی که به شما ثابت میکند چرا او بازیگر شاخصی است. قصه از دههی ۳۰ میلادی آغاز میشود و رابطهی عاشقانهی «سیسیلیا» (نایتلی) و «رابی» (مکآووی) را روایت میکند که از طبقههای اجتماعی متفاوتی هستند اما در کنار یکدیگر بزرگ شدهاند و بههم عشق میورزند. رویاهای آنها اما خیلیزود از هم میپاشد. خواهر کوچک سیسیلیا، «براینی» زنجیرهی از رویدادها را رقم میزند که به جدایی این دو عاشق ختم میشود و آغاز جنگ جهانی دوم، شرایط را برایشان پیچیدهتر میکند.
تاوان فارغ از قصهی عاشقانهی تاثیرگذارش، یکی از بهترین برداشتهای بلند تاریخ سینما را هم دارد. فیلم در رابطه با حقیقت و دروغ است اما در نهایت آسیبهای ناشی از جنگ را در کانون توجه قرار میدهد. تاوان را باید فیلم درخشانی توصیف کنیم، از موسیقی متن داریو ماریانلی و کارگردانی جو رایت تا طراحی لباسها و قصهی عاشقانهی غمانگیزی که شما را تا مدتها رها نمیکند.
منبع: Slash/Film