به نقل از دیجیکالا:
یکی از کهنترین هنرها و عضو همیشگی زندگی انسان تئاتر بوده است که یونانی ها برای بار اول آن را ابداء کردند. اما پیام بعضی از نویسندگان به قدری قدرتمند بود که هنوز بعد از گذشت چندین سال هنوز نمایشهایی با اقتباس از آن ها اجرا میشود. نمایشهای هنرمندان بزرگی مثل شکسپیر، هنریک ایبسن و …. از مزیت هایی که تئاتر نسبت به سینما دارد رو به رو شدن بازیگر با ببینده است که پیام نمایش در قالب کلمات و احساسات در لحظه انتقال مییابد اما از معایب تئاتر این است که به دلیل محدود بودن نمایش و به این دلیل که فقط در یک شهر و روی یک صحنه نمایش داده میشود. افرادی کمی می توانند نمایش را ببینند. به علاوه در چندسال اخیر به دلیل شیوع کرونا و تعطیلی بسیاری از سالنهای تئاتر، فاصلهی هنردوستان با این هنر روز به روز بیشتر شد. اما یکی از راهها برای رفع این دلتنگی تماشای فیلم تئاتر است.
برخی از نمایشهای پرطرفدار تئاتر معمولا به صورت فیلم ضبط میشوند. درست است که در خانه با اجرای زندهی نمایش در سالن بسیار متفاوت است، اما میتوانید با تماشای فیلم تئاتر با تئاتر آشتی کنید و شاید وسوسه شوید دوباره به سراغ لیست نمایشهای درحال اجرا بروید. شاید هم برخی از نمایشهای این لیست اجراهایی باشند که شما دوست داشتید تماشا کنید اما به هر دلیلی در بازهی زمانی اجرا موفق نشدید. با تهیه فیلم تئاتر این اجراها میتوانید بخشی از حسرت نرسیدن به آن را جبران کنید.
۱. جنایت و مکافات
این تئاتر به کارگردانی ایمان افشاریان در سال ۱۳۹۴ بهنمایشدرآمده است و اقتباسی است از رمان «جنایت و مکافات» فیودور داستایوفسکی از زاویه دید راسکولنیکوف. مقصود اصلی نمایش «جنایت و مکافات» نشان دادن ذهن متلاشی راسکولنیکف است، به همین دلیل هم شخصیتهای نمایش بیش از آن که شخصیت باشند تبدیل به نشانههایی میشوند که تفسیر شده و برآمده از ذهن راسکولنیکف هستند. در نتیجه گذشته و هویت شخصیتهای نمایش نه به صورت خردهداستان یا خردهروایت بلکه به صورت نشانه، نه به صورت رئالیستی و عینی بلکه به صورت کابوس صحنه ذهن راسکولنیکف ظاهر میشوند.
در این نمایش بجز مهدی پاکدل که نقش راسکولنیکوف را بازی کرده است، مجید آقا کریمی، محمد پویا، زهرا سعیدی، سوده شرحی، الهام شکیب، عطا عمرانی، لادن کامیاب و سپهر گودرزی هم به هنرمندی پرداختهاند. «جنایت و مکافات» توانست نامزدی شش جایزه از سی و چهارمین جشنواره بینالمللی فجر و همچنین عنوان بهترین کارگردانی، بهترین بازیگر زن و بهترین طراحی گریم را از آن خود کند.
۲. باغ آلبالو
این نمایشنامه کمدی آنتوان چخوف در سال ۱۳۹۲ به کارگردانی حسن معجونی در تماشاخانهی ایرانشهر روی صحنه رفته است. داستان این نمایش ماجرای مادام رانوسکایا را روایت میکند که وقتی بعد از پنج سال دوری از وطن به خانه و باغ پدری بازمیگردد، متوجه میشود که بانک باغ آلبالویشان را بهخاطر بدهی به حراج گذاشته است. نمایشنامه «باغ آلبالو» آخرین اثر آنتوان چخوف است که در سال ۱۹۰۳ نوشته شده و در سال ۱۹۰۴ برای اولین بار در تئاتر هنری مسکو به کارگردانی استانیسلاوسکی به روی صحنه رفت. با وجود اینکه خود چخوف این اثر را نمایشنامهای کمدی میدانست، استانیسلاوسکی این نمایش را بهعنوان اثری تراژدی کارگردانی کرده است.
در اجرای ایرانی این نمایش بازیگرانی چون لیلی رشیدی، هما روستا، کاظم سیاحی، مهدی کوشکی، رضا بهبودی، بهآفرید غفاریان، اشکان جنابی، سعید چنگیزیان، سارا افشار، هوتن شکیبا و داریوش موفق به نقشآفرینی پرداختهاند.
۳. مردی برای تمام فصول
رابرت بولت نمایشنامه «مردی برای تمام فصول» را برمبنای واقعهای تاریخی از قرن شانزدهم انگلستان و درباره شخصیت سرتامس مور، لرد چانسلر (رئیس دیوان عالی، دادستان کل کشور و مهردار سلطنتی) که دوره کوتاهی صدر اعظم هنری هشتم پادشاه انگلستان هم شد، نوشت که در نهایت در مقابل پادشاه هنری هشتم قرار گرفت. پادشاه میخواست برخلاف قوانین فرقهی کاتولیک که باطل شمردن ازدواج جز در موارد استثنایی غیرقانونی بود، همسر خود را طلاق دهد و دوباره ازدواج کند. تقابل پادشاه یک دنده با کلیسا و قوانینش نیازمند یک قربانی است و این قربانی کسی نیست جز مشاور پادشاه سر توماس مور که بعد از مرگ کاردینال به مقام صدراعظمی رسیده است. تایید ازدواج پادشاه توسط توماس مور، باتوجه به صداقت و اعتباری که میان مردم دارد باعث میشود تا دیگر نیازی به تایید پاپ نباشد. اما سر توماس که از مخالفان اصلاحات و پایند به اخلاق و اصول است، حاضر نمیشود به این کار تن بدهد.
نمایشنامه «مردی برای تمام فصول» که ابتدا در ۲۲ نوامبر ۱۹۶۱ در صحنه اجرا شد، تا امروز به زبانهای مختلف ترجمه و در نقاط مختلف جهان روی صحنه رفته است. هرچند داستان این نمایشنامه تاریخی است اما به دلیل قصهی اخلاقیاش و موضوعش که در مورد قدرت سیاسی و دفاع از اصول اعتقادی بر پایه وجدان شخصی، یا به عبارت دیگر قرار دادن وجدان در برابر مصلحت است، اثری جذاب و مناسب حال هر دوره تاریخی بوده است. در اجرای ایرانی این نمایش که به کارگردانی بهمن فرمانآرا در ۱۳۹۳ اجرا شد، بازیگرانی چون رضا کیانیان، سیامک صفری، سهیلا رضوی، فرزین صابونی، هدایت هاشمی، احمد ساعتچیان، امیررضا دلاوری، بهناز جعفری و بهمن فرمانآرا به هنرمندی و ایفای نقش پرداختهاند. اگر به گونههای کلاسیک تئاتر علاقه دارید، دیدن این فیلم تئاتر خالی از لطف نیست.
۴. شکلک
داستان این نمایش در یک خانه مخروبه روایت میشود. یک زوج جوان (نرگس و شریف) به دلیل نداشتن توان مالی مجبور به سکونت در یک خانه متروکه و قدیمی میشوند، نرگس پا به ماه است و شریف دانشجویی که همزمان مسافرکشی هم میکند. این زوج به محض سکونت در خانهی به ظاهر متروکه با زوج دیگری (حسن و عالیه) رو به رو میشوند که آنها هم در این خانه سکونت داشتهاند، اما در سال ۱۳۳۲ به قتل رسیدهاند. حسن از نوچههای شعبان بیمخ و معرکهگیر است و عالیه به نوعی معرکه گردان. این نمایش در واقع توانسته در قالب این دو زوج، دو دیدگاه سنتی و مدرن را در مقابل هم قرار دهد و در این فضا، به نقد شرایط اجتماعی بپردازد.
نغمه ثمینی سعی کرده تا در این نمایشنامه، رویدادهایی را که در دنیای واقعی رخ نمیدهند به صورتی واقعگرایانه روی صحنه بیاورد، به گونهای که مخاطب در طول اجرای آن، از فکر عدم امکان وقوع همچین اتفاقی به دور باشد و اتفاقات نمایش را جدا از دنیای واقعی نبیند. در این فضا است که ثمینی موفق میشود دیدگاههای انتقادی خود را در مسائل اجتماعی با روبهرو کردن زوجی پیر و جوان که نمادی از گذشته و حال حاضرند در داستانی باورپذیر ارائه کند.
نمایش «شکلک» نوشته نغمه ثمینی و به کارگردانی کیومرث مرادی در دیماه ۹۲ در تالار شمس (اکو) روی صحنه رفت. این نمایش با بازی امیر جعفری، پانتهآ بهرام، ستاره پسیانی و نوید محمدزاده، بیشک نمایشی ماندگار و معتبر در ژانر نمایشهای آیینی، سنتی و به ویژه ایرانی بود. نمایش «شکلک» در بیست و دومین جشنواره بینالمللی تئاتر جایزه بهترین نمایشنامه نویسی برای نغمه ثمینی، بهترین بازیگری زن برای پانتهآ بهرام و بهترین موسیقی را برای حیدر ساجدی به ارمغان آورد. همچنین این اثر نمایشی در جشنواره N.S.D هندوستان جایزه بهترین نمایش خارجی را کسب کرد و در سال ۲۰۰۴ نیز در جشنواره بهار ایرانی در کشور فرانسه روی صحنه رفت. «شکلک» یکی از بهترین تئاترهای ایرانی محسوب میشود و تماشای فیلم تئاتر آن را به همه توصیه میکنیم.
۵. اعتراف
نمایش اعتراف به کارگردانی شهاب حسینی در خرداد ماه ۱۳۹۶ در تئاتر شهر روی صحنه رفت. نمایشنامه این تئاتر در واقع برگرفته از اثر The Confession نوشته برد میرمن است که در سال ۲۰۱۱ مجموعه تلوزیونی هم از آن ساخته شد. در این نمایش، سعی شده تا سنت اعتراف کردن با اعتراف یک جنایتکار نزد کشیشی به چالش کشیده شود. قاتل گذشتهی پیچیدهای دارد که لحظه به لحظه در داستان روشنتر میشود، اما در طول اجرا چندین مرتبه شاهد عوض شدن جایگاه کشیش و قاتل هستیم و به این ترتیب از گناهان گذشتهی کشیش هم باخبر میشویم.
این تئاتر با بازی علی نصیریان، شهاب حسینی، صالح میرزاآقایی، نیما رئیسی، پرویز بزرگی، مهدی بجستانی، میثاق زارع، غراله نظر، شهرام ابراهیمی، ایلیا نصرالهی، پرند عین بیگی و فاطمه عرب کرمانی اجرا شد و توانست نظر مثبت بسیاری از تماشاگران را به خود جلب کند، هرچند که عدهای هم نسبت به محتویات آن انتقاد داشتند. این تئاتر در زمان طولانی ۲ ساعت اجرا شده و بازی قوی علی نصیریان در نقش کشیش یکی از نقاط قوت این نمایش است. از دیگر نقاط قوت این نمایش میتوان به طراحی صحنه خوب آن اشاره کرد که در تناسب کامل با داستان است.
۶. مرد بالشی
نمایشنامه «مرد بالشی» نوشته ماترین مکدونا نویسنده انگلیسی-ایرلندی است. این نمایشنامه تاکنون موفق به کسب دو جایزه تونی (Tony Award)، جایزه حلقه منتقدین نیویورک و جایزه الیویه (Laurence Olivier Award Award) شده و شهرت جهانی دارد. داستان این نمایشنامه درباره نویسندهای به نام کاتوریان است که داستانهای کوتاهش، شباهتهای زیادی با ماجرای قتل چند کودک دارد. همین مساله باعث میشود تا کاتوریان تحت بازجویی پلیس قرار بگیرد.
نمایش این تئاتر در ایران به کارگردانی محمد یعقوبی و آیدا کیخایی در تابستان سال ۱۳۹۲ در فرهنگسرای ارسباران روی صحنه رفت. پیام دهکردی، علی سرابی، نوید محمدزاده و احمد ساعتچیان بازیگرنیاند که در این نمایش نقشآفرینی کردند. این اجرا با استقبال خوب تماشاگران همراه بود و به غیر از متن نمایشنامه که خود سهم بزرگی در موفقیت این تئاتر داشت، کارگردانی یعقوبی و کیخانی نقطه قوت دیگر این نمایش بود و باعث میشد نمایش با ریتم ملایم و در صحنهای بینقص پیشرود. اگر اجرای این نمایش را از دست دادید، حتماً فیلم تئاتر آن را تماشا کنید و لذت ببرید.
۷. گلن گری گلن راس
«گلن گری گلن راس» هم اجرایی از نمایشنامهی بینالمللی به قلم دیوید ممت است. این نمایشنامه جوایز مختلفی از جمله یک جایزه تونی، جایزه منتقدان نیویورک، جایزه پولیتزر (Pulitzer prize) و دو جایزه الیویر را کسب کرده است. تاکنون از این نمایش اقتباسهای مختلفی در سرتاسر جهان اجرا شده و در ایران نیز چندین نمایش با این نمایشنامه روی صحنه رفتهاند که یکی از موفقترین نمونههای آن، تئاتر «گلن گری گلن راس» به کارگردانی پارسا پیروزفر است. در این نمایش بازیگران پارسا پیروزفر، رضا بهبودی، مسعود میرطاهری، هومن برقنورد، سیاوش چراغیپور، مهدی میلانی و پوریا میاندهی به نقش آفرینی پرداختهاند.
داستان نمایش در شهر شیکاگو در دهه هشتاد میلادی جریان دارد. دو شخص به نامهای میچ و موری که صاحب دفتر املاک هستند، تصمیم میگیرند به کارمند نمونه ماه خود کادیلاک هدیه دهند و از طرفی دیگر، دو کارمند آخر لیست را اخراج کنند. همین تصمیم زمینهی اتفاقات مختلفی را در نمایش فراهم میکند اما با گزارش سرقت از دفتر، همه چیز پیچیدهتر میشود.
۸. ننه دلاور و فرزندانش
«ننه دلاور و فرزندان او» یکی از شناخته شدهترین نمایشنامههای شاعر، نمایشنامه نویس و متفکر بزرگ آلمانی برتولت برشت و از موفقترین نمایشنامههای ضد نازیسم و فاشیسم است، گرچه قصه به چند قرن قبلتر و زمان جنگهای ۳۰ ساله مذهبی در اروپا و حدفاصل سالهای ۱۶۱۸ تا ۱۶۴۸ میلادی باز میگردد. این نمایشنامه قصه سرگذشت زنی به نام آنا فیرلینگ است که طماع، مکار و حیلهگر است و سعی میکند در طول جنگ از اوضاع نابسامان جامعه حداکثر استفاده را نماید، برای خود منافع مالی خرد و ناچیزی دست و پا کند و از فرزندانش نیز مراقبت کند. اما در نهایت دو پسر (سوئیسی، آیلیف) و یک دختر (کاترین که کر و لال است)اش را به دلایل مختلف و مربوط به جنگ از دست میدهد. هرکدام از ۱۲ پرده این نمایش اختصاص به یک سال زندگی ننه دلاور دارد. این نمایش نامه را برشت حوالی سال ۱۹۳۹ به همراه اشتفی در طول دو ماه نوشت که اندکی بعدتر تبدیل به یکی از معروفترین نمایش نامههایش و از شاهکارهای بیبدیل ادبیات نمایشی جهان شد.
در ایران نیز در طول بیش از نیم قرن، کارگردانان نامآوری همچون مرحوم حمید سمنریان؛ در معرفی برشت و شیوه روایی-حماسی تلاش بسیار کرده و تعدادی از نمایشنامههای این نویسنده همچون «دایره گچی قفقازی» و «ننه دلاور وفرزندان او» بارها و بارها توسط نمایشگران روی صحنه رفتهاند. زهرا صبری هم در سال ۹۳ قرائت متفاوت خود را از نمایشنامه «ننه دلاور و فرزندان او» در تالار چهارسوی تئاتر شهر روی صحنه برد. در این اجرا صبری کوشیده است ضمن پایبندی کامل به شیوه روایی–حماسی، نگاه آفریننده خود را در طول نمایش جاری و با تلفیق حضور عروسکها در کنار بازیگران، فضاهای بصری تازهای را پیش روی تماشاچیان ایجاد کند. اگر بپذیریم که در شیوه اپیک، کارگردان باید با استفاده از تمهیدات مختلف، فرایند آشنا زدایی مخاطبان از نمایش را تسهیل کند، میتوان به جرات اجرای «ننه دلاور» زهرا صبری را از نمونههای موفق و مثالزدنی در اینباره دانست. با وجود اینکه سالها از اجرای این نمایش بر صحنه میگذرد اما علاقهمندان به تئاتر میتوانند این نمایش را به صورت فیلم تئاتر در اختیار داشته باشند و تماشا کنند.
۹. اتاق ورونیکا
سوزان دختری جوان است که بهتازگی با پسری آشنا شده. آنها در دومین جلسهی آشناییشان در رستوران، زن و مرد پیری را میبینند که از سوزان میخواهند نقش ورونیکا را برای خواهر زن، سی سی، بازی کند. گویا سالها پیش ورونیکای جوان میمیرد، کنراد برادرش به ارتش رفته و او نیز میمیرد اما سی سی خواهرِ دیگرِ آنها نمیتواند مرگ ورونیکا را بپذیرد. سی سی بیمار و در شرف مرگ است و سوزان میپذیرد با بازی کردن نقش ورونیکا، پیش از مرگ، سی سی را به آرامش برساند. مرد جوان نیز موافقت میکند. سوزان وارد اتاق ورونیکا میشود، لباسهای او را میپوشد و به انتظار زوج پیر مینشیند. اما بهجای آنها زوج دیگری واردشده و سوزان را مجبور میکنند نقش ورونیکا را بپذیرد. ورونیکایی که خودش زنده است و مشخص میشود در پانزده سالگی خواهر کوچکترش را کشته و عذاب ناشی از این جنایت باعث میشود به اتفاق برادرش، کنراد، با طعمه قرار دادن دختران جوان، آنها را با فریبکاری و حقهبازی به خانه خود کشانده و پس از کشتن، جسم بیجانشان را برای فرونشاندن لذایذ حیوانی استفاده کنند.
آیرا لوین معروف است به تریلر-درامنویسی و «اتاق ورونیکا»، یکی از نمایشنامههای پرتعلیق و خوفانگیز اوست که هر چه جلوتر میرود، نفسگیرتر و وحشتناکتر میشود. ماجرایی که در ابتدا شبیه به یک بازیست، به سمت سوءتفاهمی ساده میل میکند و سپس عمیقتر و کریهتر میشود تا به یک قتل دلخراش و حساب شده میرسد. مخاطب هراسان، بعد از قتل، شاید فکر کند که این کابوس تمام شده؛ ولی لوین که همچنان دست بردار نیست، راز قتلهای دیگری در گذشته را فاش میکند و خبر از وقوع قتلهایی ناراحتکننده در آینده را میدهد که یکی از پس از دیگری با جملهی «این دیگه بار آخره» اتفاق میافتد، آن هم در خانهی وحشت یک خواهر و برادر و پسر نامشروعشان که برای تفریح و ارضای روانپریشیها و مشکلات روحی، گویی که در حال اجرای نمایشی تمرین شده باشند، آدم میکشند.
اجرای اتاق ورونیکا، بسیار سخت است چون فضای تعلیق آن نباید یکباره ظهور کند، بلکه مستلزم آرامش و حسابگری در میزانسن و اجراست تا کمکم اوج بگیرد و به جایی برسد که تماشاگر از ترس در صندلیاش فرو برود، یعنی آنچه که دقیقا، در نمایش خوب رضا ثروتی دیده میشود. طراحی دقیق و کاربردی صحنه و لباس و گریم، استفادهی بهجا از نور و موسیقی که به ایجاد وحشت کمک میکند و آن راکینگچر که با حرکتش روی صحنه، گویی آشوب را به اطراف میپراکند، همگی دست به دست هم میدهند تا در کنار بازیهای خوب، رشد تعلیق ِ مورد نظر کارگردان را موجب شوند و مخاطب را به درون نمایش جنونآمیزی که ورونیکای بیمار ترتیب داده، بکشاند.
۱۰. پوزه چرمی
«کشتار اره برقی در تگزاس»، عنوان مجموعه فیلمی است در ژانر وحشت که نخستین نمونه آن در سال ۱۹۷۴ و به کارگردانی توب هوپر ساخته شد. فیلم، بر پایه زندگی واقعی قاتلی به اسم اِدگین تولید شده که بین سالهای ۱۹۶۸ تا ۱۹۷۳ مرتکب قتلهای زیادی شد و گویا لباسهایش را از پوست انسانهایی که آنها را به قتل میرساند، تهیه میکرد. اِدگین همیشه یک ماسک چرمی، از پوست قربانیانش روی صورتش داشت و برای همین به «صورت چرمی» معروف شده بود. همین فیلم به هلموت کراوزر ایدهی نوشتن نمایشنامه «پوزه چرمی» را داد که روایتگر زندگی زوج جوانی است که در تعارض کامل با جامعهای هستند که در آن زندگی میکنند. مرد جوان ارتباطش را به طور کامل با جامعه قطع کرده است و مدام در خانه میماند و در دنیای اوهام و خیالات، از جامعهای که او را طرد کرده است، انتقام میگیرد. زن جوان هم دچار ارتباطی شکسته بسته و معیوب با جامعه است. او که به مواد مخدر و الکل اعتیاد دارد، مدام از کار اخراج میشود، مورد تحقیر و توهین قرار میگیرد و با پیشنهادهای غیراخلاقی مواجه میگردد. یک شب وقتی زن جوان، که دوباره اخراج شده، به خانه باز میگردد، با صحنه عجیبی مواجه میشود: مرد جوان تحت تاثیر فیلم «کشتار اره برقی در تگزاس»، یک ماسک چرمی به صورت زده و با پیشبندی خون آلود و یک اره برقی، نمایشِ انتقامی خیالی را از جامعه ترتیب داده است، که گویا تمرینی است برای یک اجرای واقعی، آن هم بر صحنه جامعه.
نمایش «پوزه چرمی» تیرماه ۱۳۹۳ در سالن سایه تئاتر شهر به روی صحنه رفت. این نمایش به کارگردانی علیرضا کوشک جلالی در مدت زمان ۷۵ دقیقه با بازی محمد ولیزادگان و بهار کاتوزی و تهیه کنندگی اشکان خطیبی به نمایش در آمد. این نمایش در سال ۲۰۰۳ توسط کوشک جلالی در شهر کلن به روی صحنه رفت و در همان سال نیز کاندیدای دریافت جایزه بهترین اجرای سال شد. فیلم تئاتر این اثر گزینهای عالی برای کسانی است که به تاترهای اجتماعی علاقهمندند.
۱۱.خدای کشتار
تئاتر دیدنی «خدای کشتار» با ترجمه و کارگردانی علیرضا کوشکجلالی برگرفته از نمایشنامهای از یاسمینا رضا به همین نام است. نقشآفرینی درخشان لادن مستوفی، سیما تیرانداز، اشکان خطیبی و رضا مولایی نمایشی دیدنی را بر صحنهی تئاتر رقم زده است. این نمایش همچنین موفق شده عنوان پرمخاطبترین نمایش سال ۹۱ را به خود اختصاص دهد.
پیش از شروع داستان اتفاقی رخ داده که باعث رویارویی، برخورد و تقابل چند نفر در یک موقعیت شده و همین موقعیت است که داستان را شکل میدهد. پسربچههای خانوادهی رایل و هویل طی یک دعوای کودکانه به همدیگر آسیب میزنند و خانوادههایشان برای آشتی دادن آنها را با راهکارهایی مسالمتآمیز دور هم جمع شدهاند؛ اما کمکم خودشان با رفتارهایی عجیب و خشونتآمیز با یکدیگر درگیر میشوند و یک فاجعه بهبار میآید… . درواقع در این نمایشنامه همهی ماجرا برسر بچههایی است که آنها را روی صحنه نمیبینیم. در حقیقت یاسمینا رضا با حذف معلول، همه حواس مخاطب را متوجه علت کرده و دعوای بچهها را بهانهای قرار داده برای نمایش نزاع بیرونی والدینی که اتفاقاً برای گفتوگو دورهم جمع شدهاند؛ اما نهتنها از پس این کار برنمیآیند که از حفظ پرسونای خودشان و نقابی که به چهره زدهاند، عاجز میمانند و خودشآنهم به جآنهم میافتند. نقابی که البته در بستر دنیای واقعی شکل نمیگیرد و رفتوبرگشتش بین دنیای رئال و غیر رئال به نمایش وجهی کمدی و ابزورد میدهد.
«خدای کشتار» آینه تختی را پیش روی ما میگذرد که تصاویر کوژ و کاو جامعه، انسان معاصر و آشفتگیهایش را در کوچکترین واحد تشکیلدهندهاش یعنی خانواده ببینیم. خانوادهای که باید مظهر عشق و محبت و گفتوگو باشد ولی در واقع منبع همه نابهسامانیهای جامعه است. البته که خانواده هم با شرایط اجتماعی رابطه متقابلی دارد و از آن تأثیر میپذیرد.
۱۲. فاستوس ۲۰۱۶
فرشاد منظوفی در سال ۱۳۹۵ تئاتری را به روی صحنه برد که بی شک در کنار همه زیبایی های اجرا از متن درخور و ارزشمندی نیز برخوردار بود. نمایشنامه ای که یوسف فخرایی پژوهشگر و نویسنده خوش فکر تئاتر با نگاهی فلسفی بر عصر فراصنعتی به رشته تحریر درآورده است. داستان روایتگر یک عصیان است. عصیانی که میخواهد ریشههای یک فریب تاریخی را که مدتهاست بر پیکره مردم چنبره انداخته، بخشکاند. افسانهای که از ۱۹۶۸ رواج یافت و ما را متقاعد کرد که با انقلاب فرا صنعتی ما به عصر اوقات فراغت و به دوران همهچیز مجاز و انعطافپذیری سیاسی و اجتماعی و نهایتا به جامعه تفریح و سرگرمی رسیدهایم(استیگر-ژوئن۲۰۰۴) اما در نهان تراژدی دنبالهرویهای گله وار را به ارمغان آورد.
بشر در این عصر در منجلاب ازخودبیگانگی فرو رفته و بیآنکه خود بخواهد در یک نظام توتالیتر، فرمانبر دستورات ساختاری شده که قدرت عقلانیت را از او گرفته و او را تشنه نوشداروی خوشبختی نموده است. در چنین برههای که همگان گله وار خود را اسیر دستان تکنولوژی نمودهاند، فاستوس دانشمند اسطورهای کریستوفر مارلو پس از هزار سال تبعید، بازمیگردد تا با انقلابی، مردم را از این مصیبت ناگوار رها سازد.
فخرایی برای درک بهتر موضوع، واگنر را به عنوان نماینده توده مردم معرفی می کند. واگنر نوکر دکتر فاستوس در اثر کریستوفر مارلو است و در دوران اساطیری گوش به فرمان او در اجرای برنامه هاست. اما همین نوکر حلقه به گوش، در سال ۲۰۱۶ به اندازه ای وابسته و درگیر در روزمرهای که ساختارهای عصر جدید برایش تعریف کردهاند میباشد، که حتی حاضر به شنیدن تفکرات ارباب نیست و فاستوس به ناچار مجبور به فریب او می شود غافل از آنکه در عصر «عقلانیت غیرعقلانی»، بشر آرامش کاذب خود را با هیچ چیز معاوضه نمی کند.
۱۳. قلعه انسانات
«قلعه انسانات» نمایشی به نویسندگی و کارگردانی علی شمس است که با ساختاری روایی در نوشتار و اجرا با رویکردی تمثیلی مفاهیمی مانند جنگ، چپاول فرهنگی، ظلم و ظلمپذیری و ناگزیری بشرجهان امروز در مواجه با موقعیتهای تحمیلی که در تاریخ تکرار شدنی بوده است، را مطرح میکند.
«قلعه انسانات» که در نگاه اول به دلیل تشابه اسمیاش، «قلعه حیوانات» (مزرعه حیوانات) جورج اورول را در ذهن تداعی میکند، هرچند از نظر ساختار داستانی و روایت، اثری کاملاً متفاوت با اثر اورول است، اما درحوزه مفهومی میتواند با آن نقطه نظر مشترک داشته باشد. مفاهیمی همچون نقد قدرت مطلقه، ظلمپذیری، بهرهکشی بشری و استثمار و سلطه بشر توسط قدرتمداران بزرگ جهان که تنها بازیسازی میکنند و بشر امروز را در درون این بازی هدایت، از جمله مشترکات این دو اثر هستند. جنگ ایدئولوژیها، دامن زدن به اختلاف میان کشورهای یک منطقه، بهرهکشی از جهان سوم و… بازیهایی است که قدرتها، بشر را به درونش هدایت میکنند.
در رمان «قلعه حیوانات»، انقلاب حیوانات مزرعه، نماد انقلاب کارگری برضد نظام سرمایهداری است. اما در نمایش «قلعه انسانات»، جنگ دوپسر خاله، نماد جنگ ایدئولوژی و بنیادگرایی عقیدتی امروزه است که نویسنده ریشه خشونت را از آن استخراج میکند و آن را ریشه سلطهجویی، سلطهخواهی و بهرهجویی قدرتمندان جهانی از کم قدرتها میداند.
۱۴. بلاخره این زندگی مال کیه
تلفیق داستانی جذاب با یک تیم اجرایی قوی و خوشفکر نتیجهای جز یک اثر نمایشی درجه یک چون تئاتر «بالاخره این زندگی مال کیه؟» ندارد. این نمایش به کارگردانی اشکان خلیلنژاد اقتباسی از رمان برایان کلارک است و داستان بخشی از زندگی یک استاد مجسمهسازی بهنام کن هریسون را روایت میکند که بعد از سانحهی تصادف قطعه نخاع و بهطور کامل از گردن بهپایین فلج میشود. ناتوانی و زندگی جدید او تصمیمی را پیش پایش میگذارد که میخواهد برای عملی کردن آن سرسختانه بجنگند. انتخاب هریسون، جامعهی پزشکی را که ماهها برای نجات زندگی او تلاش کردهاند را بهچالش میکشد. هریسون میخواهد بمیرد…
در این تئاتر شاهد درخشش نوید محمدزاده، ندا گلرنگی، الهه شهپرست، محمدهادی عطایی، آزاده صمدی، هومن کیایی، مینا کریمی جبلی، کیوان ساکتاف، حمید رحیمی، شهابالدین حسینپور، سینا بالاهنگ و محمد اشکانفر هستیم. این نمایش بازخورد مثبت منتقدین و تماشاچیان را به همراه داشت و استقبال خوبی از آن شد. یکی از دلایل بازخوردهای مثبت همگان، درک درست فضای سنگین داستان توسط عوامل بود. به گونهای که در لحظات مهم داستان حتی سکوت لحظهای بازیگران معنی درستی در قالب اجرا پیدا میکرد و عوامل در هماهنگی کامل تحت ریتم داستان بودند. در سراسر داستان میتوان طعم گس و تلخ داستان را با دیالوگهایی کوبنده چشید. این درحالی است که مایهی طنزی که در بعضی دیالوگها شنیده میشود توانسته فضا را تلطیف کند.