به نقل از دیجیکالا:
مطمئناً جذابیت، شیمی و در بعضی موارد رقصهای برنامهریزی شده زوج اصلی فیلمهای سینمایی عاشقانه، زیبا و حتی بعضا حسرت برانگیز است، اما بعضی از این مرغ عشقها خارج از فیلم و در دنیای واقعی حتی دو ساعت هم در کنار یکدیگر دوام نخواهند آورد.
۱.آنا اسکات و ویلیام تاکر در «ناتینگ هیل» (Notting Hill)
در دنیای فیلمهای کمدی-عاشقانه، داستان جولیا رابرتز و هیو گرانت که در محله جذاب ناتینگ هیل باهم آشنا میشوند، حکم داستان پریان را دارد. با این حال، اجازه دهید دوز تند واقعیت را در این داستان اعمال کنیم. آنا اسکات، بازیگر مشهور جهانی، عاشق ویلیام تاکر، صاحب کتاب فروشیای ناشناخته میشود. این فیلم به طرزی شگفتانگیز و با استفاده از عناصر کمدی تفاوت سبک زندگی آنها را نشان میدهد. با این حال، در دنیای واقعی، نظارت عمومی مداوم طرفداران و یورش اجتنابناپذیر پاپاراتزیها حریم خصوصی آنها را از بین خواهد برد و منجر به فشارهای شدید بر روابط آنها شود. اگرچه داستان عشق آنها روی پرده خالصانه و عمیق بود، اما در واقعیت سبک زندگی متفاوت آنها احتمالاً به پایانی متفاوت منجر خواهد شد.
۲. لوید دوبلر و دایان کورت در «هرچی خواستی بگو…» (Say Anything)
فیلم عاشقانه دهه ۸۰! لوید، جوان رمانتیک ناامید، عاشق دایان، معلم دبیرستان میشود. اجرای نمادین بوم باکس لوید به تنهایی میتواند هر دختری را در دنیای سینمایی مجذوب کند. اما اگر واقع بین باشیم، نگرش «من نمیخواهم چیزی بفروشم، چیزی بخرم، یا چیزی بهعنوان شغل داشته باشم» لوید برای آینده آنها امیدوار کننده نیست. دایان به سمت آیندهای روشن میرود، در حالی که بزرگترین دارایی لوید تنها جذابیت او است. در نهایت، دایان ممکن است از بیثباتی اقتصادی این رابطه خسته شود و همین منجر به از بین رفتن رابطه آنها شود.
۳. الکس فلچر و سوفی فیشر در «موسیقی و ترانه» (Music and Lyrics)
درو بریمور و هیو گرانت به ترتیب در نقش سوفی، نویسندهای مشتاق، و الکس، ستاره پاپ دهه ۸۰، اجراهای دلچسبی را در این فیلم ارائه میدهند. عشق آنها بر سر ترانه سرایی و تجربیات مشترک شکوفا میشود. با این حال، الکس به زندگی در کانون توجه عادت کرده است، در حالی که سوفی تنهایی و خلوت را ترجیح میدهد. فراتر از سکانسهای مونتاژی که احساس خوبی دارند و شوخیهای شیطنتآمیز، نمیتوان امیدوار بود که اضطراب سوفی در مواجهه با شهرت و تلاشهای ناامیدانه الکس برای بازیابی محبوبیتاش باعث شکافی در رابطهی آنها در زندگی واقعی نشود.
۴. سم گندم و مولی جنسن در «روح» (Ghost)
در این فیلم غمگین، پاتریک سوویزی و دمی مور در نقش سم و مولی، زوجی که به طور غمانگیزی بر اثر مرگ از هم جدا شده اند، تماشاگران را مجذوب خود کردند. در حالی که صحنه نمادین سفالگری به طور غیرقابل انکاری رمانتیک است اما واقعیت این است که سم یک روح است و مولی یک زن زنده است. مهم نیست که چقدر از نظر معنوی به هم مرتبط هستند، ساختن آینده با کسی که شکل فیزیکی ندارد، کمی چالش برانگیز است. در حالی که در تمام طول مدت فیلم همه چیز کاملا درست به نظر میرسید ولی مولی در زندگی واقعی احتمالاً باید عشق را با کسی که کمی ملموستر باشد تجربه کند.
۵. دیوید شین و هلن سینکلر در گلولهها بر فراز برادوی (Bullets Over Broadway)
دیوید شین، نمایشنامهنویس جوان مشتاق، در نمایش کمدی وودی آلن در صحنه برادوی دهه ۱۹۲۰، در حین اجرای نمایشنامهاش عاشق هلن سینکلر، یک خوانندهی اپرای مسن، میشود. درست است که رابطهی عاشقانهی آنها روی پرده لحظات کمدی زیادی دارد، ولی یک نسخه واقعی از رابطه آنها احتمالاً دوام نخواهد آورد. شخصیت دستکاری شده هلن و نیاز مداوم او به توجه احتمالاً دیوید را خسته خواهد کرد. به علاوه، نقطه مشترک آنها – نمایشنامه – موقعیتی موقتی است. هنگامی که پردهها پایین بیایند، رابطه آنها ممکن است همین روند را دنبال نکند.
۶. جورج وید و لوسی کلسون در «مهلت دو هفتهای» (Two Weeks Notice)
جورج میلیونر، لوسی، وکیلی باهوش و ایدهآل گرا را در این فیلم کمدی رمانتیک استخدام میکند. در حالی که شخصیتهای متضاد این دو فیلمی فوقالعاده ساخته است، اما در واقعیت این که لوسی مدام از رفتار غیرمسئولانه جورج ناامید میشود، میتواند به مشکلی اساسی در رابطهی آنها تبدیل شود. علیرغم جذابیتی که هیو گرانت در شخصیت جورج دارد، ناتوانی او در اداره امور خود بدون لوسی ممکن است در درازمدت به باری تبدیل شود که لوسی تمایلی به تحمل آن نداشته باشد.
۷. آماندا وودز و گراهام سیمپکینز در «تعطیلات» (The Holiday)
آماندای معتاد به کار ساکن لس آنجلس و گراهام، یک انگلیسی جذاب، بینندگان فیلم «تعطیلات» را وادار کردند که از عشق آرام و پوشیده از برف آنها آهی غمانگیز بکشند. با این حال، رابطهی از راه دور آنها میتواند چالشهای جدی ایجاد کند. سبک زندگی شلوغ آماندا و کسب و کار موفق او در لس آنجلس با زندگی آرام، روستایی و مسئولیتهای گراهام به عنوان یک پدر مجرد همخوانی ندارد. احتمال اینکه یکی از آنها زندگی خود را برای دیگری فدا کند بسیار کم به نظر میرسد. همین باعث میشود داستان عشق آنها در یک محیط غیر سینمایی غیرواقعی باشد.
۸. جوزی گلر و سم کولسون در «هرگز بوسیده نشده» (Never Been Kissed)
در «هرگز بوسیده نشده»، جوزی، مخفیانه به عنوان یک دانشآموز به دبیرستانی میرود و در نهایت عاشق معلم انگلیسی خود، سم میشود. در حالی که رابطهی عاشقانه آنها روی پردهی نمایش شیرین و خالصانه است اما در واقعیت، مملو از مشکلات جدی و اخلاقی است. با وجود اینکه جوزی در واقع یک دانشآموز نیست، اما سم وقتی عاشق او میشود این مساله را نمیداند. پیامدهای چنین عشقی در زندگی واقعی میتواند به معنی پایان زندگی حرفهای سم و برای هر دو طرف کاملاً رسواکننده باشد.
۹. نیکلاس دورو و میا ترموپولیس در «دفتر خاطرات شاهدخت۲: نامزدی سلطنتی» (Princess Diaries 2: Royal Engagement)
شاهزاده نیکلاس در ابتدا سعی میکند تاج و تخت را از میا بدزدد، اما در ادامه عاشق او میشود. عاشقانه به نظر میرسد؟ نه در واقعیت. نقشهها و تاکتیکهای فریبنده که او در ابتدا برای گول زدن میا انجام داد ممکن است باعث مشکلات اعتماد در یک رابطه واقعی شود. با وجود رابطه و نامزدی نهایی آنها، رفتار حیلهگرانه قبلی نیکلاس میتواند منجر به شک و بیاعتمادی در آینده مشترک آنها شود و این رابطه عاشقانه سلطنتی را تبدیل به یک جهنم کند.
تابلو شاسی مدل کریس پاین مدل ۶
۱۰. آدام فرانکلین و اما کورتزمن در «بدون تعهد» (No Strings Attached)
دوستان صمیمی؟ تا زمانی که احساسات وارد عمل شوند، ایده جالبی به نظر میرسد، درست همان رابطهای که آدام و اما داشتند. اما این دوستی وقتی آدام احساستش را وارد میکند به رابطهای عاشقانه تبدیل میشود. در زندگی واقعی کم پیش میآید که چنین روابطی به آرامی به یک رابطه عاشقانه متعهد تبدیل شود. این احتمال بیشتر است که احساسات مختلط و انتظارات برآورده نشده دو طرف منجر به پایان ناخوشایند دوستی و رابطهی عاشقانه آنها شود.
تابلو نوری بکلیت طرح بازیگر ناتالی پورتمن مدل B-S597
۱۱. پل وارجاک و هالی گولایتلی در «صبحانه در تیفانی» (Breakfast at Tiffany’s)
در حالی که آدری هپبورن و جورج پپارد روی صحنه زوج زیبایی را میسازند، شخصیتهایی که آنها نقششان را بازی میکنند، هالی، فردی اجتماعی و پرخاشگر و پل نویسنده در دنیای واقعی کمتر سازگاری دارند. نگرش بیخیال هالی و عدم تمایل او به آرام شدن در تضاد شدید با تمایل پل برای داشتن یک رابطه پایدار است. سبک زندگی وحشی هالی و نیاز پل به اعتماد کردن ممکن است به زودی مشکل ساز شود و پایهای متزلزل برای یک رابطه طولانی مدت ایجاد کنند.
کتاب صبحانه در تیفانی اثر ترومن کاپوتی
۱۲. جسی و سلین در فیلم «پیش از طلوع» (Before Sunrise)
جسی آمریکایی، و سلین، یک زن فرانسوی، در قطار با هم آشنا میشوند و یک شب به یادماندنی را با هم در وین سپری میکنند. هر چقدر هم که ارتباط تصادفی آنها عاشقانه باشد، تصور اینکه تبدیل به یک رابطه پایدار در دنیای واقعی شود دشوار است. با توجه به این که هیچ اطلاعات تماسی بین این دو رد و بدل نشده و اقیانوسی بین آنها فاصله وجود دارد، احتمال اینکه آنها بتوانند رابطهی عاشقانهی خود را ادامه دهند، بسیار اندک است. محتملتر است که آنها ملاقات خود را به عنوان یک خاطرهی دوست داشتنی و زودگذر به یاد داشته باشند تا شروع یک رابطه طولانی مدت.
تابلو طرح فیلم before sunrise
منبع: startefacts