۱۱ واقعیت که باید درباره‌ی کازوئو ایشی‌گورو، نویسنده‌ی برنده‌ی نوبل بدانید

۱۱ واقعیت که باید درباره‌ی کازوئو ایشی‌گورو، نویسنده‌ی برنده‌ی نوبل بدانید

به نقل از دیجیکالا:

۱۱ واقعیت که باید درباره‌ی کازوئو ایشی‌گورو، نویسنده‌ی برنده‌ی نوبل بدانید

ایشی‌گورو

کازوئو ‌ایشی گورو در سال ۱۹۸۲ وقتی ۲۷ ساله بود اولین رمان خود را به نام «منظر پریده‌رنگ تپه‌ها» منتشر کرد. او با آثاری که کمیته‌ی جایزه نوبل آن‌ها را «رمان‌هایی با نیروی عاطفی عظیم» توصیف کرده، اثر جاودانی بر ادبیات جهان به جا گذاشته. یک جایگاه ویژه در ادبیات آن هم برای کسی که در ابتدا قصد نداشته نویسنده بشود! در اینجا ۱۱ نکته‌ای را که باید در مورد‌ ایشی‌گورو بدانید جمع‌آوری کرده‌ایم.

۱. کازوئو‌ ایشی‌گورو با نوشتن بزرگ شد

ایشی گورو در ۸ نوامبر ۱۹۵۴ در ناکازاکی ژاپن به دنیا آمد. زمانی که ۵ ساله بود، با خانواده‌اش از ژاپن به بریتانیا نقل مکان کردند تا پدر اقیانوس‌شناسش بتواند در مؤسسه‌ی ملی اقیانوس‌شناسی بریتانیا کار کند. آن‌ها در گیلدفورد انگلستان، مکانی واقع در حدود ۳۰ مایلی جنوب غرب لندن مستقر شدند. (با وجود اینکه دو رمان اول او در ژاپن می‌گذرند، ‌ایشی گورو تا سال ۱۹۸۹ به آنجا بازنگشته بود.)

‌ایشی‌گورو به یک مدرسه‌ی ابتدایی می‌رفت که به جای درس‌های معمول، به دانش‌آموزان اجازه می‌داد فعالیت‌هایی را انتخاب کنند. فعالیت‌هایی مثل استفاده از چرتکه به جای ماشین حساب، ساختن گاو با استفاده از خاک رس، یا نوشتن داستان‌هایی که دانش‌آموزان باید آن‌ها را مثل کتاب جلد و تزئین می‌کردند و بعد با صدای بلند می‌خواندند. او فعالیت داستان‌نویسی را انتخاب کرد و جاسوسی را خلق کرد که آقای ارشد نام داشت.ایشی‌گورو در سال ۲۰۱۵ به نیویورک تایمز گفت: «سرگرمی خوبی بود و باعث شد با داستان آشنا شوم. فکر می‌کنم بهم چسبید. داستان‌نویسی همیشه کار نسبتاً آسانی بوده که مردم در یک محیط آرام انجام می‌دادند.»

کتاب کلارا و خورشید اثر کازوئو ایشی گورو نشر چشمه

۲. در کودکی شیفته‌ی شرلوک هلمز بود

ایشی‌گورو در کودکی، عمیقاً نسبت به شرلوک هلمزوسواس داشت. این نویسنده به تایمز گفت: «من به مدرسه می‌رفتم و جملاتی را که از این کتاب‌ها یاد گرفته بودم می‌گفتم. مردم در آن زمان این جملات را به حساب ژاپنی بودن من می‌گذاشتند». هنوز هم داستان «سگ باسکرویل» داستان مورد علاقه او از هولمز باقی مانده: «داستان ترسناکی بود و شب‌های بی‌خوابم می‌کرد، اما گمان می‌کنم که به دنیای کانن دویل وابسته شده بودم. به طور متناقضی فوق‌العاده دنج بود.»
ایشی‌گورو در بزرگسالی، شارلوت برونته و فئودور داستایوفسکی را رمان‌نویسان مورد علاقه‌اش می‌داند و برونته را بالاتر از داستایوفسکی قرار می‌دهد. او می‌گوید: «من حرفه و خیلی چیز‌های دیگرم را مدیون «جین ایر» و «ویلت» هستم»

۳. ایشی‌گورو برای خانواده‌ی سلطنتی کار می‌کرد

ایشی‌گورو

پس از دانشگاه در اواخر دهه ۱۹۷۰،ایشی‌گورو در یک مرکز اسکان مجدد کار کرد – جایی که با همسر آینده‌اش، لورنا مک‌دوگال آشنا شد – و به عنوان یک کمک شکار (کسی که پرنده‌ها را به سمت شکارچیان هدایت می‌کند) در املاک بالمورال خانواده سلطنتی برای ملکه الیزابت کار می‌کرد. او در سال ۲۰۲۲ به NPR گفت: «این کار را در تابستان به مدت چهار هفته انجام دادم. یک تجربه‌ی بسیار جالب بود. فکر می‌کنم این باعث آشنایی من با دنیای جدیدی شد که با دنیای اطراف خودم فرق می‌کرد. »

کتاب غول مدفون اثر کازوئو ایشی گورو نشر ققنوس

۴. ایشی‌گورو می‌خواست موسیقی حرفه‌ای را دنبال کند

‌ایشی‌گورو از ۵ سالگی پیانو مینوازد. او از ۱۴ یا ۱۵ سالگی گیتار به دست گرفت – تقریباً در همان سن هم شروع به نوشتن آهنگ کرد. (او باب دیلن و جونی میچل را از جمله قهرمانان موسیقی خود می‌داند. ) در مقطعی حتی سعی کرد به عنوان یک موسیقی‌دان فعالیت کند. او به The Paris Reviewگفت: «من قرار‌های زیادی با افراد A&R داشتم. بعد از دو ثانیه می‌گفتند: «این اتفاق نمی‌افتد، مرد.» او هم به آمریکا رفت و مدتی با گیتار خود می‌نواخت به این‌ امید که یکی کشفش کند. اما این اتفاق نیفتاد.
وقتی موضوع موسیقی به نتیجه نرسید، ایشی‌گورو به نوشتن روی آورد. و اتفاقاً زمینه‌ی موسیقی اینجا بسیار به کارش آمد. ایشی‌گورو به NPR گفت: «بسیاری از کار‌هایی که من انجام می‌دهم، به عنوان یک نویسنده، به عنوان یک رمان‌نویس، فکر می‌کنم ریشه‌شان به کار موسیقی‌ام می‌رسد.» او موسیقی را به طور کامل کنار نگذاشته است. در واقع، او هنوز هم گاهی برای موزیسین‌های دیگر ترانه می‌نویسد.

۵. یک نمایشنامه‌ی رادیویی برای بی‌ بی سی فرستاد که رد شد

ایشی‌گورو نمایشنامه‌ای با عنوان «سیب زمینی و عاشقان» نوشت و برای بی بی سی فرستاد. او املای سیب زمینی را که به صورت potatoes است به اشتباه به شکل potatos نوشته بود. در این نمایش نیم‌ساعته، دو جوانی که در یک مغازه‌ی فیش ‌اند چیپس فروشی کار می‌کنند تصادفی نگاهشان در هم گره می‌خورد و عاشق هم می‌شوند. راوی برای آن‌ها رویای یک خانواده‌ را می‌بیند که در آن رویا همه‌ی اعضای خانواده و حتی سگشان حضور دارند، اما آن‌ها نهایتاً تصمیم می‌گیرند با هم ازدواج نکنند.
ایشی گورو گفت: «بی بی‌ سی این نمایش را رد کرد، اما من پاسخ دلگرم‌کننده‌ای دریافت کردم. این یک جور‌هایی حس بدی داشت، اما اولین قطعه‌ی دوران جوانی بود که بدم نمی‌آید دیگران ببینند.» سپس در یک دوره‌ی نویسندگی خلاق پذیرفته شد (دوره‌ای که «تقریباً تصادفی» برایش درخواست داده بود) و بعد هم که مشخص است: او شروع به انتشار داستان در مجلات ادبی کرد و سه داستان پذیرفته‌شده‌اش در یک جلد توسط Faber and Faber منتشر شد. این شرکت همچنین پیش پرداختی به او داد که منجر به خلق اولین رمان او شد.

کتاب بازمانده روز اثر کازوئو ایشی گورو انتشارات کارنامه

۶. ایشی‌گورو هنگام نوشتن به موسیقی گوش می‌دهد

او به NPR گفت: «هنگامی که من می‌نویسم، صدای واقعی راوی بسیار مهم است، و متوجه می‌شوم که از گوش دادن به آواز خواندن خیلی الهام می‌گیرم. تعبیر من این است که هدف برانگیختن یک واکنش عاطفی خاص در خواننده یا شنونده است نه تلاش برای بیان شفاهی  یا تحلیل عقلانی آن. تمرکز بر گرفتن یک احساس یا حال و هوای خاص در متن است بدون اینکه لزوما نیازی به توصیف یا توضیح آن با کلمات باشد. هدف انتقال احساسات از طریق ساختار و لحن ارتباط است نه تلاش برای بیان دقیق آن.» از جمله خوانندگانی که او به آن‌ها گوش می‌دهد می‌توان به استیسی کنت (که برای او شعر نوشته است) و نینا سیمون اشاره کرد.

۷. همسرش، لورنا مک دوگال، اولین نفری است که نوشته‌های او را می‌خواند

ایشی گورو نوشته‌هایش را قبل از هر کس دیگری به مک دوگال نشان می‌دهد، و وقتی نظرش را می‌پرسد او از نظردادن طفره نمی‌رود. همسرش وقتی اولین دسته از صفحات رمان «غول مدفون» که ایشی‌گورو در سال ۲۰۱۵ نوشته بود و تا آن زمان حدود دو سال روی آن کار کرده بود – خواند، به او گفت: «این کار به درد نمی‌خورد. باید از اول شروع کنی. از اول.» ایشی‌گورو نصیحت او را پذیرفت و این باعث شد که «غول مدفون» حدود ۱۰ سال طول بکشد تا به پایان برسد. برخلاف باقی کتاب‌هایش که به طور معمول سه تا پنج سال طول می‌کشیدند.

کتاب هرگز رهایم مکن اثر کازوئو ایشی گورو

۸. ایشی‌گورو جوایز زیادی کسب کرده

ایشی‌گورو

ایشی گورو در طول زندگی حرفه‌ای خود جوایز و افتخارات متعددی از جمله جایزه بوکر، جایزه سلطنتی هنر و ادبیات و نوبل ادبیات را دریافت کرده است. او به NPR گفت: «به نظر من این اتفاق در جایی بیرون، در یک سیاره دیگر، تقریباً در یک جهان موازی، رخ می‌دهد، و شخصی که این چیز‌ها را دریافت می‌کند نوعی آواتار است. من واقعاً به کسب این افتخارات افتخار می‌کنم و سپاسگزارم، زیرا بسیاری از نویسندگانی که به خوبی من یا بهتر از من‌اند این افتخارات را کسب نمی‌کنند…. با این حال، وقتی در اتاق مطالعه‌ی به‌هم‌ریخته و نامرتبم مشغول نوشتن می‌شوم، این چیز‌ها تأثیری روی کاری که انجام می‌دهم ندارند.»

۹. پرتره‌ی او مدتی در خانه‌ی شماره ۱۰ خیابان داونینگ آویزان بود

ایشی گورو در سال ۲۰۱۸ به دلیل خدماتش در ادبیات، نشان شوالیه را دریافت کرد. او از دریافت این افتخار از سوی ملتی که او را به عنوان یک پسر کوچک خارجی پذیرفته بود، عمیقاً متأثر شد. برای مدتی، پرتره‌ی او – که توسط هنرمندی به نام پیتر ادواردز برای گالری ملی پرتره بریتانیا کشیده شده بود – حتی در زمان نخست وزیری تونی بلر در خانه‌ی شماره ۱۰ خیابان داونینگ آویزان بود.

کتاب شبانه ها اثر کازوئو ایشی گورو نشر چشمه

۱۰. او چندین فیلمنامه نوشته و نامزد جایزه اسکار شده

دو رمان‌ ایشی‌گورو، «هرگز ر‌هایم مکن» و «بازمانده روز»، به صورت فیلم اقتباس شده‌اند. این نویسنده که یک سینماگر است، فیلمنامه‌ی هیچ یک از آن فیلم‌ها را خودش ننوشته، اما تعدادی فیلمنامه از جمله فیلمنامه‌های «غم انگیزترین موسیقی دنیا» در سال ۲۰۰۳ و «کنتس سفید» در سال ۲۰۰۵ را نوشته است. اخیراً او فیلمنامه‌ی فیلم Living را نوشت، بازسازی «زیستن» آکیرا کوروساوا که‌ ایده‌ی خودش بود. این فیلمنامه نامزد جایزه‌ی اسکار بهترین فیلمنامه‌ی اقتباسی شد.

۱۱. میز پاتختی او احتمالاً شبیه مال شماست

بر اساس مصاحبه‌ی سال ۲۰۱۵ او با نیویورک تایمز، میز کنار تخت‌ ایشی‌گورو شبیه میز همه‌ی کتاب‌دوستان است: پر از کتاب. او گفته: «همانطور که مدام برای همسرم هم توضیح می‌دهم، هر کتابی که در کنار تخت من است، بخشی از یک پروژه‌ی ضروری است و هیچ دلیلی برای مرتب کردن آن‌ها وجود ندارد.» مثلاً او سه کتاب مربوط به «پروژه هومر»ش را روی پاتختی خود دارد، از جمله ترجمه‌های جدید ایلیاد و ادیسه. کتاب‌های فلانری اوکانر و کارسون مک‌کالرز برای «پروژه گوتیک جنوبی»؛ و بالاتر از همه، «جونی میچل از قول خودش: گفتگو با مالکا ماروم.»

منبع: mentalfloss

راهنمای خرید کتاب