۱۱ شخصیت که همه فکر می‌کردند شرور مخفی فیلم باشند

۱۱ شخصیت که همه فکر می‌کردند شرور مخفی فیلم باشند

به نقل از دیجیکالا:

مخاطب از لقمه آماده هیچ لذتی نمی‌برد. لذتی که در حل کردن معمای فیلم‌ها وجود دارد، در هیچ چیز دیگری پیدا نمی‌شود. ما همیشه دوست داریم فیلم‌ها با سرنخ‌هایی که به تدریج رو می‌کنند، اجازه بدهند خودمان کلاف گره‌خورده داستان را باز کنیم و از پروسه‌ای که به کشف حقیقت ختم می‌شود، لذت ببریم. اما می‌دانید کشف چه چیزی از معماهای معمول لذت‌بخش‌تر است؟ کشف اینکه یکی از شخصیت‌های به ظاهر خوب و خودی، ناگهان دشمن از آب دربیاید، این که بفهمیم آن شخصیت از ابتدا شرور مخفی بوده و ما را در طول فیلم فریب داده تا به چیزی که می‌خواهد برسد و نقشه‌اش را عملی کند.

از آنجایی که فیلم‌سازان دوست دارند مخاطب مدام در حال تجزیه و تحلیل اتفاقات فیلم باشد، اغلب اوقات کاری می‌کنند ما به شخصیت‌های مختلف شک کنیم و کوچک‌ترین کارها و حرف‌هایشان را زیر نظر بگیریم تا از خیانت کردن و حیله‌هایی که در ادامه فیلم می‌بینیم، غافلگیر نشویم. گاهی درست حدس می‌زنیم، گاهی هم فیلم آن‌قدر کارش را خوب انجام داده که ما به شخصیت اشتباهی شک می‌کنیم و در انتهای فیلم وقتی آشکار می‌شود شرور اصلی چه کسی بوده، دهان‌مان از تعجب باز می‌ماند.

فرقی ندارد این شخصیت‌ها یاران وفادار قهرمان داستان باشند یا موقعیت خنثی‌تری داشته باشند، به خاطر شیطنت کارگردان ما همیشه بهشان شک می‌کنیم و مطمئن می‌شویم که درست سر بزنگاه به قهرمان خیانت می‌کنند و برایش دردسر درست می‌کنند. در حالی که این‌طور نیست و فیلم با دادن آدرس اشتباه، باعث شده ما از شرور یا خائن واقعی غافل شویم و به او و سرنخ‌هایی که از او به دست می‌آید، اعتنایی نکنیم.

درنهایت مخاطب می‌فهمد همان شخصیتی که آن‌قدر مشکوک بود و به اطمینان رسیده بود که شرور اصلی و مخفی فیلم است، بی‌گناه بوده و دقیقاً همان کسی بوده که می‌گفته، نه بیشتر و نه کمتر. اینجاست که برخی فیلم‌ها به مخاطب ثابت می‌کنند نباید با پیش‌فرض‌های اولیه شخصیت‌ها را قضاوت کرد.

از افراد مشکوک گرفته تا پلیس‌های عصبی، کسانی که به وضوح نفوذی به نظر می‌رسند یا تاجرانی که نمی‌شود بهشان اعتماد کرد؛ ما در فهرست پیش رو ۱۱ شخصیت که همه فکر می‌کردند شرور باشند، اما نبودند را برای‌تان ردیف کرده‌ایم تا بهتان ثابت کنیم اگر یک شخصیت بیش از حد توی چشم است و شما سریع با دیده‌ی شک و تردید به او نگاه می‌کنید، احتمالاً شرور اصلی شخص دیگری است.

۱.‌ مستر نوبادی  سریع و خشن ۷ (Furious 7)

مستر نوبادی

برچسب بدنه خودرو لیزارد مدل اسپورت طرح سریع و خشن 2 کد LZD-840 بسته دو عددی

وقتی هواداران فرنچایز «سریع و خشن» فهمیدند کرت راسل قرار است در نقش یک مأمور مخفی دولتی به این فرنچایز بپیوندد حسابی ذوق کردند. از طرف دیگر هواداران باورشان نمی‌شد بازیگر پرآوازه‌ای مثل کرت راسل چنین نقش ساده‌ای بازی کند و فقط برای کمک کردن به دام (با بازی ون دیزل) و خانواده‌اش در فیلم حضور داشته باشد. همه کسانی که «سریع و خشن ۷» را تماشا می‌کردند منتظر بودند مستر نوبادی به دام خیانت کند. مثلاً پس از اینکه دام و گروهش تکنولوژی خطرناکی (چشم خدا) که مستر نوبادی دنبالش بود را صحیح و سالم به او تحویل می‌دهند، مستر نوبادی که حالا خیالش از بابت چشم خدا راحت شده، از شر دام هم خلاص شود. طوری که «سریع و خشن ۷» پیش می‌رفت، از نظر عده زیادی این خیانت اجتناب‌ناپذیر بود.

مستر نوبادی یک نهاد فوق‌ محرمانه و پیشرفته دولتی را در اختیار داشت و با وجود منابع و افراد تحت امرش، می‌توانست پس از تحویل گرفتن چشم خدا، با یک کلک درست و حسابی کل گروه دام را همزمان حذف کند تا هیچ ردی از خودش به جای نگذارد. این چیزی بود که مخاطبان فیلم انتظارش را می‌کشیدند و نگرانش بودند، اما درعوض مستر نوبادی سر قول و قراری که با دام گذاشته بود ماند. او به دام کمک کرد دکارد شاو (با بازی جیسون استاتهام) را پیدا و شکار کند.

از طرفی طرفداران «سریع و خشن» با خیانت نکردن مستر نوبادی نفس راحتی کشیدند و خیال‌شان از بابت او راحت شد، از طرف دیگر، این حقیقت که کرت راسل آدم حیله‌گر و خائنی نبود و به شرور اصلی فیلم تبدیل نشد، باعث شد حسرت بخورند. اگر کرت راسل شرور اصلی فیلم می‌بود، می‌توانست هنر و مهارتش در بازیگری را با قدرت بیشتری نشان بدهد و شخصیت مستر نوبادی را پویاتر و مخوف‌تر به تصویر بکشد.

۲. کارآگاه مارک کینکید  جیغ ۳ (Scream 3)

کارآگاه مارک کینکید

وقتی درباره فیلمی از فرنچایز «جیغ» حرف می‌زنیم یعنی قطع به یقین حداقل یک یا دو نفر از شخصیت‌ها کسی که ادعا می‌کنند نیستند و یا خودشان قاتلند، یا با قاتل هم‌دستند. اما «جیغ ۳» مخاطب را فریب می‌دهد. کاری که سازندگان «جیغ ۳» با کارآگاه مارک کینکید (با بازی پاتریک دمپسی) انجام می‌دهد، مثل این می‌ماند که با یک تابلوی نئونی خیلی واضح بگویید فلانی قاتل است. از همان ابتدای فیلم همه‌چیز این کارآگاه مشکوک بود و باعث می‌شد مخاطب احساس کند او قاتل است. اصلاً همین‌ که کینکید کارآگاه پلیس است به خودی خود مشکوکش می‌کند. در فرنچایز «جیغ» پلیس‌ها به خاطر مزیت‌ها و برتری‌هایی که دارند، به خصوص دسترسی آسان به منابع مختلف و توانایی‌شان در گم و گور کردن سرنخ‌ها و مدرک‌ها، اولین مظنون به شمار می‌آیند.

اما حتی اگر با پلیس بودن کینکید مشکلی نداشته باشید، از رفتارهای عجیب و غریبش نمی‌توانید چشم‌پوشی کنید. نگاه و رفتار کینکید با سیدنی حالت اغواگرانه‌ای دارد، اغلب تعاملاتی که با سیدنی دارد خیلی زیرپوستی مخاطب را آزار می‌دهد و مهم‌تر از همه، او به طرز مشکوکی همیشه درست سر بزنگاه سر می‌رسد. با وجود اینکه فیلم‌نامه اهرن کروگر گمراه‌کننده است، اما نقش کارآگاه کینکید و دمپسی که نقشش را بازی می‌کند را نباید نادیده گرفت. نقش‌آفرینی دمپسی باعث می‌شود ما از کینکید حس بدی دریافت کنیم، اما نه آن‌قدر بد که جای هیچ شک و شبهه‌ای باقی نماند و با قطعیت بگوییم کینکید قاتل است. کارآگاه مارک کینکید یکی از بهترین مظنون‌های کاذب فرنچایز «جیغ» است.

درنهایت کاشف به عمل می‌آید که کارآگاه کینکید بی‌گناه است و همه رفتارهای عجیب و غریبش به خاطر علاقه‌ای بوده که به سیدنی داشته. قاتل اصلی برادر ناتنی سیدنی، رومن (با بازی اسکات فولی) بود، کسی که به لطف کینکید، کمتر کسی به او توجه نشان داد و همه از قاتل بودنش شوکه شدند. بعدها می‌فهمیم که کینکید با سیدنی ازدواج می‌کند و حتی با هم صاحب چند بچه می‌شوند، هرچند که در فیلم‌های بعدی فرنچایز «جیغ» دیگر کارآگاه کینکید را ندیدیم.

۳. مرلین  کینگزمن: سرویس مخفی (Kingsman: The Secret Service)

مرلین

در سال ۲۰۱۵ اگر می‌گفتید مارک استرانگ در یک فیلم جاسوسی اکشن حضور دارد، همه فکر می‌کردند قرار است نقش شخصیت شرور فیلم را بازی کند. برای همین وقتی استرانگ در «کینگزمن: سرویس مخفی» حضور پیدا کرد، عده زیادی از تماشاگران چهار چشمی مراقب کارهایش بودند. او با اینکه خودش هم در سازمان کینگزمن کار می‌کرد، شخصیت مشکوکی بود. استرانگ نقش افسری به نام مرلین را بازی می‌کند که مسئول پشتیبانی فنی کینگزمن است. احتمالاً می‌دانید که «کینگزمن: سرویس مخفی» از مجموعه کمیک‌هایی با همین نام اقتباس شده، اما شخصیت مرلین در کمیک‌ها حضور ندارد و مختص فیلم است. شخصیتی که در کمیک‌ها افسر پشتیبانی فنی است، روپرت گریوز نام دارد و بعدها مشخص می‌شود که یک نفوذی بوده و از ابتدا برای شخصیت شرور داستان کار می‌کرده. بنابراین شک و تردیدها نسبت به مرلین فقط به خاطر استرانگ و سابقه بدش نبوده و عقبه‌ی داستانی هم داشته.

اطلاع داشتن از سابقه مارک استرانگ در بازی کردن نقش شخصیت‌های شرور و خیانتی که در کمیک‌های کینگزمن اتفاق افتاده بود، کافی بود تا هر مخاطبی متقاعد شود مرلین شخصیت شرور اصلی فیلم است و این حقیقت در انتهای «کینگزمن: سرویس مخفی» آشکار خواهد شد. اینجاست که می‌فهمیم سازندگان «کینگزمن» با انتخاب استرانگ برای نقش مرلین شیطنت کرده‌اند و قصد داشته‌اند مخاطبان فیلم را گمراه کنند. مرلین نه تنها شرور و خائن نیست، بلکه تا پای جان به کینگزمن وفادار است، وفاداری‌ای که هرگز متزلزل نمی‌شود. همین هم باعث شد مرلین به یکی از محبوب‌ترین شخصیت‌های فرنچایز «کینگزمن» تبدیل شود.

خائن واقعی «کینگزمن: سرویس مخفی» کسی نیست جز چستر کینگ یا همان آرتور (با بازی مایکل کین)، رهبر حیله‌گر کینگزمن که به سازمان خودش خیانت کرد. دست آخر مرلین در دنباله «کینزگمن: سرویس مخفی» طی یک فداکاری بزرگ، قهرمانانه جانش را فدا می‌کند و می‌میرد. یکی از معدود دفعاتی که از مرگ مارک استرانگ ناراحت شدیم.

۴. کاپیتان مارکوس ریچ  نقشه پرواز (Flight plan)

کاپیتان مارکوس ریچ

شاید امروزه به لطف بازی در نقش ند استارک در سریال «بازی تاج و تخت» (Game of Thrones)  تصویری که از شان بین در اذهان عمومی باقی مانده، یک مرد شریف، عادل و جوانمرد باشد، اما در گذشته این‌طور نبود. شان بین بارها و بارها در نقش شخصیت‌های دغل‌باز و خائن ظاهر شده و بخش اعظمی از حرفه‌اش را با چنین نقش‌هایی گذارنده. بنابراین چرا در «نقشه پرواز» که سال ۲۰۰۶ منتشر شد و یک تریلر هیچکاکی به حساب می‌آید، نقش متفاوتی داشته باشد؟ شان بین در «نقشه پرواز» نقش مارکوس ریچ را بازی می‌کند، کایپتان پروازی که شخصیت اصلی فیلم، یعنی کایل پرت (با بازی جودی فاستر) ادعا می‌کند دخترش در آن ربوده شده است.

وقایع «نقشه پرواز» طوری پیش می‌رود که مخاطب فکر می‌کند کاپیتان ریچ دارد کایل را سر می‌دواند، چون یا خودش همدست آدم‌ربایان است، یا حتی کل نقشه آدم‌ربایی از اول نقشه خودش بوده و رهبرشان است. اما در انتهای فیلم مشخص می‌شود شرور اصلی پلیس پرواز است، شخصی به نام جین کارسون (با بازی پیتر سارسگارد) که قصد دارد هواپیما را برباید و برای کایل پاپوش درست کند. کاپیتان ریچ نه شرور است نه همدست آدم‌ربایان، ریچ صرفاً فردی منطق‌گرا و شکاک بود که نمی‌توانست حرف‌های کایل را باور کند و با توجه به مشاهداتش، فکر می‌کرد کایل دچار اختلال روانی شده و یک شخص متوهم است، نه کسی که قربانی پاپوش درست کردن عده‌ای دیگر شده.

کاپیتان ریچ در انتهای «نقشه پرواز» از کایل صادقانه عذرخواهی می‌کند. برخلاف اغلب نقش‌هایی که شان بین بازی کرده، کاپیتان ریچ تا انتهای فیلم زنده می‌ماند تا روز دیگری را به خلبانی و پرواز بگذراند. بعدها سازندگان فیلم «نقشه پرواز» اعتراف کردند که عمداً شان بین را برای نقش کاپیتان مارکوس ریچ انتخاب کرده‌اند تا تماشاگران به خاطر سابقه او با شخصیت‌های شرور و حیله‌گر، به اشتباه فکر کنند کاپیتان ریچ هم یکی از آدم‌ربایان است. این کار سازندگان «نقشه پرواز» هوشمندی‌شان را می‌رساند، چون نقشه‌شان برای فریب دادن مخاطبان با موفقیت جواب داد.

۵. مردیث ویکرز  پرومتئوس (Prometheus)

مردیث ویکرز

احتمالاً از دیدن نام مردیث ویکرز در فهرست ۱۰ شخصیت که همه فکر می‌کردند شرور اصلی فیلم هستند تعجب کرده باشید. چون مردیث ویکرز (با بازی شارلیز ترون) ابداً شخصیتی خوشایند یا حتی خنثی نیست. اما درنهایت مردیث شرور اصلی فیلم «پرومتئوس» نیست. مخاطب بلافاصله از مردیث ویکرز متنفر می‌شود. شارلیز ترون به خوبی شخصیت مردیث را به تصویر می‌کشد؛ یک آدم سرد و عوضی که در هر شرایطی به مقررات خشک شرکت پایبند است. همین هم باعث می‌شود کسی که در حال تماشای «پرومتئوس» است، فکر کند مردیث برای جلب رضایت شرکت و طمعی که دارد، حاضر است خدمه‌اش را قربانی کند. از حق نگذریم با توجه به چیزی که از مردیث می‌بینیم و شخصیت بی‌وجدانی که از خود نشان می‌دهد، چنین کاری از او بعید نبود.

اما حقیقت چیز دیگری است. با وجود همه خصلت‌های بدی که مردیث دارد، او کسی نیست جز کسی که با سخت‌گیری مأموریت را هدایت می‌کند، او شایسته مقام و منصبش است و اگر انصاف داشته باشیم، در طول فیلم تصمیمات منطقی‌ای می‌گیرد. برای مثال، وقتی هالووی (با بازی لوگان مارشال – گرین) مریض می‌شود، مردیث اجازه نمی‌دهد او دوباره به پرومتئوس برگردد. البته که مردیث دور از چشم بقیه، در حال جلو بردن برنامه‌های خودش است. او پدرش، پیتر ویلند (با بازی گای پیرس) را مخفیانه به پرومتئوس می‌آورد. اما درنهایت مردیث با تصمیم‌های عاقلانه‌ای که می‌گیرد، بارها تلاش می‌کند جان خدمه و همچنین خودش را از مرگ حتمی نجات دهد.

مردیث ویکرز شخصیت منفوری است، هیچکس او را دوست ندارد، همه این‌ها درست، اما به هیچ وجه شرور نیست، چه برسد به اینکه شرور اصلی فیلم «پرومتئوس» باشد.

۶. وینستون دیور  شگفت‌انگیزان ۲ (Incredibles 2)

وینستون دیور

دیزنی عاشق این است که ما را با شرور بودن شخصیت‌ها غافلگیر کند. برای همین هم حدس طبیعی و منطقی مخاطب درباره شرور «شگفت‌انگیزان ۲» این بود که او میان یکی از شخصیت‌های به ظاهر خیرخواه فیلم پنهان شده است؛ یا به عبارت دیگر، گرگی است در لباس میش. راستش را بخواهید در «شگفت‌انگیزان ۲» چه کسی بهتر از ویسنتون دیور (با صداپیشگی باب اودنکرک) مناسب چنین نقشی است؟ غول فناوری و ثروتمند نیست که هست، طرفدار دوآتشه ابرقهرمانان نیست که هست. با همین دو صفت ساده می‌شود چندین و چند شرور مخفی که در آثار مختلف بوده‌اند را نام برد، پس چرا وینستون دیور نه؟ رفتار بیش از حد مهربان دیور باعث می‌شد سطحی‌نگر به نظر برسد، و گذشته از همه این‌ها، چند بار تا به حال هالیوود شخصیت فوق‌العاده ثروتمندی را نشان‌مان داده که آدم شرور و وحشتناکی از آب درنیامده؟

خیلی راحت می‌شد تصور کرد که دیور هیبت اسکرین‌اسلیور را به خود گرفته صرفاً برای اینکه به طور مصنوعی و مهندسی شده، جایگاه اجتماعی شگفت‌انگیزان را نزد مردم بالا ببرد. جدای از همه این‌ها، میان آن همه صداپیشه، اگر به شما باشد، چه کسی را برای صداپیشگی شرور فیلم انتخاب می‌کنید؟ قطعاً باب اودنکرک!

اما درنهایت، طی یک افشاگری تکان‌دهنده می‌فهمیم اسکرین‌اسلیر وینستون دیور نیست، بلکه خواهرش اولین دیور (با صداپیشگی کاترین کینر) است. ویسنتون دیور واقعاً قدردان ابرقهرمانان بود و به خصوص شگفت‌انگیزان را ستایش می‌کرد، نیتی هم جز کمک کردن به شگفت‌انگیزان برای احیای چهره‌شان نزد اذهان عمومی نداشت. وینستون نمی‌دانست خواهر بدخلق و خشمگینش چه نقشه‌های شومی دارد، وگرنه احتمالاً خیلی زودتر جلویش را می‌گرفت، یا حداقل تلاشش را می‌کرد.

فیگور مدل شگفت انگیزان کد THE INCREDIBLES 2ND ED مجموعه 12 عددی

۷. سربازهای زمستان  کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی (Captain America: Civil War)

سربازهای زمستان

اواسط فیلم «کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی» است که باکی (با بازی سباستین استن) می‌گوید شخصیت شرور فیلم، یعنی هلموت زیمو (با بازی دانیل برول) می‌خواهد به پایگاه هایدرا در سیبری برود و باقی شرکت‌کنندگان در پروژه سرباز زمستان را آزاد کند. این‌طور که پیداست این افراد در یک انبار سرمایشی منجمد شده‌ بودند. کاپیتان آمریکا (با بازی کریس ایوانز)، باکی و مرد آهنی (با بازی رابرت داونی جونیور) زیمو را تا پایگاه هایدرا در سیبری تعقیب می‌کنند. آن موقع مخاطب از همه‌جا بی‌خبر فکر می‌کرد زیمو هر ۵ سرباز زمستان را بیدار می‌کند و آن‌ها با ابرقهرمانان فیلم می‌جنگند. اما وقایع «کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی» طور دیگری پیش رفت.

طولی نمی‌کشد که مخاطب می‌فهمد فیلم به طرز هوشمندانه‌ای فریبش داده. وقتی باکی، کاپیتان و مرد آهنی به پایگاه می‌رسند، می‌بینند زیمو به جای آزاد کردن آن ۵ سرباز زمستان، به ضرب گلوله آن‌ها را کشته است. کاشف به عمل می‌آید که زیمو از همان اول قصد نداشته سربازهای زمستان را بیدار کند. هدف او چیزی نبوده جز کشاندن کاپیتان آمریکا و مرد آهنی به جایی که می‌خواسته، جایی دور از چشم دیگران، تا بتواند نقشه‌اش را عملی کند: آن‌ها را به جان یکدیگر بیندازد.

تا به این لحظه زیمو همچنان یکی از باهوش‌ترین شخصیت‌های شرور دنیای سینمایی مارول است. او کاری کرد تا نبرد نهایی فیلم «کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی» به جای اینکه میان قهرمانان و شرورها باشد، میان خودشان باشد؛ دو قهرمان، دو رفیق و هم‌رزم، علیه هم بشوند و تا سر حد مرگ با هم بجنگند. کدام یک از شخیصت‌های شرور مارول تا به حال موفق شده چنین کاری کند؟ زیمو با هوشمندی‌اش همه ما را غافلگیر کرد، به خصوص در رابطه با سربازهای زمستان.

مجله THE AVENGERS ORIGINS 1 جولای 2015

۸. میم (M فیلم‌های اسکای فال (Skyfall) و اسپکتر (Spectre)

میم

اولین بار در فیلم «اسکای فال» است که ما با گرت مالوری (با بازی رالف فاینز) آشنا می‌شویم. مالوری رئیس کمیته اطلاعات مشترک است که به سرعت توجه ۰۰۷ (با بازی دنیل کریگ) را جلب می‌کند. با توجه به تمایل آشکار رالف فاینز برای بازی کردن نقش شخصیت‌های شرور و منفور، اگر مشخص می‌شد که مالوری یک بوروکرات فاسد است و در اصل برای رائول سیلوا (با بازی خاویر باردم) که یک تروریست سایبری است کار می‌کند، کسی تعجب نمی‌کرد.

با این حال مالوری آن شروری که ما فکر می‌کردیم نیست. آن‌قدر که حتی پس از مرگ میم (با بازی جودی دنچ)، عنوان میم را به ارث می‌برد و از آن موقع به بعد، میم خطاب می‌شود. اینجا یک امای بزرگ داریم که به مذاق کسانی که مطمئن بودند مالوری خائن است، خوش می‌آید. چرا که آن‌ها کمابیش حدس درستی زده بودند. طبق چیزی که فاینز در سال ۲۰۲۱ فاش کرد، کارگردان سم مندز قرار بود در دنباله فیلم «اسکای فال»، یعنی فیلم «اسپکتر»، در نظر داشته که میم را در این فیلم به یک شخصیت شرور تبدیل کند، اما بعداً نظرش تغییر کرده.

فاینز تقریباً به شوخی گفته بود که می‌توانست نقش بلوفلد را هم بازی کند. اگرچه به احتمال زیاد، فاینز اگر نقش میم را بازی نمی‌کرد، نقشی مشابه مکس دنبیگ یا همان سی (C) (با بازی اندرو اسکات) بازی می‌کرد و درنهایت مشخص می‌شد که یکی از اعضای مخفی اسپکتر است. در هر حال این فاینز بود که جلوی مندز ایستاد و او را مجاب کرد نظرش را درباره شرور کردن میم عوض کند. او می‌گفت تبدیل کردن میم به شخصیتی شرور، نتیجه خوبی نمی‌دهد و قطعاً باعث خشم هواداران فیلم می‌شود. خوشبختانه فاینز در متقاعد کردن مندز موفق عمل کرد و این اتفاق نیفتاد.

۹. دنی ویتر  گزارش اقلیت (Minority Report)

دنی ویتر

درست مثل شخصیت میم در «اسکای فال» و «اسپکتر»، دنی ویتر (با بازی کالین فارل) هم به راحتی می‌توانست شرور اصلی فیلم «گزارش اقلیت» باشد. راستش را بخواهید شخصیت‌های سرسخت و مقتدر که مقام‌های ارشدی دارند، همیشه (حداقل در نگاه اول) غیر قابل اعتماد به نظر می‌رسند، غیر از این است؟ ویتر مأمور قاطع دادگستری است که کل فیلم «گزارش اقلیت» را به تعقیب جان اندرتون (با بازی تام کروز) می‌گذارند. جان اندرتون فرمانده بخش پیش از جرم است (بخشی که قبل از وقوع جنایت، مجرم را بازداشت می‌کند) و ویتر به این باور رسیده که خود اندرتون در شرف ارتکاب قتل است، به همین دلیل می‌خواهد بازداشتش کند.

تا اواسط فیلم «گزارش اقلیت» به نظر می‌رسد ویتر واقعاً شروری است که مقابل قهرمان داستان، یعنی جان اندرتون قرار گرفته است. هیچ نشانه‌ای هم از اینکه شرور دیگری ممکن است وجود داشته باشد، نیست. اما در اواخر «گزارش اقلیت» یک حقیقت تکان‌دهنده افشا می‌شود: رئیس کل بخش پیش از جرم، لامار برگس (با بازی مکس ون سیدو) برای حفظ یکپارچگی بخش پیش از جرم، به سیم آخر زده و حاضر است برای این کار، هم آدم بکشد، هم برای کسی مثل جان اندرتون پاپوش درست کند.

وقتی دنی ویتر بو می‌برد ماجرا از چه قرار است، برگس او را به قتل می‌رساند. صحنه به قتل رسیدن ویتر واقعاً تکان‌دهنده است، چرا که در لحظه می‌فهمیم شخصیت شرور «گزارش اقلیت» هرگز ویتر نبوده، بلکه برگس بوده. یک افشاگری درخشان و هوشمندانه از آنتاگونیست واقعی فیلم و یکی از بهترین صحنه‌های «گزارش اقلیت».

۱۰. تاداشی هامادا  ۶ ابرقهرمان (Big Hero 6)

تاداشی هامادا

شخصیت شرور فیلم «۶ ابرقهرمان» با لقب یوکای، یک نقاب‌دار کابوکی است. دو تا از کسانی که احتمالش زیاد بود زیر آن نقاب باشند، یکی آلیستر کری (با صداپیشگی آلن تودیک) بود که در زمینه تکنولوژی و فناوری افراط‌گرا به حساب می‌آمد، و دیگری برادر بزرگ‌تر هیرو (با صداپیشگی رایان پاتر)، به نام تاداشی (با صداپیشگی دانیل هنی) بود. از آنجایی که کری بیش از حد توی چشم است و اولین انتخاب هرکسی به عنوان شخصیت شرور است، بنابراین فکرها به سمت تاداشی می‌رود. اوایل فیلم می‌بینیم که تاداشی در یک آتش‌سوزی می‌میرد، اما مرگ او هیچ‌وقت تمام و کمال تأیید نمی‌شود و این ظن وجود دارد که تاداشی از آتش جان سالم به در برده باشد. اگر با منطق دیزنی پیش برویم، تاداشی از آن شخصیت‌های شرور کلاسیک می‌شد و هیچ بعید نبود زیر نقاب یوکای باشد.

دیزنی عاشق این است که خواهرها و برادرها را با هم دشمن کند، یا حداقل رقابت‌شان را به تصویر بکشد. از آن گذشته، شرورهایی که انعکاسی از قهرمان‌ها هستند هم محبوب دل دیزنی‌اند. بنابراین احتمال بالایی وجود داشت که تاداشی زنده باشد و در هیبت یوکای، زیر نقاب، به طور مخفیانه به زندگی‌اش ادامه بدهد. اما این‌طور نبود و تاداشی واقعاً در آن آتش‌سوزی جانش را از دست داده بود. یوکای هم کسی نبود جز پروفسور رابرت کالاگان (با صداپیشگی جیمز کرامول). نکته اینجاست که مخاطب فکر می‌کرد پروفسور کالاگان هم مثل تاداشی در آتش‌سوزی مرده، اما کسی که نجات پیدا کرده بود، جای تاداشی، پروفسور بود.

مورد «۶ ابرقهرمان» مورد نادری است. چرا که حدس‌ و گمان‌های مخاطبان فیلم درباره کسی که زیر نقاب یوکای است، ده‌ها بار هیجان‌انگیزتر و جذاب‌تر از نسخه واقعی آن بود. تاداشی به عنوان شخصیت شرور فیلم داستان جالب‌تری را به ارمغان می‌آورد و باعث می‌شد هیرو بیشتر به چالش کشیده شود.

۱۱. سریوس اسنیپ  هری پاتر (Harry Potter)

سوروس اسنیپ

سوروس اسنیپ یکی از پیچیده‌ترین، جذاب‌ترین و مرموزترین شخصیت مجموعه فیلم‌های «هری پاتر» است. در طول فیلم‌های «هری پاتر» هم مخاطب و هم هری پاتر و دوستانش فکر می‌کردند اسنیپ برای ولدمورت کار می‌کند و شخصیت شروری است. اما اسنیپ در حقیقت طرف آدم‌های خوب داستان بود و تمام مدت داشت تمام تلاشش را می‌کرد از هری پاتر دربرابر ولدمورت حفاظت کند. البته نمی‌توان به شخصیت‌های داستان یا مخاطب خرده گرفت، اسنیپ در طول «هری پاتر» بارها با رفتارهای مبهمش ثابت کرده بود شخصی کینه‌توز، بی‌رحم و سرد است که به کمتر چیزی اهمیت می‌دهد. بنابراین طبیعی بود که پیش از افشا شدن حقیقت، فکر کنیم سوروس اسنیپ جادوگر شروری است.

اولین نشانه‌‌هایی که به شرور بودن پروفسور اسنیپ اشاره داشتند، شخصیت او به عنوان یک معلم بود. طبیعی است که برخی معلم‌ها سخت‌گیر باشند، اما اسنیپ پا را فراتر گذاشته بود. او به خصوص با هری پاتر و دوستانش بدرفتاری می‌کرد و تا جایی که می‌توانست دوران تحصیل در هاگوارتز را برای دانش‌آموزان گریفیندور به جهنم تبدیل می‌کرد. اما بعداً وقتی ما با چشمان خودمان می‌بینیم که اسنیپ پروفسور دامبلدور را به قتل می‌رساند و وفاداری‌اش به ولدمورت را به وضوح نشان می‌دهد. همانجاست که اسنیپ به ولدمورت می‌گوید محفل ققنوس قصد دارد هری پاتر را از خانه دورسلی‌ها به یک مکان امن منتقل کند. همین باعث می‌شود ولدمورت و مرگ‌خوارانش به محفل حمله کنند.

کشتن دامبلدور و جاسوسی کردن برای ولدمورت جای شکی برای ما باقی نگذاشته بود که اسنیپ شرور است. راستش را بخواهید در طول فیلم‌های «هری پاتر» آن‌قدر از اسنیپ متنفر شده بودیم که بدمان نمی‌آمد او واقعاً یک مرگ‌خوار حقیقی باشد. اما حقیقت چیز دیگری بود. در ادامه می‌فهمیم که دامبلدور به دلایلی خودش از اسنیپ خواسته بود او را بکشد و همه‌چیز طبق نقشه‌ی خود دامبلدور پیش می‌رفته است. اسنیپ زندگی‌اش را تمام و کمال وقف محافظت از هری پاتر و مقابله با تهدید ولدمورت کرده بود، آن‌قدر که حتی حاضر بود هیچکس نفهمد چه فداکاری‌های بزرگی در این راه انجام داده. اگر به خاطر فداکاری‌های اسنیپ و نقش‌بازی کردن خوبش نبود، شاید هری پاتر و دوستانش موفق نمی‌شدند ولدمورت را شکست بدهند و دنیای جادوگری را از دستش نجات بدهند.

کتاب Harry Potter And The Goblet Of Fire اثر J.K. Rowling انتشارات الوندپویان

منبع: WhatCulture