به نقل از دیجیکالا:
گروه دو نفره یا دوگانه همیشه جایگاه ویژهای را در سریالهای فانتزی به خود اختصاص میدهند. آنها با سفرها و ماجراجوییهای فراموشنشدنی خود مخاطبان را مجذوب میکنند، با پستیها و بلندیهای رابطهشان ما را میخندانند یا به گریه میاندازند و حتی غافلگیرمان میکنند. ممکن است آنها دو برادر باشند، یا دو رفیق قدیمی، همکار یا حتی معشوق. به هر حال تجربه ثابت کرده حتی اگر دنیاهای جادویی و هیجانهای معمول سریالهای فانتزی نتوانند مخاطب را به وجد بیاورند، آنها به خاطر گروه دو نفره محبوب خود حاضرند دهها فصل از سریالها را پشت سر هم تماشا کنند. به همین علت محوریت برخی سریالها در ژانر فانتزی همین گروه دو نفره است و داستان سریال به واسطه آنها هدایت میشود؛ از سریال «طالع نیک» (Good Omens) در شبکه آمازون پرایم گرفته تا سریال محبوب دلها، «سوپرنچرال» (Supernatural) که بهترین نمونههای گروه دو نفره در سریالها را به نمایش گذاشتهاند.
اما چه چیزی باعث میشود این گروه دو نفره تا این اندازه برای سریالها خصوصاً ژانر فانتزی مؤثر واقع شوند؟ برای پاسخ به این سؤال باید به تأثیری که گروه دو نفره در داستان سریالها میگذارند اشاره کرد. در ابتدا کنار هم قرار گرفتن آنها باعث میشود تعادل کاملی از نقاط قوت و ضعف هر دو به وجود بیاید. این تعادل اجازه نمیدهد یک شخصیت بیش از اندازه ضعیف یا قدرتمند جلوه کند و شخصیتهای اصلی (دوگانه) را مدام با چالشهای احساسی و اخلاقی روبهرو میکند. همین امر باعث رشد شخصیتی مداوم آنها در داستان خواهد شد، و هیچچیز بهتر از پویایی شخصیتهای یک سریال نیست. از سوی دیگر، فارغ از اینکه سریال چه عناصر جادویی و ناشناختهای دارد، وجود گروه دو نفره باعث میشوند مخاطب به راحتی بتواند با سریالها ارتباط برقرار کند و همراه با این دوگانهها با چالشهای خارقالعاده و پیچیدگیهای داستان روبهرو شود.
در فهرست پیش رو ۱۰ تا از بهترین دوگانههای سریالهای تلویزیونی فانتزی را به شما معرفی خواهیم کرد.
۱. آزیرافل و کراولی – سریال «طالع نیک» (Good Omens)
در دنیای غریب و پیشبینیناپذیر سریال «طالع نیک» یک اتحاد بیسابقه شکل میگیرد. آزیرافل (با بازی مایکل شین) فرشتهای است که طی قرنها شیفته بشریت شده و کراولی (با بازی دیوید تننت) یک شیطان خوشپوش، خوشگذران و تجملگراست. آنها از سوی بهشت و جهنم مأموریت پیدا میکنند تا در جهت آمادهسازی برای آخرالزمان قریب الوقوع به بشریت نظارت کنند.
اما با جلوتر رفتن داستان، آزیرافل و کراولی برخلاف نیروهای بهشت و جهنم که همیشه با هم در کشمکش و نزاع قرار دارند، به هم نزدیک میشوند و پیوند عمیقی میان آنها شکل میگیرد. رفاقت آزیرافل و کراولی فراتر از وظایف آسمانی آنها میرود و باعث میشود وفاداری خود را به بهشت و جهنم زیر سؤال ببرند و به تدریج به جای دستورهای صادر شده، خودشان دست به انتخاب بزنند و کاری که از دیدشان درستتر است را انجام بدهند.
سریال «طالع نیک» به طرز هنرمندانهای پیچیدگیهای خیر و شر را بررسی میکند و همزمان یک داستان دلنشین از رستگار شدن و دوستی روایت میکند. شیمی ملموس دوگانه آزیرافل و کراولی، و رفاقت دوستداشتنی و گاه بامزه این زوج فرشته و شیطان بینندگان و طرفداران سریالهای فانتزی را مجذوب خود میکند و طولی نمیکشد که از آنها طرفداران دوآتشهای میسازد که مدام انتظار فصل بعدی سریال را میکشند.
۲. سم و دین وینچستر – سریال «سوپرنچرال» (Supernatural)
بدون شک دوگانه برادران وینچستر، یعنی سم وینچستر (با بازی جرد پدلکی) و دین وینچستر (با بازی جنسن اکلس) قلب تپنده سریال «سوپرنچرال» را تشکیل میدهند. در ابتدا سم را وقتی میبینیم که برای خودش زندگی معمولی و خوبی دست و پا کرده و مشغول خواندن رشته حقوق در دانشگاه بود. اما بعد از آنکه دین به خانهاش میآید تا به او بگوید پدرشان گم شده، همهچیز تغییر میکند. سم و دین در کنار یکدیگر هیولاها را شکار میکنند، با فرشتهها، شیاطین، خدایان و انواع و اقسام جادوگرها دست و پنجه نرم میکنند و در همین حین از رازهای قدیمی خانواده خود پرده برمیدارند.
بدیهی است که وقتی دو نفر در کنار یکدیگر چنین تجربههایی را پشت سر میگذارند، پیوند عمیقی میانشان شکل خواهد گرفت. اما پیوند میان برادران وینچستر ناگسستنی و منحصر به فرد است، پیوندی مدام ملموستر و عمیقتر میشود و باعث شکلگیری پیوند مشابهی میان مخاطبان و سریال میشود.
چیزی که سم و دین وینچستر را به یکی از برجستهترین، محبوبترین و بهترین دوگانههای سریالهای تلویزیونی تبدیل میکند، ارتباط عمیق و منحصر به فردشان است. وفاداری تزلزلناپذیر و فداکاریهای متعدد آنها برای نجات یکدیگر هسته عاطفی سریال را تشکیل میدهد. سم مغز متفکر دوگانه و یک شخصیت همدل است، از سوی دیگر دین عملگراست و برای انجام دادن کاری که ضرورت دارد، لحظهای تأمل نمیکند. به همین خاطر است که تعادل کامل برادران وینچستر باعث میشود عشق برادرانه آنها ناگسستنی باشد و رابطهشان مدام تقویت شود. مختصر و مفید، آنها بدون همدیگر نه دوام میآورند، نه دوست دارند که دوام بیاورند.
حلقه برانت طرح دین وینچستر سوپرنچرال
۳. بافی سامرز و ویلو روزنبرگ – سریال «بافی قاتل خونآشامها» (Buffy the Vampire Slayer)
به عقیده بسیاری از بینندگان بافی سامرز (با بازی سارا میشل گلار) در سریال «بافی قاتل خونآشامها» یکی از بهترین شکارچیان خونآشام در تاریخ تلویزیون است. با این حال او بدون دوست صمیمی خود، جادوگر وفادار و زیرکی به نام ویلو روزنبرگ (با بازی آلیسون هانیگان) نمیتوانست به این افتخار دست پیدا کند. این دوگانه قدرت دوستیها را در مبارزه با نیروهای تاریکی و موجودات فراطبیعی و همچنین چالشهای زندگی شخصی به تصویر میکشد.
دوستی بیپرده و اصیل بافی و ویلو آنها را به عنوان یکی از بهترین گروههای دونفرهی سریالهای فانتزی متمایز کرده. ارتباط عاطفی آنها بهشان کمک میکند تا هم به دشمنان فراطبیعی خود و هم به تاریکترین لحظات زندگی خصوصیشان غلبه کنند. علاوه بر این، سریال «بافی قاتل خونآشامها» با به تصویر کشیدن شخصیتهای زن قدرتمند به درستی کلیشهها را به چالش میکشد.
۴. آرتور پندراگون و مرلین – سریال «مرلین» (Merlin)
سریال فانتزی «مرلین» روایتگر دوستی افسانهای جادوگر جوانی به نام مرلین (با بازی کالین مورگان) و شاهزاده آرتور پندراگون (با بازی بردلی جیمز) است. در طول سریال آرتور و مرلین بارها با خطرهای ماوراءالطبیعی روبهرو میشوند، همین امر باعث میشود مرلین به تدریج به معتمدترین مشاور آرتور تبدیل شود و از جادوی خود به طور پنهانی برای محافظت از قلمرو پادشاهی و فرمانروای مقتدر آن استفاده کند.
نکتهای که درباره این دوگانه وجود دارد، تفاوتهای بیشمار مرلین و آرتور است. مرلین هیچ اسم و رسمی ندارد و در خانوادهای فرودست بزرگ شده، در حالی که آرتور یک شاهزاده است که از کودکی در کانون توجهها قرار داشته و میدانسته در آینده پادشاه سرزمین خواهد شد. با این وجود آرتور و مرلین پس از چند برخورد نه چندان دوستانهی اول، به تدریج به هم نزدیک میشوند. همکاری آرتور و مرلین به دلیل ارتباط عمیق و رو به رشدی که با هم دارند در میان بهترینهای سریالهای تلویزیونی فانتزی قرار میگیرد.
جادوی مرلین در کنار استعداد ذاتی آرتور در مقام یک رهبر، از آنها یک گروه قدرتمند میسازد. حتی از نظر شخصیتی نیز مکمل بودن آنها به زیبایی در سریال «مرلین» به تصویر کشیده شده. سریال با نمایش دادن فداکاریهای آن دو برای یکدیگر بر قدرت و اهمیت دوستی آنها تأکید میکند و باعث میشود سریال «مرلین» با داستان سرنوشت دو برادر قسمخورده بینندگان خود را تحت تأثیر قرار دهد.
۵. ایکاباد کرین و ابی میلز – سریال «اسلیپی هالو» (Sleepy Hollow)
گروه دو نفره ایکاباد کرین (با بازی تام میسون) و ابی میلز (با بازی نیکول بهاری) روح سریال «اسلیپی هالو» است. ایکاباد در زمان جنگ انقلابی ایالات متحده آمریکا سرباز بوده، اما حالا در زمان آواره شده. او با ابی میلز که یک ستوان پلیس مصمم و با پشتکار است همراه میشود تا با هم سر از معمای سفر ایکاباد به آینده دربیاورند. همکاری یک مرد از زمان گذشته با یک زن ثابتقدم از زمان حال، باعث میشود تاریخ و مدرنیته با هم ترکیب و سریال «اسلیپی هالو» به یک تجربه منحصر به فرد تبدیل شود.
به تدریج دانش تاریخی ایکاباد با مهارتهای کارآگاهی و مدرن ابی به هماهنگی کامل میرسد و در کنار ترکیب گیرای اسطورهشناسی و تاریخ که در سریال نمود پیدا کرده، دوگانه بینظیر آنها به جذابترین و فراموشنشدنیترین گروه دو نفره سریالها در ژانر فانتزی تبدیل میشود.
۶. کلوئی دکر و لوسیفر مورنینگاستار – سریال «لوسیفر» (Lucifer)
اگر به شما میگفتند خود شخص شیطان حوصلهاش سر رفته و برای تعطیلات به لس آنجلس رفته، تصور میکردید چه اتفاقی در ادامه داستان بیفتد؟ به احتمال زیاد تصور شما شامل هرج و مرج و آشوب حداقل در سطح شهر میشود، شاید هم مبارزههای الهی میان لوسیفر و فرشتههایی همچون میکائیل (مایکل). با وجود اینکه سریال «لوسیفر» شامل چنین صحنههایی هم میشود، اما محوریت داستان با مشارکت شخص شخیص شیطان (با بازی تام الیس) در پروندههای پلیسی است. او پس از آشنایی با کارآگاه پلیس لس آنجلس، کلوئی دکر (با بازی لورن ژرمن) تصمیم میگیرد به او در حل پروندههای پلیسی کمک کند. در طول سریال کلوئی بدون آنکه خبر داشته باشد، با کمک تواناییهای فرابشری لوسیفر پروندههای زیادی را حل میکند و حقیقت را از دل بیشمار دروغ و دسیسه آشکار میکند.
رابطه لوسیفر و کلوئی (که لوسیفر همیشه کارآگاه خطابش میکند) ترکیبی از شوخطبعی، شیطنت و ارتباط عاطفی عمیق است. احساسات شدید عدالتجویانه کلوئی رفتار بیخیال و شیطنتآمیز لوسیفر را تکمیل میکند و منجر به پیوند عمیقی میشود که در طول سریال بین آنها شکل میگیرد. هم کلوئی و هم لوسیفر بارها با مسائل هویتی و احساسی پیچیده در زندگی شخصی خود روبهرو میشوند و از طریق همکاری در حل پروندهها یاد میگیرند چطور با چنین چالشهایی روبهرو شوند. دوگانه آنها به خصوص در فصلهای ابتدایی سریال یکی از بهیادماندنیترین دوگانههاست.
ماگ طرح لوسیفر مدل mgp03016
۷. سابرینا اسپلمن و سیلم سیبرهیگن – سریال «سابرینا ساحره نوجوان» (Sabrina the Teenage Witch)
سریال «سابرینا ساحره نوجوان» یک سریال کمدی – فانتزی است و همانطور که از نام آن پیداست به زندگی روزمره سابرینا (با بازی ملیسا جوآن هارت) میپردازد. داستان حول تلاش سابرینا برای ایجاد تعادل بین وجه جادویی و وجه عادی زندگیاش میچرخد و برای انجام این کار او به سیلم سیبرهیگن (با صداپیشگی نیک باکای) احتیاج دارد. سیلم گربه سخنگو، حیلهگر و جادویی سابرینا است که او را در چالشهای متفاوت با توصیهها و شیطنتهای گاه به گاه خود همراهی میکند.
اظهارات کنایهآمیز و شیطنتهای سیلم سریال را مملو از طنز لذتبخش کرده. دوگانه سیلم حیلهگر و شوخطبع با سابرینایی که جدیت و دلسوزی دو ویژگی اصلی شخصیتش به حساب میآیند، باعث شده رابطه آنها در عین تفاوتهای شخصیتی مستحکم و پر از محبت و اعتماد باشد. رابطه ساحره نوجوان و گربه خردمندش باعث شد در زمان پخش، سریال «سابرینا ساحره نوجوان» طرفداران دوآتشه زیادی پیدا کند.
۸. دکتر و همراهان او – سریال «دکتر هو» (Doctor Who)
اگر سه کلمه اسرارآمیز، زمان و دکتر را در یک جمله استفاده کنید به احتمال زیاد درباره سریال «دکتر هو» صحبت میکنید. دکتر هو به عنوان یک ارباب زمان با تاردیس خود در زمان و مکان سفر میکند و با کمک همراهانش بارها بشریت را از تباهی نجات میدهد. تاردیسها از بیرون شبیه یک کیوسک تلفن پلیس به نظر میرسد، از همانهایی که در بریتانیا میبینیم، اما وقتی به درون آن قدم میگذاری، میبینی بیشتر به سفینههای فضایی شباهت دارد و فضای بسیار بزرگتری را در خود جای داده.
شاید طرفداران سریال «دکتر هو» درباره ژانر این سریال با موافق نباشند، اما به هر حال تا وقتی درباره بهترین گروه دو نفره سریالهای تلویزیونی صحبت میکنیم، نمیتوان «دکتر هو» را نادیده گرفت. حتی اگر سریال را تماشا نکرده باشید، احتمالاً میدانید که تا به امروز بازیگران متعددی نقش دکتر هو را بازی کردهاند. همانطور که پیشتر اشاره شد، دکتر هو یک ارباب زمان است و مانند باقی اربابان زمان، پس از مرگ دوباره زاده میشود، اما این بار با جسمی کاملاً متفاوت.
هر بار که دکتر از نو زاده میشود، همراهان جدیدی پیدا میکند که در ماجراهای حماسی او در سفرهای زمانی کمک میکنند. از دانا نوبل (با بازی کاترین تیت) غمگین گرفته تا رز تایلر (با بازی بیلی پایپر) فداکار، تمام همراهان دکتر دیدگاهها، مهارتها و فردیت منحصر به فردی دارند و به واسطه همینها سریال را دستخوش تغییرات جزئی میکنند. ناگفته نماند که تأثیر این همراهان روی رشد شخصیتی دکتر و تصمیماتی که در طول سریال میگیرد، بسیار زیاد است.
۹. نیک برکهارت و هنک گریفین – سریال «گریم» (Grimm)
داستان سریال «گریم» درباره یک کارآگاه جنایی به نام نیک برکهارت (با بازی دیوید گیونتولی) است که درمییابد از طریق مادرش گریم بودن را به ارث برده و میبایست نقش خود را در ایجاد تعادل بین دنیای انسانها و موجودات افسانهای ایفا کند. همکار او، هنک گریفین (با بازی راسل هورنسبی) با اینکه در ابتدا از گریم بودن نیک بیاطلاع است، قاطعانه او را در انجام مسئولیتهای فراطبیعی و پروندههای جنایی که با این موضوع مرتبطند همراهی و حمایت میکند.
زندگی جدید نیک به عنوان یک گریم جدید که به تازگی با دنیای اسرارآمیز وسنها و معجونها آشنا شده، با خطرات جانی و چالشهای اخلاقی بسیاری همراه است که قطع به یقین او به تنهایی از پس همه آنها برنخواهد آمد. اینجاست که نقش هنک پررنگ میشود. هنک وفادارانه، تحت هر شرایطی، به حمایت خود از نیک ادامه میدهد و ثابت میکند همکاری آنها تزلزلناپذیر است. آنها صرفاً با اسلحههای کمری خود موفق میشوند موجودات ترسناکی را به زانو دربیاورند که به خودی خود نشان میدهد انسانها در زمان اتحاد از پس هر کاری برمیآیند.
۱۰. شدو مون و آقای چهارشنبه – سریال «خدایان آمریکایی» (American Gods)
شدو مون (با بازی ریکی ویتل) و آقای چهارشنبه (با بازی ایان مکشین) نه برادرند، نه دوستان صمیمی و نه حتی همکار. دست سرنوشت آن دو را به هم میرساند، خیلی زود شدو و چهارشنبه درمییابند میتوانند به یکدیگر کمک کنند و سفر خود برای بازپسگیری قدرت از خدایان جدید را آغاز میکنند. شدو مون به واسطه آقای چهارشنبه وارد جنگ میان خدایان کهن و خدایان جدید میشود. او که هیچ اطلاع قبلیای از این دنیا و قوانینش ندارد، از کارفرمای اسرارآمیز خود، آقای چهارشنبه راهنمایی میگیرد تا بتواند از پس چالشهای پیش رو بربیاید.
رابطه جذاب و چندوجهی بین شدو مون و آقای چهارشنبه چیزی است که دوگانه آنها را به یکی از بهترینهای سریالهای تلویزیونی فانتزی تبدیل میکند. سفر شدو برای خودشناسی به طرز پیچیدهای با نقشهها و دسیسههای آقای چهارشنبه گره خورده. رابطه آنها بیش از هر چیزی رابطه استاد و شاگرد است و بر پایه اعتماد بدون قید و شرط بنا شده. در این راه شدو مدام با سؤالهایی درباره ایمان، سرنوشت و جایگاهی که در این مبارزه کیهانی دارد، ذهن خود را آشفته میکند و تنها کسی که میتواند به سؤالهای او پاسخ بدهد، آقای چهارشنبه است. اما آیا او حقیقت را میگوید؟ همین شک و تردید است که گروه دو نفرهی آنها را حتی دربین سریالهای این فهرست به یک دوگانه منحصر به فرد و عجیب و غریب تبدیل میکند.
منبع: COLLIDER