۱۰ کلیشه‌ تکراری فیلم‌های علمی-تخیلی

۱۰ کلیشه‌ تکراری فیلم‌های علمی-تخیلی

به نقل از دیجیکالا:

ژانر علمی-تخیلی یکی از ژانرهای پرمخاطب و قابل احترام در سینما و ادبیات است و در سال‌های گذشته آثار بسیار خوبی در این ژانر ساخته شده‌اند. از زمانی که پایه‌های سبک علمی-تخیلی تشکیل شده تا به حال کهن الگوها و گره‌های داستانی به وجود آمدند که همواره مورد توجه مخاطبان قرار می‌گیرند. بسیاری از این موارد سرگرم‌کننده یا حداقل ضروری به نظر می‌رسند؛ ماجراهایی مثل سفر به فضا با سرعتی بیش‌تر از نور و زندگی بیگانگان را می‌توان در این دسته قرار دارد و کم‌تر مخاطبی است که به آن‌ها اعتراض داشته باشد.

با این حال بعضی از موضوعات ژانر علمی-تخیلی یا بیش از حد تکرار شدند یا به دلیل دور از ذهن بودنشان برای مخاطبان آزاردهنده هستند و در زمره‌ی کلیشه‌های تکراری و ناخوشایند این ژانر قرار می‌گیرند.

۱۰- تکنولوژی دم‌دستی‌ترین راهکار برای حل مشکلات است

مرد آهنی

استفاده‌ی از تکنولوژی با «پیشتازان فضا» (Star Trek) رابطه‌ی تنگاتنگی دارد اما کم‌کم پایش را به سایر آثار این ژانر هم باز کرد. متاسفانه استفاده‌ی افراطی از تکنولوژی در بسیاری از فیلم‌های چند سال گذشته آن را به کلیشه‌ای تکراری تبدیل کرده که حتی گاهی با منطق نصفه و نیمه‌ی ژانر علمی- تخیلی هم جور درنمی‌آید و معمولا به عنوان راهکاری برای حل سریع مشکلات قهرمان داستان یا ایجاد حجم وسیعی از دردسر در کسری از ثانیه استفاده می‌شوند.

استفاده از تکنولوژی در این حالت نه تنها غیر علمی است بلکه به عنوان راهی تنبلانه در داستان‌پردازی به حساب می‌آید. اگر یک فیلم علمی- تخیلی از واقعیت‌های علمی موجود فاصله داشته باشد برای هیچ مخاطبی اهمیتی ندارد چون این ژانر با تخیلات نویسندگان داستان گره خورده است اما اگر یک شخصیت با استفاده از تکنولوژی در مهمل‌ترین حالت ممکن کار غیر ممکنی را به سرانجام برساند، آن گاه قوانین خود فیلم و ژانر را زیر پا می‌گذارد. در حقیقت طرفداران به این شخصیت‌ها علاقه‌مندند چون باهوش هستند وگرنه هیچ فیلم علمی- تخیلی صرفا برای این که حرف‌های علمی محیرالعقول و دهان‌پرکنی می‌زند مورد توجه قرار نمی‌گیرد.

۹- دشمنی همیشگی هوش مصنوعی و انسان

2001: ادیسه‌ی فضایی

با پیشرفت تکنولوژی در دنیای واقعی، داستان‌های علمی- تخیلی بیش‌تر بر موضوع داغ هوش مصنوعی تمرکز دارند. این موضوع در زندگی واقعی برای بسیاری از کاربران اضطراب زیادی ایجاد کرده و اکثریت قریب به اتفاق آثار سینمایی هم همین وحشت را دستمایه قرار می‌دهند و هوش مصنوعی را در قالب دشمنی بی‌رحم به مخاطبان معرفی می‌کنند. با این حال در چند سال گذشته آش به اندازه‌ای شور شده که تقریبا هیچ هوش مصنوعی قابل‌اعتمادی در فیلم‌های سینمایی مشاهده نمی‌شود؛ بنابراین مخاطب وقتی برای نخستین بار با هر هوش مصنوعی مواجه می‌شود به صورت پیش‌فرض تصور می‌کند با نیرو شیطانی سروکار دارد.

البته به تصویر کشیدن هوش مصنوعی متخاصم هیچ ایرادی ندارد و آثاری مثل «ماتریکس» (The Matrix) و «نابودگر» (The Terminator) از جمله نمونه‌هایی هستند که از این کلیشه به خوبی استفاده کردند و حسابی هم محبوب شدند. با این حال در چند سال گذشت این کلیشه به اندازه‌ای تکرار شده که عملا برای مخاطب قابل پیش‌بینی است و جذابیت داستان را تا حد زیادی تحت شعاع قرار می‌دهد. در عوض فیلم‌هایی مثل «پیشتازان فضا» و «وال-ئی» (WALL-E) نشان می‌دهند زمانی که از هوش مصنوعی در راستای مثبت استفاده شود چه تاثیرات شگفت‌انگیزی بر مخاطب می‌گذارند.

فیگور مدل فانکوپاپ اسمیت ماتریکس

۸- بیش‌تر زنان فضایی به شکل اغراق‌آمیزی در نژاد خودشان زیبا هستند

نگهبانان کهکشان

آثار علمی- تخیلی در نحوه‌ی نمایش بیگانگان محدودیت‌های زیادی دارند؛ زیرا بسیاری از آن‌ها باید توسط بازیگران واقعی به تصویر کشیده شوند. این در حالی است که با پیشرفت تکنولوژی می‌توان با استفاده از انواع و اقسام پروتزها و البته جلوه‌های ویژه‌ی کامپیوتری هر بازیگری را به موجود فضایی غیرعادی تبدیل کرد اما به دلایل نامشخصی تمایل زیادی وجود دارد که زنان فضایی شباهت زیادی به نژاد انسانی داشته باشند و شکل غیر قابل توضیحی زیبا باشند و در نهایت برای این که مشخص شود به نژادهای بیگانه تعلق دارند، طراحان چهره‌پردازی زنگ پوستشان را تغییر می‌دهند یا در بهترین حالت یک شاخ روی سرشان اضافه می‌کنند!

این کلیشه حتی در فیلم‌های علمی- تخیلی مثل «پیشتازان فضا» و «آواتار» (Avatar) هم دیده می‌شود. حتی شخصیت زن بیگانه‌ی سه‌بعدی و توسعه‌یافته‌ای مثل گامورای دنیای سینمایی مارول نسبت به بسیاری از مردان بیگانه‌ی همان فیلم جذاب‌تر و انسانی‌تر به نظر می‌رسد.

۷- با همه‌ی سیارات مثل شهرهای کوچک رفتار می‌شود

جنگ ستارگان

داستان‌های علمی- تخیلی معمولا با مقیاس دست و پنجه نرم می‌کنند و این مورد درباره‌ی نحوه‌ی رفتار آن‌ها با سیارات نمود بیش‌تری پیدا می‌کند. اغلب سیارات بیگانه در مقایسه با زمین بسیار کوچک هستند، قهرمانان داستان فقط باید به یک قسمت از آن سر بزنند، هر سیاره ممکن است تنها یک سرویس را ارائه دهد و در نهایت تمام جنگ‌ها معمولا در یک مرحله انجام می‌شوند و پیروزی قاطعی را در پی دارند.

این در حالی است که این سیارات می‌توانند بسیار وسیع  و با جامعه‌ای بزرگ به تصویر کشیده شوند که به اندازه‌ی زمین امروزی پرجمعیت هستند. با این حال در این حالت فتحشان به سال‌ها جنگ بی‌وقفه نیاز دارد و از آن جایی که هیچ فیلم علمی- تخیلی حال و حوصله‌ی پرداختن به این حجم اتفاقات ریز و درشت را ندارد و ترجیح می‌دهند با سیارات مثل ایالات کوچک یک کشور واحد برخورد کنند تا داستان را در مدت زمانی محدود جمع شود.

محصولات «جنگ ستارگان» در دیجی کالا

مشاهده همه

۶- همه‌ افراد یک نژاد ویژگی‌های شخصیتی یکسانی دارند

غارتگر

بسیاری از فیلم‌های علمی- تخیلی انسان‌ها را از نژادهای بیگانه متمایز می‌کنند. داشتن گونه‌هایی دیگری دقیقا شبیه انسان اما با ظاهری متفاوت پتانسیل داستانی بسیار بالایی دارد و می‌توان به روان‌شناسی، فرهنگ و نگرش آن‌ها پرداخت. با این حال بعضی فیلم‌ها در این موضوع افراط می‌کنند و نژادهای بیگانه را موجوداتی به تصویر می‌کشند که از نظر ویژگی‌های شخصیتی و حتی فیزیکی کاملا شبیه یکدیگرند و هیچ تفاوتی را نمی‌توان در آن‌ها احساس کرد.

مثلا همه‌ی جاواهای «جنگ ستارگان» لاشخور و معامله‌گر هستند یا در نژاد کیلنگون‌ها و ولکان‌های «پیشتازان فضا» ویژگی‌های مشترک بسیاری وجود دارد. این در تضاد با طیف وسیعی از نگرش‌ها، ارزش‌ها و استعدادهای منحصربه‌فردی است که می‌تواند در افراد یک نژاد واحد علیرغم همه‌ی شباهت‌هایشان وجود داشته باشد. نتیجه‌ی این کلیشه عدم رویایی مخاطب با شخصیت‌هایی منحصربه‌فرد و قابل پیش‌بینی بودن رفتار و منش همه‌ی افراد یک نژاد است.

۵- استفاده‌ افراطی از پیش‌ماده‌ها

پرومتئوس

پیش ماده اصطلاحی در فیلم‌های علمی- تخیلی است که به واسطه‌ی آن تکنولوژی‌های فوق پیشرفته از طریق یک گونه به نسل‌های آینده منتقل می‌شود. این موضوع دستمایه‌ی فیلم‌هایی مثل «۲۰۰۱: ادیسه‌ی فضایی» (۲۰۰۱: A Space Odyssey)، «عنصر پنجم» (The Fifth Element) و «بیگانه» (Alien) قرار گرفته است.

اما این انتقال تکنولوژی از طریق گونه‌های پیشرفته در بعضی فیلم‌های علمی- تخیلی به صورت افراطی استفاده می‌شوند و معمولا با یک موجود بیگانه‌ای مواجه هستیم که پس از مرگش فناوری‌اش را در محیط اطرافش به جا می‌گذارد تا به طریقی به نسل‌های آینده به ارث برسد.

۴- مهاجمان بیگانه بی‌دلیل به زمین حمله می‌کنند

جنگ دنیاها

تهاجم بیگانگان از جمله قدیمی‌ترین طرح‌های علمی- تخیلی است که هر کسی می‌تواند تصور کند. بسیاری از فیلم‌های علمی- تخیلی زمین یا سیاره‌های دیگری را به تصویر می‌کشند که مورد حمله‌ی مهاجمان قرار گرفتند اما معمولا هیچ دلیل ژئوپولتیکی برای این درگیری ارائه نمی‌شود. اغلب این مهاجمان بدون فکر و استدلال خاصی دست به نسل‌کشی می‌زنند و هیچ جوره نمی‌توان آن‌ها را درک کرد.

بیگانگان «جنگ دنیاها» (War of the Worlds) هرگز تلاشی برای مذاکره با انسان‌ها از خودشان نشان نمی‌دهند. مهاجمان «روز استقلال» بیگانگانی هستند که دنیا را مین‌گذاری می‌کنند یا در «لبه‌ی فردا» (Edge of Tomorrow) هیچ توضیحی برای این حملات ارائه نمی‌شود. این باعث می‌شود شرورها از شخصیت‌های بالقوه به تهدیدات ساده‌ای تبدیل شوند. با این حال بعضی فیلم‌های علمی- تخیلی مثل «جنگاوران اختر ناو» (Starship Troopers) دهه‌ها است که در حال فرار از این کلیشه هستند.

۳- نبردهای فضایی معمولا در دو بعد اتفاق می‌افتند

جنگ ستارگان

انسان‌ها هیچ مرجع واقعی برای پروازهای فضایی که در فیلم‌های علمی- تخیلی اتفاق می‌افتند، ندارند. سفرهای فضای واقعی آهسته، دقیق و نه چندان پویا هستند. شاتل‌های فضایی واقعی نمی‌توانند در جنگ‌های پرتنش شرکت کنند یا به یک میدان سیارکی بپیوندند. برای نمایش سفرهای هیجان‌انگیز در فیلم‌های علمی تخیلی معمولا از کشتی‌های فضایی استفاده می‌شود.

این مورد تاثیر قابل‌توجهی در نبردهای فضایی دارد، فضا در هر سه بعد خالی است با این حال بیش‌تر نبردهای فضایی در «جنگ ستارگان» (Star Wars)، «پیشتازان فضا» و سایر فیلم‌های علمی- تخیلی جنگجویان را در یک هواپیمای مسطح نشان می‌دهد و این کار فیلم‌برداری و تماشای نبردهای فضایی را آسان‌تر می‌کند. با این حال شانس استفاده از تاکتیک‌های منحصربه‌فرد و استفاده از قابلیت‌های کامل میدان جنگ را هم از شخصیت‌ها سلب می‌کند.

محصولات مارول در دیجی کالا

مشاهده همه

۲- نقش ابتدایی و نه چندان مهم شخصیت‌های زن در فیلم‌های علمی-‌تخیلی

آخرین جدای

در بسیاری از فیلم‌های علمی- تخیلی پیشرویی که تکنولوژی بسیار پیشرفته‌تر از توانایی‌های بشر امروزی تصویر می‌شود باز هم تغییرات اجتماعی نادیده گرفته می‌شوند. مثلا در بسیاری از آثار قرن بیستم که داستانشان در آینده‌ای پیشرو اتفاق می‌افتد بازهم با شخصیت‌های زنی روبه‌رو هستیم که به نقش‌هایی مثل ایجاد پل ارتباطی یا پشتیبانی از مردان غیورشان اکتفا می‌کنند. شور این کلیشه گاهی به اندازه‌ای درمی‌آید که مثل «بازگشت جدای» با خلبانان زنی مواجه می‌شویم که صدای مردانه دارند.

خوشبختانه فیلم‌های بسیاری هم وجود دارند که این کلیشه را شکستند که از جمله‌ی آن‌ها می‌توان به «ماتریکس» به خاطر شخصیت‌های زن متفاوتش و «نابودگر» برای به تصویر کشیدن شخصیتی مثل سارا کانر اشاره کرد.

۱- مهاجمان بیگانه به طرز عجیبی بی‌کفایت هستند

جنگ دنیاها

همان طور که پیش‌تر هم گفتیم تهاجم بیگانگان یکی از موضوعات مورد علاقه در فیلم‌های علمی- تخیلی است. انسان‌های معمولی باید تلاش کنند تا با موجوداتی مجهز به تکنولوژی‌های فوق پیشرفته و بسیار تواناتر از خودشان مبارزه کنند. با این حال در بسیاری از فیلم‌ها انسان‌ها با تکیه بر نبوغ و غیرتشان برنده‌ی میدان نمی‌شوند و بلکه برد آن‌ها صد در صد از بی‌کفایتی مهاجمان بیگانه سرچشمه می‌گیرد.

مثلا بیگانگان «جنگ دنیاها» در حالی که سیستم ایمنی ندارند به سیاره‌ای مملو از میکروب حمله می‌کنند. مهاجمان «نشانه‌ها» محلول در آب هستند و به سیاره‌ای حمله می‌کنند که ۷۰ درصدش از آب تشکیل شده است یا مهاجمان «روز استقلال» حتی نمی‌توانند مقابل هک شدن ساده از خودشان مقاومت نشان دهند. در نهایت هرچند در بعضی از فیلم‌ها با دشمنان فضایی باهوشی سروکار داریم اما در هر صورت این کلیشه در خیلی از فیلم‌های هالیوودی به وفور تکرار می‌شود.

منبع: cbr