به نقل از دیجیکالا:
همیشه استثناهایی وجود دارد اما سینما پر از فیلمهایی است که در جهان مرگ، گمشدهی خود را جستوجو میکنند. چه فیلم ترسناک باشد که لذتبردن از آن در گرو جداشدن روح از بدن آن هم به شیوههای کاملا تجربی است و چه یک درام که مرگ کاراکتر در بطن آن رخ میدهد، سینما از دیرباز با مشکلات اولیهی انسانبودن دست و پنجه نرم کرده است و با مفهوم وجودی مرگ به شکل مستقیم روبهرو شده است.
- ۱۰ فیلم هیجانانگیز که با مرگ قهرمان قصه آغاز میشوند
- بهترین فیلمها دربارهی مرگ؛ از «مهر هفتم» تا «طعم گیلاس»
در حالی که در فیلمهای دراماتیک و برخی دیگر از آثار ژانرهای ملایمتر، صحنههای مرگ با آرامش مدیریت میشود، تنش اجتنابناپذیر موجود در فیلمهای ترسناک و دلهرهآور میخواهد مخاطب را با مرگ ناگهانی غافلگیر کند و جهت روایت را با فاصلهای کوتاه به کلی عوض کند در حالی که ما هنوز با بحران قبلی کنار نیامدهایم. این صحنههای مرگ معمولا از بهیادماندنیترین سکانسها هم هستند چه از ناکجاآباد پیدایشان شود و چه با به یک تغییر حس و حال غیرمنتظره گره خورده باشند.
پس با هم به کتابهای تاریخ سینما سری میزنیم تا ده مورد از پیشبینینشده ترین مرگهای سینمایی در تمام دوران را پیدا کنیم. این جستوجو که شامل کارگردانهایی مثل برادران کوئن، آلفرد هیچکاک، کوئنتین تارانتینو، آری آستر و مارتین اسکورسیزی میشود، چیزی را از قلم نیداخته است. عجیبترین و شوکهکنندهترین مرگهای سینمایی که سبب شدهاند تا مخاطبان سر جایشان یخ بزنند بدون اینکه بدانند بعد از این فیلم آنها را به کدام سمت میکشاند.
۱۰. مرگ تایلر هاوکینز در فیلم مرا به یاد داشته باش (Remember me)
- محصول: ۲۰۱۰
- کارگردان: آلن کولتر
این کمدی رمانتیک اگر به خاطر پایان غافلگیرکنندهاش نبود، یقینا به دست فراموشی سپرده میشد و این اتفاق آن قدر غیرمنتظره بود که در عین ناباوری، مضحک نیز به نظر میرسد. رابرت پاتینسون و امیلی دی راوین در این فیلم نقشآفرینی کردهاند و ماجرای آن دربارهی دو عاشق است، با نامهای تایلر و آلی که به تازگی با درد جانگداز از دست دادن عزیز خود کنار آمدهاند. در حالی که بخش اعظمی از فیلم به نظر بر وفق مراد پیش میرود، اتفاق غیرمنتظره و دور از تصور این فیلم متن ماجرا را به کلی دگرگون میکند.
البته شما مرگ تایلر را به چشم خود نمیبینید اما وقتی میفهمیم که تاریخ مصادف با ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ است و شاهد حضور او در یکی از طبقات بالایی یکی از برجهای دوقلوی مرکز تجارت جهانی هستیم، تنها میتوانیم بدترین رخداد ممکن را در ذهنمان مجسم کنیم.
۹. مرگ بینگبانگ در انیمیشن درون و بیرون (Inside Out)
- محصول: ۲۰۱۵
- کارگردان: پیت داکتر
این انیمیشن محصول پیکسار، یکی از بزرگترین دستاوردهای این استودیو است، فیلمی عاطفی دربارهی دوران بلوغ که داستان دختری جوان به نام رایلی و احساساتی را بیان میکند که درون مغز او زندگی میکنند. این اثر خارقالعادهی پر پیچ و خم ما را به درون رویدادهایی میبرد که داخل ذهن رایلی اتفاق میافتد و در یک نقطه از این سفر، ما را به دنیای خیالی و پیش یکی از دوستان ساختگی او به نام بینگبانگ میبرد.
بینگبانگ عملا وجود خارجی ندارد، پس مرگ او چندان تعجببرانگیز نیست، اما بار احساسی که با مرگ این دوست قدیمی به رایلی وارد میشود، به مخاطبان فیلم ضربهای کاری میزند. ضربهای که دل آدم را بدجور میشکند.
۸. مرگ لزلی بورک در فیلم پلی به سوی ترابیتیا (Bridge to Trabithia)
- محصول: ۲۰۰۷
- کارگردان: گابور چوپو
مرگ لزلی بورک در این فیلم و پیامد عذابآور و غیرمنتظرهی آن امری بدیهی است و هر آدم جوانی به هنگام تماشای فیلم از آن میترسد. جاش هاچرسون و آناسوفیا راب در این فیلم بازی کردهاند و ماجرای آن دربارهی پسر جوانی است که زندگیاش وقتی با دختر تازهواردی در مدرسه دوست میشود، از این رو به آن رو میشود و آنها با هم جهان فانتزی و جادویی جدیدی را کشف میکنند.
حال و هوای این فیلم خانوادگی و سرگرمکننده ناگهان با مرگ غمانگیز دختری به نام لزلی به کلی تغییر میکند. تنها چیزی که برای ما باقی میماند، واکنش تسکینناپذیر پسری جوان است.
۷. مرگ تری چینی در فیلم مقصد نهایی (Final Destination)
- محصول: ۲۰۰۰
- کارگردان: جیمز وانگ
سری فیلمهای «مقصد نهایی» لبریز از مرگهای ناگهانی است، با تعداد بیشماری از صحنههای کشتار در پنج فیلم این مجموعه که استادانه ساخته شدهاند. اولین فیلم از این مجموعه برای مخاطبان تازگی داشت، با این حال توانست مخاطبان را بدون آن که بدانند چه چیزی در انتظار آنها است، شوکه کند. نخستین نمونه از این اتفاقات غیرمنتظره با مرگ تری چینی شروع شد که با تصادف با یک اتوبوس که با سرعت در حال رانندگی بود، رخ افتاد. آن هم به محض اینکه پایش را در جاده گذاشت.
گرچه این مرگ یکی از ناگهانیترین مرگها در کل مجموعه است، باید از مرگ آکروباتیک در «مقصد نهایی ۵» نیز یاد کرد که یقینا قابل پیشبینی بود اما در عین حال غیرمنتظره.
۶. مرگ چاد فلدهایمر در فیلم بخوان و بسوزان (Burn after Reading)
- محصول: ۲۰۰۸
- کارگردان: برادران کوئن
برادران کوئن شماری از بهترین فیلمهای سینما را ساختهاند که از میان آنها میتوان به «جایی برای پیرمردها نیست»، «لبوفسکی بزرگ» و «فارگو» اشاره کرد. این فیلم از آنها یعنی «بخوان و بسوزان» اثری است که به ندرت از آن سخنی به میان میآید. با این حال شیطنت این اثر کمدی جنایی یک آشوب واقعی است که به مدد حضور بازیگرانی مثل برد پیت، فرانسس مکدورمند، جان مالکوویچ، جورج کلونی، تیلدا سوینتن و ریچارد جنکینز است.
اما مرگ ناگهانی فیلم زمانی فرا میرسد که کاراکتر خوشمشرب برد پیت به اسم چاد فلدهایمر توسط شخصیت هری با بازی جورج کلونی با شلیک گلوله کشته میشود، در حالی که خودش را در خانهی او پنهان کرده بود. برادران کوئن با این کار به پای خودشان نیز شلیک کردند چون تا آن لحظه از فیلم کاراکتر چاد محرک اصلی پیشروی فیلم بود.
۵. مرگ راسل فرانکلین در فیلم دریای آبی عمیق (Deep Blue Sea)
- محصول: ۱۹۹۹
- کارگردان: رنی هارلین
این فیلم فقط و فقط برای یک چیز شناخته میشود و آن هم مرگ کاراکتر راسل فرانکلین با بازی ساموئل ال. جکسون است. این فیلم ماجراجویی علمی تخیلی که با بودجهی کم ساخته شده و به شدت بیکیفیت است، داستان گروهی از دانشمندان در یک مرکز تحقیقاتی ایزوله را روایت میکند که سه کوسهی تشنه به خون به آنها حمله میکنند و در کنار ساموئل ال. جکسون، استلان اسکارشگورد، توماس جین و ال ال کول جی در آن بازی کردهاند.
مرگ ناگهانی فیلم هنگامی رخ میدهد که راسل در حال ارائهی سخنرانی شورانگیزی است و یک کوسهی کامپیوتری ورقلمبیده او را از صفحهی نمایش میقاپد. فیلمی بسیار بد، اما لحظهای به یادماندنی.
۴. مرگ ماریون کرین در فیلم روانی (Psycho)
- محصول: ۱۹۶۰
- کارگردان: آلفرد هیچکاک
تریلر اسلشر تاثیرگذار و ماندگار آلفرد هیچکاک کاراکتر زنی به نام ماریون را به مخاطبان معرفی میکند که در حال فرار است. این تعقیب و گریز توسط فرد مرموزی به نام نورمن بیتس او را به هتلی میرساند و اتفاقات عجیبی به دنبال این ماجرا رخ میدهد.
فیلم «روانی» بسیاری از سنتها را به دنیای سینما معرفی کرد که امروزه از آنها با عنوان کلیشههای فیلمهای اسلشر یاد میکنیم و از طرفی ترساندن مخاطبان با دیدی جدید از ژانر ترس و روایت در این ژانر را رایج کرد. یکی از کارهای منحصربهفردی که این فیلم انجام داد، معرفی کاراکتر اصلیاش با نام ماریون بود تا به مخاطب اجازه دهد که با او اخت شود و بعد از آن همان اول کار بتواند او را به شکل بیرحمانهای بکشد. این سکانس قتل در حمام یکی از ماندگارترین سکانسها در کل فیلم است. نمادگرایی این سکانس شامل تصاویری با سرعت بالا از چاقو و خون است که به درون وان حمام میریزد و با یک جیغ زنانهی کلاسیک و صدای ساز ویولن تکمیل میشود. مخاطبان در آن زمان با دیدن کسی که فکر میکردند قهرمان فیلم است و آن طور ناگهانی کشته شد، مغزشان سوت کشید.
۳. مرگ ماروین در فیلم داستان عامهپسند (Pulp Fiction)
- محصول: ۱۹۹۴
- کارگردان: کوئنتین تارانتینو
کوئنتین تارانتینو عاشق بدنام خشونت و خونریزی است و تقریبا تمامی فیلمهایش اقلا یک صحنهی بزن و بکوب دیوانهوار در خودش دارد. یکی از ناگهانیترین مرگها در فیلمی از او رخ میدهد که برندهی نخل طلای کن شده است، آن هم وقتی که ماروین (با بازی فیل لامار) توسط آدمکش بیعرضه وینسنت وگا (با بازی جان تراولتا) کشته میشود، وقتی که داشت با آدم دست راستش جولز وینفیلد (با بازی ساموئل ال. جکسون) در جاده رانندگی میکرد.
تارانتینو به این سکانس که یکی از لحظات غیرمنتظرهی فیلم است و از قضا بیرحمانه نیز است، اندکی چاشنی کمدی میپاشد و آن را به لحظهای ماندگار در فیلم محبوب منتقدان خود تبدیل میکند.
۲. مرگ چارلی گراهام در فیلم موروثی (Hereditary)
- محصول: ۲۰۱۸
- کارگردان: آری آستر
این فیلم یک جواهر نادر میان آثار ترسناک دههی ۲۰۱۰ است، آن هم به دلیل داستان اصیل وحشتناک و یگانهی خود. داستان هراسانگیز آری آستر دربارهی خانوادهای است که با مرگ مادربزرگ زنسالار خود مواجه میشوند. با این حال این خانواده زمانی برای سوگواری ندارند به این دلیل که حوادث ناراحتکنندهای پشت طبیعت اسرارآمیز مادربزرگ ماجرا نهفته است.
به عنوان یک فیلم ماورای طبیعی و روانشناختی، «موروثی» خونریزی را در حداقل مقدار خود نگه میدارد و به جایش مخاطبان خود را با واردساختن تنش ناگهانی میترساند. اما بزرگترین غافلگیری فیلم تصویری از یک کشتار است، جایی که جوانترین عضو خانواده به اسم چارلی با پایانی ظالمانه روبهرو میشود. او که از واکنش آلرژیک رنج میبرد و برادر بزرگترش او را به بیمارستان میرساند، سرش را از پنجره بیرون میآورد تا هوایی تازه کند و اینجاست که به یکباره نصف سرش در حادثهای ناگهانی از جا کنده میشود. بعد از آن ما شاهد پیامد منزجرکنندهی این واقعه هستیم. چیزی که بیش از هر چیزی ناراحتکننده است، واکنش مادر و برادر اوست؛ یکی مثل یک زخم سر باز است و دیگری مثل تیر خلاص.
۱. مرگ بیلی کاستیگان در فیلم جدامانده (The Departed)
- محصول: ۲۰۰۶
- کارگردان: مارتین اسکورسیزی
«جدامانده» در نهایت توانست جایزهی اسکار گریزان بهترین کارگردانی را برای مارتین اسکورسیزی به ارمغان بیاورد، اثری جنایی و هیجانانگیز که با حکایتی باورپذیر و آمیخته به حیله، شرافت و خشونت ساخته شده است، آن هم هنگامی که با چهرهی خود شیطان روبهرو میشوی. اسکورسیزی چندین سکانس فراموشنشدنی با بازیگرفتن از نامهای بزرگی مثل لئوناردو دیکاپریو، جک نیکولسن، مت دیمون، مارک والبرگ و الک بالدوین در تریلر جنایی موش گربهبازی خود خلق کرده است.
یکی از بهیادماندنیترین لحظات فیلم، زمانی است که کاراکتر بیلی کاستیگان با بازی لئوناردو دیکاپریو ناگهان در نقطهی اوج فیلم کشته میشود و وقتی که درهای آسانسور خیلی سریع باز میشود و بدن او با شلیک گلوله به عقب پرتاب میشود، با فرشتهی مرگ ملاقات میکند.
منبع: Far Out