۱۰ قاتل حرفه‌ای برتر تاریخ بازی‌های ویدیویی

۱۰ قاتل حرفه‌ای برتر تاریخ بازی‌های ویدیویی

به نقل از دیجیکالا:

ماه دسامبر ماه بزرگداشت قاتلان حرفه‌ای است. از کی تا حالا؟ از همین حالا. من در تقویم ماهی را به بزرگداشت قاتلان حرفه‌ای و کاری که برای تمدن ما انجام می‌دهند اختصاص دادم. آن‌ها اطمینان حاصل می‌کنند که سیاره‌ی ما از افزایش جمعیت منفجر نشود. همچنین آن‌ها باعث شده‌اند یک سری بازی بسیار باحال ساخته شود که می‌توانیم در آن‌ها در نقش‌شان بازی کنیم. هرچقدر که قاتلان حرفه‌ای در دنیای واقعی منفور و محکوم‌اند، در فرهنگ عامه به شکل اشخاصی باحال، توانا و حتی قهرمان‌منش به تصویر کشیده می‌شوند. آن‌ها بخش جدانشدنی از بازی‌های ویدئویی نیز هستند و قهرمانان و شروران بازی‌های بزرگ زیادی به حساب می‌آیند.

در ادامه فهرستی از ۱۰ قاتل حرفه‌ای برتر آورده شده است.

مقالات ترجمه و منتشر شده از علی نظیف‌پور در دیجی‌کالا مگ

 

بیشتر بخوانید: مصاحبه اختصاصی دیجی‌کالا مگ با علی نظیف‌پور؛ تحلیل‌گر و نویسنده ویدیوگیم

۱۰. نینا ویلیامز  مجوعه‌ی تیکن (Nina Williams – Tekken Series)

Nina Williams

نینا ویلیامز که به‌عنوان جذاب‌ترین و اغواگرترین قاتل حرفه‌ای دنیا شناخته می‌شود، چیزی نمانده بود به این فهرست راه پیدا نکند، چون ما در نقش او کسی را به قتل نمی‌رسانیم. ولی شغل او با پیش‌زمینه‌ی داستانی و داستان او به‌طور کامل پیوند خورده و صرفاً یک شغل فرمایشی برای یک شخصیت در بازی‌های مبارزه‌ای نیست. همچنین به نظر می‌رسد او در کارش افتضاح است، چون هیچ‌گاه در ماموریت‌هایش پیروز نمی‌شود. ولی خب هدف‌های او زره‌ی داستانی (Plot Armor) قوی دارند و حتی پس از افتادن در آتش‌فشان نیز زنده می‌مانند، بنابراین شاید بهتر باشد خیلی به او سخت نگیریم. با این حال، با این‌که نینا یک شخصیت داخل یک بازی مبارزه‌ای است و افراد زیادی را نکشته، یکی از جذاب‌ترین قاتل‌های حرفه‌ای در تاریخ بازی‌های ویدئویی است. چرا؟

راستش جواب این سوال سخت است. شکی نیست که واکنش به او بسیار مثبت بوده است و همه‌ی دنیا او را به‌عنوان یک شخصیت تو‌دل‌برو قبول کرده‌اند. او جذاب و اغواگر است، ولی نه در حدی که بازیکن احساس کند به او توهین شده است (برخلاف خواهرش). همچنین او بسیار مرگبار، قدرتمند و سرد است. او در نظر ما در آن واحد هم جذاب است، هم تهدید آمیز، ولی گاهی لحظاتی به وجود می‌آیند که جنبه‌ی انسانی و گرم او را نیز می‌بینیم. در طول بازی‌ها، او دائماً در تقلاست تا هویت واقعی خود را پیدا کند. انسانیت، جذابیت فیزیکی و مرگبار بودن: هر ویژگی جذابی که در شخصیت‌های خیالی وجود دارد، در او جمع شده است. نینا به‌طور کلی از مرز بازی‌هایی که در آن حضور دارد فراتر می‌رود و به نظرم این اتفاق به شکلی شانسی می‌افتد. برای همین است که لازم دیدم او را در فهرست ۱۰ داستان فرعی بازی‌ها که از داستان اصلی جالب‌ترند نیز گنجاندم. از بین فستیوال شخصیت‌های تک‌بعدی که شخصیت‌های تیکن باشند، او تنها شخصیت است که از تک‌بعدی بودن فراتر می‌رود و اگر فقط یکی از بازی‌های تیکن را بازی کنید، این نکته را متوجه نمی‌شوید، چون شخصیت او در طول کارنامه‌ی کاری‌اش توسعه پیدا می‌کند. این نمی‌تواند عمدی باشد. صرفاً ناشی از قدرت داستان اوست، چون گاهی وقتی چیزی را فراتر از مقیاسش می‌برید، به پدیده‌ای خارق‌العاده تبدیل می‌شود.

اگر بازی Tekken’s Nina Williams in: Death by Degrees را در نظر بگیرید، می‌بینید که بازی ذاتاً بدی است، ولی حضور نینا در آن به‌مراتب بهترش کرده است، در حدی که باعث می‌شود چندان به گیم‌پلی و گرافیک اهمیت ندهید. به‌عنوان یک بازی، Death By Degrees محکوم بود به خوب بودن.

۹. تراویس تاچ‌داون  مجموعه‌ی دیگر از قهرمانان خبری نیست (Travis Touchdown – No More Heroes)

Travis Touchdown

نردها عاشق قاتلان حرفه‌ای هستند. برای همین است که چنین حضور پررنگی در فرهنگ نردها دارند. ولی تراویس تاچ‌داون در آن واحد هم پادشاه قاتلان و هم پادشاه نردها است. او روزهایش را صرف دیدن انیمه و فیلم‌های مستهجن و شب‌هایش را صرف به قتل رساندن ملت می‌کند. او اکشن فیگور جمع‌آوری می‌کند. عاشق کشتی‌کج است. بازی‌های ویدئویی زیاد بازی می‌کند. عاشق جنگ ستارگان است و حتی یک شمشیر نوری به سبک شمشیرهای جنگ ستارگان دستش می‌گیرد (لایت‌سیبرهای جنگ ستارگان از جانب دیزنی تحت حفاظت کپی‌رایت هستند). او در فقر و نداری در یک مسافرخانه زندگی می‌کند و هیچ‌گاه دختری را پیدا نمی‌کند تا با او بخوابد.

پول او برای خریدن بازی‌های ویدئویی تمام می‌شود و برای همین او وارد دنیای خلاف می‌شود تا پول خرید بازی را پیدا کند. (بنابراین بازی‌های ویدئویی عامل خشونت نیستند، ولی قیمتشان چرا). روزی یک زن به نام سیلویا کریستل (Sylvia Christel) به او پول می‌دهد تا هلتر اسکلتر (Helter Skelter) را که با نام سرگردان (The Drifter) نیز شناخته می‌شود بکشد. این کار او باعث می‌شود به رتبه‌ی یازدهم انجمن قاتلان متحد (United Assassins Association) دست پیدا کند. سپس او به هدف همه‌ی قاتلانی تبدیل می‌شود که دنبال رتبه‌اش هستند و او باید آنقدر آدم بکشد تا به رتبه‌ی اول فهرست دست پیدا کند.

این بازی در آن واحد هم هجو و هم ستایش فرهنگ عامه است. بازی از محتوای جنسی و خشونت افسارگسیخته استفاده می‌کند، ولی هیچ‌گاه به ابتذال کشیده نمی‌شود، بامزه است، ولی هیچ‌گاه مسخره نمی‌شود و تمام منابع الهام خود را به‌خوبی جذب کرده و ساختارشکنی‌شان می‌کند. به‌عبارت دیگر، «دیگر از قهرمانان خبری نیست» یک بازی پست‌مدرن تمام‌عیار است. تراویس همزمان هم نماینده‌ی ما گیمرهاست، هم قهرمان ایده‌آل ما. او دقیق‌ترین نماینده از مفهومی است که به اشتباه «خواسته‌های مردان» (Male Desire) شناخته می‌شود، مفهومی که از آن انتقاد می‌شود، ولی به نظرم عالی است و نماینده‌ی خرده‌فرهنگی است که شاید بیشتر اعضای آن مردان باشند، ولی عامل اصلی آن پرورش بد کودکان است و اعضای آن خودشان مقصر نیستند. تراویس شخصیتی عالی است، ولی مقام بالاتری در فهرست قاتلان را به او اختصاص ندادم، چون زیاد او را در حال به قتل رساندن نمی‌بینیم. او می‌تواند یک هفت‌تیرکش، یک جایزه‌بگیر یا یک مبارز معمولی باشد و همچنان از نردبان ترقی بالا برود.

۸. تین کریوس  اثر جرمی ۲ و ۳ (Thane Krios – Mass Effect 2 & 3)

Thane Krios

فرمانده شپرد (Shepard)، مری سوی (Mary Sue) اعظم، (مرسی سو: شخصیتی که زیادی همه‌چیز تمام است) دوست دارد در کهکشان بچرخد و خفن‌ترین اشخاص را برای اضافه کردن به گروهش پیدا کند. همان‌طور که قبلاً در مطالب دیگرم هم گفته‌ام، این شخصیت‌های جانبی باحال‌ترین جنبه‌ی بازی هستند. هیچ گروه فانتزی/علمی‌تخیلی باحالی بدون حضور یک قاتل حرفه‌ای در آن کامل نیست، بنابراین در گروه شپرد نیز چنین قاتلی وجود دارد. او یک درل (Drell = نوعی بیگانه) است که قابلیت‌های متنوعی دارد (مخفی‌کاری، استفاده از سلاح گرم، مبارزه‌ی تن‌به‌تن و بایوتیک (Biotic)) و ترجیح می‌دهد از فاصله‌ی نزدیک کلک دشمنانش را بکند. همچنین او بسیار مذهبی است و همیشه در حال دعا خواندن است. شاید در نگاه اول این یک تناقض به نظر برسد، تا این‌که خودتان متوجه شوید که پشت بیشتر قتل‌های دنیای واقعی نیز انگیزه‌ای مذهبی وجود دارد.

تین شخصیتی بسیار جالب است. به نظرم داستان او احساسی‌ترین داستان کل بازی است. برخلاف آنچه ظاهر ماهی‌گونه‌ی زردش نشان می‌دهد، او بسیار قابل همذات‌پنداری است. دلیلش فقط وجدان ناآرامش (که به‌شکلی متقاعدکننده به تصویر کشیده می‌شود) یا مشکلاتی که با پسرش دارد (می‌خواهد مانع از افتادن او در مسیر بد شود) نیست؛ دلیلش ترکیبی از قدرت نویسندگی و صداپیشگی بازی است. دیالوگ‌های او بسیار خوب هستند. البته مجموعه‌ی اثر جرمی همیشه دیالوگ‌های خوب دارد، ولی دیالوگ‌های تین به‌طور خاصی خوب‌اند. کیث فارلی (Keythe Farley) صدای عالی‌ای دارد و روش صحبت کردنش نیز دلنشین است. به‌عنوان مثال اگر در نقش شپرد زن با او رابطه‌ی عاشقانه برقرار کنید، او می‌گوید: «زمان برای من تنگ است سیها، ولی هر زمانی در اختیار دارم برای توست تا مال خود کنی.» آیا این دیالوگی به‌یادماندنی، بسیار احساسی و در عین حال غیرسانتی‌مانتال نیست؟

با این‌که او شخصیتی بسیار به یاد ماندنی است، در کنار نینا و تراویس به جرگه‌ی «قاتلان حرفه‌ای که واقعاً قاتل حرفه‌ای نیستند» تعلق دارد، چون بیشتر او را در حالت افسوس خوردن و جنیگدن برای گروه بدون دریافت دستمزد می‌بینیم. ولی او آخرین شخصیت در فهرست است که به این جرگه تعلق دارد.

۷. دزموند مایلز و اجدادش  مجموعه‌ی کیش قاتلان (Desmond Miles and his ancestors – Assassin’s Creed series)

Assassins Creed Desmond

ریشه‌ی واژه‌ی Assassin به واژه‌ی فارسی/عربی حشاشین (Hashashin) برمی‌گردد که حالت جمع «حشاش» به معنی «حشیش‌کش» یا «ماری‌جوانا کش» است. شاید برایتان سوال پیش بیاید که ماری‌جوانا و قتل حرفه‌ای چه ربطی به هم دارند. در ایران، در دوران جنگ‌های صلیبی، در ناحیه‌ای به نام الموت (معادل طالقان امروزی)، ماری‌جوانا از زمین می‌رویید. در این حوالی فرقه‌ای بودند به سرکردگی ابو معلم که در دو کار بسیار پرمهارت بودند: کشتن آدم‌ها و دود کردن ماری‌جوانا. آن‌ها دشمنان اصلی فرقه‌ی تمپلارها (Templar) بودند و بالاخره موفق شدند آن‌ها را شکست دهند و این شکست زمینه‌ی تاریخی برای امپراتوری عثمانی را فراهم کرد تا قلب اروپا پیش بروند. از همه مهم‌تر این‌که وقتی در حالت نشئگی بودند به این دستاوردها رسیدند. آیا این دلیل موجهی برای قانونی کردن ماری‌جوانا نیست؟ در هر صورت، اگر برایتان سوال بود که «آیا مجموعه‌ی کیش قاتلان ریشه‌ی تاریخی دارد؟» ریشه‌ی تاریخی‌اش همین چیزی بود که توضیح دادیم. مابقی‌اش خیال‌پردازی است.

احتمالاً سازندگان از خود پرسیدند: چه می‌شود اگر شاهزاده‌ی ایرانی (Prince of Persia) را وام بگیریم، به یک قاتل حرفه‌ای تبدیل کنیم و او را وسط پیرنگی غیرقابل‌درک رها کنیم که هیچ منطقی پشت آن نیست؟ جواب این سوال این مجموعه است. شخصیت اصلی مجموعه، دزموند، یک یاروی آمریکایی است که نمی‌خواهد قاتل باشد، ولی باید باشد، وگرنه پیش‌گویی مایاها در زمینه‌ی به پایان رسیدن دنیا در تاریخ ۱۲/۱۲/۱۲ به حقیقت می‌پیوندد. در هر صورت او واقعاً این سرنوشت را برای خود نمی‌خواهند و برای همین راهی دوردست‌ها می‌شود، ولی تمپلارها او را دستگیر می‌کنند و ژن‌های او را رمزیابی می‌کنند تا به خاطرات اجدادش دست پیدا کنند. معلوم می‌شود که اجداد او اصلاً مثل خودش سوسول نبودند. اولین جد قاتل او الطیر (Altair)، عضوی از حشاشین است که با تمپلارهای واقعی در جنگ‌های صلیبی مبارزه می‌کند. جد دوم اتزیو آدیتوره (Ezio Auditore)، یک قاتل حرفه‌ای در رنسانس ایتالیا است که یکی از رفقای نزدیک ماکیاولی و داوینچی است. جد سوم یک یارویی در جریان انقلاب آمریکا است.

باید اعتراف کنیم که ایده‌ی پشت مجموعه فوق‌العاده است: به قتل رساندن ملت در طول تاریخ و دوست شدن با سلبریتی‌های تاریخی. صرفاً به‌خاطر این ایده‌ی فوق‌العاده، دزموند و اجدادش لیاقت حضور در این فهرست را دارند، هرچند که علم زیست‌شناسی، تاریخ و منطق برای داستانی که با محوریت آن‌ها تعریف می‌شود نقش دستمال توالت را دارد.

۶. فرقه‌ی برادری تاریک  مجموعه‌ی طومار کهن (The Dark Brotherhood – The Elder Scrolls)

The Dark Brotherhood

هیچ‌کدام از اعضای فرقه‌ی برادری تاریک به‌تنهایی لیاقت حضور در این فهرست را ندارند، ولی به‌عنوان یک تشکیلات، همه‌یشان بسیار باحال هستند. قتل نه‌تنها حرفه‌ی آن‌ها، بلکه ایمان و باور آن‌هاست. خدای آن‌ها سیتیس (Sithis)، کهن‌ترین خداست که ممکن است اصلاً وجود نداشته باشد، ولی به نماد وحشت، درماندگی و مرگ تبدیل شده است، بنابراین می‌توان او را خدایی بسیار گاث (Goth) در نظر گرفت. اگر قصد داشته باشید از خدمات آن‌ها استفاده کنید، باید یک جا بنشینید و دعا بخوانید، تشریفاتی به نام مراسم مقدس سیاه (The Black Sacrament) را به جا بیاورید، پول بدهید و بعد هدف تعیین‌شده می‌میرد. موجودی که این دعاها را دریافت می‌کند، مادر شب (The Night Mother)، همسر سیتیس است که از طریق جسدش با یکی از اعضا به نام شنونده صحبت می‌کند که مهم‌ترین عضو است. این فرقه ترسناک‌ترین تشیکلات در تمریل (Tamriel) است و برای این ترسناک بودن هم دو دلیل وجود دارد. اولاً آن‌ها مورمورکننده‌اند. نشان آن‌ها یک دست خونین است (که نشانه‌ی پنج حکم آن‌هاست)، مخفی‌گاه‌ آن‌ها خانه‌های ویران و متروکه است، لباس سیاه می‌پوشند و اسبی نامیرا دارند. دلیل دوم این است که انگار از همه چیز خبر دارند. اگر تصمیم بگیرند که شما باید بمیرید، خواهید مرد؛ به همین راحتی. وقتی شخص امپراتور می‌گوید: «به او گفتم که نمی‌توانی جلوی فرقه‌ی برادری تاریک را بگیری. [این کار] هیچ‌وقت امکان‌پذیر نبود.»، متوجه می‌شوید که آن‌ها چقدر قدرتمند هستند.

غیر از این، خطوط داستانی مربوط به آن‌ها معمولاً جزو بهترین‌های مجموعه است، خصوصاً در آبلیویون و اسکایریم که می‌توانید به گروه ملحق شوید. برخلاف بیشتر عناوین داخل این فهرست، آن‌ها صرفاً افرادی پلید و مورمورکننده هستند که عقاید و باورهای وحشتناک دارند. سازندگان این فرقه اصلاً سعی نکرده‌اند ذات آن‌ها را تلطیف‌سازی کنند. آن‌ها سعی ندارند دنیا را از پیش‌گویی مایاها درباره‌ی پایان دنیا نجات دهند. آن‌ها نینجاهای شریف نیستند. آن‌ها حتی اشخاصی پلیدتر از خودشان را نمی‌کشند. آن‌ها به شکلی خالص و جالب پلیدند.

همچنین آن‌ها سبک گفتمان بسیار متعالی‌ای دارند. سوال و جوابی که نقش رمز عبور به مخفی‌گاه‌شان را دارد از این قرار است:

– «موسیقی زندگی چیست؟»
– «سکوت، برادر من.»

آیا این دیالوگ خفن نیست؟‌

۵. اسمیت‌ها   کیلر۷ (The Smiths – Killer7)

The Smiths

دو  نکته: ۱. این مدخل قرار است پر از اسپویلر باشد، پس اگر اهمیت می‌دهد، آن را نخوانید. ۲. باز هم یک بازی دیگر از سودا ۵۱ (Suda 51). من چقدر طرفدار این بابا هستم! باید بروم با او ازدواج کنم! حالا که خودم را خالی کردم، اجازه دهید ادامه دهم.

کیلر۷ هم یک بازی پست‌مدرن است، ولی نوع پست‌مدرن بودنش با «دیگر از قهرمانان خبری نیست» فرق دارد. «دیگر از قهرمانان خبری نیست» پست‌مدرن از نوع کوئنتین تارانتینویی است؛ یعنی لحن بذله‌گویانه‌ای دارد که از اشارات به فرهنگ عامه پر شده است. کیلر۷ پست‌مدرن از نوع دیوید لینچی (David Lynch) است، یعنی لحن آزاردهنده و جنون‌آمیزی دارد، بسیار تاریک است و قدرت درک و ذات انسان را زیر سوال می‌برد. پیرنگ آن پیچیده است، راوی آن غیرقابل‌اطمینان است و حتی نمی‌توانید مطمئن باشید حرفی که در ادامه می‌زنم پیرنگ اثر باشد. با این حال، بیایید تلاش کنیم.

شما در این بازی کنترل ۷ قاتل را در اختیار دارید که هرکدام قابلیت‌های مخصوص به خود را دارند، ولی در اصل همه‌یشان یک نفر به نام گارسیان اسمیت (Garcian Smith) هستند که خودش هم آلتر ایگو (Alter Ego) یک قاتل دیگر به نام هرمن اسمیت (Herman Smith) است که این قاتل‌ها را کشته بود و ویژگی‌های شخصیتی‌شان را مصادره کرده بود. بنابراین با یک کیس شدید اختلال تجزیه‌ی هویت (Dissociate Identity Disorder) طرف هستیم. قاتل حرفه‌ای مشکل‌دار ما وسط درگیری‌ای بین ایالات متحده و ژاپن و خودش و دشمن اصلی‌اش (و هدفش) گیر افتاده است. ماجرا پیچیده است.

حالا چرا او/آن‌ها به فهرست باحال‌ترین قاتل‌های حرفه‌ای دنیای گیم راه پیدا کرده است/اند؟ منظورتان دلیلی غیر از این‌که او شخصیت اصلی یکی از بهترین بازی‌های تمام دوران است؟ دلیلی غیر از این‌که شاید پیچیده‌ترین شخصیت تمام دوران باشد؟ دلیلی غیر از این‌که تحلیل بسیار عمیقی از روان انسان است؟ خب، قاتلی را تصور کنید که اینقدر باحال است که نمی‌تواند در یک شخصیت بگنجد و برای هریک از قابلیت‌های باحالش نیاز به شخصیتی مجزا دارد. این باید دلیلی کافی باشد، نه؟

۴. اسنایپر ولف  مجموعه‌ی متال گیر سولید (Sniper – Metal Gear Solid)

Sniper Wolf

اسنایپر ولف تنها شخصیت در این فهرست است که آنتاگونیست (دشمن شخصیت اصلی) به حساب می‌آید. او یک تک‌تیرانداز است، ولی هویت بسیار نزدیکی به یک قاتل حرفه‌ای دارد. اساساً برادر دوقلوی شما او را استخدام کرده تا شما را بکشد. او یکی از باس‌های بازی است. او یک بار شما را دستگیر می‌کند، بعد با او می‌جنگید و در آخر او شما را می‌کشد (ببخشید! اسپویلر!). از این نظر او یک باس کلیشه‌ای است که در هر بازی‌ای می‌توان پیدا کرد، نه؟ نه. او از قالب کلیشه‌ای خود فراتر می‌رود و به لطف پیش‌زمینه‌ی داستانی‌اش به شخصیتی بسیار جذاب تبدیل می‌شود.

اصلیت او کردی عراقی است. شاید از مشکلات مردم کرد خبر داشته باشید، ولی اگر نه، باید بدانید که آن‌ها در رنج زیادی بوده‌اند. آن‌ها جزو مورد تبعیض واقع‌شده ترین مردم دنیا هستند. این روزها، در عصر «مثلاً» برابری که در آن همه از نژادپرستی بدشان می‌آید، کردها در بسیاری از نقاط دنیا حق تحصیل به زبان خود یا اجرای مراسم سنتی‌شان را ندارند. ولی بدترین دوره برای آن‌ها، دوره‌ی حکومت صدام حسین در عراق بود که در آن بسیاری از کردها را به‌صورت دسته‌جمعی کشت. او اسلحه‌های کشتار جمعی خود را علیه مردم خود که کرد بودند استفاده کرد. این زمینه‌ی تاریخی را شرح دادم تا تاکید کنم که زمینه‌ی تاریخی اسنایپر ولف چقدر مهم است. در بازی متوجه می‌شویم که او در جریان یک درگیری نظامی خشونت‌بار بین جنگجویان آزادی‌خواه کردی و رژیم عراقی صدام حسین متولد و بزرگ شد و او در زندگی روزمره‌اش همیشه شاهد مرگ و جنگ بود. او همیشه مجبور بود از یک مخفی‌گاه به مخفی‌گاه دیگر مهاجرت کند. هر روز او یکی از اعضای خانواده یا فامیل را از دست می‌داد. جامعه‌ی بین‌المللی هیچ تلاشی در راستای پایان دادن به درگیری انجام نداد؛ این مسئله باعث شد او از جهان سیاست متنفر شود. اتفاقی که باعث شد کار او به جنون کشیده شود، عملیات انفال (Al-Anfal Campaign) در جریان جنگ ایران و عراق بود که در آن صدام حسین با سلاح‌های شیمیایی صدها هزار کرد را قتل‌عام کرد. جا دارد تاکید کنم که این اتفاق واقعی بوده است و چنین اتفاقاتی در اقصی نقاط دنیا جریان دارند. اسنایپر ولف به ارتش بریتانیا و بعد از آن، به بیگ باس (Big Boss) ملحق می‌شود. او به بیگ‌باس (Big Boss) به چشم الگوی خود نگاه می‌کرد و او را «صلاح‌الدین» (Saladin) می‌نامید. حالا صلاح‌الدین کیست؟ یک مسلمان کرد که در جریان جنگ‌های صلیبی رییس همان ماری‌جواناکش‌هایی بود که در مدخل کیش قاتلان بهشان اشاره کردیم.

بازی‌های متال گیر سولید به‌عنوان بازی‌های ضدجنگ شناخته می‌شوند. اسنایپر ولف دقیقاً مصداق چنین جنبه‌ای از بازی است. او قبل از کشتن هدف‌هایش چند روز منتظر می‌ماند تا وابستگی عاطفی با آن‌ها برقرار کند. سپس با کشتن آن‌ها اطمینان حاصل می‌کند که عذابش ادامه خواهد داشت. همچنین او به دیازپام و پنتازمین (Pentazemin) (دارویی خیالی) معتاد است. داستان زندگی او از راه درد تعریف می‌شود و او نماینده‌ی وحشت و جاودانگی جهان و جنگ است. او توانایی یک زندگی شاد و عشق ورزیدن را ندارد و با این‌که شخصی به‌شدت زخم‌خورده است، شبیه به خود ماست. رابطه‌ی او با گرگ‌ها نشانه‌ای از راز دل اوست.

وقتی او را در حال مردن تماشا می‌کنید، واقعاً عزادارش خواهید شد. او بسیار فراتر از یک غول‌آخر معمولی است. او مدرکی فراموش‌نشدنی از وحشت جنگ است؛ به‌خاطر همین شخصیتی بزرگ است.

۳. کوروو آتانو  رسوا (Corvo Attano –Dishonored)

Dishonored Corvo

بسیار خوشحالم که فرصتش پیش آمد تا این شخصیت را در فهرست بگنجانم. او یکی از شخصیت‌های اخیر است که برای اولین بار در یکی از بازی‌های همین امسال حضور پیدا کرد (مقاله در سال ۲۰۱۲ نوشته شده است). به‌نظرم بازی یکی از عناوین کلاسیک است و قهرمان آن باید از همین حالا تکریم شود. قبل از این‌که کوروو قاتل شود، بادی‌گارد ملکه بود. ولی ملکه به قتل رسید و دخترش گروگان گرفته شد. برای همین کوروو به گروهی از یاغیان ملحق می‌شود و برای آن‌ها در مقام قاتل حرفه‌ای کار می‌کند تا دختر را نجات دهد و انتقام ملکه را بگیرد. برای همین او کل پیرنگ‌های ممکن را در پیرنگ انتقام/قیام/نجات خود مخلوط کرده است. ولی صبر کنید، هنوز تمام نشده!‌ کودکی با ظاهر گاث (Goth) نیز با او ارتباط برقرار می‌کند که ترکیبی از خدا و شیطان است و به او قابلیت‌های جادویی می‌بخشد. بنابراین او یک قاتل حرفه‌ای مجهز به جادو است! می‌توانید از قدرت‌های خود برای دیدن پشت دیوارها، حرکت سریع، فرو رفتن در جلد مردم وکارهای باحالی از این قبیل استفاده کنید.

کوروو چه نوع قاتلی است؟ آیا او تمام کسانی را که سر راهش قرار گرفته باشند می‌کشد؟ آیا او پرسروصدا است یا ساکت؟ آیا پلید است یا شریف؟ یا جایی آن وسط‌مسط‌ها؟ انتخابش با خودتان است، چون در زمینه‌ی انجام ماموریت‌ها بازی به شما آزادی مطلق می‌دهد. آیا می‌خواهید مثل بتمن هیچ‌کس را نکشید (در این صورت دیگر قاتل نیستید) یا ترجیح می‌دهید فقط هدف خود را بکشید؟ آیا حاضرید نگهبان‌های مجهز به اسلحه را نیز بکشید؟ آیا می‌خواهید مخفیانه حرکت کنید یا مثل کلینت ایستوود با همه دوئل کنید؟ هدفم از پرسیدن این سوال‌ها این است که نشان دهم کوروو نه‌تنها باحال است، بلکه به اشکال مختلف باحال است. او کل گستره‌ی باحال بودن را پوشش می‌دهد.

انتخاب‌تان هرچه که باشد، کوروو نقشی معنادار را در بازی ایفا خواهد کرد. او یک قهرمان بی‌چهره نیست – البته از لحاظ فنی هست؛ صورتش را فقط در پایان بازی می‌بینید – و یک قهرمان صامت نیست (بسیار خب، او هیچ‌گاه حرف نمی‌زند، ولی خب می‌دانید منظورم چیست). پشت چهره‌ی او شخصیت‌پردازی زیادی نهفته است و پشت آن چهره‌ی صامت صدایی بلند شنیده می‌شود. رسوا بازی‌ای عالی است که ارزش بالایی برای تجربه کردن دارد.

۲. ریکیمارو  مجموعه‌ی تنچو (Rikimaru –Tenchu)

Rikimaru Tenchu

ریکیمارو جوان‌ترین استاد نینجا از طایفه‌ی آزوما (Azuma)، تجمعی متشکل از نینجاهای بسیار شرافت‌مند و حق‌جو است. دشمن اصلی او یک نینجای شیطانی است و او آزمون‌های سخت زیادی را پشت‌سر می‌گذارد تا به او برسد. او یک شمشیرزن و جاسوس بامهارت است که هم در کِن‌جوتسو (مکتب شمشیرزنی ژاپنی) و هم در ایی‌آی‌جوتسو (هنر بیرون آوردن شمشیر) مهارت بسیار بالایی دارد. او از پشت سایه‌ها حمله می‌کند و استاد مخفی‌کاری است، چون می‌تواند بدون دیده شدن دشمنانش را بکشد. او هم مثل هر نینجای خوش‌طینتی، به‌شدت به استادش وفادار است. او احساسات کنترل‌شده و انضباط بالا دارد و اصلاً حس طنز حالی‌اش نمی‌شود. او بسیار روحانی و اخلاق‌گرا است. بنابراین اگر نینجا نبود، شخصی بسیار خسته‌کننده از آب درمی‌آمد. او ناظم یا معشوقه‌ی افتضاحی می‌شد. ولی او یک نینجا است، بنابراین وصله‌ی «خسته‌کننده» بودن به او نمی‌چسبد. او جذابیت خاص خود را دارد و استعداد خدادادی در زمینه‌ی رهبری دارد. بنابراین او عالی است. این یک استنباط ارسطویی خالص است!

او اولین قاتل حرفه‌ای واقعی است. منظور این نیست که او اولین قاتل حرفه‌ای است که در بازی‌های ویدئویی حضور پیدا کرد، بلکه منظور این است که بازی‌های تنچو ابداع‌گر ترکیب دلچسب اکشن و مخفی‌کاری بودند، ترکیبی که به تجربه‌ای بی‌نقص در زمینه‌ی ایجاد فانتزی فرو رفتن در جلد یک قاتل حرفه‌ای منجر شد. اساساً تمام کردن هر مرحله به‌شکل کاملاً مخفی‌کارانه سخت است و برای این‌که این کار را به‌درستی انجام دهید، باید هر حرکت را بارها و بارها و بارها تکرار کنید. البته می‌توانید همه را قتل‌عام کنید و در آخر یک امتیاز بسیار داغان بگیرید.

این مجموعه بی‌نقص نیست؛ مشخص است که سیستم حرکت دوربین را یک سادیست طراحی کرده و سیستم ذخیره و چک‌پوینت نیز کلاً تعطیل است. ولی هیچ‌چیز نمی‌تواند این حقیقت را عوض کند که این مجموعه در زمان خود انقلابی بود و درهای زیادی را برای بازیسازان باز کرد.

از همه مهم‌تر می‌توانید نقش یک نینجا را بازی کنید! این باحال نیست؟ این بازی در پیاده‌سازی این فانتزی بسیار موفق است. همه‌ی مهارت‌ها و ابزار نینجایی‌ای را که به ذهنتان می‌رسد در اختیار دارید. می‌توانید بهترین شمشیرزن ممکن باشید، ولی طوری از قابلیت‌های مخفی‌کاری‌تان استفاده کنید که هیچ احدی شما را نبیند. باید اعتراف کرد که هیچ بازی‌ای مثل تنچو حس بازی کردن در نقش یک نینجا را منتقل نکرده است. نینجا گایدن (Ninja Gaiden) و بازی‌های مشابه به آن همه اکشن هستند. اگر اسم بازی را به «کوماندو گایدن» یا «افسر پلیس گایدن» تغییر دهید، آب از آب تکان نمی‌خورد. در این بازی شما واقعاً یک نینجا هستید. کافی است بازی را بی‌سروصدا تمام کنید تا بازی بابت کشتن همه‌ی دشمن‌ها به‌طور بی‌سروصدا به شما پاداش دهد. نینجایی‌ترین جنبه‌ی بازی نیز حرکات تمام‌کننده‌ی فوق‌العاده‌ی آن هستند.

۱. مامور ۴۷  مجموعه‌ی هیتمن (Agent 47 – Hitman)

Agent 47

مامور ۴۷ با این هدف آفریده شد که یک قاتل حرفه‌ای باشد. به معنای واقعی کلمه. اینجا از عبارت «به معنای واقعی کلمه» سوءاستفاده نمی‌کنم. شما به معنای واقعی کلمه آفریده نشدید تا یک راک استار باشید (از این بابت متاسفم)، ولی او به معنای واقعی کلمه آفریده شد تا یک قاتل حرفه‌ای باشد. او نتیجه‌ی بسیار موفق یک آزمایش ژنتیکی است که در راستای خلق یک قاتل حرفه‌ای بی‌نقص ترتیب داده شده بود. او هم دقیقاً قاتل حرفه‌ای بی‌نقص است. او قدرت بدنی بالایی دارد. استاد جعل هویت و مخفی‌کاری است. سرعت عملش بالاست. در زمینه‌ی استفاده از انواع اسلحه‌ها مهارت بالا دارد. او می‌تواند محیط اطراف خود را در راستای برطرف کردن نیازهایش تغییر دهد. می‌تواند بدون لو دادن خودش به قلب مقر دشمن نفوذ کند و کاری کند مرگ هدف یک تصادف به نظر برسد. از طرف دیگر می‌تواند یک‌تنه با یک لشگر آدم مبارزه کند و در نبرد مستقیم با اسلحه شکست‌شان دهد. قابلیت‌های فیزیکی‌اش به کنار، او از کشتن آدم‌های دیگر هیچ مانع اخلاقی‌ای در ذهنش ندارد. البته او عاری از حس ترحم نیست؛ قبلاً بارها آن را نشان داده است. ولی وقتی در حال چکاندن ماشه است، انگشت‌هایش هیچ‌گاه نمی‌لرزند. همچنین او اهل ماری‌جوانا کشیدن نیست!

آن جریانی که در تنچو شروع شد، در هیتمن به کمال رسید. دلیل عالی بودن بازی‌های هیتمن آزادی مطلقی است که بازی در اختیارتان قرار می‌دهد. برای پشت‌سر گذاشتن ماموریت‌های بازی، باید عین یک قاتل واقعی فکر کنید و برای کشتن هدف‌هایتان راه‌های خلاقانه بیندیشید. یکی از بزرگ‌ترین چالش‌های شما تمام کردن مرحله با امتیاز کامل است. این کار اصلاً راحت نیست. به یک عالمه زحمت و نقشه‌ریزی پنهانی نیاز دارد و مثل همیشه چند راه برای پیشروی وجود دارد. از این نظر بازی‌های هیتمن ارزش تکرار بالایی دارند و این یکی دیگر از نقاط قوت مجموعه است. ماموریت‌های آخر همیشه به ‌طور خاصی سخت هستند و بی‌سروصدا تمام کردنشان چالشی بس بزرگ است.

شاید با رتبه‌بندی عنوان ۱۰ تا ۲ فهرست موافق نباشید، ولی فکر نمی‌کنم در زمینه‌ی شایستگی مامور ۴۷ به‌عنوان مقام اول فهرست بحثی وجود داشته باشد. او ثابت کرده که از همه‌ی قاتل‌های حرفه‌ای بهتر است. اگر ۹ قاتل دیگر فهرست را استخدام کنید و سراغ مامور ۴۷ بفرستید، او مخفیانه از اتاق خوابش بیرون می‌رود و همه‌یشان را می‌کشد. سپس با تاکسی به آپارتمان‌تان می‌آید و کلک خودتان را می‌کند.


شخصیت‌هایی که می‌توانستند در فهرست حضور داشته باشند:‌

اچ‌کی-۴۷ (HK-47) از جنگ ستارگان: شوالیه‌های جمهوری قدیم (Star Wars: Knights of the Old Republic): دلیل این‌که او را به فهرست اضافه نکردم این بود که تین کریوس، یکی دیگر از شخصیت‌های بایوویر، در فهرست بود. همچنین مامور ۴۷ هم در اسمش ۴۷ دارد. اگر راستش را بخواهید، دلیل واقعی برای اضافه نکردن او این بود که ربات است و ربات‌ها جذابیت جنسی ندارند (از همه‌ی کسانی که به ربات‌ها گرایش دارند عذر می‌خواهم).

خان (Khan) از شمشیر شکسته (Broken Sword): چون دلقک‌ها جذابیت جنسی ندارند (از همه‌ی کسانی که به دلقک‌ها گرایش دارند عذر می‌خواهم).

قاتل حرفه‌ای (Assassin) از قاتل حرفه‌ای (Assassin): نتوانستم در برابر قدرت خلاقیتی که در نام‌گذاری این شخصیت و این بازی به کار رفته طاقت بیاورم. همچنین قاتلی که اسلحه‌اش بومرنگ باشد مزخرف است.

گوگلو ۱۳ (Goglo 13) از گوگلو ۱۳ (Goglo 13): دلیلی ندارم. ببخشید. صرفاً نینا را در فهرست گنجاندم به این امید که به من زنگ بزند.

مگامن (Mega Man) از مگا من (Mega Man): مگا من در بازی‌های اخیر مجموعه به یک بچه‌سوسول تبدیل شده است؛ همین کافی است تا شما را از فهرست ده قاتل برتر حذف کند. همچنین باز هم باید تاکید کنم که ربات‌ها جذابیت جنسی ندارند.

شادو (Shadow) از فاینال فانتزی ۶ (Final Fantasy VI): باید او را هم اضافه می‌کردم. این فهرست شکست خورده است. اضافه کردن او باعث می‌شد تنوع بیشتری به فهرست اضافه شود (جای بازی‌های نقش‌آفرینی ژاپنی  خالی است) و او شخصیتی بسیار جالب است. من چقدر در زمینه‌ی تدوین فهرست‌های ده برتر افتضاحم!

وگا (Vega) از مبارز خیابانی (Street Fighter): و بقیه‌ی قاتل‌های حرفه‌ای از بازی‌های مبارزه‌ای دیگر. متاسفانه جا برای شما نبود. چون نینا، نور زندگی من، آتش شهوانی من، گناه من، روح من، باید در فهرست می‌بود.

زوران (Zevran) از عصر اژدها: ریشه‌ها (Dragon Age: Origins): تعداد شخصیت‌های فرعی در بازی‌های نقش‌آفرینی که قاتل حرفه‌ای هستند بسیار زیاد است. من تین کریوس را به نمایندگی از آن‌ها انتخاب کردم!

گری فاکس (Gray Fox) از متال گیر: دیگر یک شخصیت از متال گیر کافی بود.

بسیار خب، این شما و این هم بهترین قاتل‌های حرفه‌ای دنیا. بهتر است حواس‌تان باشد تا شما را قربانی خود نکنند!

منبع: GameFAQs


کنسول بازی سونی مدل PlayStation 5 ظرفیت 825 گیگابایت ریجن 1200 آسیا
کنسول بازی مایکروسافت مدل XBOX SERIES S ظرفیت 512 گیگابایت

صفحه اصلی بازی - اخبار بازی - تریلر بازی - نقد و پیش نمایش | دیجی‌کالامگ