به نقل از دیجیکالا:
فیلمهای ابرقهرمانی، اکشن یا علمی-تخیلی امروزه پرفروشترین فیلمهای سینمای هالیوود به شمار میآیند، اما سینما تنها به این ژانرها محدود نمیشود. در بین هیاهوی ژانرهای دیگر بعضاً چند فیلم هم ساخته میشود که به زندگی روزمره میپردازند و داستانهای ساده و دلنشینی دارند که همه ما میتوانیم با آنها ارتباط برقرار کنیم.
اغلب فیلمها هیجانی را به مخاطب خود منتقل میکنند که در زندگی روزمره پیدا نمیشود و صحنههای اکشنی را به تصویر میکشند که مملو از تعقیب و گریز و درگیری است، دنیاهای خارقالعادهای را به نمایش میگذارند که فقط در تخیل ما وجود دارد و یا موقعیتهای جنایی و وحشتناکی را ارائه میکنند که کم پیش میآید مردم عادی در معرض آنها قرار بگیرند. این مثالها مربوط به فیلمهای محبوبی میشوند که همه ما از تماشای آنها لذت میبریم و پیگیر دنبالههای آنها هستیم، اما برخی فیلمسازها راه دیگری را انتخاب میکنند و تصمیم میگیرند برخلاف چنین فیلمهایی، از اغراق کردن اجتناب کنند و در فیلمهای خود همان چیزی را به تصویر بکشند که ما روزانه تجربه و مشاهده میکنیم.
تجربهای که این فیلمها ارائه میکنند میتواند به همان اندازهی طرف اغراقآمیز و محبوبتر سینما تأثیرگذار و قدرتمند باشد. فیلمهایی که به زندگی روزمره میپردازند در داستانهایی که روایت میکنند با دقت بیشتری واقعیت را به تصویر میکشند تا مخاطب خود را متوجه زیباییهای زندگی روزمره کنند و به آنها نشان بدهند کارهای به ظاهر بیاهمیت زندگی روزانه در حقیقت مهمترین بخش زندگی ما به شمار میآیند.
اگرچه چنین فیلمهایی در نگاه اول جذاب به نظر نمیرسند، اما میتوانند تجربه عمیقتر و احساسیتری به مخاطب خود بدهند، به جنبههای مختلف زندگی معنا ببخشند و به ما یادآوری کنند که علیرغم شرایط و موقعیتی که در آن قرار گرفتهایم، زندگی چقدر شگفتانگیز است. در فهرست پیش رو ۱۰ فیلم برتری که به زندگی روزمره میپردازند را به شما معرفی خواهیم کرد.
۱. دزد دوچرخه (Bicycle Thieves)
- سال تولید: ۱۹۴۸
- کارگردان: ویتوریو دسیکا
- بازیگران: لامبرتو ماجورینی، انزو استایولا، لیانلا کارل، ویتوریا آنتونوچی، النا آلتیری
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۹ از ۱۰۰
فقر یکی از سختترین شرایطی است که یک انسان میتواند در جامعه تجربه یا مشاهده کند. این حالت استیصال و درماندگی مداوم اغلب بی آنکه فرد تقصیری در بوجود آمدن آن داشته باشد رخ میدهد و به همین علت تماشای آن ناراحتکننده است. مواجهه با فقر به ما یادآوری میکند جامعه ایرادی دارد که همه ما در حال نادیده گرفتن و انکار آن هستیم اما با وجود این که چنین شرایطی اسفبار است، هنوز هم میتوان لحظات باشکوهی در زندگی پیدا کرد که امید در آن موج میزند و افراد با تکیه بر همین امید سختیها و مشقتها را متحمل میشوند تا به آیندهای بهتر دست پیدا کنند. همه اینها در شاهکار نئورئالیستی ایتالیایی ویتوریو دسیکا، «دزد دوچرخه» به تصویر کشیده شدهاند.
فیلم «دزد دوچرخه» در ایتالیای پس از جنگ جهانی دوم میگذرد. در آن زمان ایتالیا که هم به واسطه جنگ و هم به علت تغییرات داخلی تضعیف شده بود، یک رکورد اقتصادی عمیق را تجربه میکرد. در چنین شرایطی نه تنها مردم با فقر دست و پنجه نرم میکنند، بلکه بیکاری در ایتالیا غوغا میکند و کار پیدا کردن به دشوارترین امر ممکن تبدیل شده. با این وجود یک پدر فقیر به لطف داشتن یک دوچرخه، موفق شده شغلی برای خود دست و پا کند.
اما در کمال تأسف، دوچرخه او، تنها منبع درآمد یک خانواده، به سرقت میرود. اگر دوچرخه پیدا نشود، او شغلش را از دست خواهد داد و مانند گذشته بیکار خواهد شد. بنابراین او به امید بازیابی دوچرخه به همراه پسر خردسالش راهی خیابانهای رم میشود. داستان «دزد دوچرخه» داستانی تیره و تاریک است که یک موقعیت خردکننده را به تصویر میکشد، همین هم باعث شده به یکی از بهترین فیلمهای تاریخ سینما تبدیل شود. «دزد دوچرخه» در یأس مطلق امید را به نمایش میگذارد و بینندگان بیشمار خود را برمیانگیزد تا در بدترین شرایط ممکن، به استقامت خود ادامه بدهند.
۲. داستان یک روح (A Ghost Story)
- سال تولید: ۲۰۱۷
- کارگردان: دیوید لاوری
- بازیگران: کیسی افلک، رونی مارا
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۱ از ۱۰۰
ما در میان روزمرگیهای زندگی به ندرت به لحظات ارزشمند گذرا توجه میکنیم. زمانی متوجه ارزش این لحظات میشویم که مدتها ازشان گذشته و به خاطرههای دور تبدیل شدهاند. در فیلم «داستان یک روح» دیوید لاوری تلاش کرده گذر زمان را از طریق داستان مردی که پس از مرگ به واکاوای سرگذشت خود میپردازد، بررسی کند. شخصیت اصلی فیلم ناگهان جان خود را در یک تصادف رانندگی از دست میدهد، اما فرصت این را دارد تا به شکل یک روح به خانه خود برگردد و تماشا کند چطور عشق زندگیاش فقدان او را تحمل میکند.
تجربه فیلم «داستان یک روح» تجربهای تکاندهنده و غمانگیز است که در عین حال زیبایی عمیقی در خود دارد. در حقیقت شخصیت اصلی فیلم نیز درست مانند ما یک بیننده است، او به یک روح نامرئی تبدیل شده که در چهارچوب خانه خود باقی مانده و حسرت وصال دوباره با عشق زندگیاش را میکشد. این داستان درک عمیقی از گذر زمان به مخاطب ارائه میدهد و با نهایت ظرافت به ما نشان میدهد چطور با شیوه زندگی خود لحظات ارزشمند آن را از دست میدهیم: این حقیقت که ما تمرکزمان را روی مسائل بیاهمیت میگذاریم و حواسمان از آنچه واقعاً در زندگی اهمیت دارد، پرت میشود.
«داستان یک روح» تجربهای منحصر به فرد و جسورانه اما کم سر و صدا است که پس از تماشا ما را به فکر فرو میبرد.
۳. مردم معمولی (Ordinary People)
- سال تولید: ۱۹۸۰
- کارگردان: رابرت ردفورد
- بازیگران: دونالد ساترلند، مری تایلر مور، جاد هیرش، تیموتی هاتون
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۹ از ۱۰۰
اگر قرار باشد روی مفهوم معمولی بودن عمیقتر شویم، متوجه خواهیم شد با تعریف «چیزی معمولی که هیچ ویژگی متمایزکنندهای ندارد» در حقیقت هیچکس و هیچچیز معمولی نیست؛ چرا که همه انسانها ویژگیهایی دارند که آنها را از دیگران متمایز میکند. فیلم «مردم معمولی» به کارگردانی رابرت ردفورد که برنده جایزه اسکار نیز شده، این نکته مهم را با داستان خود به تصویر میکشد.
فیلم درباره خانوادهای است که تلاش میکنند با اقدام ناموفق خودکشی آخرین فرزندشان، کنار بیایند و عبور کنند. فیلم به شیوهای منحصر به فرد به روابط پیچیدهای که اعضای یک خانواده با هم دارند میپردازد و نشان میدهد که چطور این روابط به علت ناتوانی آنها در درک کردن یکدیگر و مبارزهای که برای حفظ سلامت روان خود میکنند، با دشواریهای بیشتری مواجه شده است.
با وجود اینکه فیلمهای زیادی وجود دارند که به مسأله سلامت روان و افسردگی پرداختهاند، اما هیچ فیلمی نتوانسته با این اندازه از صداقت و دقت این موضوع را به تصویر بکشد. محوریت اصلی فیلم «مردم معمولی» افسردگی است، اما شاید آنچه فیلم را به این اندازه تأثیرگذار کرده، تبحر ردفورد در به تصویر کشیدن یک خانواده ملموس با تمام نقصها و احساساتی که میانشان برقرار است، باشد.
«مردم معمولی» یک فیلم درام خانوادگی است که با مهارت مثالزدنی ردفورد تجربه متحولکنندهای برای مخاطب خود به ارمغان میآورد. این فیلم همه مخاطبان را تشویق میکنند تا در رابطه با دیگران درک بیشتری از خود نشان بدهند، مهربانتر باشند، با والدین و فرزندان خود بیشتر ارتباط برقرار کنند و درنهایت، به زندگی و آدمها امید بیشتری داشته باشند.
۴. خاطرات (Memoria)
- سال تولید: ۲۰۲۱
- کارگردان: اپیچاتپونگ ویراستاکول
- بازیگران: تیلدا سوینتن، الکین دیاز، ژان بالیبار، خوان پابلو اورگو، دانیل خیمنس کاچو
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۰ از ۱۰۰
تماشای برخی فیلمها به علت تلاقی خاطرات و رویاها به تجربهای نادر ختم میشود. یکی از این فیلمها «خاطرات» به کارگردانی اپیچاتپونگ ویراستاکول است. داستان فیلم «خاطرات» درباره زنی است که برای دیدار با خواهر خود به کشور کلمبیا سفر میکند و آنجا با پدیدهای عجیب روبهرو میشود. او هر شب با صدای عجیبی از خواب بیدار میشود، صدایی که به تدریج کنجکاوی او را برمیانگیزد تا به دنبال منشأ آن بگردد.
کلیت داستان با وجود ساده بودن مرموز است و در همان ابتدا به خوبی به مخاطب خود از تجربه منحصر به فرد «خاطرات» خبر میدهد. این فیلم صحنههای آرامبشبخش بسیاری دارد که بینندگان را به حالت خلسه میبرد، و در عین حال مانند یک پازل عمل میکند تا بیننده مدام از خودش بپرسد چرا این صحنه به خصوص به نمایش گذاشته شده و در این صحنه، چه مفهومی قرار است به او منتقل شود. فیلم «خاطرات» مشابه آثار بزرگانی همچون آندری تارکوفسکی و ترنس مالیک است، اما در سطحی کاملاً متفاوت و با تکنیکهای داستانی و کارگردانی خاص. فیلم به قدری مخاطب خود را درگیر میکند که حتی پس از اتمام آن ذهن شما مشغول خواهد بود.
۵. سوناتین (Sonatine)
- سال تولید: ۱۹۹۳
- کارگردان: تاکشی کیتانو
- بازیگران: تاکشی کیتانو، آیا کوکومای، تتسو واتانابه
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۲ از ۱۰۰
اغلب فیلمهای سینمایی که با گنگسترها سر و کار دارند مملو از هیجان و صحنههای پر هرج و مرج هستند، اما تاکشی کیتانو دست به انتخاب کاملاً متفاوتی زد و فیلم «سوناتین» خود را از کلیشه فیلمهای گانگستری تا حد امکان دور کرد.
داستان فیلم «سوناتین» درباره یک سرکرده پیر یاکوزا است که برای میانجیگری و پایان دادن به یک نزاع گنگستری فرستاده میشود اما خیلی زود درمییابد هیچ نزاعی در کار نبوده و خودش با پای خودش به یک توطئه پا گذاشته. این سفر از پیش طراحی شده یک نقشه هوشمندانه است تا او و افرادش در یک موقعیت آسیبپذیر قرار گرفته و به دست گروههای متخاصم حذف بشوند. با خواندن این خلاصه داستان ممکن است فکر کنید با یک فیلم اکشن و جنایی تمام عیار طرف شدهاید که قرار است به اندازه فیلمهای کوئنتین تارانتینو پر از خون و خونریزی باشد، اما در حقیقت فیلم «سوناتین» به طرز شگفتآوری غمانگیز است و به روزمرگیها میپردازد، نه درگیریهای مسلحانه.
قسمت اعظم فیلم شامل پنهان شدن گروه یاکوزای مذکور در یک کلبه ساحلی میشود. آنها جایی برای رفتن ندارند و به ناچار باید تا مدت نامعلومی در محل اختفای خود باقی بمانند. از آنجا به بعد شاهد تلاش بیهوده آنها برای سر نرفتن حوصلهشان هستیم، تلاشی که گاهی اوقات منجر به اتفاقات خندهدار میشود. اما مهمتر از این وضعیت رئیس آنهاست. او نسبت به فریبی که خورده و به طور کلی خطری که جانش را تهدید میکند، بیحس و بیتفاوت شده و اندوهی در درون خود دارد که ممکن است تمام وجودش را تصرف کند.
شاید «سوناتین» یک فیلم گنگستری غیرمتعارف باشد، اما همچنان یکی از بهترین فیلمهای گنگستری به شمار میآید. مضامین و ایدههایی که در این فیلم وجود دارد باعث شده از دایره امن فیلمهای جنایی خارج شود و به مفاهیمی مانند ماهیت زودگذر لحظات شاد زندگی بپردازد.
۶. آخرین نمایش فیلم (The Last Picture Show)
- سال تولید: ۱۹۷۱
- کارگردان: پیتر بوگدانوویچ
- بازیگران: تیماتی باتومز، جف بریجز، الن برستین، بن جانسون، کلوریس لیچمن، سیبل شفرد
- امتیاز راتن تومیتوز: ۱۰۰ از ۱۰۰
یکی از تجربههایی که عده زیادی در جامعه میتوانند با آن ارتباط برقرار کنند، تجربه بزرگ شدن در شهرهای کوچک و بینام و نشان است که به علت عدم وجود فرصتها و موقعیتهای تفریحی، کاری یا حتی فرهنگی، افراد را وادار میکند درباره نقل مکان کردن از آنجا رویاپردازی کنند. یکی از بهترین فیلمهایی که این تجربه را به تصویر کشیده، فیلم «آخرین نمایش فیلم» به کارگردانی پیتر بوگدانوویچ است. «آخرین نمایش فیلم» داستانی است درباره دو دانشآموز دبیرستانی که در یک شهر در حال زوال واقع در ایالت تگزاس زندگی میکنند و از خودشان میپرسند که آیا ممکن است روزی از آنجا بروند و به زندگی بهتری دست پیدا کنند یا نه.
آشناپنداری فیلم برای مخاطب غمانگیز است. شخصیتهایی که در فیلم میبینیم، تجسم اشخاص حقیقی زندگی ما هستند یا شاید حتی نسخه جوانتر خودمان باشند. به همین دلیل بیننده به راحتی با شخصیتها همذاتپنداری میکند چرا که بیننده نیز درست مانند آنها همان ترسها و امیدها را در مقطعی از زندگی خود تجربه کرده است. در طول فیلم ما امیدواریم آنها بتوانند از آن شهر خارج شوند و مانند ما دلشان را به دریا بزنند و به تدریج جای پایی در دنیای بیرون از آن شهر پیدا کنند و به زندگی خود سر و سامان بدهند.
فیلم «آخرین نمایش فیلم» در زمان اکران به موفقیت بزرگی دست پیدا کرد و نقش مؤثری در تثبیت پیتر بوگدانوویچ در مقام یک کارگردان چیرهدست و صاحب سبک ایفا کرد. اما چه موفقیتی بزرگتر از این حقیقت که بعد از گذشت چند دهه، «آخرین نمایش فیلم» میتواند مخاطبان امروزی را نیز تحت تأثیر قرار دهد و آنها را احساساتی کند؟
۷. شب (La Notte)
- سال تولید: ۱۹۶۱
- کارگردان: میکل آنجلو آنتونیونی
- بازیگران: مارچلو ماسترویانی، ژن مورو، مونیکا ویتی، رزی ماتساکوراتی
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۳ از ۱۰۰
تماشای فروپاشی یک رابطه همیشه دشوار است. زمانی دو شخص نسبت به یکدیگر شدیدترین احساسات ممکن را داشتهاند و به نظر میرسیده آتش عشقشان هرگز قرار نیست خاموش شود، اما حالا پس از گذر زمان، احساساتشان در هالهای از ابهام فرو رفته. داستان فیلم «شب» به کارگردانی میکل آنجلو آنتونیونی دقیقاً همین موضوع است. این فیلم ازدواجی را نشان میدهد که در وضعیت ناراحتکنندهای قرار گرفته، وضعیتی که طرفین رابطه هیچ تلاشی برای یکدیگر نمیکنند و تمام اقداماتشان ناشی از اجبار است؛ اجبار برای حفظ صمیمیتی که مدتها پیش از بین رفته.
کارگردان فیلم، آنتونیونی، با استفاده از فیلمبرداری سیاه و سفید و سترگ در کنار بازی سرد بازیگران نقش اصلی، موفق شده در فیلم «شب» دافعهای که شخصیتهای فیلم نسبت به هم دارند را به نحو احسن به تصویر بکشد. نکته جالب تأثیری است که فیلم روی مخاطب میگذارد، فیلم کاری میکند بینندگان آرزو کنند رابطه شخصیتها احیا میشود، کاری میکند شما با تمام وجودتان مشتاق لبخند زدن آن زن و شوهر به یکدیگر باشید تا شاید امیدی به ادامه رابطهشان به وجود بیاید. «شب» فیلمی است درباره سرخوردگی مدرن، فیلمی که میتواند حس و حال خود را مانند یک باد سرد زمستانی به مخاطب منتقل کند.
کتاب روابط از دست رفته اثر جوهن هری نشر پیکان
۸. بوفالو ۶۶ (Buffalo ’66)
- سال تولید: ۱۹۹۸
- کارگردان: وینسنت گالو
- بازیگران: وینست گالو، کریستینا ریچی، بن گازارا، میکی رورک، روزانا آرکت
- امتیاز راتن تومیتوز: ۷۶ از ۱۰۰
برخی شکستها کمر آدم را خم میکنند، بعضی از شکستها هم آنقدر شدید و بیرحمانهاند که لحظه به لحظه زندگیاش را با احساس دردناک روزمرگی آزاردهنده و یکنواخت میکنند. در فیلم «بوفالو ۶۶» به کارگردانی وینسنت گالو، داستان مردی را دنبال میکنیم که آنقدر در شکستهای مکرر خود غرق شده که از دیدن راه نجات عاجز مانده. مرد داستان ما بیلی براون نام دارد، یک محکوم که به تازگی از زندان آزاد شده و با وجود اینکه پدر و مادر او فکر میکنند پسرشان ازدواج کرده و برای دولت کار میکند، در حال رفتن به خانه پدری است.
ممکن است فکر کنید بالأخره وقت آن رسیده که بیلی حقیقت را به پدر و مادر خود بگوید و خود نیز با واقعیت زندگیاش روبهرو شود، اما بیلی دقیقاً برعکس این کار را انجام میدهد. همانجاست که مخاطب به درستی میفهمد شخصیت بیلی دوستداشتنی نیست، چرا که او یک بالرین را میرباید تا او را به عنوان همسر خود به والدینش معرفی کند. اگرچه بیلی دوستداشتنی نیست، اما شخصیتی دارد که دلمان برایش میسوزد.
برای ارائه یک تصویر کلی از شخصیت بیلی باید گفت که او زندگی آشفته و به هم ریختهای دارد و تنها راه فرار کردن از حقیقت زندگیاش، این است که به دیگران دروغهای سخیف بگوید و وانمود کند شرایط متفاوت و به مراتب بهتری دارد. با این وجود همچنان شاهد لحظات نادری هستیم که بیلی آسیبپذیر است، همین امر باعث میشود همچنان به او اهمیت بدهیم. بیلی یک مرد غمگین، بامزه و عجیب و غریب است. این سه مورد دقیقاً ویژگیهایی هستند که خود فیلم را هم تعریف میکنند. درمجموع «بوفالو ۶۶» یک تجربه خاص است که شادی و غم را همزمان به شما ارائه خواهد کرد.
۹. اواخر بهار (Late Spring)
- سال تولید: ۱۹۴۹
- کارگردان: یاسوجیرو ازو
- بازیگران: چیشو ریو، ستسوکو هارا
- امتیاز راتن تومیتوز: ۱۰۰ از ۱۰۰
یکی از چیرهدستترین فیلمسازهایی که همیشه روزمرگیهای زندگی را در فیلمهای خود ستایش میکند، یاسوجیرو ازو بزرگ است. با وجود اینکه این کارگردان فیلمهای شاهکار زیادی با محوریت درام خانوادگی ساخته، «اواخر بهار» به عنوان یکی از بهترین آثار او شناخته میشود. داستان فیلم «اواخر بهار» درباره یک مشکل خانوادگی شایع است؛ دختر ۲۷ سالهای که بیوه شده و به طور مداوم از سوی خاله خود تحت فشار است تا پیش از بالا رفتن سنش، دوباره ازدواج کند.
با وجود اینکه همه مخاطبان، از هر کشور و فرهنگی که باشند چنین مشکلی را یا در خانواده خود داشتهاند و یا آن را در نزدیکان خود مشاهده کردهاند، اما به لطف چیرهدستی یاسوجیرو و قدردانیاش از روزمرگیهای زندگی، این مشکل شایع در فیلم «اواخر بهار» به یک واقعه پرمفهوم تبدیل شده است. این مشکل به ظاهر پیش پا افتاده و معمولی در فیلم با غم و اندوه فراوانی به تصویر کشیده میشود. این داستان، داستان پدری است که پس از سالها به خاطر بیوه شدن دخترش از تنهایی درآمده، و حالا اگر راضی به ازدواج مجدد او شود، دوباره تنها خواهد شد. او یا باید شادی خودش را به خاطر عشقی که به دخترش دارد قربانی کند، یا باید آینده فرزندش را با خودخواهی نابود کند. در هر حال تماشای این موقعیت دردناک و دلخراش است. «اواخر بهار» یکی از بهترین فیلمهای سینمایی است که یک تجربه تماشایی، دلپذیر و تکاندهنده را ارائه میدهد.
۱۰. جیببر (Pickpocket)
- سال تولید: ۱۹۵۹
- کارگردان: روبر برسون
- بازیگران: مارتین لاسال، ماریکا گرین، ژان پلهگری، پیر لیماری، دالی سکال، هنری کاساگی
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۳ از ۱۰۰
شاهکار واقعی نمایش زندگی روزمره فیلم «جیببر» به کارگردانی روبر برسون است. این فیلم به عنوان منبع اصلی الهام برای بسیاری از فیلمسازان بزرگ و مشهور عمل کرده؛ از جمله پل شریدر، فیلمنامهنویس فیلم «راننده تاکسی» (Taxi Driver) مارتین اسکورسیزی که یکی از مشهورترینهای این افراد است. داستان «جیببر» درباره مردی به نام میشل است که روزهای خود را با دزدی کردن از ساکنان پاریس میگذارند. زندگی میچل به دزدی و هیجان آن محدود شده، یک زندگی احاطه شده با تنهایی که باعث شده او از کمبود معنا در زندگی خود رنج ببرد.
حرف و عمل میشل با هم متناقض است و او از این خصلت خود به شدت رنج میبرد. او با دزدی کردن از مردم اخلاقیات را نادیده میگیرد، اما درعوض امیدوار است که بابت این کارها دستگیر شود. میشل هر بار در موقعیتی قرار میگیرد که میتواند یک رابطه عاطفی را شروع کند آن را پس میزند، در حالی که به شدت به عشق و محبت محتاج است.
همه اینها در سبک فیلمسازی تثبیتشده روبر برسون به بهترین و زیباترین شکل ممکن به تصویر کشیده میشوند. تجربه تماشای «جیببر» همزمان برای مخاطب چالشبرانگیز و ارزشمند است. همین ویژگیها از فیلم برسون یک شاهکار واقعی برآمده از هنر سینما ساخته.
منبع: MOVIEWEB