به نقل از دیجیکالا:
انسانها از ابتدای تاریخ به دنبال هیجان وحشت بودهاند. از داستانهای هشدارآمیزی که در زندگی روزمره از ما محافظت میکنند گرفته تا داستانسراییهای ترسناک دور آتش کمپ، و حتی گشتن به دنبال اشکال حقیقی از ترس در تونلهای وحشت و کمپهای ترسناک، ما گونهای هستیم که عاشق ترسیدنیم. هر فعالیت ترسناک (اما امن) که بتواند قلبمان را به تپش بیندازد و آدرنالین را در خونمان جاری کند، قطعاً افراد زیادی را به سوی خود میکشد. به همین خاطر است که سینمای وحشت یکی از پرطرفدارترین ژانرهای سینمایی است.
هر چند، روایت یک داستان ترسناک خوب قطعاً چالشبرانگیز است. با وجود تمام پیچشهای داستانی مرگبار و از جا پریدنهای از سر ترس قابل پیشبینی که تأثیر ماندگاری هم ندارند، این ژانر بیشتر از وحشتآمیز بودن، دیگر شبیه یک شوخی به نظر میرسد. یعنی بسیاری از محصولات سینمای وحشت امروز به مرز کمدی نزدیک میشوند. هر چند بعضی کارگردانان در این هنر استاد شدهاند؛ در این اندازه که وقتی نام آنها ضمیمهی پروژهای میشود، شکی نیست که آن پروژه یک شاهکار خواهد بود. نگاهی به ده فیلمساز برتر سینمای وحشت میاندازیم.
۱۰. سم ریمی کارنامهی گستردهای دارد، اما آثار سینمای وحشت او بسیار محبوباند
سم ریمی به تأثیرگذاریاش در جهان ابرقهرمانان مشهور است. ریمی، کارگردان سهگانهی اصلی «مرد عنکبوتی» (Spider-Man) در دههی ۲۰۰۰، بعدها فیلم «دکتر استرنج در چندجهانی دیوانگی» (Doctor Strange in the Multiverse of Madness) را هم کارگردانی کرد. با تماشای این فیلمها، طرفداران احتمالاً متوجه میشوند که ریمی یکی دو باری در ژانر وحشت کار کرده است. با دانستن اینکه او هدایتگر وحشت جسمیای بود که «ونوم» (Venom) به همراه داشت، و همچنین با وجود وحشت چندبعدیای که در «اسکارلت ویچ» (Scarlet Witch) دیدیم، پیدا کردن این ارتباط ساده است.
گویا سم ریمی کارگردان فیلم کالت کلاسیک محصول ۱۹۸۱ «مردهی شریر» (The Evil Dead) هم بوده است. جز این، او بعدها تهیهکنندگی و کارگردانی پروژههای ترسناک بسیاری را بر عهده داشت، از جمله «نفس نکش» (Don’t Breathe) و «کینه» (The Grudge).
۹. مایک فلنگن به داستانهای استفن کینگ زندگی بخشیده است
مایک فلنگن به خاطر کارهایش در ژانر وحشت، شهرتی برای خود دست و پا کرده است. فلنگن با مجموعههای محدودش در نتفلیکس به نامهای «تسخیر خانهی هیل» (The Haunting of Hill House) و «تسخیر عمارت بلای» (The Haunting of Bly Manor) و فیلمهای محبوبش مانند «آکیولوس» (Oculus) و «سکوت» (Hush) شناخته میشود، و استعداد فراوانی در این ژانر دارد.
بعضی پروژههای شاخص فلنگن شامل فیلمهایی میشوند که بر اساس کارهای استفن کینگ افسانهای ساخته شدهاند. فلنگن با کارگردانی فیلمهای «دکتر اسلیپ» (Doctor Sleep) و «بازی جرالد» (Gerald’s Game) که هر دو اقتباسهایی عالی از کارهای این نویسندهی تأثیرگذارند، ثابت کرده است که میتواند هر پروژهای را که به دستش میرسد، به خوبی هدایت کند.
۸. جنیفر کنت استاد فیلمهای وحشت هنری است
ممکن است جنیفر کنت مانند بعضی دیگر از کارگردانان این فهرست، کارنامهی کارگردانی مفصلی نداشته باشد، اما کاری که انجام داده خود گویای همهچیز است. کنت، این فیلمساز خلاق که فیلم خارقالعاده و آزاردهندهی «بابادوک» (The Babadook) را کارگردانی کرده است، ثابت کرده است که خوب میتواند از پس ژانر وحشت برآید.
وقتی مردم از فیلمهای ترسناک مدرن و خصوصاً سینمای وحشت هنری صحبت میکنند، قطعاً نام فیلم «بابادوک» به میان میآید. این فیلم برداشت هوشمندانهای از سلامت روان و اندوه است و اینکه این مسائل میتوانند چه فشاری به یک شخص وارد کنند، و تقریباً برای هر کسی که آن را تماشا کرده، تأثیرگذار بوده است. موفقیت این فیلم درهای بسیاری را به روی کنت گشود.
۷. جورج ای. رومرو یکی از بهترینهاست
جرج ای. رومرو سال ۲۰۱۷ درگذشت، اما میراثی از خود به جا گذاشت که هرگز فراموش نخواهد شد. بهعنوان نویسنده، تهیهکننده و کارگردان چندین پروژه، میتوان گفت خلاقیت رومرو حد و مرز نداشت. رومرو مغز متفکر پشت فیلم «شب مردگان زنده» (Night of the Living Dead) محصول ۱۹۶۸ بود، و احتمالاً یکی از تأثیرگذارترین کارگردانان سینمای وحشت تمام دوران است.
رومرو نه تنها کارهایش را با تفاسیر اجتماعی پیوند میداد و بر جدیت نژادپرستی تأکید میکرد (مخصوصاً در اوج جنبش حقوق شهروندی)، بلکه حتی استانداردهای فیلمهای زامبی را برای نسلهای بعد تعیین کرد. بحث پیرامون رسانه با محوریت زامبیها، بدون جورج ای. رومرو کامل نخواهد بود.
۶. تاکاشی شیمیزو «جو-آن: کینه» (Ju-on: The Grudge) را برای دنیا به ارمغان آورد
«جو-آن: کینه» و بازسازی غربی آن، «کینه» (که آن را هم تاکاشی شیمیزو کارگردانی کرده است)، چنان مشهورند که حتی کسانی که طرفدار این ژانر نیستند هم این فیلمهای شاخص سینمای وحشت را میشناسند. با اینکه «کینه» تنها فرنچایزی نیست که تاکاشی شیمیزو روی آن کار کرده است، اما احتمالاً یکی از شاخصترینهاست. این فیلم کمک کرد تا فیلمهای ترسناک ژاپنی تبدیل به پدیدهای جهانی شوند.
موفقیت این فرنچایز هنوز هم حس میشود. شاهکار تاکاشی شیمیزو همچنان با بازسازی سال ۲۰۲۰ خود با نام «کینه» و مجموعهی نتفلیکس در سال ۲۰۲۰ با نام «کینه: ریشهها» (Ju-on: Origins)، به موفقیت خود ادامه میدهد.
۵. فعالیتهای گیرمو دلتورو در ژانر وحشت، مسحورکننده است
گیرمو دلتورو در نوشتن، تهیهکنندگی و کارگردانی تجربه دارد و بعضی از بهترین فیلمها از نظر بصری و ترسناکترین موجودات سینما را تقدیم عشاق سینما و ژانر وحشت کرده است. از ارواحی که تالارهای «قلهای به رنگ خون» (Crimson Peak) را تسخیر میکنند گرفته تا هیولاهای افسانهای «هزارتوی پن» (Pan’s Labyrinth)، وقتی دلتورو مسئول کاری باشد، مخاطبان میتوانند مطمئن باشند که قرار است به سفری جادویی بروند.
نام دلتورو در آثاری مانند «کوچهی کابوس» (Nightmare Alley)، «داستانهای ترسناک برای گفتن در تاریکی» (Scary Stories to Tell in the Dark)، «ماما» (Mama)، «شاخها» (Antlers) و بسیاری آثار دیگر دیده میشود، و او سالهاست که مخاطبانش را مسحور میکند. دلتورو همچنین در تلویزیون و بازیهای ویدیویی نیز موفق بوده است. پی.تی. (یک بازی ویدئویی در سبک وحشت روانشناختی و اول شخص است) از بازی ناتمام «سایلنت هیل» (Silent Hill) همچنان یادآور چیزهایی است که میتوانستند وجود داشته باشند، و الهامبخش صدها بازی ترسناک بعد از خودش بوده است.
۴. جیمز وان فرنچایزهای شاخص بسیاری را در ژانر وحشت برای جهان به ارمغان آورده است
از فرنچایز «اره» (Saw) گرفته تا دنیای هراسانگیز «احضار» (The Conjuring) و جهان خلاق «توطئهآمیز» (Insidious)، جیمز وان خالق بعضی از شاخصترین و شناختهشدهترین فرنچایزهای فیلم ترسناک تاریخ بوده است. هر یک از این کارها از یک ایدهی ساده آغاز و بعد به چیزی بزرگتر از زندگی تبدیل شد. وقتی بیشتر این فرنچایزها هنوز ادامه دارند، بحثی در این نیست که وان در کار خود استاد است.
«بدخیم» (Malignant)، یکی از جدیدترین پروژههای او، چنان بین طرفداران محبوب شد که نزدیک بود برندهی جایزهی بخش «منتخب طرفداران» در مراسم اسکار شود. تصورش سخت است که ژانر وحشت امروز بدون کارهای جیمز وان چگونه میبود.
۳. جردن پیل در تمام پروژههایش به فضایل سیاهپوستان دست یافته است
«برو بیرون» (Get Out)، اولین فیلم جوردن پیل، دنیا را تکان داد. این فیلم ترسناک که تأکید میکرد چطور رد پای نژادپرستی هنوز هم احساس میشود، نامزد دریافت جایزهی بهترین فیلم در اسکار شد. با اینکه برنده نشد، اما فیلمهای ترسناک معمولاً بهندرت در اسکار به جایی میرسند، بنابراین حتی این نامزدی هم نشان داد که پیام فیلم چقدر مهم بود و چه کارگردان بااستعدادی پشت فیلم بوده است.
جوردن پیل از سال ۲۰۱۷ فیلمهای وحشت بسیاری ساخته، و در تمام آنها نقش اصلی سیاهپوست بوده و فیلم بر تفاسیر جدی اجتماعی تمرکز داشته، که این جدا از ارزشهای سرگرمکنندهی کارهای اوست. با فیلم «ما» (Us)، نسخهی جدید فیلم «کندیمن» (Candyman)، و جدیدترین ریسک او، «جواب منفی» (Nope)، پیل ثابت کرده است که همواره یکی از بهترینها باقی خواهد ماند.
۲. وس کریون شخصیت ماسکزدهی «جیغ» و فردی کروگر را تقدیم عاشقان سینمای وحشت کرده است
وس کریون بزرگ سال ۲۰۱۵ درگذشت، اما اثر خود را بر سینما باقی گذاشته است. کریون که بیشتر با کارش در فیلمهای «کابوس در خیابان الم» (A Nightmare on Elm Street) و «جیغ» (Scream) شناخته میشود، در هنر روایت یک داستان ترسناک و در عین حال بامزه نگهداشتن آن استاد است. او با فردی کروگر، شیطان رؤیایی باهوش و رند او، و Ghostface، قاتل عشق فیلمهای ترسناکش، همان شخصیت ماسک جیغ بر صورت زدهی فرنچایز «جیغ»، بارها ثابت کرده است که ترس و خنده میتوانند در کنار هم قرار بگیرند.
کریون همچنین روی «تپهها چشم دارند» (The Hills Have Eyes)، «آخرین خانه در سمت چپ» (The Last House on the Left)، «موجود باتلاقی» (Swamp Thing) و بسیاری فیلمهای دیگر هم کار کرده است. جایگاه وس کریون همواره در قلب طرفداران پر و پا قرص سینمای وحشت و مخاطبان دائمی آن خواهد بود.
۱. جان کارپنتر، نابغهی پشت مایکل مایرز، ضد قهرمان فرنچایز «هالووین»
گرچه «هالووین» (Halloween) اولین فیلم اسلشری نیست که ساخته شده، اما معمولاً بهعنوان فیلمی شناخته میشود که زیرژانر اسلشر را محبوب کرد. «هالووین» بیشک یکی از شاخصترین و اثرگذارترین فیلمهای ترسناکی است که تاکنون ساخته شده است. این فیلم چنان مشهور است که نه تنها فرنچایز آن چهل سال بعد هم ادامه دارد، بلکه فیلمی است که بیشتر فیلمهای اسلشر برای آن احترام قائلاند.
با اینکه «هالووین» احتمالاً مشهورترین کار جان کارپنتر است، اما او در شاخههای بسیاری از ژانر وحشت فعالیت کرده است. برای مثال «موجود» (The Thing)، یکی از بهترین مثالها برای این است که بفهمیم وقتی ژانر علمی تخیلی با وحشت ترکیب شود، چه اتفاقی میافتد. طرفداران سینما تا به امروز همچنان دربارهی پایان دوپهلوی «موجود» بحث میکنند.
منبع: cbr