به نقل از دیجیکالا:
اکثر کارگردانان دوست دارند جزئیاتی ریز در پسزمینهی فیلمهایشان پنهان کنند که تنها مخاطبان تیزبین آنها را پیدا و دنبال میکنند. ژانر وحشت نیز از این قاعده مستثنی نیست و برخی از معروفترین فیلمهای ترسناک تاریخ مملو از اسرار، اشارات پنهانی و راز کشف نشده هستند که بعضی کاملاً واضح اما بعضی دیگر آنقدر جزئی و پنهانی هستند که برای دیدنشان نیاز به نگاهی دقیقتر دارید. ده موردی که در ادامه دربارهی آنها خواهیم گفت، جزئیاتی هستند که آنقدر سریع اتفاق میافتند که برای ثبت آنها باید فیلم را چند برابر آهسته کنید. با این حال، بعضی مخاطبان به اندازه کافی سریع بودند که این کار را انجام دادند، و ما باید از همه این افراد برای این لیست تشکر کنیم.
۱۰. دستکش فردی در فیلم «مرده شیطانی ۲» (Evil Dead II)
دنبالهی فیلم «مرده شیطانی» (The Evil Dead) ساختهی سم ریمی جایگاه ویژهای در قلب بسیاری از طرفداران ژانر وحشت دارد. «مرده شیطانی ۲» داستانی با چاشنی کمدی بیشتر نسبت به فیلم اول از سرزمین مردگان است که توسط بسیاری به عنوان یکی از بزرگترین دنبالههای فیلمهای ترسناک ساخته شده تاکنون شناخته میشود.
در لحظهای از فیلم که شخصیت اش در حال گشتن آلونک برای یافتن سلاح است، یک پلک زدن کافی است تا راز کشف نشدهی یکی از محبویترین فیلمهای ترسناک را از دست بدهید. خود اش هم این نشانهی بسیار معروف یعنی دستکش تیغهای معروف فردی کروگر که درست پشت سر او به دیوار آویزان شده بود را از دست داد.
البته این اولین باری نبود که ریمی در فیلم خود به فیلم وس کریون اشاره میکند. ظاهر حضور این دستکش در واقع نتیجه رقابتی طولانی مدت بین این دو فیلمساز بود که هرکدام سعی کردند نشانههایی از ساختههای دیگری را در فیلمهای خود جای دهند. در اولین فیلم «مردگان شیطانی» هم پوستری پارهشده از فیلم «تپهها چشم دارند» (The Hills Have Eyes) کریون دیده میشود و کریون هم گوشههایی از آن فیلم را در «کابوس در خیابان الم» (A Nightmare on Elm Street) گنجاند.
۹. جمجمه زنومورف در فیلم «غارتگر ۲» (Predator 2)
«غارتگر ۲» که پس از وقایع فیلم اول اتفاق میافتد، اکشن را از جنگل به خیابانهای لس آنجلس منتقل کرد. صحنهای در فیلم وجود دارد که در آن سری به اتاق غنائم غارتگر میزنیم. معبدی برای کشتارهای مختلفی که این موجود بیگانه در طول سالها آنجام داده است. اما یکی از این یادگاریها برای مخاطبان تیزبین بسیار آشنا بود و تبدیل به راز کشف نشدهای دیگر از فیلمهای ترسناک شد.
در میان جمجمههای مختلف نصب شده روی دیوارها، جمجمهای بلند و استوانهای وجود داشت که شباهت زیادی به زنومورفهای سری فیلمهای «بیگانه» (Aliens) داشت. دلیلش هم این بود که خب، این دقیقا اسکلت یک زنومورف بود.
هر دو مجموعه فیلم متعلق به کمپانی فاکس بودند و طراحی موجودات بیگانهی هر دو کاری از افسانهی جلوههای ویژه، استن وینستون بود. بنابراین تیم تولید فیلم تصمیم گرفتند این جمجهی آشنا را به عنوان هدیهای کوچک برای بینندگان مشتاق در اتاق غنائم قرار دهند. اما متأسفانه نمیدانستند که با انجام این کار، زمینه را برای ساخت فیلمهای «بیگانه علیه درنده» (aliens vs predator) مهیا میکنند.
۸. چشمان پنیوایز در فیلم «آن» (IT)
ممکن است فکر کنید که به لحظهای اشاره خواهیم کرد که دقیقاً در ابتدای قسمت اول است و در آن چشمان زرد روشن پنیوایز را میتوان در تاریکی پشت جورجی دنبرو، در حالی که در زیرزمین راه میرود، دید. اما این چیزی نیست که ما در اینجا در مورد آن صحبت می کنیم موضوع مورد بحث ما اشارهای بسیار ظریف دیگر است و شما قطعا به دکمه مکث نیاز دارید تا متوجه این راز کشف نشدهی فیلمهای ترسناک اقتباس شده از آثار کینگ شوید.
وقتی جورجی در صحنهی طوفان با دلقک رقصان روبرو میشود، دلقک هنوز هم چشمانش به رنگ زرد نافذ است. با این حال، با پیشرفت گفتگو بین این دو، رنگ چشمان پنی وایز به آبی تغییر میکند. چرا؟ پنی وایز در این لحظه رنگ عنبیههایش را به رنگ چشمان مادر و برادر جورجی تغییر میدهد که پسرک قبل از مرگ اجتناب ناپذیرش احساس امنیت بیشتری کند. در رمان استیون کینگ به این موضوع دقیقا اشاره شده. اما کسانی که فقط فیلم را دیدهاند هم اکنون علت وحشتناک ویژگیهای دگرگونکننده دلقک را میدانند.
۷. کفشهای شبیه به هم در فیلم «جیغ» (Scream)
از سال ۱۹۹۶ وقتی صحبت از فیلمهای اسلشر میشود، مجموعه فیلمهای «جیغ» نتیجهی بازی را تغییر دادهاند. این مجموعه نه تنها این ژانر را با چند تغییر سهمگین در کلیشههای رایج احیا کرد، بلکه فیلمنامهنویسی این ژانر را هم با برملا کردن این راز که قاتل اصلی نه یک نفر، بلکه دو نفر هستند، زیرورو کرد.
ماسک و لباس صورت روحی توسط بیلی لومیس و استو ماچر پوشیده میشد و این دو نوجوان به دنبال انتقام از سیدنی پرسکات بودند. در آن زمان، این یک پیچش داستانی بزرگ محسوب میشد، اما اگر به انتخاب کفشهای پسران توجه میکردید، این حقیقت را از قبل میدیدید. اما این اشاره انقدر ظریف بود که به یکی از رازهای کشف نشدهی فیلمهای ترسناک تبدیل شد.
در اوایل فیلم، بیلی، استو و دوستانشان همگی کنار یک فواره نشستهاند. اگر دقت کنید، میبینید که این دو قاتل مخفی چکمههایی دقیقا شبیه به هم پوشیدهاند و این میتواند نشانهای باشد که به نوعی به هم مرتبط هستند. البته در ادامهی فیلم هم شاهد استفادهی صورت روحی از همین کفشها هستیم که کمکمان میکند قاتل را زودتر تشخیص دهیم.
۶. پسر رقصنده در فیلم «توطئهآمیز» (Insidious)
این فیلم مملو از لحظاتی است که بیننده را آزار میدهد و صحنه رقص پسر نیز از این قاعده مستثنی نیست. خانواده لمبرت به تازگی به یک خانه جدید نقل مکان کردهاند به این امید که از آزار و اذیتهای ماوراطبیعهی محل زندگی قبلی خود فرار کنند. اما متأسفانه آنها شیاطین را هم با خود آوردند.
یکی از اولین نشانههایی که نشان میدهد خانه جدید آنها به اندازه خانه قبلیشان عجیب است، زمانی است که مادر رنا با پسربچهای در حال رقصیدن در اتاق نشیمناش روبرو میشود. این کودک لباسی که به نظر میرسد مربوط به دوره ویکتوریایی است، پوشیده است و با آهنگ «Tiptoe Through the Tulips» میرقصد. با این حال، اگر کمی دقت کنید میتوانید راز کشف نشدهی دیگری از فیلمهای ترسناک را در این فیلم پیدا کنید و قبل از رنا پسرک را ببینید.
وقتی رنا لباسهای شسته شده را جابهجا میکند و از کنار جارختی میگذرد، پسر رقصنده درست در سمت چپ آن ایستاده است و به طرز زیرکانهای خودش را به عنوان لباس آویزان شده از جالباسی جا میزند.
۵. صورت بابادوک در فیلم «بابادوک» (Babadook)
اولین فیلم بلند جنیفر کنت، داستان بابادوک را روایت میکند، یک هیولای هولناک که خانهی آملیا، مادری مجرد که شوهرش را به تازگی از دست داده و پسر کوچکش را تسخیر کرده است. در کل این فیلم نمادی از سختیهای پدر و مادر شدن و خطرات زن بودن در عصر مدرن است. اما در لحظاتی هم بسیار ترسناک است، مثلا وقتی که آقای بابادوک تصمیم میگیرد خود را به قربانیان بیچارهاش نشان دهد.
مانند همه هیولاهای فیلمهای ترسناک خوب، بابادوک هم بیشتر در سایه نگه داشته میشود و تصویری از او نمیبینیم. با این حال، در طول صحنهای که این شیطان روی سقف اتاق خواب آملیا میخزد، ما میتوانیم نگاهی کوتاه به چهره ترسناک او بیندازیم. پوست سفید رنگپریده، حلقههای سیاه بزرگ دور چشمها، دندانهای سیاه و سفید.
درست است که دور نگه داشتن هیولاها از دید، راهی عالی برای حفظ راز و رمز آنها و ترسناکتر کردنشان است، اما این نگاه زودگذر به چهره وحشتناک بابادوک در واقع باعث شد او ترسناکتر باشد و البته یک راز کشف نشده به فیلمهای ترسناک اضافه شود.
۴. حضور هیولاهای کلاسیک در فیلم «کلاورفیلد» (Cloverfield)
زمانی که کلاورفیلد برای اولین بار در سال ۲۰۰۸ اکران شد، دیدن هیولاهای غولپیکر که ساختمانها را در هم میشکستند، چیز جدیدی نبود، اما این فیلم به کارگردانی مت ریوز اتفاقات بسیار جالبی برای این ژانر رقم زد.
کلاورفیلد، فیلمی به سبک فوند فوتیج است که بینندگان را دقیقا در مرکز اتفاقاتی قرار میدهد که منجر به سقوط نیویورک میشود. اما نکتهی جالب این است که این فیلم در عین اینکه به پیشبرد ژانر کمک میکند، به فیلمهایی که قبل از آن ساخته شدهاند هم ادای احترام میکند.
چندین فریم از فیلمهای هیولاهایی کلاسیک در سراسر فیلم وجود دارد. ممکن است این تصاویر از دید شما پنهان مانده باشد، امامخاطبان تیزبینی هستند که هیچ چیز را از دست ندادهاند. در لحظات مختلف فیلم با کمی دقت میتوانید مورچههای غولپیکر فیلم «آنها» (Them!) محصول سال ۱۹۵۴، هیولای فیلم «هیولایی از ۲۰۰۰۰ فتومز» (Beast from 20,000 Fathoms) محصول سال ۱۹۵۳، و پدرخواندهی تمام هیولاهای فیلمهای ترسناک، کینگ کونگ با همان شکوه سیاه و سفیدش را ببینید. این کار نه تنها ادای احترامی شیرین به برخی از فیلمهای سینمایی قدیمی است، بلکه به ماهیت فوقالعاده فیلم نیز می افزاید.
۳. اعضای فرقه پنهان فیلم «موروثی» (Hereditary)
مجموعهای از مرگهای پشت سرهم باعث میشود که خانواده گراهام با فرقهی شیطانپرستی درگیر شوند. در حالی که فیلم به سمت اوج خود میرود، چندین اتفاق وحشتناک رخ میدهد، اما یکی از این اتفاقات عجیب آنقدر ظریف بود که به راز کشف نشدهی فیلمهای ترسناک تبدیل شد و اکثر بینندگان اولین بار آن را از دست میدهند.
درست قبل از اینکه پیتر از خواب بیدار شود و مادرش آنی را ببیند که از سقف اتاق زیرشیروانی آویزان است، نمای دور خارقالعادهای از خانه گراهام میبینیم که در یک آن از روز به شب تغییر میکند. در میان تاریکی، با کمی دقت میتوانید حدود دوازده نفر از اعضای فرقه را که در اطراف ملک پراکنده شدهاند، تشخیص دهید. چند دقیقه بعد، همان اعضای فرقه به خانه هجوم می برند… و آنجا میبینیم که همه برهنه هستند!
این راز کوچک پنهان شده در فیلم نه تنها از اتفاقات بعدی خبر میدهد بلکه به عنوان استعارهای از وضعیت خانوادهی گراهام در فیلم نیز هست: آنها کاملاً توسط این فرقه احاطه شدهاند، اما تا زمانی که خیلی دیر نشده است متوجه نمیشوند.
۲. جمجمه مادر در فیلم «روانی» (Psycho)
آیا نورمن بیتس واقعا یک روانی است؟ خب بله او دو نفر را با لباس مادر مردهاش، کشت. اما نکتهای که در فیلم سعی شده به آن اشاره شود این است که این اتفاقات تا چه اندازه تقصیر نورمن است و در مقیاسی وسیعتر، چقدر افراد در قبال اعمال خود مسئول هستند.
رابطه پر پیچ و خم بیتس با مادر مرحومش در سکانس پایانی فیلم بینظیر است. وقتی نورمن توسط پلیس دستگیرشده است، مستقیماً به لنز خیره شده و لبخند میزند. همانطور که صحنه به صحنهی بعدی تبدیل میشود، میتوانیم یک تصویر کوتاه و محو از جمجمه مادر نورمن را روی صورت نورمن ببینیم. حتی با وجود اینکه محو و فوقالعاده کوتاه است، اما فقط کمی دقت کافی است تا چیزی را که باید، ببینیم.
با در نظر گرفتن این نکته که در اوایل دهه ۱۹۶۰ تدوین دو تصویر روی هم کاری بسیار سخت بود، این صحنه نشان میدهد که آلفرد هیچکاک چقدر به هنر خود بها میداده و فیلمهایش چقدر لایه لایه و عمیق بودهاند.
۱. درگیری بیامان ویلیام فریدکین با ما در فیلم «جنگیر» (The Exorcist)
فیلم «جنگیر» یکی از سادهترین راهها تا امروز برای سه شب بیدار ماندن است. این اقتباس از رمان ویلیام پیتر بلاتی که در سال ۱۹۷۳ منتشر شد، هنوز هم به دلایل مختلفی بسیار محبوب است. کارگردان این فیلم، ویلیام فریدکین، ترساندن تک تک بینندگانش را، به روشی که حتی نمیتوانستند درک کنند، مأموریت شخصی خود قرار داد. او در تلاش برای تحریک واکنشهای «جنگ یا فرار» تماشاگران موسیقی متن فیلم را با صداهای آزاردهندهای مانند وزوز زنبورها یا خاموش شدن ماشین آلات سنگین همراه کرد.
فیلم مملو از فریمهای نه چندان مشخص از چهرهی شیطان پازوزو است که از ناکجاآباد ظاهر میشود. سایت طرفداران جن گیر، کاپیتان هاودی، کاتالوگ فوقالعاده دقیقی از همهی این صحنهها دارد که اگر دوست دارید برای نیم ساعت خود را به وحشت بیندازید میتوانید به سراغش بروید. زحمت زیادی برای ساختن «جنگیر» کشیده شد و مشخصا نتیجه هم داد. این فیلم هنوز هم یک سر و گردن بالاتر از ۹۰ درصد فیلمهای ژانر ترسناک است و هنوز هم هربار که تماشایش کنید راههای جدیدی پیدا میکند تا شما را حتی پس از سالها، وادار به فریاد زدن کند.
منبع: WhatCulture