به نقل از دیجیکالا:
در این مطلب ۱۰ انیمیشن زیبا و متفاوت را نام بردیم که اگرچه کمتر شناخته شدهاند، اما اهمیت انیمیشن را فراتر از سنت پیش میبرند و زمینه را برای ژانر فیلمهای انیمیشنی فراهم میکنند که همهی مخاطبان کودک و بزرگسال را در خود جای دهد.
تصاویر متحرک مدتها قبل از فیلمبرداری و فیلمسازی، مخاطبان را مجذوب خود کرده بود. از زمانهای بسیار قدیم، انسانها شیفتهی یافتن روشهای جدید برای دستکاری تصاویر به منظور زنده کردن آنها به واقعیترین شکل ممکن بودهاند. با اختراع فانوس جادو (دستگاهی است که مانند یک پروژکتور، تصاویر نقاشی شده یا عکسهای ثبت شده را به وسیلهی یک منبع نور مصنوعی بر روی پرده به نمایش میگذارد) و زندهگرد (زندهگرد یا همان زوتروپ گردونهای تصویری است که از عمدهترین و در عین حال سادهترین متحرکسازها بهشمار میآید.) در قرن نوزدهم، تکنیکهای انقلابی انیمیشن به تدریج ظهور کردند و به انیمیشنهای کوتاه دوران صامت تبدیل شدند که ابزار لازم برای انیماتورهای برجستهی قرن ۲۰ مانند والت دیزنی را فراهم آوردند. امروزه محبوبیت انیمیشن در حال گسترش است، به ویژه به عنوان ژانری که جذابیت آن برای کودکان تعریف شده است. در ادامه ۱۰ انیمیشن مسحور کننده را به ترتیب سال تولیدشان نام بردیم.
۱. ماجراهای شاهزاده احمد (The Adventures of Prince Achmed)
- کارگردان: لوته راینیگر
- صداپیشهها: دانا دمپسی، هانا شیگولا
- محصول: ۱۹۲۶
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۸ از ۱۰
ماجراهای شاهزاده احمد، به کارگردانی و نویسندگی لوته راینیگر آلمانی که معمولا به عنوان قدیمیترین انیمیشن بلند باقیمانده در بایگانی سینما ذکر میشود، با یک داستان کاملا افسانهای وارد قلمروهای جادو و قصه میشود. رینیگر که پیشگام تکنیک انیمیشنهای سایههای متحرک است، از عروسکهای سایهای با طراحی خاص برای خلق بیش از چهل فیلم افسانهای الهام گرفته است.
با درهم آمیختن عناصر داستانی دو قصهی آشنا از داستانهای شبهای عرب، علاءالدین و چراغ جادو و داستان شاهزاده احمد و پریبانو، رینیگر داستان افسانهای جدیدی را برای خود بازسازی میکند. از طریق بازی سادهی نور و رنگ، سایههای متمایز در برابر پسزمینههای زنده و عجیب و غالبا به صورت انتزاعی ظاهر میشوند.
بازسازی اخیر فیلم اصلی صامت که موسیقی آن توسط فیلیپ جانستون ساکسیوفونیست و آهنگساز آمریکایی نواخته شده، ماجراهای شاهزاده احمد، تولدی دوباره در متن دنیای معاصر، تقریبا صد سال پس از اکرانش را ارائه میدهد. سازههای زیبا و جذاب این فیلم یادآور توانمندی انیمیشن برای فراتر رفتن از ژانر فیلم کودکان و نفوذ در معانی و مفاهیم زندگی است.
۲. بلادونای غم و اندوه (Belladonna of Sadness)
- کارگردان: ایچی یاماتومو
- صداپیشهها: تاتسویا ناکادای، یوکو ناگایاما، شیگاکو شیمگی
- محصول: ۱۹۷۳
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۴ از ۱۰
پنجمین فیلم ایچی یاماتومو، بلادونای غم و اندوه، پس از تولید چندین انیمیشن دلربا، نقش او را به عنوان یک فیلمساز خیالپرداز تایید کرد. بلادونای غم و اندوه آسیبی که بازماندگان زن از خشونت جنسی تحمل میکنند را به تصویر میکشد. یاماموتو و یوشیوکی فوکودا نویسندهی مشترک این انیمیشن، هیچ قلمرو احساسی خشونتبار را نادیده نمیگیرند.
در فرانسهی قرون وسطایی، زندگی شیرین جین و ژان تازه ازدواج کرده وقتی ژان در شب عروسی توسط دو مرد از دهکدهی خود مورد تجاوز قرار میگیرد، متلاشی میشود. هنگامی که ژان توسط شیطانی به شکل اندام جنسی مرد تعقیب میشود، او میتواند با استفاده از جادوی تاریک و قدرتهای اهریمنی انتقام خود را از متجاوزانش بگیرد. با اشاره به عنوان فیلم، ژان مانند گل بلادونا کشنده میشود؛ شببوی کشنده.
با اشارات آشکار به ژان دارک، انقلاب فرانسه، طاعون خیارکی و دیگر دورههای مهم تاریخی، بلادونای غم و اندوه به عنوان گزارشی از تراژدیهای تاریخی گذشته و به طور خاص، رفتار با زنان در این دوران ظاهر میشود. نقاشیهای آبرنگی پر نقش و نگار همراه با دغدغهی موضوع آزادی و توانمندسازی زنان، بلادونای غم و اندوه را به عنوان یک محصول معتبر و انقلابی از زمان خود معرفی میکند.
۳. مارچوبه (Asparagus)
- کارگردان: سوزان پیت
- محصول: ۱۹۷۹
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۲ از ۱۰
سوزان پیت که به خاطر انیمیشنهای کوتاه و متفاوتش شناخته میشود، با انیمیشن مارچوبه محصول ۱۹۷۹، با کاوش در نیازهای جنسی، افسانهای از آگاهی درونی را ارائه میدهد. با ترکیب انیمیشنهای استاپ موشن پیچیده و سبک تصویرسازی متمایز او، مارچوبه دنیایی سورئالیستی را ارائه میدهد که به شکل جالبی بین رویا و واقعیت تعادل برقرار میکند.
به عنوان نمادی از جنسیت، پیت مارچوبه را به عنوان یک آلت مردانهی فیگوراتیو در نظر گرفت و برداشت بهارهی این گیاه را به باروری تشبیه کرده است. مارچوبه که در پس زمینهی موج دوم فمینیسم آمریکا تولید شده، تجسم آزادی جنسی و آزادی ذهن است که این دورهی تاریخی را تعریف میکند.
قهرمان زن داستان، که چهره ای ندارد و فقط در انظار عمومی نقاب میزند، نه تنها یک هنرمند بلکه یک شعبدهباز نیز هست، که در تئاتر محلی خود شگفتی میآفریند و نگاه تماشاچیان را به خود جلب میکند. پیت نیز مانند شخصیت اصلی یک هنرمند پرشور و فداکار بود و چهار سال را به تولید مارچوبه اختصاص داد. با عزیمت از حوزهها و کنوانسیونهای فیلمسازی انیمیشن سنتی، مارچوبهی پیت در میان انیمیشنهای تکرار نشدنی و تاثیرگذار قرار میگیرد که در طول قرن بیستم تولید شده است.
۴. عجب روز زیبایی (It’s Such a Beautiful Day)
- کارگردان: دان هرتزفلت
- صداپیشهها: دان هرتزفلت، کاپا کواما
- محصول: ۲۰۱۲
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۳ از ۱۰
کارگردان دان هرتزفلت در اولین فیلم بلند سینمایی خود قصیدهای متحرک و مالیخولیایی دربارهی ارتباط بین هویت و حافظه ارائه میدهد. این فیلم به بررسی حساس معنای حافظه، هم چگونگی از دست رفتن آن و هم دوباره یافتن آن در نقاط مختلف زندگیمان میپردازد.
عجب روز زیبایی به سه قسمت تقسیم شده است و بیل را دنبال میکند، جوانی که تواناییهای ذهنی وی به دلیل بیماری باعث ضعف خاطرات و احساسات او میشود. با بدتر شدن اوضاع بیل، دنیای اطراف او نیز رو به وخامت میگذارد و به قطعات سورئال و درخشان به نسبت آنچه قبلا بود تبدیل میشود.
اگرچه این انیمیشن ساده به نظر میرسد، اما در انتقال حس ناراحتی که در فیلم نهفته است، شگفتانگیز عمل میکند. سبک انیمیشن که یادآور نقاشیهای ساده و شکلکهایی است که کودکان در حاشیهی کتابهای درسی ترسیم میکنند، خود به عنوان استعارهای از آرزوی ناامیدانهی بیل برای یافتن خاطرات از دست رفته از ابتدای زندگیاش عمل میکند.
اولین فیلم هرتزفلت بدون شک دستاوردی هنری و فلسفی است و چشم بیننده را به سمت شکنندگی آشکار زندگی، ایجاز و نفوذناپذیری اجتنابناپذیر آن سوق میدهد. در یک چشمانداز غیر ممکن و بسیار زیبا، عجب روز زیبایی تمام زندگی و جهان را پشت سر میگذارد.
۵. ترانهی دریا (Song of the Sea)
- کارگردان: تام مور
- صداپیشهها: دیوید راول، برندن گلیسون، فیونولا فلانگان
- محصول: ۲۰۱۴
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۱ از ۱۰
انیمیشن ترانهی دریا محصول ۲۰۱۴ به کارگردانی تام مور، با نگاهی به داستانهای سلتیک و افسانههای سرزمین ایرلند، افسانهای صمیمی و مسحور کننده پر از نقوش چشمنواز و داستانی دربارهی عدم و سکوت را ارائه میدهد.
ترانهی دریا، مشکلات بن و پدرش را پس از ناپدید شدن مادرشان بعد از تولد دخترش، سائورس، دنبال میکند. پدر بن که مغلوب غم و اندوه از دست دادن همسرش شده بود، هر دو کودک را برای زندگی با مادربزرگشان به شهر میفرستد، که کاملا با فانوس دریایی که خانهی محبوب آنها بود، در تضاد است. وقتی سائورس ناگهان بیمار میشود، مشخص میشود که او ممکن است رابطهی مرموزی با ناپدید شدن مادرش داشته باشد: آنها هر دو سلکی هستند (موجوداتی اسطورهای که قادر به دوستی با انسانها هستند و با ریختن پوست به شکل دیگر در می آیند).
در حالی که بن و سائورس برای بازیابی پوست مادرشان که به بهبود سائورس منجر میشود، به فانوس دریایی برمیگردند، به طور تصادفی ماجراجویی جذابی را آغاز میکنند که آنها را به اعماق افسانه و رمز و راز آن هدایت میکند. در میان جذابترین استودیوهای انیمیشن که در حال حاضر فعال هستند، خلاقیتهای جذاب استودیوی انیمیشن سالن کارتون (Cartoon Saloon) آهنگ سبک دریا را با سبک متفاوت و به گونهای هیپنوتیزم کننده در آن با ظرافت هرچه تمامتر تزریق میکند. ترانهی دریا بازسازی هوشمندانه و مسحورکنندهی اسطورهی سلتیک و ماندگاری و معنای آن در سینما و فرهنگ معاصر است.
۶. شازده کوچولو (The Little Prince)
- کارگردان: مارک آزبرن
- صداپیشهها: جف بریجز، ریچل مکآدامز، پل راد
- محصول: ۲۰۱۵
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۷ از ۱۰
شازده کوچولوی دستنیافتنی آنتوان دوسنت اگزوپری، در این انیمیشن ۲۰۱۵ به کارگردانی مارک آزبورن، تکرار میشود. حس آرام تفکر فلسفی و دنیای دیگر که از رمان اصلی سرچشمه میگیرد، از طریق سکانسهای مسحورکنندهی انیمیشنهای متحرک دستساز، دوباره زنده میشود.
برخلاف رمان اصلی، فیلم با دختری آغاز میشود که تحت فشار مادرش قرار دارد تا در یک مدرسهی خصوصی نخبگان پذیرفته شود. هنگامی که این دختر با همسایهی خود، که یک خلبان است دوست میشود، به شدت سرگرم داستانهایی میشود که او دربارهی خاطرات خود از شاهزادهی کوچک میگوید. این فیلم به زیبایی حس ماجراجویی را در بیننده برمیانگیزد.
پیامهای فلسفی اساسی که رمان سنت اگزوپری را تعریف میکنند، در این فیلم با پیامدهای مصرفگرایی، طمع و ضد تخیل در روان انسان و به ویژه کودک، در دنیایی که به شدت صنعتی شده است و در فضایی امروزی مجددا ترکیب میشوند. اقتباس آزبورن از شازده کوچولو تاکیدی بر اهمیت پیوند و مهربانی انسان و یک تصور تکان دهنده از یک شاهکار بیانتها است. طرفداران شازده کوچولو قطعا باید این اقتباس را ببینند.
۷. لاکپشت قرمز (The Red Turtle)
- کارگردان: مایکل دودوک دیویت
- صداپیشهها: پاسکال فران، باربارا برت، امانوئل گاریجو
- محصول: ۲۰۱۶
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۵ از ۱۰
انیمیشن مشترک ژاپنی- فرانسوی- بلژیکی لاکپشت قرمز، با بیکلامی و سکوتهای خود، معنا و عمق تصورات خیالی را دوباره زنده میکند. زیر نظر استودیو جیبلی، لاکپشت قرمز نشان دهندهی سبک تحسین شدهی یک استودیوی منحصربفرد و تکنیکهای زیبایی مینیمالیستی تجدید شده است.
در یک جزیرهی گرمسیری تنها، یک مرد تلاش میکند تا با ساختن قایقهای متعدد، که هر یک از آنها به سرعت توسط یک موجود عجیب نابود میشود، فرار کند. این موجود عجیب یک لاکپشت بزرگ و قرمز رنگ است که ناگهان خود را نشان میدهد.
وقتی لاکپشت به ساحل میرسد، شاهد یک منظرهی معجزهآسا هستیم؛ پوستهی لاکپشت کنار میرود تا یک زن مو قرمز که زیر آن پنهان شده است، نمایان شود. از طریق رابطهای که بین مرد تنها و زن مرموز شکل میگیرد، کل چرخهی زندگی، از تولد، مرگ، تا تولد دوباره، به وضوح به تصویر کشیده میشود.
لاکپشت قرمز که افسانهای رئالیستی و سحرآمیز است، در سکوت و ژست ظریف خود موفق میشود با به کار بردن تکنیکهایی که عصر طلایی سینمای صامت را تعریف میکند، ثابت کند که کلمات والاتر از عملکردهای ما نیستند.
۸. وینسنت بامحبت (Loving Vincent)
- کارگردان: دوروتا کوبیلا
- صداپیشهها: داگلاس بوث، جروم فلین، سرشه رونان
- محصول: ۲۰۱۷
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۸ از ۱۰
از کارگردانان دوروتا کوبیلا و هیو ولچمن یک تصویر متحرک از آخرین روزهای زندگی آشفتهی ون گوگ در چارچوب تصویری هنر خودش حاصل میشود. استفادهی هوشمندانهی فیلم از تروپها و تکنیکهای نقاشیهای تحسین شدهی ون گوگ باعث میشود تا داستانی فریبنده از آرمانها و درگیریهای شخصی این هنرمند بوجود آید.
وینسنت بامحبت که به مجموعا هفت سال و ۱۲۵ نقاش آموزش دیدهی کلاسیک برای بازآفرینی سبک متمایز ون گوگ نیاز داشت، یک انیمیشن چشمگیر از صحنههای آشنا از نقاشیهای خود هنرمند را ارائه میدهد.
این فیلم با کاوش در زندگی و در نهایت خودکشی این هنرمند از چشم کسانی که او را میشناختند، پیش میرود. فیلم با دیدگاههای متفاوت و بررسی جزئیات کوچکتر و نادیده گرفته شده از زندگی این هنرمند، به دنبال به تصویر کشیدن این مساله است که ون گوگ در واقع چه کسی بوده و چگونه جهان میتواند مرگ او را درک کند. به مخاطبان این فرصت داده میشود که بفهمند ون گوگ چگونه جهان خود را از طریق مهمترین جنبهی آن یعنی هنر درک کرده است. وینسنت بامحبت یک زندگینامهی منحصربهفرد، وفادار و تاثیرگذار از زندگی یک هنرمند محبوب است.
۹. داستان شگفتانگیز مارونا (Marona’s Fantastic Tale)
- کارگردان: آنکا دامیان
- صداپیشهها: یوکی یومیچی، میرا اشمیت، رنا نوئن
- محصول: ۲۰۱۹
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۶ از ۱۰
با تأمل در معنی و پیامدهای فلسفی زندگی موجودات، داستان شگفتانگیز مانورا، یک فیلم فرانسوی از کارگردان آنکا دامیان، داستان مارونا، سگی که متعلق به بسیاری از افراد بوده و زندگیهای متعددی داشته را ارائه داده است.
سگی به نام مارونا در پایان زندگی خود لحظهها و چهرههایی را تعریف میکند که معرف زندگی خودش هستند. انیماتور رومانیایی و هنرمند بلژیکی برچ ایوانز یک پالت درخشان و یک سبک انیمیشن اسکچبوک کولیدوسکوپی را برای زنده کردن داستان مارونا اتخاذ میکند. ما مارونا را از آغاز به عنوان یک توله سگ رها شده، تا زندگی سورئالش با یک آکروباتباز، یک معمار دوست داشتنی و بعدا همراه با یک خانواده دنبال میکنیم.
برخلاف بسیاری از فیلمهای انیمیشن دربارهی سگها، داستان شگفتانگیز مارونا در جدی گرفتن زندگی یک سگ بینظیر است. داستان مارونا صادقانه و معتبر است. احساس ماندگاری شادی و امید، حتی در غمانگیزترین لحظات فیلم نفوذ دارد.
داستان شگفتانگیز مارونا پیوند همهی موجودات را از طریق کاوش دوگانهای در شادی و شکستن قلب به عنوان بخش اصلی همهی تجربههای زندگی، پیدا میکند: «همه حق داشتن عشق را دارند.» با همدلی قابل توجه، این انیمیشن تصویری فلسفی و منحصر به فرد از دیگر موجودات ارائه میدهد.
۱۰. فیزیک غم و اندوه (The Physics of Sorrow)
- کارگردان: تئودور اوشف
- صداپیشهها: دونالد ساترلند، روسیف ساترلند، مانوئل تادروس
- محصول: ۲۰۱۹
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۶ از ۱۰
تصور مجدد استادانهی تئودور اوشف از رمانی به همین نام از نویسندهی بلغاری جورجی گوسپودینوف، اولین فیلم کاملا متحرک را برای ما به ارمغان میآورد که از تکنیک نقاشی مخفی استفاده میکند، یک روش نقاشی سنتی که شامل گرم کردن موم برای ایجاد تصاویر فیزیکی است.
فیزیک غم و اندوه با زندگی یک مرد گمنام و روایتهای او از دوران کودکی و لحظات قابل توجه از زندگیاش، معنای اصلی، هدف و عدم وجود زندگی را کشف میکند. مرزهای هویت را محو میکند، خاطرات قهرمان داستان فراتر از خاطراتش میرود و تصور پیچیدهای از او در جایگاه دیگران ارائه میدهد، از جمله یک مگس میوه و شکوفهی گیلاس، که او به وضوح تجربهی مرگ در هر دو را به یاد میآورد.
همانطور که از عنوان آن پیداست، این فیلم از نزدیک با نقوش غم و اندوه درگیر است: پایان جهان، عشق از دست رفته، خداحافظی، تاریکی، سایهها. پالت انحصاری اوشف با رنگهای آبی و سیاه و سفید، تجسس فیلم در غم و اندوه و ویژگیهای تعیین کنندهی آن را کامل میکند.
منبع: taste of cinema