۱۰ افسانه‌ی سحرآمیز که می‌توانند به انیمیشن‌های دیزنی تبدیل شوند

۱۰ افسانه‌ی سحرآمیز که می‌توانند به انیمیشن‌های دیزنی تبدیل شوند

به نقل از دیجیکالا:

افسانه‌ها همیشه منبع الهام بسیاری از انیمیشن‌های دیزنی بوده‌اند. حالا دیگر نوبت کدام افسانه‌ی روایت نشده است؟ در این مطلب ۱۰ نمونه از افسانه‌های سحرآمیز را نام بردیم که قابلیت تبدیل شدن به یک انیمیشن زیبای دیزنی را دارند.

دیزنی در طول تاریخ فعالیت خود اغلب برای ساخت انیمیشن‌ها از داستان‌های پریان و فولکلور الهام گرفته است. بعضی اقتباس‌های وفادار بودند که عینا خود داستان را به تصویر کشیدند، برخی هم تنها به عنوان نقطه‌ی پرش و ایده‌ برای یک اثر ماندگار به کار برده شدند.

با توجه به اینکه برخی از موفق‌ترین آثار این استودیو مانند «یخ‌زده» (Frozen)، «علاء‌الدین» (Aladdin) و «پری دریایی کوچولو» (The Little Mermaid) به این صورت شکل گرفتند، به نظر می‌رسد که این راهبردی است که آن‌ها در آینده و در کنار خلق داستان‌های اورجینال مانند «افسون» (Encanto) به کار گرفته خواهد شد. جای خوشحالی است که هنوز هم کاتالوگ‌های گسترده‌ای از افسانه‌ها از سراسر جهان به عنوان منبع الهام وجود دارند.

۱. هانسل و گرتل (Hänsel und Gretel)

هانسل

یکی از بسیار افسانه‌هایی که توسط برادران گریم جمع‌آوری و منتشر شده‌اند، «هانسل و گرتل»، داستان برادر و خواهری را روایت می‌کند که در یک جنگل گم می‌شوند تا اینکه در خانه‌ای که از شیرینی و شکلات ساخته شده است، با یک جادوگر روبرو می‌شوند.

در این داستان جادوگر سعی می‌کند بچه‌ها را بخورد، اما در نهایت این خواهر و برادر شجاع او را گول زده (و می‌کشند!) و فرار می‌کنند. دیزنی اغلب بی‌رحمی داستان‌های اورجینال را ملایم‌تر به تصویر می‌کشد، و این باید در مورد «هانسل و گرتل» هم صدق کند. با این حال قهرمانان داستان ما، این خواهر و برادر شجاع و جادوی جادوگر در خانه‌ی شکلاتی‌اش برای اقتباس مناسب به نظر می‌رسند.

۲. رامپل‌استیلت‌اسکین (Rumpelstiltskin)

رامپل

دیزنی شخصیت‌های اورجینال غیرمتعارفی داشت و شخصیت رامپل‌استیلت‌اسکین قطعا می‌توانست در میان آن‌ها جای بگیرد. رامپل‌استیلت‌اسکین موجود رذلی شبیه جن است که به یک زن جوان کمک می‌کند از کاه رشته‌های طلا بسازد، ادعای اشتباهی که پدر دختر درباره‌ی او به پادشاه گفته بود.

در ازای آن، رامپل‌استیلت‌اسکین مجموعه‌ای از خواسته‌ها را مطرح می‌کند، مانند گرفتن اولین فرزندی که از آن زن متولد می‌شود. اما وقتی زمان آن فرا می‌رسد که زن جوان نوزاد خود را تحویل ‌دهد، او امتناع می‌کند و در عوض رامپل‌استیلت‌اسکین به او پیشنهاد معامله می‌دهد.

رامپل مدعی بود که اگر رن بتواند نام واقعی او را (که تا آن زمان نمی‌دانست) حدس بزند معامله‌شان فسخ خواهد شد. حیله‌گری و ماهیت پر از معمای این داستان، آن را به انتخابی قانع کننده برای دیزنی تبدیل کرده است، و همچنین به آن‌ها این فرصت را می‌دهد که شخصیت رامپل‌استیلت‌اسکین را کشف کنند.

۳. شنل قرمزی (Little Red Riding Hood)

شنل

«شنل قرمزی» یکی از شناخته‌شده‌ترین افسانه‌های اروپایی است و شگفت‌انگیز به نظر می‌رسد که تنها تلاش دیزنی برای اقتباس از این داستان به انیمیشن کوتاه سال ۱۹۳۴ یعنی «بیگ بد وولف» (Big Bad Wolf) ختم شده.

این افسانه، داستان دختری به نام شنل قرمزی را در حال قدم زدن برای رساندن غذا به مادربزرگ بیمارش روایت می‌کند که با گرگ وحشتناکی روبرو می‌شود که بعدا خود را به شکل مادربزرگ دختر درمی‌آورد. نسخه‌های مختلفی از این افسانه با پایان‌های ترسناک متفاوتی وجود دارد که در بعضی «شنل قرمزی» زنده می‌ماند و در بعضی خورده می‌شود. با این حال، محیط عجیب جنگل و شخصیت‌های کهن، ‌الگویی یکسان باقی می‌مانند و  منابع زیادی برای الهام گرفتن به دیزنی ارائه می‌دهد.

۴. دختر غاز (The Goose Girl)

دختر

داستان دیگری که توسط برادران گریم جمع‌آوری و منتشر شده، «دختر غاز» است که شخصیت اصلی آن یک شاه‌دخت است که در طول سفر به سرزمین پادشاهی همسایه به مشکلاتی برمی‌خورد. یک سری اتفاقات منجر به این می‌شود که خدمتکار آب زیرکاه شاه‌دخت هویت سلطنتی او را می‌دزدد، و شاه‌دخت مجبور به مراقبت از غازها می‌شود.

هویت‌های اشتباه یا مخفی یک موضوع رایج در افسانه‌ها است و دیزنی در فیلم‌هایی مانند «گیسوکمند» (Tangled) با موفقیت زیادی از آن استفاده کرده است. در این داستان جادویی و ظریف «دختر غاز» در نهایت هویت واقعی شاه‌دخت ثابت می‌شود و او به موقعیت قبلی خود بازمی‌گردد. این شاه‌دخت می‌تواند یک نامزد عالی برای اقتباس دیزنی باشد.

۵. شاه‌دخت و نخود (The Princess and the Pea)

شاه

دیزنی عاشق خلق صحنه‌هایی است که حول یک شخصیت اصلی می‌چرخد، و «شاه‌دخت و نخود» اثر هانس کریستین اندرسن داستانی است که این کار را به خوبی انجام می‌دهد.

شاهزاده‌ای به دنبال عروس بی‌نقص و کامل خود می‌گردد، زنی مرموز که ادعا می‌کند یک شاه‌دخت است به قلعه‌ی او می‌رسد و ادعای او با قرار دادن مخفیانه‌ی یک نخود زیر تشک‌های او مورد آزمایش قرار می‌گیرد، چرا که یک خانواده‌ی سلطنتی واقعی می‌تواند حتی کوچکترین اختلالی را در راحتی خود تشخیص دهد.

پیش‌فرض خنده‌دار داستان می‌تواند توسط دیزنی به جهات مختلفی به تصویر کشیده شود، زیرا طرح‌های پیچیده‌ای را که بسیاری از خانواده‌های سلطنتی در افسانه‌ها برای تعیین یک شخص نجیب رعایت می‌کنند، آشکار می‌کند.

۶. شاه‌دخت قورباغه/ واسیلیای حکیم (The Frog Princess / Vasilisa The Wise)

دخت

این افسانه نباید با «شاه‌دخت قورباغه» دیزنی که بر اساس یک داستان جداگانه ساخته شده بود اشتباه گرفته شود، افسانه‌ی «شاه‌دخت قورباغه» (یا واسیلیسای حکیم) نسبت به آن داستان، پتانسیل بالایی دارد.

با تمام تفاوت‌ها، این داستان در هسته‌ی خود، افسانه‌ی سه شاه‌دخت است که به دنبال همسر می‌گردند. پادشاه به آن‌ها می‌گوید که هر یک تیری شلیک کنند، و هرجا که فرود آمد آن‌ها می‌توانند جفت خود را بیابند. یکی توسط قورباغه‌ای پیدا می‌شود که به طور معجزه‌آسایی از زنان انسانی در وظایفی که سه نفر تعیین می‌کنند، قبل از اینکه بعدا به یک شاهزاده تبدیل شود پیشی می‌گیرد. این توانایی‌های تغییر شکل و همچنین نبوغ قورباغه می‌تواند برای دیزنی با هدف ساخت یک انیمیشن، قانع کننده باشد.

۷. خرگوش و لاک‌پشت (The Tortoise and the Hare)

خرگوش

یکی از شناخته‌شده‌ترین داستان‌های افسانه‌های ازوپ (نویسنده و قصه‌سرای یونانی)، «خرگوش و لاک‌پشت» است که شخصیت‌های اصلی آن در مسابقه‌ای شرکت می‌کنند که لاک‌پشت کُند که هیچکس توقعش را ندارد به دلیل گستاخی خرگوش برنده می‌شود.

علیرغم داستان ساده‌ی آن، عناصر موضوعی این افسانه بسیار قدرتمند هستند که هم مزایای پشتکار و هم خطرات اعتماد به نفس بیش از حد را نشان می‌دهد. تاریخچه‌ی شخصیت‌های حیوانات دیزنی می‌تواند به آن‌ها اجازه دهد تا این داستان را به شیوه‌های تازه و پر شور تصویر کرده و از آن به عنوان سکوی پرشی برای روایتی غنی‌تر استفاده کنند.

۸. جک و لوبیای سحرآمیز (Jack and the Beanstalk)

جک

«جک و لوبیای سحرآمیز» یک افسانه‌ی انگلیسی است که داستان قهرمان جوانش را روایت می‌کند که لوبیاهای جادویی به دست می‌آورد. وقتی این لوبیا را در زمین می‌کارد، به ساقه‌ای بزرگ تبدیل می‌شود که به ابرها می‌رسد، جایی که یک غول در آن زندگی می‌کند.

جک از ساقه‌ی لوبیا بالا می‌رود و با غول روبرو می‌شود و باید از دست او فرار کند. درست مانند برخی فداکاری‌های دلخراش دیزنی، این امر زمانی حاصل می‌شود که جک ساقه‌ی لوبیا را ار بین می‌برد و ارتباط خود را با مکان جادویی (و البته خطرناک) در ابرها قطع می‌کند.

دیزنی در واقع یک اقتباس از این داستان به نام «غول‌پیکر» (Gigantic) برنامه‌ریزی کرده بود، اما به گفته‌ی امپایر، متاسفانه چند سال پیش کنار گذاشته شد. با این حال، داستان هنوز پتانسیل زیادی برای تبدیل شدن به یک فیلم مهیج را دارد.

۹. بابا یاگا (Baba Yaga)

بابا

فیلم‌های دیزنی با داشتن سهم نسبتا خوبی از اشراری که می‌توانستند قهرمان شوند، از رویارویی با مسائل اخلاقی نمی‌ترسند، و داستان‌های «بابا یاگا» قطعا قابلیت قرلار گرفتن در این نوع روایت‌ها را دارند.

«بابا یاگا» شخصیتی برخاسته از افسانه‌های فولکلور اسلاو، در بسیاری از روایت‌ها و اغلب به عنوان یک شرور ظاهر شده است، اما گاهی اوقات به قهرمانان در ماجراجویی‌هایشان کمک می‌کند. خانه‌ی او کلبه‌ای در جنگل است که روی پاهای مرغ مانند حرکت می‌کند و جادوگر اغلب با دیگ خود پرواز می‌کند. تاریخچه‌ی غنی این شخصیت می‌تواند الهام‌بخش داستان‌های متنوعی باشد که به سبک منحصر به فرد دیزنی جان می‌گیرند.

۱۰. قوهای وحشی (The Wild Swans)

قو

«قوهای وحشی» که اثری از هانس کریستین اندرسن است، بر سفر یک شاه‌دخت برای نجات ۱۱ برادرش متمرکز است که توسط نامادری شیطان صفت او تبدیل به قو شده بودند.

شاه‌دخت برای نجات برادرانش محکوم به اجرای یک حکم است، که شامل بافتن پیراهن‌های ساخته شده از گزنه برای هر یک از شاهزادگان است، اما او توسط پادشاه به جادوگری متهم می‌شود، اما با استواری به وظیفه‌اش ادامه می‌دهد، حتی در حالی که محکوم به سوزاندن در آتش شده است. «قوهای وحشی» داستانی است که در نهایت عشق و اراده به خانواده را می‌آموزد، و مضامینی را بازتاب می‌دهد که فیلم‌های دیزنی به آن معروف هستند.

منبع: screen rant