به نقل از دیجیکالا:
دومین انیمیشن بلند دیزنی، «پینوکیو» در سال ۱۹۴۰، نه تنها بهترین انیمیشن این شرکت، بلکه شاید بهترین انیمیشن تاریخ باشد. دیزنی پس از موفقیت اولین فیلم خود، «سفید برفی و هفت کوتوله» محصول ۱۹۴۷، با نوآوریهای فناورانه و جذاب، سناریوها و شخصیتهای فراموشنشدنی و نمادینترین آهنگهای تاریخ خود، مرزهای دنیای انیمیشن را بیشتر از قبل جابهجا کرد. دیزنی با دومین فیلم خود ثابت کرد که موفقیت آنها در انیمیشن فقط یک اتفاق نبوده، بلکه آنها راهی تازه و موثر برای خلق دنیایی کاملا جدید و روایت داستانهایی خاص پیدا کرده بودند.
- ۱۰ ترانهی برتر انیمیشنهای غیرپرنسسی دیزنی را بشنوید؛ از «افسون» تا «پینوکیو»
- تریلر رسمی انیمیشن «پینوکیو» به کارگردانی گیرمو دل تورو را تماشا کنید
- هر آنچه باید درباره لایو اکشنهای آینده دیزنی بدانید؛ از «پینوکیو» تا «هرکول»
دیزنی امروزه هم مطمئنا میتواند نوآوری کند اما به نظر میرسد که آنها بیشتر علاقهمند به ارائه داستانهای قدیمی به روشهای مختلف هستند. آنها در طول دهه گذشته، اغلب به بازسازی لایواکشن آثار قبلی که برخی از آنها بازگویی نسبتا سادهای از نسخههای اصلی («دیو و دلبر»، «شیرشاه») هستند پرداختهاند و البته برخی از این آثار حداقل تلاش کردهاند تا جنبه جدیدی از آن داستانهای قدیمی («ملفیسنت»، «کروئلا») را نشان دهند اما صرف نظر از کیفیت این بازسازیهای لایواکشن، تعدادی از مردم اعتقاد دارند که این فیلمهای جدید به زیبایی، تاثیرگذاری یا جذابیت فیلمهای اصلی نیستند.
دیزنی به تازگی نسخه لایواکشن «پینوکیو» را تولید کرد که باید گفت در بین آثار اخیر آنها، فاصله بین کیفیت نسخه اصلی و لایواکشن تا به حال تا این حد زیاد نبوده است.
حتی قبل از این که لوگوی دیزنی از صفحه نمایش خارج شود، مشخص است که رویکرد رابرت زمکیس در قبال این داستان مشکلات زیادی دارد. آهنگ «وقتی آرزوی یک ستاره را دارید» به قدری در استودیوی دیزنی فراگیر شده که حتی در لوگوی آنها نیز مشهود است (و همچنین فرصتی عالی برای جیمینی کریکت محسوب میشود تا در قاب دیزنی ظاهر شود). صداپیشگی جوزف گوردون لویت برای این نسخه از جیمینی مانند متیو مککانهی به نظر میرسد که سعی دارد ادای مرد زنجبیلی در «شرک» را دربیاورد. جیمینی در نهایت ما را به خانه ژپتو (تام هنکس)، یک چوبتراش ایتالیایی میبرد که در حال ساخت جدیدترین محصول خود، عروسکی به نام پینوکیو (با صداپیشگی بنجامین ایوان اینزورث) است.
«پینوکیو» همان ضربآهنگ روایی نسخه اولیه این انیمیشن در سال ۱۹۴۰ را دنبال میکند. این شخصیت زنده میشود و سپس سعی میکند تا به یک پسر واقعی تبدیل شود و در این راستا باید با چالشها، ماجراجوییها و عناصر سختی که هدفش را تهدید میکنند، روبهرو شود اما قبل از این که او حتی بتواند خانه ژپتو را ترک کند، از قبل واضح است (اگرچه داستان کاملا آشناست) که هیچ جادویی در کار نیست. حتی اگر ما از قبل عاشق این شخصیتها و تلاشهای این پسر چوبی باشیم باید اعتراف کرد که شور و شوق داستان از بین رفته است. انگار پری آبی (سینتیا اریوو) با زندهکردن پینوکیو، جادوی این دنیا را از بین برده است.
یکی از گیجکنندهترین جنبههای این بازسازیها جایی است که ادعا میکنند لایواکشن هستند اما در درجه اول از انیمیشن برای جان بخشیدن به این دنیا استفاده میکنند و اغلب دچار خطا میشوند. حتی عناصری هم که میتوانستند به صورت عملی ساخته شوند به دست انیمیشن سپرده میشوند. به عنوان مثال، خانه ژپتو را ببینید که پر از حیوانات خانگی و وسایل دکوری انیمیشنی و تخیلی است. در این نسخه، کلئو و فیگارو هر دو انیمیشنی هستند، گویی که استفاده از گربهها و ماهیهای قرمز واقعی بسیار سخت است.
مطمئنا این موجودات واقعی به اندازه نسخههای انیمیشنی جذاب نیستند اما حداقل کارراهانداز هستند و مشکلی به وجود نمیآورند. این استودیو در تلاش برای واقعی به نظر رسیدن هر کاری میکند اما همه چیز آنطور که باید و شاید پیش نمیرود. به همین ترتیب، ساعت دیواری ژپتو نیز برای ارجاع به فیلمهای گذشته به شکل انیمیشنی درآمده که البته اقدامی غیرضروری است، چرا که اگر مخاطبان یک لحظه حواسشان نباشد متوجه آن نمیشوند.
با بزرگتر شدن دنیای پینوکیو، اتکا به انیمیشن بیشتر هم میشود. جزیره لذت این نسخه به اصطلاح لایواکشن به اندازه فیلم اصلی انیمیشنی است (که از برخی جهات منطقی است) اما به نظر میرسد که حتی سادهترین صحنهها نیز به شکلی بیهوده در یک کامپیوتر ساخته شدهاند. این فیلم مانند لایواکشن شیرشاه در سال ۲۰۱۹ لزوما طبیعی نیست، بلکه صرفا کمی واقعیتر از انیمیشن اصلی به نظر میرسد.
این نسخه از پینوکیو همچنین نشان میدهد که فیلم انیمیشنی اصلی چقدر در زمینه طرح و شخصیتپردازی ساده بوده است. در آن زمان نیازی نداشتیم بدانیم چرا ژپتو آنقدر تنها بود که دوست داشت پسر چوبی که خلق کرده زنده شود و اصلا سوالی برایمان پیش نمیآمد که این مرد واقعا کیست. در این داستان که توسط زمکیس و کریس وایتز نوشته شده، هر زیرمتنی باید متن باشد. گفتگوهای ژپتو با حیوانات و مخلوقاتش به ابزاری برای توضیح داستان (مثلا این که چه برای خانوادهاش رخ داده و چرا این همه ساعت دیواری در خانه خود دارد) تبدیل میشود.
برخی از بازسازیهای لایواکشن در آنچه به داستان اصلی اضافه میکنند پیشرفت دارند اما «پینوکیو» دقیقا برعکس عمل میکند. فیلم «پینوکیو»، سوفیا، مرغ دریایی (با صداپیشگی لورین براکو) را که به جیمینی کمک میکند و همچنین فابیانا (کیان لامایا)، عروسکگردان نمایش استرومبولی را که با پینوکیو در راه بازگشت به خانه دوست میشود به مخاطبان معرفی میکند. به نظر میرسد هر دوی این شخصیتها ساخته شدهاند تا این ماجراجویی جنبهای دوستانه داشته باشد و آنقدرها هم تیره و تار به نظر نرسد.
با این حال، این کاراکترها کاملا غیر ضروری هستند. همین قضیه درباره تلاش افتضاح سازندگان برای وارد کردن طنزی مدرن در داستان نیز صدق میکند، به خصوص حضور آنست جان (با صداپیشگی کیگان مایکل کی) و دیالوگهای طنز او مانند «پینوکیو میتواند یک سلبریتی یا یک اینفلوئنسر شود» و «کریس پاین نامی مناسب برای این پسر چوبی است» که چندان به دل مخاطب نمینشینند. حتی صحنهای در فیلم وجود دارد که پینوکیو با کنجکاوی با فضولات اسبها بازی میکند، در صورتی که نسخه اصلی به هیچ وجه دارای چنین خزعبلاتی نیست.
با این حال، شاید ناامیدکنندهترین جنبه «پینوکیو» این است که این پروژه با این تیم و بازیگران و صداپیشگان، میتوانست یکی از معدود آثار موفق لایواکشن دیزنی باشد. زمکیس که آثاری مانند «بازگشت به آینده»، «فارست گامپ»، «دورافتاده» و «متفقین» را در کارنامه خود دارد اساسا با ترکیب انیمیشن با لایواکشن در «چه کسی برای راجر ربیت پاپوش دوخت» به معیار و استاندارد طلایی سینما تبدیل شد. او و هنکس همیشه در آثار لایواکشن با هم خوب عمل کردهاند. البته پینوکیو از نظر سبک بیشتر شبیه به فیلم «قطار سریعالسیر قطبی» است.
امروزه بازسازیهای لایواکشن دیزنی از انیمیشنهای کلاسیک آنها به طرز عجیبی به یک امر اجتنابناپذیر تبدیل شدهاند. «پینوکیو» در نهایت یکی از نمونههای بسیار ضعیف از این آثار است و زیبایی و جذابیت نسخه اصلی را ندارد و جهان و فضایی را که حدود ۸۰ سال پیش به سادگی تعریف شده بود بیش از حد دستکاری میکند و رویکردی لایواکشن دارد که البته به اندازه فیلم اصلی، انیمیشنی به نظر میرسد. «پینوکیو» ۱۹۴۰ نشان داد که آرزوهای قلبی شما میتوانند برآورده شوند اما این بازسازی کابوسهای شبانه شما را جلوی چشمتان میآورد.
همانطور که اشاره شد این فیلم هنرمندانی مانند تام هنکس، سینتیا اریو، لوک ایوانز، جوزف گوردون لویت و کیگان مایکل کی را در جمع بازیگران و صداپیشگان خود دارد. «پینوکیو» از تاریخ ۸ سپتامبر (۱۷ شهریور) در سرویس استریم دیزنیپلاس به نمایش درآمده و منتقدانی که این اثر را دیدهاند نظرات خود را در نشریات مختلف منتشر کردهاند که با هم گزیدهای از آنها را میخوانیم.
گزیده نظرات منتقدان دربارهی فیلم «پینوکیو»
بیل پنتر از پیست
امتیاز: ۷۵ از ۱۰۰
همانطور که خود جیمینی میگوید، این فیلم شاید تلخی داستان اصلی را نداشته باشد و برخی از موارد کمی سطحی به نظر برسند اما زمکیس با این رویکرد خانوادهپسند، فناوری پیشرفته را با عناصر اخلاقی مدرن ترکیب میکند تا داستان پینوکیو یک روایت واقعی و زنده باشد.
ریچارد روپر از شیکاگو سان تایمز
امتیاز: ۷۵ از ۱۰۰
تمام صحنههای «پینوکیو» پر از جزئیات غنی و شاداب هستند و این اثر گاهی اوقات شبیه یک فیلم سه بعدی به نظر میرسد و اجراها چه به صورت لایواکشن و چه به صورت صداپیشگی، در سطح جهانی و عالی هستند.
راجر مور از مووی نیشن
امتیاز: ۶۳ از ۱۰۰
این عروسک سرگردان به زیبایی رندر شده و افزودن جلوه صدای تلقتلقی که اتصالات لولای چوبی او ایجاد میکند یک امتیاز مثبت محسوب میشود.
ریچارد ترنهولم از سینت
امتیاز: ۶۲ از ۱۰۰
بازسازی کاملا جدید انیمیشن کلاسیک دیزنی، عناصر مشکوک کارتون قدیمی را شفافسازی میکند اما همچنان همه چیز از جمله ترکیب جلوههای دیجیتال و لایواکشن عجیب و غریب است.
فی واتسون از توتال فیلم
امتیاز: ۶۰ از ۱۰۰
«پینوکیو» یکی دیگر از آثار لذتبخش و در عین حال معیوب کاتالوگ لایواکشن دیزنی با تصاویری خیرهکننده است که جادوی نسخه اصلی را به تصویر میکشد اما در نهایت از نظر لحن و ریتم مشکل دارد.
آدرین هورتون از گاردین
امتیاز: ۶۰ از ۱۰۰
فیلم به زیبایی ساخته شده، بازیها خوب هستند و عوامل به وضوح برای آن زحمت کشیدهاند. با این حال، فاقد قلبی تپنده است.
جان اندرسون از وال استریت ژورنال
امتیاز: ۵۰ از ۱۰۰
پری آبی در این فیلم به پینوکیو زندگی میبخشد اما هیچ چیز جدید دیگری در این داستان ارائه نمیشود.
جیک کویل از آسوشیتدپرس
امتیاز: ۵۰ از ۱۰۰
بهترین دلیل برای دیدن «پینوکیو»، بدون شک، هنکس است که یک غم و اندوه خاص روحی و روانی را به ژپتو میافزاید.
مارک فینی از بوستون گلاب
امتیاز: ۵۰ از ۱۰۰
این بازسازی گیجکننده و پر از چیزهای بیهوده است و همچنین داستان آن ۱۷ دقیقه بیشتر از نسخه اصلی طول میکشد.
بیلی گودیکنتز از آریزونا ریپابلیک
امتیاز: ۵۰ از ۱۰۰
در این فیلم خبری از حال و هوای جادویی فیلم اصلی نیست. برخی از فیلمها از همان ابتدا شبیه به آثار کلاسیک خود هستند اما «پینوکیو» اینگونه نیست. تماشای آن شما را به این باور میرساند که گاهی اوقات بهتر است کاری با آثار قدیمی نداشته باشید.
کریستین زیلکو از ایندیوایر
امتیاز: ۵۰ از ۱۰۰
داستان اصلی به طور غیرقابل انکاری عالی است اما «پینوکیو» در بازگویی آن ناموفق عمل میکند و بسیاری از عناصر مهم را نادیده میگیرد. هر اقدام ناموفقی برای مدرن کردن پیام زیبای داستان اولیه به ما یادآوری میکند که این روایت در وهله اول نیازی به بهروزرسانی ندارد.
جوردن راپ از فیلم استیج
امتیاز: ۴۲ از ۱۰۰
داستان اصلی پینوکیو یک ماجرای تلخ و تیره است اما این شخصیت هرگز در کنار سازنده خود احساس ناتوانی کامل نمیکند، در صورتی کارگردان پینوکیوی جدید به این برداشت و رویکرد دوستداشتنی گند میزند.
نیک آلن از پلیلیست
امتیاز: ۴۲ از ۱۰۰
«پینوکیو» یکی دیگر از اقتباسات لایواکشن ضعیف دیزنی به حساب میآید.
لوک تامپسون از ایوی کلاب
امتیاز: ۴۲ از ۱۰۰
بیاید فعلا ایرادات فیلم زمکیس را نادیده بگیریم و فقط بگوییم که فیلم اصلی به مراتب و قطعا بهتر از این اثر لایواکشن است.
الکس گادفری از امپایر
امتیاز: ۴۰ از ۱۰۰
اگر جلوههای دیجیتال خوب فیلم را فاکتور بگیریم این اثر پراکنده و بد بسیار سطحی و یکنواخت به نظر میرسد. این عروسک به هیچ وجه شما را تحت تاثیر قرار نمیدهد.
ایمی نیکولسن از نیویورک تایمز
امتیاز: ۴۰ از ۱۰۰
پینوکیوی فیلمنامه زمکیس و کریس وایتز صرفا یک تکهچوب بیجان است.
اندرو بارکر از ورایتی
امتیاز: ۴۰ از ۱۰۰
«پینوکیو» با حضور تام هنکس در نقش ژپتو و به کارگیری هنرمندان دیجیتال بیشمار برای بازسازی طرح داستان این شخصیت نمادین، در واقع یک بازسازی مجلل و در عین حال توخالی است که مطمئنا با انتشار در دیزنیپلاس موجب میشود تا مخاطبان بیشتر قدر اثر اصلی را بدانند.
گریم گاتمن از اسکرینرنت
امتیاز: ۴۰ از ۱۰۰
این فیلم به چیزی نیاز دارد که فراتر از جلوههای بصری خیرهکننده، احساس تازهای به آن بدهد اما با حذف بسیاری از عناصر عالی فیلم اول افتضاح به نظر میرسد، حتی اگر جلوههای دیجیتال خارقالعادهاش روی صفحه بدرخشند.
کارلوس آگیلار از لسآنجلس تایمز
امتیاز: ۴۰ از ۱۰۰
«پینوکیو» اثر زمکیس کاری میکند تا طرفداران آرزو کنند که دیزنی از کمرنگ کردن جذابیت انیمیشنهای محبوبش با این آثار بیروح دست بردارد.
کریستی لمایر از سایت راجر ایبرت
امتیاز: ۳۸ از ۱۰۰
نتیجه کار ترکیبی درهم و برهم است که البته لحظاتی جالب دارد اما اصلا منحصر به فرد یا استثنایی نیست.
برایان لوری از سیانان
امتیاز: ۳۸ از ۱۰۰
با این که میدانیم احتمالا نسخه لایواکشن همه انیمیشنهای کلاسیک دیزنی در نهایت تولید خواهند شد اما باید گفت که پینوکیو یک اثر غیرضروری است. این فیلم آنقدر یکنواخت است که هیچ تلنگری به مخاطب نمیزند و اصلا متفاوت نیست.
الیزابت وایتزمن از رپ
امتیاز: ۳۰ از ۱۰۰
زمکیس و کریس وایتز تلاش میکنند تا این داستان را کمی تغییر دهند اما اقدامات آنها کار را ضعیفتر جلوه میدهد. آنها با افزودن عنصر همدلی به داستان، ماهیت و روح را از آن میگیرند و با مدرنسازی فیلم صرفا نشان میدهند که بقیه فیلمنامه بسیار ناملموس است.
رابین کالین از تلگراف
امتیاز: ۲۰ از ۱۰۰
رابرت زمکیس که انتظار بیشتری از او میرود داستان پینوکیو را به اثری کابوسوار تبدیل کرده است.
جاش اسپیگل از پلیگان
امتیاز: ۱۰ از ۱۰۰
زمکیس و وایتز با منفعل کردن احساسات، هرگونه پتانسیل پیچیدگی معمایی را حذف میکنند. جلوههای رایانهای «پینوکیو» (جدای از سبک) به هیچ وجه به اندازه قطار سریع السیر قطبی زمکیس جالب نیست و هر زمان که یک انسان این پسربچه چوبی را لمس میکند حالتان از شدت مصنوعی بودن تصاویر به هم میخورد.
شناسنامهی فیلم «پینوکیو»
نویسنده و کارگردان: رابرت زمکیس
بازیگران: تام هنکس، سینتیا اریو، لوک ایوانز، جوزف گوردون لویت
خلاصهی داستان: «پینوکیو» همان ضربآهنگ روایی نسخه اولیه این انیمیشن در سال ۱۹۴۰ را دنبال میکند. این شخصیت زنده میشود و سپس سعی میکند تا به یک پسر واقعی تبدیل شود و در این راستا باید با چالشها، ماجراجوییها و عناصر سختی که هدفش را تهدید میکنند، روبهرو شود
امتیاز IMDB به فیلم: ۵.۲ از ۱۰
امتیاز متاکریتیک به فیلم: ۲۹ از ۱۰۰
سال: ۲۰۲۲
منبع: collider