به نقل از دیجیکالا:
مجموعهی ۵ جلدی «یادداشتهای شخصی ال. ام. مونتگمری» (The Selected Journals of L.M. Montgomery)، دفاتر خاطرات شخصی نویسنده مشهور کانادایی، لوسی مود مونتگمری (۱۸۷۴-۱۹۴۲) است. مونتگمری که از چهارده سالگی تا پایان عمرش خاطراتش را هر روز ثبت میکرد، وصیت کرده بود تمام یادداشتها و دفترچههای خاطراتش به پسرش، دکتر ای. استوارت مکدونالد، به ارث برسد. مکدونالد تا سال ۱۹۸۱ از این یادداشتها و دفترچههای خاطرات به صورت شخصی استفاده کرد و سپس آنها را به دانشگاه گوئلف در انتاریوی کانادا اهدا کرد. مری روبیو و الیزابت واترستون، از دانشگاه گوئلف، هر پنج جلد این خاطرات را با هم ویرایش کردند. این دو نفر ۵ جلد کتاب حاصل شده از مجموع خاطرات مونتگمری را از ۱۹۸۵ تا ۲۰۰۴ ویرایش و منتشر کردند.
لوسی مود مونتگمری (۱۸۷۴-۱۹۴۲) – که رمانهای «آن شرلی با موهای قرمز»، «قصههای جزیره» و بسیاری از رمانهای محبوب دیگر را به رشتهی تحریر در آورده است، در بیشتر عمرش خاطرات خود را مکتوب میکرد. او فرایند نگارش این خاطرات را در سال ۱۸۸۹ هنگامی که چهاردهساله بود آغاز کرد و تا اندکی قبل از مرگش به نوشتن آنها ادامه داد. متنهایی صریح که بدون تفکر قبلی نگاشته شدهاند، ساختار روایی غیرعادی و خاصی را خلق کردهاند که گویای استعداد مونتگمری اول از همه به عنوان یک قصهگوی قابل و برجسته است.
جلد اول مجموعه کتابهای «یادداشتهای شخصی لوسی مود مونتگمری» که توسط مری روبیو و الیزابت واترستون ویرایش شدهاند، گزیدهای از خاطرات مونتگمری را در خلال سالهای ۱۸۸۹ تا ۱۹۱۰، زمانی که مونتگمری چهارده تا سی و پنجساله بود، ارائه میدهد. پس از آن جلد دوم به خاطرات او در خلال سالهای ۱۹۱۰-۱۹۲۱ میپردازد، جلد ۳ نیز یادداشتها و خاطرات مونتگمری را سالیان بین ۱۹۲۱-۱۹۲۹ بیان میکند، جلد چهارم شامل خاطرات ما بین سالهای ۱۹۲۹-۱۹۳۵ او است و جلد پنجم که آخرین جلد این مجموعه است و در سال ۲۰۰۴ منتشر شده است به خاطرات مونتگمری در فاصلهی سالهای ۱۹۳۵-۱۹۴۲ میپردازد. اولین جلد این مجموعه در نوامبر ۱۹۸۵ توسط انتشارات دانشگاه آکسفورد در دو قالب جلد گالینگور و جلد شومیز اقتصادی منتشر شد.
جلد اول کتاب (روزهای پر اتفاق مدرسه و درهم شکستنهای عاشقانه) (سالهای ۱۸۸۹ تا ۱۹۱۰)
لوسی مود مونتگومری (۱۸۷۴-۱۹۴۲) که نویسندهی آنه اهل گرین گیبلز (آن شرلی با موهای قرمز) و بسیاری از رمانهای دیگر مورد علاقه خوانندگان در سراسر جهان است، در بیشتر عمر خود خاطراتش را به صورت گسترده مکتوب میکرد. او این کار را در سال ۱۸۸۹ هنگامی که چهاردهساله بود آغاز کرد و تا اندکی قبل از مرگش به آن ادامه داد. جلد اول «یادداشتهای شخصی ال ام مونتگمری» ما را به سال ۱۹۱۰ میبرد، سال قبل از ازدواجش، زمانی که جزیره پرنس ادوارد را ترک کرد. روزهای مدرسه او را در کاوندیش بازگو میکند، روزهایی مملو از حوادث، اتفاقات، و «درهم شکستنهای» عاشقانهای که به داستانهای او راه پیدا کرد.
او یک سال را در دهکدهی شاهزاده آلبرت، ساسکاچوان، با پدر و نامادری خود گذراند. یک سال تحصیل در کالج پرنس ولز در شارلوت تاون، جایی که برای معلمی آموزش دید، و یک سال دیگر در دانشگاه دالهوزی. سالهای تدریس او؛ همراه با علاقه شدید او به پسر خانوادهای بود که با آنها زندگی میکرد. بعد از آن یک دوره طولانی و عمدتاً ناخوشایند خانه داری برای مادربزرگش. و انتشار کتاب «آن شرلی با موهای قرمز». کتابی که محتوای اتوبیوگرافیکش هر خواننده جدی و مشتاق ادبیاتی را مجذوب خودش میکرد. اما خاطرات مونتگومری نیز به طرز ویژهای جالب هستند زیرا تاریخ اجتماعی منحصربهفردی را از آن دوران ارائه میدهند و این امتیاز را دارند که زندگی یک زن برجسته را از نزدیک ببینند. این خاطرات که شاید واضحترین و مفصلترین خاطرات در میان محتوای خاطرهنگاری کانادایی را تشکیل میدهند، در تضمین جایگاه ماندگار مونتگومری در ادبیات کانادا، مثل آثار داستانیاش، نقشی برجسته دارند. در واقع این جلد مقدمهای غنی و جذاب برای کل مجموعه است.
جلد دوم کتاب (روزهای انتشار «آن شرلی»، کسب شهرت و ازدواج مونتگمری) (سالهای ۱۹۱۰-۱۹۲۱)
پس از انتشار جلد اول «یادداشتهای شخصی ال ام مونتگمری» (که با تحسین شدید منتقدان همراه بود)، جلد دوم این مجموعه که دورهی سالهای ۱۹۱۰ تا ۱۹۲۱ را پوشش میدهد، نیز منتشر شد. جلد دوم بیشتر معطوف به تغییر و تحولات بزرگ هم در زندگی مونتگومری و هم در جامعه آن دوره است. هنگامی که او اولین مدخل این جلد را نوشت، کمی پیشترش با انتشار کتاب «آن شرلی با موهای قرمز» در سال ۱۹۰۸ به یک نویسنده مشهور جهانی تبدیل شده بود. سفر ماه عسلش به اسکاتلند و انگلیس؛ و خروج او از جزیره پرنس ادوارد به همراه محدودیتهای جدید زندگی او به عنوان همسر یک خطیب پروتستان در روستای انتاریو. مونتگومری در این جلد از یادداشتهایش عمق دوستی، ریزه کاریهای خانه داری، لذت مادر شدن همراه با آسیبهای حاصل از یک ازدواج آشفته را فاش میکند و منابع مورد نیاز برای خلق مجموعهی «آن شرلی» و ظهور قهرمان جدیدش یعنی «امیلی» را ثبت و ضبط میکند. در این مجلد ما همچنین میبینیم که چگونه یک زن حساس، به احتمال و عواقب یک جنگ جهانی واکنش نشان میدهد.
مونتگمری با لحنی تند و احساساتی، با نگاهی تیزبین و مضطرب، گزارشی قانع کننده از زندگی چشمگیر خود در پس زمینه (اعم از زندگی اجتماعی و ادبی) و در نگاه کلیتر گزارشی جامع از یک دورهی پرفراز و نشیب در تاریخ کانادا ارائه میدهد. مدخلهای این جلد نسبت به جلد اول بسیار پختهتر و عمیقتر نگاشته شدهاند.
جلد سوم کتاب (انتشار «امیلی»، «گل همیشه بهار» و رمان «قلعهی آبی») (سالهای ۱۹۲۱-۱۹۲۹)
جلد سوم «یادداشتهای شخصی ال ام مونتگمری» که مشتاقانه انتظار انتشارش میرفت، فاصلهی سالهای ۱۹۲۱ تا ۱۹۲۹ را پوشش میدهد. در دهه ۱۹۲۰، مونتگومری در اواسط زندگی بالغانهی خود است و زندگی شخصی و حرفهای او حتی پیچیدهتر میشود. مونتگومری در این دوره با تعهدات مادرانه، وظایف خانهداری، بیتفاوتی خانواده، غم و اندوه از دست دادن دوستان و خانواده، درخواست کمک از سوی نویسندگان جوان برای مشاوره و کمک و تقلای روزمره برای ایجاد تعادل بین وظایف اجتماعی و خانوادگی یک زن، دست و پنجه نرم میکند.
همچنین پیروزیها و اتفاقاتی پیش میآید که بیشتر به موقعیت او بهعنوان یک نویسنده پرفروش مرتبط است: مثلا شهرت فزاینده. خلق موفق آثار ادبی جدیدش یعنی «امیلی» و «گل همیشه بهار» و رمان بزرگسالانهتر «قلعهی آبی». تلاش برای تخصیص دادن زمان برای مکاتبه با ناشران، طرفداران، دوستداران قلم و از همه مهمتر برای نوشتن. ما نتیجهی خوشحال کننده دعوای حقوقی او علیه یک ناشر بیوجدان و نتیجه غمانگیز حاصل از یک تصادف جزئی اتومبیل را در این جلد دنبال میکنیم. هر چند در این جلد مشکلات شخصی بیشتری نیز برای مونگمری وجود دارد: حسادت کشیش ایوان مکدونالد از انتشار آثار و موفقیت اجتماعی همسرش. سایه تیرهی ناشی از حملات مکرر مالیخولیا مذهبی او. او نگران است مبادا پسرانشان تمایلات شغلی مشابهی را نشان دهند.
در اواسط این دهه، ایوان مکدونالد همسر مونتگمری دعوتی شغلی را به نوروال، در ایالت انتاریو میپذیرد و مونتگومری میپذیرد که «لیسکدیل عزیز» را با احساساتی درهمامیخته و پریشان ترک کند.
در این سالها (برخلاف دههای که به عنوان «عصر جاز» توصیف میشود) مونتگمری بیشتر و بیشتر به دفتر یادداشت روزانهاش روی میآورد تا بینشها و نظراتی را که در جایگاه خانوادگیاش قابل بیان نیست و همچنین تجلیهای کوتاه لذت در طبیعت را ثبت کند. زیباییای که همیشه سعی کرده آن را ثبت کند. «یادداشتهای شخصی ال ام مونتگمری» نمونهی مهمی از زندگینامهنویسی (در حالت اتوبیوگرافیک) توسط نویسندهای پیچیده، حساس، موفق و شگفتآور در دوران معاصر است.
جلد چهارم کتاب (سقوط بازار سهام، کاهش حق امتیاز کتابهای متعدد او) (سالهای ۱۹۲۹-۱۹۳۵)
جلد چهارم از «یادداشتهای شخصی ال ام مونتگمری» فاصلهی سالهای ۱۹۲۹ تا ۱۹۳۵ را پوشش میدهد، دورهای پرفراز و نشیب در زندگی این نویسنده. در سال ۱۹۲۹ او ۵۴ساله بود و در سراسر جهان به عنوان نویسنده «آن شرلی» و بسیاری از کتابهای دیگر شناخته میشد، با این حال این دوران نیز دوران شکستهای متعددی برای او بود: سقوط بازار سهام، کاهش حق امتیاز کتابهای متعدد او، باید برای دو پسرش امکان تحصیلات دانشگاهی را فراهم میکرد، در حالی که حقوق کلیسای کوچک شوهرش اغلب با تعویق پرداخت میشد و مبلغ ناچیزی بود و این واقعیت که بسیاری از وامهایی که او به دوستان و خانواده میداد بازپرداخت نمیشد.
او در روابط با پسرانش و همسرش با بحرانهای شخصی مواجه شد و در کلیسای پرسبیتریان نوروال، یعنی کلیسای محلهی همسرش، بحث و جدل شدیدی در گرفت. او همچنین نسبت به وضعیت روحی خود احساس نگرانی میکرد و هدف ناخواسته ابراز عشق پرشور یک زن جوان شد. با این حال، این دورهای بدون شادی نبود: این جلد با سفرهای شاد به جزیره پرنس ادوارد و غرب کانادا آغاز میشود و با او به پایان میرسد که مشتاقانه منتظر یک زندگی جدید در تورنتو است.
علاوه بر نگاهی صمیمی به زندگی روزمره یکی از محبوبترین نویسندگان جهان، این یادداشتها را میتوان به عنوان تاریخ اجتماعی جذاب اوایل قرن بیستم نیز مطالعه کرد. برای مثال، مشکلات مربوط به سلامتی مونتگمری بینشهای جالبی را در مورد وضعیت عملکردهای پزشکی ارائه میکند. هنگامی که یک حمله آسم با قرص استریکنین درمان میشود یا «سرم بد» ترکیبی از آرسنیک را بیرون میآورد، ممکن است خوانندگان کمی به خود بلرزند.
برای همه کسانی که آثار مونتگمری را دوست دارند، و همچنین علاقهمندان به زندگی زنان و تاریخ معاصر کانادا، جلد چهارم مجلات مونتگمری منابعی جذاب و تکاندهنده ارائه میکند.
جلد پنجم کتاب (مهاجرت به تورنتو و مرگ مونتگمری) (سالهای ۱۹۳۵-۱۹۴۲)
آخرین جلد از «یادداشتهای شخصی ال ام مونتگمری»، سالهای ۱۹۳۵ تا ۱۹۴۲، یعنی سال مرگ مونتگمری را پوشش میدهد. این جلد در واقع داستان یک نویسندهی خلاق و با استعداد را تکمیل میکند که همسر، مادر، رهبری اجتماعی و شخصیتی شناختهشده نیز بود.
لوسی مود مونتگمری که دیگر در یک مزرعه یا روستای کوچک روستایی زندگی نمیکرد، زندگی در مرکز شهر تورنتو را بررسی کرد و دفتر خاطرات خود را به دفتر خاطرات بیسابقهی یک زن خانه دار حومه شهری تبدیل کرد. در اینجا او با یافتن دوستان و همسایگانی در حومه سوانسی، ثروت و غنای فرهنگی شهر را برای اولین بار تجربه کرد، جایی که او و شوهرش پس از بازنشستگی در آنجا ساکن شدند. این جلد از «یادداشتهای شخصی ال ام مونتگمری» امیدها و رضایت او را از خانه و محلهی جدیدش و همچنین مبارزه او با حملات مکرر افسردگی خود و همسرش را شرح میدهد. این جلد همچنین نشاندهندهی اصطکاک فزاینده بین نسلها است، زیرا تنشها بین او و پسرانش، چستر و استوارت، در سالهای بعد به یکی از مشکلات اصلی او بدل شد.
با وجود همه نگرانیهای خصوصی اش، او همچنان به ثبت رویدادهای عمومی ادامه میدهد. سالهای ۱۹۳۵ تا ۱۹۴۲ واقعاً سالهای مشکلی برای مونتگمری بود. رکود بزرگ عمیقتر شد. کناره گیری پادشاه ادوارد هشتم هم امنیت سلطنت و هم فرضیات اجتماعی در مورد ازدواج و طلاق را متزلزل کرد. تهاجم ایتالیا به اتیوپی، جنگ چین و ژاپن و ناتوانی آشکار جامعه ملل در بازدارندگی هیتلر، همگیعدم اطمینان سیاسی را تشدید کردند، زیرا جهان بهطور اجتنابناپذیری به سوی آغاز جنگ جهانی دوم حرکت میکرد.
این جلد پایانی مجموعه روایتی صمیمی از زندگی در یک شهر در حال رشد، یک محله دوستانه، یک دنیای در حال تغییر و یک خانواده دردسرساز ارائه میکند که همه با چشم تیزبین و شوخ طبعی لوسی مود مونتگمری ثبت شده است. مانند جلدهای قبلی «یادداشتهای شخصی ال ام مونتگمری»، این جلد نیز نقطه مقابل رئالیسم تاریک و کنایه تراژیک اجتماع با انسانها است البته با نگاهی طنزآلود و کودکانه. بیتردید باید گفت «یادداشتهای شخصی ال ام مونتگمری» جواهری در ژانر زندگینویسی محسوب میشوند.