کتاب «کنت مونت کریستو»؛ شاهکاری درباره حسادت و انتقام

کتاب «کنت مونت کریستو»؛ شاهکاری درباره حسادت و انتقام

به نقل از دیجیکالا:

کتاب «کنت مونت کریستو»؛ شاهکاری درباره حسادت و انتقام

کتاب‌هایی که می‌توانیم در طول عمر بخوانیم محدود هستند و ما فرصت چندانی برای آزمون و خطا نداریم. پس چرا ابتدا به سراغ بهترین‌ و سرگرم‌کننده‌ترین کتاب‌هایی که از آزمون زمان سربلند بیرون آمده‌اند نرویم؟ یکی از بهترین و سرگرم‌کننده‌ترین رمان‌هایی که تا کنون نوشته شده «کنت مونت کریستو» است. رمانی ماجراجویی و مفصل اثر نویسنده‌ی فرانسوی الکساندر دوما. این رمان که بین سال‌های ۱۸۴۴ تا ۱۸۴۶ در یک مجله‌ی فرانسوی چاپ شده کتابی‌ خواندنی در سبک انتقام‌جویی است که هر کسی که مورد بی‌عدالتی فاحش قرار گرفته می‌تواند با آن همذات‌پنداری کند. یکی از بهترین کتاب‌ها درباره‌ی حسادت، توطئه و انتقام.

ممکن است این رمان، بیش از هر چیز در فهرست مربوط به «داستان‌های مربوط به انتقام» قرار بگیرد، اما می‌توان آن را در هر یک از این لیست‌ها هم قرار داد: رمان‌های کودکانه (به صورت خلاصه شده)، داستان‌های ماجراجویی، داستان‌های عاشقانه، داستان جنایی، طولانی‌ترین رمان‌های ادبیات، ادبیات فرار از زندان، داستان‌های تاریخی، کلاسیک‌های ادبی و محبوب‌ترین رمان‌های تمام دوران.

یک ملودرام ماجراجویانه

کتاب «کنت مونت کریستو»

تصور کنید پسری ۱۹ ساله‌ هستید؛ خوش تیپ، باهوش و در شرف ازدواج با دختر رویا‌هایتان. رییس‌تان هم شما را کاپیتان کشتی بادبانی کرده. همه چیز خوب و رویایی است ولی ناگهان در روز عروسی‌، دنیا روی سرتان خراب می‌شود… متهم به یک جرم سیاسی شده‌اید که روحتان هم از آن خبر ندارد. هیچ‌ تفهیم اتهامی وجود ندارد، خبری از محاکمه‌ نیست و حکم رسمی هم دریافت نمی‌کنید. ولی با این حال باید چهارده سال آینده را در یک جزیره آن هم در یک سیاه‌چال در سلول انفرادی سپری کنید. تنها چیزی که شما را زنده نگه می‌دارد، دوستی و راهنمایی‌های یک زندانی در سلول کناری و میل به انتقام از کسانی است که زندگی‌تان را جهنم کرده‌اند و شما را به آن مکان متعفن انداخته‌اند.

سرانجام فرار می‌کنید و در عرض چند هفته صاحب گنجی افسانه‌ای می‌شوید. اکنون ۳۳ ساله هستید، دور از جان و زبانم لال پدرتان در اثر گرسنگی مرده، عشقتان با رقیبتان ازدواج کرده و یک فرزند هم دارند. همه‌ی توطئه‌گرانی که شما را در سیاه‌چال انداختند، اکنون در جامعه‌ی فرانسه جا افتاده‌اند و شما؟… شما صاحب یک ثروت افسانه‌ای هستید. پس چه کار می‌کنید؟ معلوم است همان کاری را می‌کنید که برایش از زندان فرار کرده‌اید: انتقام می‌گیرید. البته بهتر است این کار را نکنید چون هیچ انتقامی به سادگی انجام نمی‌شود حتی اگر در ظاهر ساده و موفقیت‌آمیز پیش برود.

آنچه در ادامه‌ی داستان «کنت مونت کریستو» اتفاق می‌افتد، ملودرام ماجراجویی معرکه با چاشنی سبک زندگی دهه‌ی ۱۸۴۰ فرانسه است. خانه‌های شیک با دکور‌های افسانه‌ای، مد، اپرا، راهزنان، قاچاقچیان، نبرد‌ها، دوئل‌ها، امور عاشقانه، خودکشی، کلاهبرداری، دسیسه‌ی سیاسی، فساد، تخیلات ناشی از مخدر، صحبت‌های مرموز از خون آشام‌ها، ارواح و اجساد و خلاصه هر چیزی که از یک کتاب خوب می‌خواهید… همه را در«کنت مونت کریستو» خواهید یافت.

«کنت مونت کریستو» نمونه‌ای کلاسیک است از اینکه چگونه می‌توان هم داستان را پیش برد و هم خواننده را در دنیای داستان غوطه‌ور کرد. شخصیت‌های بزرگ، پیچ و تاب‌ها و داستان‌های فرعی زیادی وجود دارند اما همه‌ی این عناصر به طور یکپارچه در کنار هم کار می‌کنند.

هزینه‌ی انتقام؛ درسی که از کتاب «کنت مونت کریستو» می‌گیریم

ادموند دانتس در آغاز یک ملوان جوان ساده‌دل با تحصیلات اندک است که قبل از اینکه خود را متحول کند و در شمایل کنت مونت کریستو ظاهر شود، سختی‌ها و بی‌عدالتی‌های زیادی را متحمل می‌شود. او به عنوان کنت در یک ماموریت انتقام‌جویی است… می‌توان گفت او رمان را به عنوان بروس بنر آغاز می‌کند و سپس خود را به هالک شگفت‌انگیز تبدیل می‌کند.

کنت هم مانند هالک، در خشم خود بسیار مخرب است. میل شعله‌ور برای انتقام به  دانتس قدرتی برای تحمل اسارت، اراده‌‌ای برای فرار و هدفی برای زندگی می‌دهد. اما این روند دانتس جوان را می‌کشد.

شرافت و عمر از دست رفته قابل بازپس‌گیری نیستند. و عادت‌های ما چه خوب و چه بد بخشی از ما می‌شوند. کنت به نوعی پیروز می‌شود، اما این پیروزی به بهای گزافی به دست می‌آید. او دیر متوجه می‌شود که انتقامش برای بسیاری از مردم بی‌گناه، ویرانی به بار آورده.

بر اساس یک انتقام‌جویی واقعی

کتاب «کنت مونت کریستو»

«کنت مونت کریستو» بر اساس داستان زندگی واقعی فرانسوا پیکو نوشته شده است. الکساندر دوما این داستان را در مجموعه‌ای از پرونده‌های جنایی که توسط ژاک پوشه در بایگانی سابق پلیس ثبت شده بود، یافت.

مقدمه‌ی رابین باس برای نسخه پنگوئن رمان، طرح کلی خوبی از آن ارائه می‌کند:

پیکو در سال ۱۸۰۷ به زندان می‌افتد، او مدت کوتاهی پس از نامزدی با زن جوانی به نام مارگریت توسط گروهی از دوستانش به جاسوسی انگلیس متهم می‌شود. این محکومیت زیر سر یک کافه‌دار به نام متیو لوپین است که به رابطه‌ی پیکو با مارگریت حسادت می‌کند. پیکو سرانجام در قلعه فنسترل زندانی می‌شود. آنجا او به عنوان خدمتکار یک روحانی ثروتمند ایتالیایی مشغول به کار می‌شود. وقتی این مرد، که توسط خانواده‌اش ر‌ها شده می‌میرد، پول خود را برای پیکو که مثل پسرش است به ارث می‌گذارد و همچنین به او از محل اختفای یک گنج پنهان را هم اطلاع می‌دهد. با سقوط ناپلئون در سال ۱۸۱۴، پیکو که اکنون جوزف لوشر نامیده می‌شود، آزاد می شود و یک سال بعد، پس از تصاحب گنج پنهان، به پاریس بازمی‌گردد.

آنجا، او متوجه می‌شود که مارگریت با لوپین ازدواج کرده. پس با تغییر چهره و تقدیم الماس ارزشمند به آلوت، مردی از گروه که تمایلی به همکاری در محکومیت او نداشت، هویت دشمنان خود را می‌فهمد. سپس اقدام به از بین بردن آن‌ها می‌کند و اولین آن‌ها را با خنجری که روی آن عبارت «شماره یک» نوشته بود می‌زند و کافه‌ی لوپین را به آتش می‌کشد. او موفق می‌شود در خانه‌ی لوپین، در لباس خدمتکاری به نام پروسپر، شغلی پیدا کند. در همین حین، آلوت با تاجری که الماس را به او فروخته بود، درگیر شد و او را به قتل رساند و به زندان افتاد. وقتی از زندان بیرون آمد، شروع به باج‌گیری از پیکو کرد. پیکو یکی دیگر از توطئه‌گران را مسموم کرد، پسر لوپین را به جنایت و دخترش را به فحشا کشاند، سپس خود لوپین را با چاقو زد. اما او بر سر پرداخت‌های باج‌خواهی با آلوت درگیر شد و آلوت او را کشت و تمام ماجرا را در بستر مرگش در سال ۱۸۲۸ اعتراف کرد.

این داستان واقعی با همه‌ی پیچ و خم‌ها به طرح رمان دوما نزدیک است، اما حتی نوشتن یک مقاله‌ی ساده هم نیاز به دانش و خلاقیت دارد، چه رسد به نوشتن یک رمان کلاسیک باشکوه. داستان‌های واقعی جالبی وجود دارند که معطل این هستند تا نویسندگان نوپا آن‌ها را به رشته‌ی تحریر درآورند. تنها کاری که آن‌ها باید انجام دهند این است که یکی را انتخاب و آن را به یک کتاب پرفروش تبدیل کنند. البته گفتنش راحت است… اگر کار آسانی بود همه‌ی نویسندگان جهان یک شاهکار در رزومه‌شان داشتند.

استفاده از نویسنده‌ی همکار برای نوشتن رمان

در سال ۱۸۴۵ نقدی منتشر شد تحت عنوان «الکساندر دوما و شرکا؛ کارخانه‌ی رمان‌سازی» که دوما را متهم به کمک گرفتن از نویسنده‌های دیگر می‌کرد. ظاهراً حرف حساب مقاله این بود که دوما آنقدر نوشته دارد که بعید است همه کار خودش باشد. در واقع دوما یکی از پرکارترین نویسندگان تمام دوران است و در طول زندگی حرفه‌ای‌اش حدود ۶۵۰ کتاب نوشته.

دوما ظاهراً جایی گفته: «می‌خواهم کار ادبی پانصد جلدی خود را با یک کتاب آشپزی به پایان برسانم.» که البته او از ۵۰۰ جلد هم فراتر می‌رود. کتاب آشپزی‌اش هم با عنوان Le Grand Dictionaire de Cuisine (۱۱۵۰ صفحه) منتشر می‌شود.

او چطور این کار را انجام داد؟ بدون شک با صرف انرژی بسیار زیاد، برخورداری از موهبت استعداد و روش نویسندگی ساده- و البته با کمک دیگران… دوما برای نوشتن از نویسندگان دیگر کمک می‌گرفت و هرگز هم این را کتمان نمی‌کرد. بسیاری از ما دوست داریم فکر کنیم که کتاب‌های مورد علاقه‌مان کار انفرادی یک نابغه هستند. اما سیستم همکاری امروزه نیز زیاد اتفاق می‌افتد و دلیلی وجود ندارد که در گذشته رایج‌ نبوده باشد. انتشارات تجاری می‌تواند یک تجارت مبتذل باشد. البته فقط انتشارات نیست. همین را می‌توان در مورد تئاتر، دنیای سینما و صنعت موسیقی هم گفت.

بگذریم… مسلماً بهترین نوشته‌ی دوما زمانی بود که او به طور خاص با یکی از شرکای خود به نام آگوست ماکت کار می‌کرد. ماکت که به عنوان تاریخ‌دان آموزش دیده بود، در ۱۸ سالگی استاد شد و سپس به نویسندگی روی آورد و به شخصیت‌های مختلف ادبی آن روز نزدیک شد. ما دقیقاً نمی‌دانیم که او دقیقا چه کمکی می‌کرده، اما ممکن است کمک او شامل تحقیقات تاریخی و سپس تقسیم آن تحقیق به فصل و طرح کلی بوده باشد. همچنین ممکن است خلاصه‌ای از شخصیت‌ها را نیز پیشنهاد کرده باشد. رابین باس در نسخه‌ی پنگوئن به ما اطلاع داد که این ماکت بود که پیشنهاد کرد کنت مونت کریستو دستگیر و زندانی شود.

آن دو در سال ۱۸۵۸، به خاطر پول، با هم درگیر شدند. ماکت، دوما را سه بار به دادگاه کشاند و طالب پول و به رسمیت شناخته شدن شد.

در یکی از پرونده‌های دادگاه، قاضی به ماکت درآمد حاصل از تلاش‌های مشترک را اعطا کرد، اما از اعطای اعتبار مشترک کتاب‌ها خودداری کرد زیرا دوما بدون ماکت دوما بود اما ماکت بدون دوما چه می‌شد؟ به نظر این تصمیم خوبی بود. ویژگی‌های «کنت مونت کریستو» از جذابیت جسورانه، انرژی غیرقابل توقف و لذت زندگی دوما ناشی می‌شود. این‌ها ویژگی‌هایی هستند که به نظر می‌رسد بخشی از شخصیت دوما بوده‌اند تا ماکت. هر چند این فقط یک حدس است.

اگر از خواندن رمان‌های الکساندر دوما لذت می‌برید، باید خوشحال باشید که او به لطف همکاری با دیگران توانسته اینقدر پرکار باشد. حتی اگر هنوز آثار دوما را نخوانده‌اید باز هم به او مدیون هستید چون او بر بسیاری از نویسندگان دیگر پس از خودش تأثیر گذاشته.

در بخشی از کتاب «کنت مونت کریستو» (۲ جلدی) اثر الکساندر دوما که با ترجمه‌ی محمدطاهر میرزااسکندری توسط انتشارات هرمس منتشر شده می‌خوانیم:

چند روز بعد از این ملاقات آلبر آمد دیدنی از کنت در عمارت شانزه‌لیزه او نماید. عمارتی که صورت یکی از عمارات سلطنتی گرفته بود. از بس که کنت بر زینت و تجملات او افزوده بود. آلبر تشکرنامه نیز از مادام دانکلار همراه آورد که از کنت مجددا اظهار امتنان نموده بود. دبرای با آلبر بود که او نیز تشکرات شفاهی از مشارالیها تقدیم می‌نمود. برای منت ظاهر بود که این تشکرات را دبرای مخصوصا عنوان و بهانه تفحصات خود نموده بود که آمده وضع کنت را تماشا نماید، و به دارلوزاره اصلاع بدهد. و همچنین مطلع نماید مادام دانکلار را از وضع و حالت شخصی که به او هدیه می‌فرستد اسب‌هایی که سی هزار فرانک ارزش دارند. و به اوپرا می‌آید با جاریه که یک میلیون بیشتر جواهرات بر سر و پیکر خود آراسته. زیرا تصور می‌نمود که وضع داخلی کنت او را نمی‌تواند چنان که باید ملاحظه و مطالعه کند فلهذا دبرای را مخصوصا برای این کار فرستاده بود. اما کنت تجاهل نمود از اینکه مقصود دبرای و مادام دانکلار را فهمیده است.

 

کتاب کنت مونت کریستو اثر الکساندردوما انتشارات هرمس
راهنمای خرید کتاب