چگونه بفهمید که بیش از حد به تجربه‌ی بازی‌ها می‌پردازید؟

چگونه بفهمید که بیش از حد به تجربه‌ی بازی‌ها می‌پردازید؟

به نقل از دیجیکالا:

رابطه‌ی بسیاری از ما با بازی‌های ویدیویی همیشه چندان مناسب نبوده است. از ابتدای تاریخ این رسانه، این صنعت سعی کرده به مرور وقت ما را بیشتر و بیشتر بگیرد. با افزایش محبوبیت و دسترسی بهتر و راحت‌تر به بازی‌ها، این وضعیت بدتر شده است. در گذشته، انجام یک بازی ویدیویی به معنای رفتن به یک مرکز دستگاه‌های آرکید یا وقت‌گذرانی در خانه با کنسول یا رایانه با اینترنت محدود بود. در واقع موانع کافی وجود داشت تا از بیش از حد بازی کردن بازیکنان جلوگیر شود.

با این حال با پیشرفت فناوری دیگر بازی‌ها در هر دستگاهی که دارای صفحه نمایش است، در دسترس هستند. از طرفی تعداد بازی‌ها نه تنها بسیار بیشتر از گذشته شده، بلکه بسیاری از آنها «رایگان» هستند و عملا هیچ مانع خاصی وجود ندارد. جالب است بدانید که شرکت‌های بازی‌سازی روان‌شناسانی را استخدام می‌کنند تا بازی‌های خود را به گونه‌ای توسعه دهند که مغز شما را تحت تاثیر خود قرار دهند تا شما را به بازی در بازه‌ی زمانی طولانی‌تر و خرج کردن پول بیشتر وادار کند. این مانند اضافه کردن ادویه‌های مختلف به غذا به منظور ایجاد وابستگی است.

بازی ویدیویی

هر بار که یک بازی ویدیویی انجام می‌دهید، با یک هیولای صنعتی مجهز به منابع و پول بیشتری از خود روبرو می‌شوید که تلاش می‌کند تا در هر لحظه هر آنچه از آن شماست مانند وقت و پول شما را برداشته و آن را تا قبل از انتشار نتایج سه ماهه‌ی بعدی به سهام رو به رشد خود اضافه کند. اگرچه این به نوعی یک مبارزه‌ی منصفانه نیست، اما شما در مقابل یک صنعت میلیارد دلاری که بر پایه‌ی شکار وقت و پول مشتریانش ساخته شده است، قرار دارد. با این حال هرچه انگیزه‌های عاطفی و رابطه‌ی خود با بازی‌های ویدیویی را بهتر درک کنید، احتمال تسلیم شدن در برابر آن‌ها کمتر خواهد بود. در واقع درک بهتر از خود عنصر اصلی این موضوع است.

اول از همه باید بدانید که چه احساسی در حین انجام بازی‌های ویدیویی دارید؟ این ممکن است یک سوال احمقانه به نظر برسد، به خصوص وقتی که در حال فریاد زدن بر سر اعضای تیم خود هستید که عملکرد خوبی ندارند. با این حال، بازی‌های ویدیویی به گونه‌ای طراحی شده‌اند که تا حد امکان لحظات آهسته‌ای را که می‌تواند باعث توجه به احساسات در لحظه شود را از بین ببرند. این می‌تواند یک رویکرد مناسب برای طراحی و توسعه‌ی بازی‌ها به نظر برسد اما برای مهارت کنترل احساسات مناسب نیست. برای ارزیابی اینکه آیا واقعا از کاری که در حال حاضر انجام می‌دهید لذت می‌برید یا خیر، نیاز به استراحت دارید.

کیمینگ

ساده‌ترین راه برای انجام این کار این است که یک گزارش ساده از احساسات خود داشته باشید و هر ۱۵ تا ۳۰ دقیقه در حین بازی آنچه را که احساس می‌کنید یادداشت کنید. این گزارش‌ها می‌توانند به کوتاهی یک کلمه باشند. این کار را برای چند هفته انجام دهید و سپس نتایج را با خودتان یا یک متخصص سلامت روان بررسی کنید. بدون شک با این روش می‌توانید حالت‌های احساسی که در حین بازی دارید را بهتر درک کنید و ارتباط بین بازی و موقعیت‌های خاص زندگی واقعی را متوجه شوید. به عنوان مثال بسیار از افراد هنگامی که با یک فرد دعوا کرده یا غمگین هستند به تجربه‌ی بازی می‌پردازند و برای بسیاری اینگونه نیست.

بعد از درک احساسات، در ادامه باید به انگیزه‌ها بپردازیم. چرا بازی‌های ویدیویی انجام می‌دهید؟ این سوال نیز ممکن است احمقانه به نظر برسد، اما نه تنها در این زمینه بلکه به طور کلی به شما کمک می‌کند تا درک کنید که چرا به انجام یک رفتار ادامه می‌دهید، به خصوص اگر آن رفتار به کیفیت زندگی شما آسیب برساند. مدت زمانی که ما در اتوپایلوت احساسی هستیم، خیره کننده است. هنگامی به طور خاص در مورد انگیزه‌های بازی کردن از افراد سوال می‌شود، آن‌ها معمولا عنصر سرگرم‌کننده بودن را نام می‌برند.

با این حال باید عمیق‌تر به این موضوع نگاه کرد و پرسید که چه چیزی بازی‌های ویدیویی را برای شما سرگرم‌کننده می‌کند؟ آیا همکاری با دیگران برای رسیدن به یک هدف مشخص را دوست دارید یا تکمیل لیستی از وظایف؟ یا اینکه شخصیت خود را هر بار حتی یک درصد ارتقا داده و بهتر کنید؟ و یا برای فرار از واقعیت خود برای چند ساعت؟ اگر به این موضوعات بیشتر فکر کنید، سرگرم‌کننده بودن به چیزی خاص‌تر تبدیل خواهد شد.

اعتیاد به بازی

این به این دلیل است که هنگامی که محرک اصلی خود برای انجام بازی‌های ویدیویی درک کنید، می‌توانید با آن بهتر سر و کله بزنید. پس از کشف محرک اصلی احتمالا فضایی برای قضاوت انگیزه‌ی شما وجود خواهد داشت که باید از آن اجتناب کنید. این انگیزه‌ها صرفا نه خوب هستند و نه بد. حتی محرکی مانند «فرار از واقعیت» ذاتا بد نیست و فقط زمانی بد می‌شود که تبدیل به اجتناب از هر کاری شود. تکمیل تمام ماموریت‌های یک نقشه تنها زمانی نامناسب است که آن را از روی اجبار و نه سرگرم‌کننده بودن انجام دهید. هدف ایجاد یک رابطه با انگیزه به جای فرار یا مبارزه با آن است.

در نهایت گام سوم و نهایی وجود دارد و باید از خود بپرسید که آیا بازی‌های ویدیویی را به عنوان راهی برای جبران کمبود چیز دیگری در زندگی خود انجام می‌دهید یا خیر. با ارتباط دادن این موضوع به بخش قبل، اگر انگیزه‌ی شما برای بازی کردن، ارتباط با دیگران است، آیا متوجه شده‌اید که اکثریت قریب به اتفاق اجتماعی شدن شما از طریق بازی‌های ویدیویی بوده است؟ داشتن دوستان آنلاین یا حتی وجود داشتن آن‌ها در بخش مهمی از زندگی شما اشکالی ندارد، اما همه‌ی ما به ارتباطات واقعی نیاز داریم. این به این معنی نیست که دوستی‌های آنلاین خود را کنار بگذارید، اما ایجاد یک زندگی اجتماعی سالم‌تر باعث می‌شود که شما به طور طبیعی کمتر از گذشته به بازی کردن بپردازید. پرداختن به فقدان آن، کاهش یک رفتار مشکل ساز را آسان تر از صرفاً تلاش برای متوقف کردن آن بوقلمون سرد می کند.

اگر بیش از حد در هر فعالیتی افراط می‌کنید، احتمالا به این دلیل است که هدفی ناهنجار برای شما به همراه دارد. شما روزانه ده ساعت به تجربه‌ی بازی‌ها می‌پردازید زیرا احتمالا این تنها جایی در زندگی شماست که در آن احساس موفقیت می‌کنید، جایی که با دیگران ارتباط برقرار می‌کنید، جایی که به نوعی اهمیت دارید و غیره. تا زمانی که به آن مسائل اساسی زندگی رسیدگی نکنید، به فعالیتی روی خواهید آورد که حداقل قطره‌ای از دریایی که نیاز دارید را به شما بدهد.

اعتیاد به بازی

گفتنی است که این موضوعات صرفا دلیلی بر بد بودن بازی‌های ویدیویی نیستند. اگر به آن‌ها توجه داشته باشید، تعادل بهتری بین زندگی اجتماعی آنلاین خود و زندگی شخصی‌ برقرار خواهید کرد. در واقع با درک بهتر مطالب گفته شده می‌توانید بفهمید که چه چیزی شما را به سمت بازی‌ها می‌کشاند و با درک آن، کمبودی که در زندگی واقعی تجربه می‌کنید از کمبود دوستان گرفته تا لذت بردن از زندگی را تا جای ممکن رفع کنید. در نهایت درک احساسات و انگیز‌ه‌های خود تنها راه برای اطمینان از این است که شما در حال انجام بازی هستید به جای اینکه بازی با شما بازی کند.

منبع: Polygon