به نقل از دیجیکالا:
دنیای سینمایی مارول در سالهای اخیر پذیرای سهگانههای ابرقهرمانی درخشانی همچون «کاپیتان آمریکا»، «مرد آهنی» و «مرد عنکبوتی» بوده است. «نگهبانان کهکشان» اما شاید در جایگاه ویژهای قرار بگیرد، فیلمی که به اعتقاد اکثر منتقدان و طرفداران، نقطه ضعفی ندارد و حتی آن را در فهرست بهترین سهگانههای ابرقهرمانی تاریخ پیدا میکنید. در حالی که کسی انتظار نداشت این شخصیتهای مهجور مارولی به موفقیت بزرگی برسند، نگهبانان کهکشان حالا یک سهگانه بیمانند در نظر گرفته میشود اما چه چیزی آن را از باقی فیلمهای مجموعه متمایز میکند؟
با حضور جیمز گان در پشت دوربین و نقشآفرینی ستارگان محبوبی همچون کریس پرت، زویی سالدانا، بردلی کوپر و وین دیزل، نگهبانان کهکشان از آن سهگانههایی است که از هر نظر حرفهای زیادی برای گفتن دارد. اینکه کدام سهگانهی دنیای سینمایی مارول بهترین است، در نهایت به سلیقه و نظر شخصی شما ارتباط دارد اما در این مقاله به دلایلی پرداختهایم که از دیدگاه ما، نگهبانان را به بهترین تبدیل میکند.
۸- سبک فیلمسازی منحصربهفرد جیمز گان
با تشکر از سبک فیلمسازی خاص گان، سهگانه نگهبانان کهکشان از همان دقایق نخست قسمت اول، خود را از دیگر آثار دنیای سینمایی مارول متمایز میکند. گان ترکیبی جادویی از اکشن، کمدی و لحظات احساسی ارائه میدهد که همزمان سرگرمکننده و احساسی است و آن را بهراحتی فراموش نمیکنید.
نگهبانان همچنین از معدود سهگانههای دنیای سینمایی مارول است که حتی یک فیلم متوسط یا بد هم ندارد. میتوان برای این سهگانه رقیبانی متصور بود اما هر کدام ضعف ویژهی خود را دارند. برای مثال، قسمت اول «کاپیتان آمریکا» قابلقبول است اما با دو قسمت بعدی قابلمقایسه نیست. «ثور: دنیای تاریک» تقریبا سقوط این شخصیت را رقم زد و اگر تایکا وایتیتی نبود، به نظر نمیرسید که قسمت سوم هم بتواند این شخصیت را به اوج بازگرداند. به همین منوال، قسمت دوم و سوم «مرد آهنی» شاید راضیکننده باشند اما نمیتوانند به کیفیت نسخهی اول نزدیک شوند.
۷- یک کمدی متفاوت
نگهبانان کهکشان در زمینهی کمدی یکی از بهترینهای دنیای سینمایی مارول است، آنهم بدون اینکه دستبهدامان شوخیهای سخیف، توهینآمیز یا حتی بزرگسالانه شود. در حقیقت، شوخیهای فیلم تا حدودی کودکانه و گاهی اسلپاستیک هستند اما شخصیتهای دوستداشتنی و فضاسازی خوب گان باعث میشود تا آنها مخاطب را بخندانند و حتی شوخیهایی که نگرفتهاند هم شما را آزار نمیدهند.
افزون بر این، گان میداند که چگونه از کمدی بهشکل کارآمد استفاده کند؛ در بعضی از لحظات مهم، کمدی بهکلی کنار میرود و فیلم به یک اثر دراماتیک خالص تبدیل میشود اما گان در اولین فرصت، کمدی را هوشمندانه به قصه بازمیگرداند تا یک خردهپیرنگ جدی یا سیاه را تلطیف کند.
۶- پرداخت شخصیتها
در فیلمهای پربازیگر، معمولا به همهی شخصیتها فرصت شکوفایی داده نمیشود و منطقی است که بعضی از آنها جذاب از آب در نیایند یا سطحی باشند، این مسئله اما دربارهی سهگانه نگهبانان کهکشان صدق نمیکند. از پیتر کوئیل (استار لرد) تا راکت راکون، گامورا و نبیولا، این شخصیتها بهحدی عمیق هستند که شاید هرگز از ذهن کمیکدوستان پاک نشوند. حتی گروت که فقط یک جمله را تکرار میکند، پرداخت شخصیتی خوبی دارد و نمیتوانید او را دوست نداشته باشید (ضمن اینکه همه مراحل زندگی وی در طول سهگانه به تصویر کشیده میشود، از فداکاری تا تولد دوباره، نوجوانی و بزرگسالی).
خلق ابرقهرمانی که مخاطب با او همذاتپنداری کند آسان نیست، به هر حال ما با یک ابرقهرمان روبهرو هستیم که میتواند کارهایی انجام دهد که از انسان عادی برنمیآید، شخصیتهای این سهگانه اما کاملا انسانی ترسیم شدهاند، بهویژه پیتر کوئیل که یکی از معمولیترین ابرقهرمان دنیای سینمایی است و قدرت ویژهای ندارد. یا درکس که اگرچه از نظر فیزیکی قدرتمند است اما خانواده و فرزندش را از دست داده است و یک قهرمان تراژیک به حساب میآید. حتی راکت راکون که به نظر میرسید چیزی فراتر از یک شخصیت بامزه و دوستداشتنی نباشد، با قسمت سوم به یکی از بهترین شخصیتهای کل جهان مارول تبدیل شد، داستان پیدایش او و زجرهایی که در دوران کودکی کشید، اشکهای شما را جاری میکند.
۵- مضامین احساسی پیچیده
گان بلد است که چگونه احساسات مخاطبان را جریحهدار کند، او در طول این سهگانه به مضامینی همچون خانواده، فداکاری و رستگاری پرداخته است و به جای شعار، تلاش میکند که آنها را با شخصیتها و قصهی اصلی پیوند بزند. اعضای گروه نگهبانان تصادفا با یکدیگر ملاقات میکنند اما بهتدریج به یک خانواده تبدیل میشوند که حاضرند جان خود را برای یکدیگر فدا کنند.
و همانطور که بالاتر هم اشاره شد، تعادل استثنایی نگهبانان کهکشان میان کمدی و لحظات احساسی، آن را از دیگر سهگانهها متمایز میکند. کاپیتان آمریکا برای مثال، بیشتر به لحظات احساسی تکیه کرده است یا «مرد مورچهای» تمرکز ویژهای بر کمدی دارد. نگهبانان کهکشان اما از دستورالعملهای خاص خودش پیروی میکند. هر کدام از قسمتها حداقل چند سکانس غمانگیز دارد که قلب شما را به درد میآورد، همانند لحظهای که گروت میگوید «ما گروت هستیم»، فداکاری یاندو یا قصهی پیشینهی پرفرازونشیب راکت و لحظهی مرگ دوستانش دوران کودکیاش، شما با همهی قهرمانان قصه ارتباط احساسی برقرار میکنید و برای آنها نگران و ناراحت میشوید.
۴- شرورهای بهیادماندنی
همهی فیلمهای دنیای سینمایی مارول، شرورهای درجهیکی ندارد اما خوشبختانه نگهبانان کهکشان در این زمینه راضیکننده است، از رونان متهم و آدام وارلاک تا ایگو و تکامل عالی (های اِوِلوشِنِری)، هر کدام آنها به یک چالش جدی برای اعضای گروه تبدیل میشوند، با این حال، یکی از شرورهای شاخص سهگانه، تانوس است. حضور او در پسزمینهی دو فیلم اول و تاثیرات مخرب وی بر زندگی و شخصیت گامورا و نبیولا را هم نباید از یاد برد.
با اینکه نگهبانان در نبرد با تانوس، کمک ویژهای به انتقامجویان کردند اما رویارویی با های اولوشنری، چالش بیشتری برای آنها ایجاد کرد، یک شخصیت دیوانه که فکر میکند خدا است و در یک چشمبرهمزدن، یک سیاره و همهی ساکنانش را از بین میبرد. پدر واقعی پیتر کوئیل، ایگو هم شرور متفاوتی بود که بر خلاف ظاهر مهربانش، یک روانی تمامعیار محسوب میشود که میخواهد همه را قتلعام کند.
۳- یک سهگانهی مستقل درجهیک
تقریبا همهی فیلمهای دنیای سینمایی مارول، بهعنوان عضوی از این مجموعه، با یک قصهی بزرگتر در ارتباط هستند، سهگانه نگهبانان کهکشان اما در این زمینه وضعیت بهتری دارد؛ به عبارت دیگر، شما میتوانید بدون تماشای ۲۹ فیلم دیگر، به سراغ نگهبانان بروید و سردرگم نشوید.
البته در هر صورت، چند نقطهی تاریک برای شما به وجود خواهد آمد (که داخل خود فیلم، راجع به آنها بهصورت خلاصه صحبت میشود) زیرا نگهبانان در «جنگ بینهایت» و «آخر بازی» حضور پررنگی داشتند و گامورا دختر تانوس است، با این حال مخاطب عادی که علاقهای به دنبال کردن جهان مارول ندارد، دچار سرگیجه نمیشود و قصهی این سهگانه را درک میکند.
- ۹ نکته مبهم اما کلیدی در فیلم «نگهبانان کهکشان ۳»
- ۱۱ سوال بزرگ «نگهبانان کهکشان ۳» که بیپاسخ ماندند
- فیلم «نگهبانان کهکشان ۳» در کدام بخش خط زمانی دنیای مارول اتفاق میافتد؟
۲- موسیقی متن فوقالعاده
سهگانه نگهبانان کهکشان از نظر موسیقی، یک سروگردن بالاتر از رقبایش است و هر کسی را هیجانزده میکند. جیمز گان، تعدادی از خاطرهانگیزترین ترانههای دههی ۷۰، ۸۰ و ۹۰ میلادی را به مجموعه آورده است و آنها را به بهترین شکل به کار میگیرد (خصوصا در لحظههای احساسی).
علاوه بر این، گان موسیقی را به یکی از عناصر مهم روایی تبدیل میکند، زیرا پل ارتباطی پیتر کوئیل با گذشته، محل تولد، دوران کودکی و خانوادهاش است (این نوارها را مادرش به او هدیه داد)؛ موسیقی همچنین باعث میشود تا رابطهی کوئیل و راکت عمق بیشتری پیدا کند. از دیوید بویی، فلیت وود مک، کت استیونز و جکسون ۵ تا جرج هریسون، سم کوک، ردیوهد، آلیس کوپر و بروس اسپرینگستین، نمیتوانید به این قطعهها گوش دهید و تحتتاثیر قرار نگیرید.
۱- تاثیر سهگانه نگهبانان کهکشان بر دنیای سینمایی مارول
بالاتر اشاره کردیم که نگهبانان کهکشان را میتوان به چشم یک مجموعهی مستقل تماشا کرد، با این حال، تاثیر این سهگانه بر دنیای سینمایی مارول را نمیتوان نادیده گرفت. قسمت اول، مسیر را برای قصههای کهکشانی هموار کرد. نقش نگهبانان در انتقامجویان: جنگ بینهایت و آخر بازی هم بار دیگر اهمیت آنها را یادآور شد.
متاسفانه باید با تیم اصلی نگهبانان (استار لرد، درکس، راکت، گروت، گامورا) خداحافظی کنیم و این خداحافظی آسان نیست اما به نظر میرسد که تیم جدید هم بتواند در ادامه بدرخشد، خصوصا با حضور آدام وارلاک، کازمو سگ فضایی و البته راکت در نقش رهبر تیم. با اینکه مارول در حال حاضر برنامهای برای بازگرداندن نگهبانان ندارد و جیمز گان هم به دیسی رفته است اما میتوان انتظار داشت که تعدادی از این شخصیتها در فیلمهای مهم بعدی همچون «انتقامجویان: سلسلهی کانگ» و «انتقامجویان: جنگهای مخفی» حضور داشته باشند. زمان همهچیز را مشخص خواهد کرد، ضمن اینکه در پایان قسمت سوم اعلام شد که استار لرد هم در آینده بازخواهد گشت.
منبع: MovieWeb