چرا «مولان» انیمیشن مهمی است؟

چرا «مولان» انیمیشن مهمی است؟

به نقل از دیجیکالا:

با اینکه نزدیک به ۲۵ سال از اکران «مولان» گذشته است، این انیمیشن کماکان یکی از بهترین ساخته‌های دیزنی در نظر گرفته می‌شود اما چرا «مولان» مهم است و چه چیزی آن را از دیگر ساخته‌های دیزنی در دهه‌ی ۱۹۹۰ میلادی متمایز می‌کند؟

دیزنی در دهه‌ی ۱۹۹۰ میلادی شاهکارهای متعددی خلق کرد؛ از «دیو و دلبر» (۱۹۹۱) و «علاءالدین» (۱۹۹۲) تا «شیرشاه» (۱۹۹۴) و «تارزان» (۱۹۹۹). همه‌ی این آثار به جایگاهی که سزاوارش بودند رسیده‌اند و از آن‌ها صحبت می‌شود. انیمیشن «مولان» که اواسط سال ۱۹۹۸ روی پرده رفت، یکی دیگر از آثار ساختارشکن آن‌ دوران بود که قصه‌ی یک قهرمان افسانه‌ای چینی به نام هئا مولان را روایت می‌کرد. در قصه‌ی اصلی، مولان به این دلیل که پدر پیرش توانایی جنگیدن ندارد و طبق قوانین حتما باید به جنگ برود، به جای او و به‌عنوان یک مرد به ارتش ملحق می‌شود، در نبرد چین با امپراتوری‌های عشایری شرکت می‌کند و حتی از سوی پادشاه وقت ترفیع درجه می‌گیرد (که البته آن را نمی‌پذیرد و در نهایت به شهر خود باز‌می‌گردد). انیمیشن مذکور مسیر مشابه‌ای را طی می‌کند اما چاشنی همیشگی دیزنی هم به داستان اضافه شده است.

یک فیلم اکشن درخشان

انیمیشن مولان

یکی از نقاط عطف این انیمیشن را باید سکانس‌های اکشن کم‌نظیر آن بدانیم که همچنان در میان ساخته‌های دهه‌ی ۹۰ میلادی دیزنی سرآمد است و ردپای هنرهای رزمی شرقی همانند تای چی و کونگ فو در آن به چشم می‌خورد (به‌ویژه در مونتاژ به‌یادماندنی تمرین‌های مولان). سازندگان برای طراحی مبارزات، ظرافت ویژه‌ای به خرج داده‌اند و آن‌ها را به نوعی رقص تبدیل کرده‌اند که توام با انعطاف‌پذیری و چابکی هستند. مولان اگرچه قدرت فیزیکی مردان را ندارد و در مقابل دشمنان سرسختی قرار می‌گیرد اما با جزئی‌نگری و هوشمندی آن‌ها را به چالش می‌کشد.

چنین فیلم اکشنی برای اینکه جواب دهد، به یک کشمکش تاثیرگذار میان شخصیت‌های خوب و بد نیازمند است. سازندگان از این مسئله آگاه بوده‌اند و یکی از جدی‌ترین شخصیت‌های شرور دیزنی را به این انیمیشن آورده‌اند: شان یو، رهبر ارتش هان، از همان ابتدا یک جنگجوی ترسناک به تصویر کشیده‌ می‌شود. او همراه با سربازانش به‌راحتی از دیوار بزرگ چین عبور می‌کند و به نگهبانان نگون‌بخت وحشیانه هجوم می‌برد. باری کوک و تونی بانکروفت (کارگردانان فیلم) برای اینکه ذات شیطانی شان یو و نیروهایش را به‌وضوح نشان دهند، لباس‌های تیره بر تن آن‌ها کرده‌اند. تنها رنگ روشنی که در این شخصیت به چشم می‌خورد، چشمان زرد رنگ او است و تضاد میان رنگ پوست خنثی و چشمان مشعشع وی باعث شده‌ است تا شان یو هر مخاطبی را مضطرب کند و باور می‌کنیم که او توانایی انجام هر عمل شنیعی را دارد.

طبق سنت فیلم‌های اکشن کلاسیک، اینجا هم با یک مونتاژ از مراحل تمرین و آماده‌سازی قهرمان قصه روبه‌رو هستیم و این مونتاژ که به ترانه‌ی ماندگار «من تو رو مرد بار میارم» مزین شده، یکی از به‌یادماندنی‌ترین‌های تاریخ است. مولان و هم‌رزم‌هایش تحت‌ نظارت کاپیتان لی شانگ، تمرین‌های سختی را پشت سر می‌گذارند، از جمله حمل سطل آب تا بالای کوه (در کنار شوخی‌های بامزه‌ی سربازان با یکدیگر). مطابق انتظار، این مونتاژ پیشرفت و رشد سربازان را نشان می‌دهد که نه تنها آماده‌ی نبرد می‌شوند بلکه یکدیگر را بهتر می‌شناسند و دوستی آن‌ها عمق بیشتری پیدا می‌کند. این عناصر دست‌به‌دست یکدیگر داده‌اند تا یک انیمیشن اکشن فوق‌العاده بسازند.

تابلو شاسی مدل مولان کد 4

یک قصه‌ی زنانه‌ی خدشه‌ناپذیر

انیمیشن مولان

اما مولان در اصل قصه‌ای در نقد کلیشه‌های جنسیتی است، اینکه جنسیت شما نباید انتخاب‌هایتان را محدود کند. سازندگان این ایدئولوژی را در یک فضای تاریخی (احتمالا بین قرن چهارم الی ششم) به نمایش می‌گذارند اما مضمون مورد بحث فیلم در جوامع مدرن هم به چشم می‌خورد. در حالی که حکومت‌های دین‌سالار همچنان به ساختارهای سنتی متکی هستند و کلیشه‌های جنسیتی را عملا به رسمیت نمی‌شناسند، کشورهای دموکرات در مسیر عبور از این کلیشه‌ها، با مشکلات و پدیده‌های تازه‌ای روبه‌رو شده‌اند.

هنگامی که مخاطبان برای نخستین بار با مولان ملاقات می‌کنند، او باید خود را به یک جشن خواستگاری برساند اما با دیر رسیدن، «آبرو و شرافت» خانواده‌اش را به خطر می‌اندازد. در فرهنگ سنتی چین، این مراسم اهمیت ویژه‌ای دارد و هر رفتار کوچک و خارج از عرف یک جوان، به پای خانواده‌اش نوشته می‌شود. در نتیجه یک ازدواج موفق تنها زمانی رخ می‌داد که دو خانواده از شهرت خوبی برخوردارند و هیچ‌کدام از اعضای آن‌ خطایی نکرده است. مولان از همان ابتدا نشان می‌دهد که علاقه‌ای ندارد دنباله‌روی سنت‌های منسوخ باشد و نقطه‌ی مقابل مادر سنتی‌اش قرار می‌گیرد.

نخستین ترانه‌ی فیلم، «به ما احترام بگذار» از زبان مادر مولان خوانده می‌شود و اهمیت سنت و ایده‌آل‌های زنانه‌ی سنتی را یادآور می‌شود. او به دخترک می‌گوید که تنها در صورتی می‌تواند برای خانواده‌اش افتخارآفرین باشد که با رفتارهای درست، ازدواج و البته همسرش را سرافراز کند. مولان اما نگاه دیگری به جهان دارد و تحت‌تاثیر رویدادهای مردانه‌ی اطرافش است، همانند دو مرد که شطرنج چینی بازی می‌کنند یا دو کودکی که در حال مبارزه با شمشیرهای چوبی هستند. مولان نمی‌خواهد یک مرد باشد اما درک نمی‌کند که چرا اجازه ندارد کارهایی که جامعه مردانه می‌پندارد را انجام دهد و اگر انجام داد، چرا باید قضاوت شود و زیر سوال برود.

انیمیشن مولان همچنین پای یک زن را به ارتش باز می‌کند که در طول تاریخ همواره مرد محور بوده است. فیلم البته نگاه هوشمندانه‌ای به این مسئله دارد، سازندگان نمی‌خواهند اهمیت مردان در جنگ‌های تاریخ را نقد کنند بلکه به این ایده می‌پردازند که اگر انتخاب یک زن حضور در میدان جنگ بود، باید این اجازه را پیدا می‌کرد (که البته این دیدگاه هم جای بحث دارد).

بهترین ترانه‌ی فیلم، من تو رو مرد بار میارم، دیدگاه‌های پدرسالارانه نسبت به جنسیت را در کانون توجه قرار می‌دهد. این ترانه که بیانگر زاویه‌ دید شخصیت‌های مرد قصه است، از این جهت اهمیت دارد که دیدگاه‌های اشتباه مردان در طول تاریخ را یادآور می‌شود و نه تنها بر ابعاد کلیشه‌ای مردانگی همچون توانایی فیزیکی پافشاری می‌کند بلکه تاثیرگذاری زنان را به کلی نادیده می‌گیرد («آن‌ها برای من دختر فرستاده‌اند، وقتی تقاضای پسر کردم؟»)

مولان اما دوش‌به‌دوش هم‌رزم‌های مرد می‌ایستد، از آن‌ها پیشی می‌گیرد و حتی جان کاپیتان لی را هم نجات می‌دهد تا ثابت کند که می‌تواند تاثیرگذار باشد، حتی با اینکه قدرت فیزیکی مردان را ندارد. دیزنی که همیشه برای شخصیت‌های زن منفعل همانند سفید برفی و سیندرلا مورد انتقاد قرار گرفته است (دیدگاه ما نسبت به سیندرلا متفاوت است)، در دهه‌ی ۹۰ میلادی با آریل، بل و پرنسس جاسمین تلاش کرد تا زنان فعال‌تر و تاثیرگذارتری خلق کند اما مولان شاید حائز اهمیت‌ترین شخصیت آن‌ها باشد و پایه‌گذار مسیری شد که بعدها با راپونزل، السا و رایا ادامه پیدا کرد.

عروسک بافتنی مدل مولان کد 4

انیمیشن مولان دیزنی را متحول کرد

انیمیشن مولان

هرگاه از تاثیرگذارترین انیمیشن‌های تاریخ دیزنی صحبت می‌شود، اغلب نام آثار جریان‌سازی همچون «سفید برفی و هفت کوتوله» (۱۹۳۷)، «پری دریایی» (۱۹۸۹) یا دیو و دلبر به میان می‌آید اما مولان هم در حقیقت به اندازه‌ی آن فیلم‌ها مهم است و در باب مبارزه با کلیشه‌های جنسیتی پیام‌های قابل تأملی دارد. این انیمیشن همچنین مسیر را برای عناوین اکشن‌محور هموار کرد و اگرچه بعضی از آن‌ها همانند «سیاره‌ گنج» (۲۰۰۲) در گیشه شکست خوردند اما برخی دیگر مثل «شش قهرمان» (۲۰۱۴) و «رایا و آخرین اژدها» (۲۰۲۱) به موفقیت رسیدند.

مولان حالا به همان اندازه محبوب است که در سال ۱۹۹۸ بود و انتظار می‌رود که در سال‌های آتی هم این محبوبیت را حفظ کند. این فیلم درجه‌یک سزاوارانه در کنار بهترین‌های تاریخ دیزنی ایستاده است و سازندگانش را برای شجاعت‌هایی که به خرج دادند باید تحسین کرد.

کتاب مولان اثر گریگوری اربار انتشارات وروجک

منبع: MovieWeb