به نقل از دیجیکالا:
بازسازی لایواکشن «پری دریایی کوچک» بالاخره رنگ پرده را به خود دید و تصویری تازه از فیلم کلاسیک اصلی، انیمیشن محصول ۱۹۸۹ به طرفدارانش ارائه کرد. بسیاری از طرفداران دیزنی و عموم مخاطبان سینما از اساس با بازسازی نسخههای لایواکشن انیمیشنهای محبوب قدیمی مشکل داشتند و اعتراضشان را در زمان ساخت و اکران لایواکشن فیلمهایی مثل «شیر شاه» و «مولان» قویاً نشان دادند.
اما خب دیزنی ظاهراً با مشکلاتی در خلق قصهها و انیمیشنهای تازه دارد که چند سالی میشود تصمیم به بازسازی لایواکشن انیمیشنهای محبوبش گرفته است یا اینکه فکر میکند مخاطبان جوان نسل جدید را به این شکل میتواند به خودش جذب کند؛ یا اینکه خیلی ساده بعد از ساخت دنبالهها و کالاهایی مرتبط با این انیمیشنها به دنبال سودآوری بیشتر از عناوینی است که پیش از سوددهی خود را ثابت کردهاند. بنابراین، چه مخاطبان دوست داشته باشند، چه نداشته باشند، لایواکشنهایش را میسازد.
حالا فیلم «پری دریایی کوچک» بعد از کلی سر و صدا اکران شده و همانطور که انتظار میرفت بسیاری از مخاطبان دوستش ندارند و برایش دلایل منطقی هم دارند. با اینکه فیلم ویژگیهایی دارد که تحسین بسیاری را برانگیخته، مثل بازی خوب هالی بیلی در نقش آریل، اما سایر بخشهای فیلم چندان به مذاق تماشاگران خوش نیامده است. در این مطلب دلیل این عدم رضایت بعضی مخاطبان از نسخهی لایواکشن یا فیلم «پری دریایی» کوچک را میخوانیم.
۱۰. نسخهی لایواکشن «پری دریایی کوچک» چند ترانهی نسخهی انیمیشن را ندارد
نسخهی تازهی «پری دریایی کوچک» چند قطعه از قطعات موسیقایی نسخهی کلاسیک دیزنی را بازسازی کرده است، اما نه همه را. بعضی ترانههای کمتر شناختهشده مثل ترانهی «ode to fish» سرآشپز لوئیز، «Les Poissons» و «Daughters of Triton» در بازسازی لایواکشن ۲۰۲۳ نیست.
البته بهترین ترانههای عاشقانهی نسخهی اصلی را نگه داشته اما برای مخاطبان سخت است بپذیرند قطعهای از ساختههای هاوارد اشمن و الن منکن در نسخهی تازه نباشد. احتمالاً سازندگان نسخهی لایواکشن دلایل خودشان را داشتند که چنین کردند، اما فیلم بدون آن ترانهها همان احساس فیلم اصلی را القا نمیکند.
۹. ترانههای جدید نسخهی لایواکشن همهجا روی فیلم ننشستهاند
همچون چند بازسازی لایواکشن دیگر دیزنی پیش از این، «پری دریایی کوچک» چند ترانهی تازه به مجموعه قطعات فیلم اصلی اضافه کرده است. ساوندترک نسخهی لایواکشن چهار قطعهی تازه با موسیقی آلن منکن و کلام لین-مانوئل میراندا (همانکه «افسون» را برای دیزنی ساخت و جا پایش را حالا حالاها در این غول انیمیشنسازی محکم کرد) دارد که به نوبه خود کارهای خوبی هستند اما همهجا با لحن فیلم محصول ۱۹۸۹ همخوانی ندارند. شاید باید اصلاً فیلم اصلی را فراموش کرد تا بتوان این نسخهی تازه را پذیرفت.
ترانههای تازهی «پری دریایی کوچک» البته با بیشمار لحظات خوبی که دارد، فاصلهی زیادی با بدترین ترانههایی که دیزنی تا به حال منتشر کرده است دارد. اصلاً قابل قیاس نیست. با این حال، در برابر با جادوی کلام هاوارد اشمن که متن ترانههای انیمیشن اصلی را نوشت، واقعاً حرفی برای گفتن ندارند. در یک فیلم کاملاً جدید، اصلاً بیربط به انیمیشن «پری دریایی» شاید ترانههای میراندا را به عنوان کلاسیکهای مدرن میستودند اما در برابر کلامی که اشمن نوشته است، این ترانههای جدید رنگ میبازند.
۸. قلمرو پادشاه تریتون به هیچ وجه شکوه نسخهی انیمیشن را ندارد
نسخهی انیمیشن اصلی قلمرو پادشاه تریتون را با آن کاخ باشکوه، با جذبه و عظمت نشان میدهد. اما در بازسازی لایواکشن «پری دریایی» قلمرو تریتون به هیچ وجه آن شکوه و عظمت را ندارد؛ فقط پادشاه را نشان میدهد که کف اقیانوس روی تختی مرجانی نشسته است.
این تغییر عمده که در قلمرو پادشاه تریتون به وجود آمده، یکی از مهمترین و بهیادماندنیترین طراحیهای صحنهی فیلم را از بین بره و از شکوه تمدن زیر دریا کاسته است. قلمرو فعلی پادشاه تریتون در نسخهی لایواکشن به لحاظ بصری هم به اندازهی نسخهی انیمیشنی جالب نیست؛ در واقع، به گرد پایش هم نمیرسد.
۷. نسخهی لایواکشن «پری دریایی کوچک» طلسم ارسلا را عوض کرده
نسخهی جدید «پری دریایی» تغییری عجیبی در طلسم ارسلا به وجود آورده است. در نسخهی ۲۰۲۳ ارسلا صدای آریل را ازش میگیرد و چون او آرزو دارد همچون انسانها قدم به خشکی بگذارد، دو پا به او میدهد. و سه روز هم به او وقت میدهد که شاهزاده اریک را به خودش جذب کند و اگر نکند، این قرارداد فسخ میشود. تا اینجا مثل خود فیلم اصلی است. اما ارسلا در فیلم جدید یک کار دیگر هم میکند، این بند قرارداد را از حافظهی آریل پاک میکند و فقط سباستین و فلاندر هستند که میدانند آریل باید دل شاهزاده اریک را به دست بیاورد.
این تغییر فقط خط داستانی فیلم را پیچیدهتر میکند و هیچ چیز به قصه اضافه نمیکند. بعد از این بیشتر اتفاقها همانطور مثل نسخهی انیمیشن پیش میروند و فراموشی آریل از این حقیقت هیچ سنگی بر سر راه مأموریت به دست آوردن دل شاهزاده اریک قرار نمیدهد. اصلاً این اریک بوده است که آریل در وهلهی نخست به خاطر علاقهی به او میخواهد به روی خشکی بیاید، چرا باید در طلبش تردید کند؟ بنابراین تغییر طلسم ارسلا اصلاً در بطن فیلم جدید منطقی نیست و وجودش کاملاً غیرضروری است.
۶. طراحی شخصیت نسخهی لایواکشن چندان جالب نیست
در نسخهی لایواکشن «پری دریایی» شخصیتهایی مثل آریل، ارسلا و پادشاه تریتون خوب طراحی شدند. یعنی نتیجهی تبدیل آنها از قالب انیمیشن به زنده خوب از آب در آمده است، اما این درباره سایر شخصیتها صدق نمیکند. مثلاً، فلاندر و سباستین، دو سایدکیک حیوان محبوب انیمیشنهای دیزنی به لحاظ طراحی شخصیت در قیاس با طراحی سایر شخصیتها اصلاً خوب درنیامدهاند.
شخصیتهای حیوان «پری دریایی» از همان مشکلی رنج میبرند که شخصیتهای حیوان لایواکشن محصول ۲۰۱۹ «شیرشاه» میبردند؛ طراحی اینها دیگر زیادی شبیه حیوانهای واقعی است. البته که جلوههای کامپیوتری که برای طراحی این شخصیتها استفاده شده، بینظیر است، اما مخاطب سخت میتواند با شخصیت بیروح فلاندر و سباستین ارتباط برقرار کند، همان ارتباطی که با نسخههای انیمیشنی این دو شخصیت دوستداشتنی داشت.
۵. نسخهی لایواکشن «پری دریایی کوچک» به نویسندگان انیمیشن اصلی احترام نمیگذارد
یک الگوی تکراری و نه چندان خوشایندی که دارد در بازسازیهای لایواکشن انیمیشنهای دیزنی اتفاق میافتد این است که این فیلمها هیچ اشارهای نویسندگان نسخهی اصلی در تیتراژ نمیکنند. یعنی اصلاً آنها را حساب نمیکنند. البته «پری دریایی کوچک» لایواکشن اسم جان ماسکر و ران کلمنتس، نویسندگان نسخهی اصلی را در تیتراژ آوردهاند، اما ته تیتراژ پایانی خیلی بعدتر از اسم نویسندهی نسخهی ۲۰۲۳.
البته نباید کار نویسندهی جدید نسخهی لایواکشن را نادیده گرفت؛ خود فیلم هم تقریباً از همان فیلمنامهی فیلم اصلی تبعیت میکند، خیلی بیشتر از سایر بازسازیهای لایواکشن. دقیقاً به همین خاطر، با توجه به اینکه فیلمنامهی فعلی تفاوت چندانی با فیلمنامهی اصلی ندارد، «پری دریایی» جدید باید رویکرد مناسبتری در قبال نویسندهی نسخهی اصلی میداشت. این تصمیم دیزنی، درست نبود؛ بهخصوص با توجه به اعتصابات اخیر نویسندگان.
۴. نقطه اوج این «پری دریایی» به اندازهی نسخهی انیمیشن تأثیرگذار نیست
پردهی سوم فیلم لایواکشن «پری دریایی» تفاوت عمدهای با فیلم اصلی دارد. در نسخهی ۱۹۸۹، بعد از آن ارسلا، جادوگر شرور دریا خودش را به ونسای زیبا تبدیل میکند، قرار میشود او و شاهزاده اریک یک روز پیش از آنکه طلسم آریل از بین برود (آریل هنوز موفق نشده دل اریک را به دست آورد؛ یک جا در آستانهاش قرار میگیرد که خب ارسلا ترتیبی میدهد که نشود) با هم ازدواج کنند. اما در فیلم جدید مراسم عروسی تبدیل به یک جشن نامزدی ساده میشود که به جای دریا، روی خشکی برگزار میشود.
با اینکه این تغییر شاید در قیاس با تغییرات دیگر فیلم جزئی و نامحسوس به نظر بیاید، به نقطهی اوج فیلم ضربه میزند. فیلم اصلی تمام خطوط داستانیاش را با دقت و ظریف در یک سکانس اکشن نهایی در دریا جمع میکند، اما بازسازی لایواکشن باید کلی زحمت به خودش بدهد تا شخصیتهای اصلیاش را برای نبرد نهایی با ارسلا به دریا ببرد. در نتیجه، پایانبندی فیلم کمی بدقواره و زمخت کرده است، حتی با اینکه اکشن به همان اندازهی انیمیشن احساسات را جریحهدار میکند.
۳. اینجا از نقش ونسا سریع میگذرند
جسیکا الکساندر حضور بسیار کوتاهی در «پری دریایی» جدید در نقش ونسا دارد. خط داستانی ونسا تقریباً شبیه نسخهی انیمیشن است، اما عجولانهتر به نظر میآید. انگار خیلی سریع از آن رد شدهاند. شخصیت مدت کوتاهی پیش از آنکه اسکاتل هویت واقعی او را بفهمد و دست به کار شود تا طلسم ارسلا را بشکند، به ما معرفی میشود.
خط داستانی ونسا بخش مهمی از پردهی سوم «پری دریایی» است، حتی اگر زمان حضورش روی پرده به شدت محدود شده باشد. نسخهی لایواکشن اگر نقش ونسا را بیشتر بسط میداد، خودش بسیار از آن بهره میبرد. هم وقت کافی داشت طلسمی را که او روی شاهزاده اریک گذاشته خوب توضیح دهد و هم مجبور نبود عجولانه پیش از آنکه فیلم به پایان برسد، آن را همچون مانعی از سر راه بردارد.
۲. اجرای قطعات نسخهی لایواکشن به اندازهی انیمیشن جالب نیست
همچون بسیاری دیگر از انیمیشنهای محبوب و موفق دیزنی، اجرای قطعات موسیقی «پری دریایی» بسیار زیبا، سرگرمکننده و پر از رنگ و شادی است. اما نسخهی لایواکشن در حالی که سعی میکند در اجرای قطعات معروف و محبوبی مثل «Under the Sea» و «Kiss the Girl» همان انرژی را به فیلم تزریق کند، نه تنها موفق نمیشود بلکه حتی نسبتاً نزدیک به نسخهی اصلیشان نیست.
البته برای اجرای هر قطعه زحمت زیادی کشیده شده است، تصویرسازیهای رنگارنگ هر قطعه به نوبهی خودشان جالب توجه هستند. اما سکانسهای قطعات موسیقی نسخهی انیمیشن با فاصلهی بسیار از اینها بهتر است. هر چقدر در نسخهی لایواکشن تلاش شود، نمیتوان ترانهای مثل «Under the Sea» را با همان کیفیت و آن موجودات دریایی که همراه سباستین میخوانند و میرقصند، دوباره به تصویر کشید. شاید تبدیل انسان انیمیشنی به انسان واقعی خیلی سخت نباشد اما تبدیل خرچنگ انیمیشنی به خرچنگی که در واقع انسان است، کمی مأیوسکننده است. این یک بازگشت بیهوده از رؤیا به واقعیت است.
۱. نسخهی لایواکشن «پری دریایی کوچک» زیادی طولانی است
یکی از اصلیترین انتقادهایی که به نسخهی ۲۰۲۳ «پری دریایی» شده این است که خیلی طولانی است. فیلم جدید دو ساعت و پانزده دقیقه است، یعنی نزدیک به پنجاه دقیقه طولانیتر از نسخهی اصلی. البته نسخهی لایواکشن این زمان اضافه را به پرداخت بیشتر بعضی شخصیتها اختصاص داده اما همهاش را خوب و عاقلانه به کار نبرده است. البته به هر حال منطقی بود اگر نسخهی لایواکشن کمی از نسخهی اصلی طولانیتر میبود، اما نه دیگر نزدیک به یک ساعت. این زمان اضافه متریال فیلم را کمرنگ میکند، باعث میشود مخاطب سرش به چیزهایی گرم شود که اصلاً میتوانست در فیلم نباشند و هیچ اتفاقی هم نمیافتاد.
منبع: cbr