همسر سرتیم حفاظت شهید سلیمانی ضمن صحبت درباره همسرش، رابطه او با سردار شهید سلیمانی و معیار سردار برای انتخاب او از قول همسر شهیدش گفت: وقتی سردار به خط مقدم جبهه میرود از ما میخواهد همراه او به جلو نرویم.
به گزارش همشهری آنلاین، فاطمه زینعلی همسر شهید شهروز مظفرنیا بیان کرد: همسرم قبل از اینکه محافظ سردار سلیمانی شود کارهای محوله از سوی سپاه پاسداران و حفاظت از اشخاص طراز اول را انجام می داد. سردار سلیمانی به فرموده حضرت آقا محافظانش را انتخاب کرد و اینگونه شهروز وارد تیم حفاظت وی شد.
وی با بیان اینکه شهروز سال ۱۳۹۷ به عنوان سر تیم حفاظت سردار سلیمانی انتخاب شد، افزود: او حدود ۱۰ سال محافظ سردار بود.
زینعلی گفت: شهروز به خاطر مسائل امنیتی زیاد در مورد مسائل کاری و سردار سلیمانی با ما صحبت نمی کرد و او را با لفظ حاجی صدا می زد، از نظر ما حاج قاسم مردی پرتلاش خستگی ناپذیر و جان فدا به معنای واقعی کلمه بود.
همسر شهید مظفرنیا سرتیم حفاظت شهید سلیمانی درباره خاطرات همسرش از حاج قاسم اظهار داشت: شهروز می گفت وقتی سردار به خط مقدم جبهه می رود از ما می خواهد همراه او به جلو نرویم.
زینعلی تصریح کرد: نیروها و مردم به سردار علاقه داشتند، او مرد مهربانی بود و می خواست حس مردمی بودن را حفظ کند تا از این طریق به نیروها انرژی و روحیه دهد و از آنها انرژی بگیرد به خاطر این خصوصیات اخلاقی حفاظت او برای محافظانش سخت تر می شد.
وی افزود: شهروز سالهای اول که در کنار حاج قاسم حضور داشت شیفت هایش منظم بود و بیشتر اوقات به موقع به خانه می آمد اما در سالهایی که حضور نیروهای ایرانی در مبارزه با داعش در سوریه و عراق پر رنگ شد حضور او هم در خانه کمرنگ شد به جز زمستان ۱۳۹۳ تا بهار ۱۳۹۴ که به خاطر جراحت از ناحیه کمر خانه نشین شد اما پس از آن دوباره نبودن ها زیاد و سال ۱۳۹۸ به بعد به اوج خود رسید.
زمانش برسد گلولهها به ما برخورد میکند
همسر شهید مظفرنیا توضیح داد: همسرم برایم تعریف می کرد که با موتور با سردار در حال گشت زنی بودند و داغی گلوله را کنار خود احساس می کردند اما گلوله به آنها اصابت نمی کرد او از سردار پرسیده بود چگونه این ها به ما نمی خورد و حاج قاسم پاسخ داده بود؛ هنوز وقتش نرسیده وقتی زمانش برسد گلوله ها به ما برخورد میکند.
زینعلی گفت: در زندگی با سختی های زیادی روبرو شدیم اما به خاطر جهاد در راه خدا به او افتخار می کردم وقتی او از ناحیه کمر مجروح شد بدنش کاملا فلج شده بود من شهروز را نذر حضرت زینب (س) کردم تا او را شفا دهد و بتواند در راه دفاع از حریم حرم انجام وظیفه کند و در نهایت هم این عالم بزرگوار او را نزد خود برد و همسرم به آرزوی دیرینه اش یعنی شهادت رسید.
وی درباره اخلاق و منش شهید مظفرنیا اظهار داشت: همسرم بسیار مهربان بود، ایمانش در زندگی تاثیر داشت و به نکته های قرآن عمل می کرد اوایل زندگی وضع مالی ما خوب نبود اما به انفاق و صله رحم توجه می کرد، چیزی برای ما کم نگذاشتف جای خالی اش بعد از این چهار سال به شدت احساس می شود. زندگی مشترک ما ۱۷ سال به طول انجامید و حاصل آن دو دختر به نام های نرگس و نیلوفر و یک پسر به نام علیرضا است که بعد از شهادت پدرش به دنیا آمد.
زینعلی با بیان اینکه مادر شهروز در خانه او را علی صدا می کرد، توضیح داد: سردار سلیمانی همیشه به شوخی به اسم شهروز ایراد می گرفت و در برهه ای او را ابوعلی صدا می زد، همسرم اگر فرصت می کرد اسمش را عوض می کرد به همین دلیل هم اسم پسرم را علیرضا گذاشتیم.