چرا «زخم کاری» گزینه‌ی مناسبی برای سریال‌بینی است؟

به نقل از دیجیکالا:

محمدحسین مهدویان کارگردان بااستعداد نسل جدید سینمای ایران است که از سال ۱۳۹۴ با فیلم «ایستاده در غبار» وارد سینما شد و بلافاصله توانایی‌های فنی او نظرها را جلب کرد. مهدویان سراغ ساخت آثار جنجالی رفت. «ایستاده در غبار» شرح زندگی محمد متوسلیان از سرداران سپاه، «ماجرای نیمروز» درباره‌ی شروع اختلاف مجاهدین و انشقاق آن‌ها و عملیات مرصاد و حتی «لاتاری» که شرح قاچاق دختران ایرانی به دوبی بود، با واکنش‌های متفاوتی مواجه شد. سریال «زخم کاری» فعلا بی‌حاشیه‌ترین اثر محمدحسین مهدویان محسوب می‌شود اما این بی‌حاشیه بودن باعث نشده که سریال بی‌تأثیری بسازد.

با رونق سریال‌های شبکه‌ی نمایش خانگی دیجی‌کالا مگ در قسمت‌های ابتدایی هر سریال نقاط ضعف و قوت آن را بررسی می‌کند و توصیه می‌کند که سریال تماشایی است یا نه.

فیلم داستان مردی است که همه خان‌عمو صدایش می‌کنند و صاحب یک هولدینگ بین‌المللی است. پسر یکی از رفقای قدیمی‌اش به نام مالک دست راست اوست. چیزی که باعث برانگیخته شدن حسادت پسرش ناصر می‌شود. از آن طرف سمیرا همسر مالک عشق قدیمی خان‌عموست و مالک هم زمانی عاشق منصوره دختر خان‌عمو بوده است. سمیرا، مالک را تشویق می‌کند که حقش را از خان‌عمو بگیرد.

چرا باید سریال زخم کاری را ببینیم؟

سریال زخم کاری

مهدویان همیشه در ساخت فیلم‌های بیگ‌پروداکشن و جمع کردن آثاری با صحنه‌های بزرگ و بودجه‌های زیاد استعداد داشته است. ممکن است تصور کنید خرج کردن پول زیاد و ساختن فیلم کار ساده‌ای است اما واقعیت این‌جاست که مدیریت ساخت فیلم‌های بیگ پروداکشن دشواری‌ها و پیچیدگی‌های زیادی دارد.

سریال «زخم کاری» در ادامه‌ی آثار مهدویان بیگ پروداکشن محسوب می‌شود. سر و شکل سریال شبیه آثار سینمایی مهدویان است. لانگ‌شات‌های هادی بهروز که با کات‌های سجاد پهلوان زاده به کلوزآپ صورت بازیگران وصل می‌شوند، هیجان‌انگیز از کار درآمده. موسیقی حبیب خزایی‌فر برای سریال زیاد است البته به نظرم آن ملودی تعلیق‌برانگیز سازهای الکتریک خوب روی صحنه‌ها نشسته است و به‌خصوص از همان ابتدای تیتراژ متوجه‌امان می‌کند که با تریلر هیجان‌انگیزی طرف هستیم اما مشکلش این‌جاست که در حین داستان جایی برای نفس کشیدن نمی‌گذارد. به تئوری اینکه سکوت گاهی تأثیرگذارتر است پایبند نیست و انگار کارگردان می‌خواهد با استفاده‌ی دائم از موسیقی مطمئن شود که تنش و تأثیر سریال روی تماشاگر کم نمی‌شود.

برای دیدن سریال فیلم‌برداری و تدوین و موسیقی امور ثانویه هستند. اصل کار قصه‌ای است که باید آن‌قدر کشش داشته باشد که هر هفته تماشاگر را مشتاق دیدن قسمت بعدی نگهدارد.

قصه‌ی سریال اقتباسی از رمانی به نام «بیست زخم کاری» نوشته‌ی محمود حسینی‌زاد است. محمود حسینی‌زاد نویسنده و مترجم با «بیست زخم کاری» رمان‌نویسی در ژانر تریلر را امتحان کرده و البته به وضوح داستانش و سریال (همان‌طور که در تیتراژ هم ذکر می‌شود) از نمایشنامه‌ی «مکبث» ویلیام شکسپیر الهام گرفته است.

سریال لااقل در همین قسمت‌های ابتدایی اقتباس وفادارانه‌ای از کتاب محسوب می‌شود. خود اینکه مهدویان برای ساخت سریال سراغ ادبیات رفته حرکت قابل توجهی است. هرچند اقتباس‌های شکست‌خورده‌ای داشته‌ایم و صرف اقتباس نباید برای یک فیلم یا سریال امتیاز محسوب شود اما به هر حال نشان می‌دهد که سریال ایده‌ی درست داستان و حداقل پیرنگ اصلی را دارد. می‌ماند اینکه چطور تبدیل به تصویر شود و چطور خرده پیرنگ‌های اطراف قصه‌ی اصلی گسترش پیدا کنند. فعلا در این چهار قسمت سریال «زخم کاری» در هر دو نمونه موفق عمل کرده است.

به لحاظ شخصیت‌پردازی سریال تا اینجا حتی جذابتر از کتاب ظاهر شده است. بخشی از این جذابیت مدیون بازی جواد عزتی در نقش مالک (مکبث قصه) است و بار بیشتر را رعنا آزادی‌ور در نقش سمیرا، همسر مالک (لیدی مکبث) به دوش می‌کشد. کاری که رعنا آزادی‌ور می‌کند بین محصولات تصویری سال‌های اخیر چه در تلویزیون و چه در سینما کم سابقه بوده است. در سینما بازی‌هایی از هدیه تهرانی داشته‌ایم که به فم فتال (زن اغواگر) بودن نزدیک می‌شد اما در سریال‌های تلویزیون یا شبکه‌ی نمایش خانگی حتی نمونه‌ای نزدیک به این هم وجود نداشته.

شیوه‌ی لب گزیدن آزادی‌ور، مدل آرایش مو و لباس پوشیدنش و آن زیرکی توام با خشونتش از او یک فم فتال مدل ایرانی ساخته است. بعضی‌ها اطلاق فم فتال به آزادی‌ور را زیاده‌روی می‌دانند اما هم بازیگری او و هم شخصیت‌پردازی‌اش از او یک زن اغواگر مرگبار تمام عیار ساخته است. سکانس‌هایی که سمیرا از دست مالک عصبانی می‌شود و به او حمله می‌کند برانگیزاننده و عالی از کار درآمده‌اند.

از آن طرف جواد عزتی هم در نقش مردی مردد که همه‌ی این‌ سال‌ها شهوت جاه‌طلبی‌اش را سرکوب کرده و ناگهان حس قدرت‌طلبی‌اش سر برآورده اما همچنان هر از چند گاهی نقاط ضعفش سر برمی‌آورند بازی خیلی خوبی دارد.

بازیگران مکمل از سیاوش تهمورث تا هانیه توسلی و مهدی زمین‌پرداز همگی بازی‌های جالبی دارند و کمک می‌کنند تا داستان‌های فرعی هیجان‌انگیز و تأثیرگذار پیش بروند.

شیوه‌ی تقسیم‌بندی قصه در این ۴ قسمت به جا بوده. سریع سر اصل مطلب رفته و نقطه‌ی عطف اول را خیلی زود رقم می‌زند. بعد از آن هم در بسط و ایجاد قصه‌های جدید خوب عمل می‌کند.

چرا نباید زخم کاری را ببینیم؟

تنها مشکل سریال «زخم کاری» گریم تو ذوق زننده‌ی سعید چنگیزیان است. بازی‌اش هم به نسبت ظرافت بازی دیگران بیش از حد رو و عصبیتش گل‌درشت است. یک سری نماهای کلوزآپ سریال هم با صدای بالای موسیقی بعد از مدتی تماشاگر را آزار می‌دهد و دست کارگردان برایتان رو می‌شود که می‌خواهد چه تأثیری رویتان بگذارد. حجم سیگارهایی که بازیگران فیلم در عصبانیت دود می‌کنند آدم را یاد فیلم‌های کلاسیک هالیوود می اندازد و به نظر می‌رسد راه‌حل دیگری برای پر کردن اکت‌های شخصیت‌ها نداشته‌اند.

جمع‌بندی

در کل اگر اهل سریال ایرانی دیدن هستید «زخم کاری» گزینه‌ی مناسب این روزهاست. اگر سریال «می‌خواهم زنده بمانم» در توازن برای راضی نگهداشتن مخاطبان سریال‌های هیجان‌انگیز و عاشقانه بود، «زخم کاری» با جنبه‌ی فقط تریلرگونه‌اش راه جدیدی می‌رود. به لحاظ ساختاری و فنی سریال امتیاز قابل قبولی می‌گیرد. به لحاظ قصه در کمال تعجب و برخلاف بقیه‌ی کارهای مهدویان تا این‌جا حتی از بخش فنی آن هم جلوتر است و البته به نظرم بهترین قسمتش بازی‌های سریال و شخصیت‌پردازی است.

وسط قصه‌های معمولی و درام‌های طبقه‌ی متوسط تماشای جنون قدرت آدم‌ها و اینکه چطور کار دستشان می‌دهد، اینکه چطور قدرت آن‌ها را از حالت عادی‌شان خارج می‌کند و تبدیل به موجوداتی مسخ‌شده می‌شوند تجربه‌ای دوست‌داشتنی و جالب است.

اگر «زخم کاری» این رویکرد رادیکالش را به‌خصوص درباره‌ی کاراکترهای زنش حفظ کند و ریتم قصه به خوبی همین چهار قسمت پیش برود، می‌تواند جزء سریال‌های مهم و برجسته‌ای باشد که در شبکه‌ی نمایش خانگی تولید شده.

راهنمای تماشای سریال