در غیاب فیلمها و فیلمسازانی که بتوانند وجوه مختلف زندگی مدرن در ایران را به تصویر بکشند، نوریبیلگه جیلان و فیلمهایش تصویرگر زندگی بخشی از آدمهایی است که در دنیای کنونی در سرتاسر جهان وضعیتی جانکاه شبیه به شخصیتهای او را تجربه میکنند.
همشهری آنلاین: فیلمهای نوریبیلگه جیلان، کارگردان متفاوت سینمای ترکیه، در میان سینمادوستان ایرانی جدی و متمایل به سلیقه فرهیختگی شناخته شده است و طرفداران خاص خودش را دارد. این محبوبیت را میتوان از واکنشهای سینمادوستان ایرانی به فیلمها و موفقیتهای جشنوارهای آثار او در فضای متوجه شد تا صفحاتی که در نشریات سینمایی به فیلمهای او اختصاص گرفته و کتابهایی که درباره سینمای او به فارسی منتشر شده است. اول از همین مورد آخر یعنی کتابها شروع کنیم.
فیلمنامه «اقلیمها»، نوشته خود جیلان، به همراه نقدی از منتقد بزرگ سینما رابین وود بر سینمای او، در سال ۱۳۹۶ در نشر «شوند» با ترجمه پئریکا گلیاری و پدرام رمضانی منتشر شد. همین دو مترجم سال بعد فیلمنامه «قصبه» به قلم جیلان را در نشر «مرکز» منتشر کردند. فیلمنامه «سه میمون» نوشته خود جیلان، ابرو جیلان (همسر نوریبیلگه) و ارجان کسال نیز سومین فیلمنامه فیلمهای جیلان است که این دو مترجم به فارسی برگرداندهاند و نشر «چتر فیروزه» ناشر آن است. کتاب «گفتوگو با نوریبیلگه جیلان» به کوشش مهمت ارییلماز و با ترجمه یوسف کارگر در سال ۱۴۰۰ در نشر چلچله به فارسی درآمد که شامل تعدادی گفتوگو با این کارگردان ترکیهای است. ترجمه دیگری از همین کتاب که بخشهایی از آن حذف شده و در واقع نسخه کاملی نیست، در همین سال در نشر چشمه منتشر شد. سال ۱۴۰۰ دو کتاب تحلیلی هم درباره این کارگردان منتشر شد؛ «سینماگران قرن بیستویک: نوریبیلگه جیلان» نوشته مازیار فکریارشاد در نشر «چتر فیروزه» و «سینمای نوریبیلگه جیلان: تعلق، هویت و خاطره» نوشته آسومان سونر به ترجمه محسن مردانی در نشر «ورا». جدیدترین کتابی هم که درباره سینمای جیلان منتشر شده «روزیروزگاری در آناتولی» در نشر «رایبد» به ترجمه هادی علیپناه است که فیلمنامۀ کامل فیلم، روزنوشتهای کارگردان، ترجمهای از دو داستان کوتاه آنتون چخوف که نویسندگان در نگارش بخشهایی از فیلمنامه نیمنگاهی به آنها داشتهاند و متنی تحلیلی دربارۀ جایگاه و تأثیرات نوریبیلگه جیلان در سینمای ترکیه با تمرکز بر فیلم «روزی روزگاری در آناتولی» را در برمیگیرد. ترجمه چهار فیلمنامه، دو ترجمه از یک مجموعه گفتوگو و دو کتاب تحلیلی، آنهم تقریبا ظرف ۷ سال، از تمایل و علاقه دوستداران جدی سینما در ایران به فیلمهای جیلان خبر میدهد. با جستوجویی سردستی در اینترنت هم میتوان تعدادی زیادی نشریه و وبسایت فارسی را پیدا کرد که در این سالها درباره جیلان و فیلمهایش نوشتهاند. اما دلیل محبوبیت جیلان در میان تماشاگران ایرانی چیست؟ چند ویژگی فیلمهای او را به اختصار در اینجا برمیشمریم.
۱. تقابل سنت و مدرنیته: در فیلمهای جیلان تقابلهای واضحی میان زندگی سنتی و مدرن دیده میشود. این تقابل به شکلهای مختلفی از جمله تقابل شهر و روستا یا رودرور قرار گرفتن شخصیتهای سنتی و مدرن در برابر یکدیگر خود را به رخ میکشد.
۲. تنهایی شخصیتها: شخصیتهای فیلمهای جیلان از ساختن روابط عاطفی پایدار و معنادار با دیگران ناتواناند و در سادهترین تعاملات اجتماعی نیز احساس طردشدگی و پسزده شدن دارند. عواملی مختلف از فاصله طبقاتی گرفته تا فقدان مفاهمه میان شخصیتها به این احساس تنهایی دامن میزند. تنهایی برای شخصیتهای او، درضمن، درمانی برای ناتوانی از ساخت رابطه است.
۳. تضاد پررنگ شخصیتها: تنشهای عمیق و تضادهای آشکارا مصالحهناپذیر و گرایشهای متباین و متضاد میان شخصیتها که به عنوان لحظات تاثیر متقابل دیالکتیک درک میشود، یکی دیگر از ویژگیهای شخصیتپردازی فیلمهای جیلان است.
۴. روزمرگی: فیلمهای جیلان سرشار از لحظات مرده زندگی روزمره است که در سینمای داستانگوی کلاسیک اصلا و ابدا جایی ندارند؛ ولی در سینمای خردهپیرنگ او جزء ساختاری مهمی برای نشان دادن دلزدگی و دورافتادگی شخصیتها از محیط و روابطشان است.
۵. ریتم آهسته: سینمای جیلان در کنار فیلمسازانی مثل آندره تارکوفسکی یا میکلآنجلو آنتونیونی یا عباس کیارستمی ذیل عنوان «سینمای آهسته/ Slow Cinema) دستهبندی میشود که در نماهای بلند، روایت حداقلی و گرایشهای سبکی مینیمالیستی اشتراک دارند. این ریتم با اینکه برای توده تماشاگران طاقتفرساست، اما برای تماشاگر فرهیخته عموما متضمن به فرم درآوردن تجربه عینی زندگی است.
۶. تصاویر سبکپردازیشده: جیلان عکاس است و نماهای طولانی فیلمهایش به دقت ترکیببندی شده و حساسیت زیباییشناختی ویژهای در آنها مشهود است. تنهایی شخصیتها و تضاد و تعارض آنها با سایر شخصیتها و محیط اطرافشان، جز از طریق دیالوگ و خط روایی، از طریق کیفیت بصری نیز بازنمایی میشود.
۷. واقعگرایی: مجموع ۶ ویژگی قبلی باعث بروز و ظهور نوعی کیفیت واقعگرایانه در فیلمهای جیلان شده است. در فیلمهای او از کلانداستانهای فیلمهای کلاسیک با پیچوخمهای روایی غافلگیرکننده خبری نیست. زندگی در بیواسطهترین شکل ممکنش به تماشاگر عرضه میشود و آنچه در فیلمهایش اهمیت دارد، نحوه مواجهه شخصیت با دنیایی است که خودش را در آن غریبه احساس میکند.
این ویژگیها که بازتابی از تجربهزیسته انسان مدرن شهری اهل ترکیه است، برای گروهی از تماشاگران ایرانی طبقه متوسط که همان گرفتاری در چنبره روزمرگی و قطع ارتباط با اطراف را تجربه میکند معنادار است. در غیاب فیلمها و فیلمسازانی که بتوانند این وجوه زندگی مدرن در ایران را به تصویر بکشند، نوریبیلگه جیلان و فیلمهایش تصویرگر زندگی بخشی از آدمهایی است که در دنیای کنونی در سرتاسر جهان وضعیتی جانکاه شبیه به شخصیتهای او را تجربه میکنند.