به نقل از دیجیکالا:
آخرین قسمت «ارباب حلقهها: حلقههای قدرت» سرانجام به یکی از بزرگترین معماهای این سریال پاسخ داد. گالادریل (مورفید کلارک) و تئو (تایرو موهافیدین) به همراه یکدیگر از سرزمین تازه تاسیس موردور خارج میشوند و گالادریل به این پسر جوان توضیح میدهد که قبلا در جنگ علیه شر، یاران زیادی را از دست داده است. همه ما میدانیم که او برادرش، فینرود (ویل فلچر) را از دست داده اما در صحبتهایش از شخصی نام میبرد که بینندگان را شوکه میکند: شوهرش، سلبورن. مخاطبان درباره رویکرد سریال در قبال این بخش از گذشته گالادریل کنجکاو و مشتاق بودند و اکنون به نظر میرسد که به این موعد نزدیکتر شدهایم.
هشدار: در این متن، داستان قسمت ۷ سریال «حلقههای قدرت» لو میرود
سلبورن کیست و چرا اینقدر طول کشید تا نام او در سریال ذکر شود؟ قبلا او را در آثار دیگر مخصوصا در سهگانه سینمایی پیتر جکسون نیز دیدهایم. در آن فیلمها، مارتون چوکاس نقش سلبورن را بازی میکرد و همیشه در کنار گالادریل با بازی کیت بلانشت بود. آنها با هم بر قلمرو لوتلورین حکومت کردند و در پیروزی یاران حلقه در مبارزه با سائورون در عصر سوم نقش مهمی داشتند. اما داستان آنها فراتر از اینها است.
- تمام نژادها و شخصیتهای «ارباب حلقهها» در پوسترهای «حلقههای قدرت»
- ۱۰ فیلم و سریال فانتزی که باید قبل از «ارباب حلقهها: حلقههای قدرت» تماشا کنید
- گزیده نقدهای سریال «ارباب حلقهها: حلقههای قدرت»؛ یک ماجراجویی خیرهکننده در سرزمین میانه
سلبورن و گالادریل در عصر دوم
این زوج در اوایل عصر اول و زمانی که فینرود و گالادریل به قلمرو الفها، دوریات نقل مکان کردند با یکدیگر آشنا شدند. سلبورن خویشاوند شاه تینگول بود و آنها از این طریق با هم ملاقات کردند. تقریبا هر آنچه درباره آنها در این دوره تاریخی میدانیم به همین موارد محدود میشود.
سلبورن و گالادریل در عصر دوم، پس از وقایع جنگ خشم و سقوط بلریاند، به لیندون، مقر شاه گیلگالاد (بنجامین واکر) نقل مکان کردند. آنها مدتی بعد به سرزمین اریادور رفتند و در سال ۷۵۰ سرانجام در ارگیون، مقر سلبریمبور (چارلز ادواردز)، ارباب الفهای اسمیت، ساکن شدند. آنها در آن زمان یک دختر به نام سلبریان داشتند و در طول این مدت، با خود سائورون همسایه بودند. سائورون در قالب الفی زیبا به نام آناتار ظاهر شده بود و به همراه سلبورن در ساخت حلقههای قدرت مشارکت داشت.
قرنها بعد، گالادریل به دنبال موریا در پادشاهی دورفهای خزادوم، به آن طرف کوههای مهآلود رفت. سلبورن از او پیروی نکرد، زیرا به دلیل مرگ تینگول نفرت عمیقی از دورفها داشت. پادشاه سابق دوریات در درگیری با گروهی از دورفها بر سر یک گردنبند در عصر اول کشته شده بود. به همین دلیل، سلبورن ماندن در ارگیون را ترجیح داد.
این تصمیم به نوعی سبب خیر شد، زیرا او در هدایت پناهجویان الف در زمانی که نیروهای سائورون به ارگیون حمله کردند، نقشی اساسی داشت. آنها به دره ایملادریس، جایی که الروند (رابرت آرامایو) در آنجا اقامت گزید و ریوندل را تاسیس کرد فرار کردند. گالادریل و سلبریان پس از مدتی به ریوندل نقل مکان کردند و اعضای این خانواده دوباره در کنار یکدیگر قرار گرفتند. آنها در عصر سوم و در زمان ازدواج الروند دوباره به آنجا نقل مکان کردند (گالادریل مادرشوهر الروند است) و سپس قرنها بعد به لوتلورین آمدند و ما از اینجا به بعد را در فیلمها و سریال دیدهایم.
سلبورن در نوشتههای تالکین
در واقع، خط داستانی سلبورن برای تالکین واقعا سخت بود. پسرش، کریستوفر تالکین، حتی تا آنجا پیش میرود که خودش هم به این موضوع اعتراف و بیان میکند که پدرش ریشههای مختلفی را برای این کاراکتر در نظر گرفته بود و در نهایت، فرصتی برای حل و فصل آن پیدا نکرد. تنها اطلاعات کاملا دقیق درباره او همان چیزی است که در ارباب حلقهها روایت شده است.
تجزیه و تحلیل گذشته گالادریل در «حلقههای قدرت» برای مخاطبان نسبتا راحتتر است اما ریشه سلبورن تقریبا توسط تالکین نادیده گرفته شده است. او یک الف سیندارین است و با همسرش که یک نولدور محسوب میشود همنژاد نیست. این نکته قابل توجه است، زیرا سیندارینها هرگز در نور درختان والینور غسل نکردهاند. آنها به عنوان الدار شناخته میشوند و بنابراین نور و قدرتشان به سرزمین میانه محدود میشود.
گالادریل میگوید که سلبورن او را در حال رقصیدن در بین گلها دید و اینگونه بود که آنها با هم آشنا شدند. این لحظه شاید در داستان «حلقههای قدرت» صدق کند اما در نوشتههای لجنداریوم اینطور نیست، زیرا در این نوشتهها آنچه گالادریل توصیف میکند در واقع نحوه ملاقات برن و لوتین است. آنها یکی دیگر از زوجهای قدرتمند سرزمین میانه و از نسل یک انسان و یک الف بودند. ما میدانیم که گالادریل و سلبورن در دوریات و در عصر اول با هم آشنا شدند اما شرایط دقیق این اتفاق مشخص نیست و شرط میبندیم که هیچ گلزاری در کار نبوده است.
با این حال، آنچه گالادریل درباره زره شوهرش میگوید، منطقی است. نام سلبورن از ترکیب دو کلمه سیندارین گرفته شده است: «سلب» به معنی نقره و «اورنا» به معنی بلند. گالادریل در ادامه میگوید که زره سلبورن اندازه او نبوده است. خوشبختانه این مورد در داستانهای تالکین نیز صدق میکند. علاوه بر این، تالکین در نظر داشت که نام سلبورن را با استفاده از کلمات کوئنیایی انتخاب کند که در آن صورت اینگونه میشد: تلپورنو.
آیا سلبورن واقعا مرده است؟
تئو از گالادریل میپرسد که آیا تا به حال کسی را در جنگ از دست داده و گالادریل از فینرود و سپس سلبورن یاد میکند. گالادریل به تئو میگوید که در گلزار با همسرش آشنا شده و به یاد میآورد که زرهاش اندازه او نبوده و ادامه میدهد: «پس از آن دیگر او را ندیدم.» این جمله شاید درست باشد اما لزوما به معنای مردن سلبورن نیست. در واقع، گالادریل فقط میگوید که او را از دست داده و این عبارت به معنای مرگ وی نیست. البته قرنها از زمانی که سلبورن به جنگ رفته میگذرد (که در نوشتههای تالکین خبری از این خط داستانی نیست) اما گالادریل هنوز با محبت و عشق درباره او صحبت میکند.
در حال حاضر، گالادریل در مقایسه با زمانی که سلبریمبور را از دست داد، در مقطع متفاوتی از زندگی خود قرار دارد. او فرمانده ارتش لیندون است و به همراه یارانش در فرودوایت و سرزمینهای شمالی به دنبال سائورون میگردد و نیروهای نومنور را در سرزمینهای جنوبی (قبل از تبدیل شدن آنجا به موردور) رهبری میکند. وی دیگر آن الف عاشق نیست، به گونهای که حتی تئو نیز از شنیدن رقص گالادریل در زمان ملاقات او و سلبورن تعجب میکند.
عنصر جالب دیگر این خط داستانی، در صورت بازگشت سلبورن، نحوه ادامه رابطه گالادریل با هالبراند (چارلی ویکرز) است. آنها در حال حاضر در جستجوی داروی الفی برای پادشاه تازهتاجگذاریشده سرزمینهای جنوبی به گیلگالاد میروند اما احساسات خود را به یکدیگر اعتراف کردهاند. مشخص نیست که قسمت پایانی فصل اول حلقههای قدرت چه سرنوشتی برای آنها به ارمغان میآورد و آینده آنها به عنوان دوست یا عاشقان احتمالی نیز در صورت بازگشت سلبورن نامعلوم است. اگر سلبورن بازنگردد باید گفت که یک انحراف بزرگ از داستانهای تالکین در سریال صورت میگیرد و بنابراین این تصمیم روایی اصلا ساده نیست. ما قبلا زوجی از نسل انسانها و الفها را دیدهایم اما مثلث عشقی آنها چیز جدیدی است.
منبع: collider