نگاهی به نابرابری جنسیتی در انیمیشن‌های دیزنی از «سفیدبرفی» تا «یخ‌زده»

نگاهی به نابرابری جنسیتی در انیمیشن‌های دیزنی از «سفیدبرفی» تا «یخ‌زده»

به نقل از دیجیکالا:

نابرابری جنسیتی مسئله‌ای است که در چند سال اخیر در سینمای هالیوود بحثی را آغاز کرده است که منجر به تغییراتی در محصولات سینمایی‌اش شده است. همین بحث بسیاری از نشریه‌ها، متفکران و رسانه‌ها را وا داشته است که نگاهی موشکافانه به بسیاری از کمپانی‌های تولید فیلم، دست‌کم قدرتمندترین‌ها، بیندازند و عملکرد کلی آنها را زیر ذره‌بین بگذارند. یکی از این کمپانی‌های غول، دیزنی است که در این دوره به کرات زیر سؤال رفته است. بسیاری از تحلیلگران معتقدند الگوهای جنسیتی‌ای که دیزنی در انیمیشن‌هایش به تصویر کشیده و به جهان مخابره کرده است،  بر شکل‌گیری باورهای مخاطبانش تأثیر منفی داشته است. به تازگی پژوهشی در همین راستا روی انیمیشن‌هایی که دیزنی از سال ۱۹۳۷ تا ۲۰۱۹ تولیده کرده انجام شده است که نشان از نابرابری جنسیتی دارد. نشریه‌ی ایندیپندنت نگاهی به این پژوهش انداخته است.

دخترها با علاقه به رنگ صورتی به دنیا نمی‌آیند و پسرها به طور طبیعی رنگ آبی را ترجیح نمی‌دهند. این ترجیحات با دقت و به طور مداوم در سال‌های اولیه‌ی ما پرورش می‌یابد، به ویژه از سوی رسانه‌هایی که ما در معرض آن‌ها هستیم. بسیاری از ما با انیمیشن‌های دیزنی بزرگ شده‌ایم. کارتون محبوب قدیم «سفید برفی» (Snow White and the Seven Dwarfs) بود، اما بچه‌های امروزی به احتمال زیاد طرفدار «یخ‌زده» (Frozen) هستند. دیزنی انیمیشن‌های استادانه و جذابی می‌سازد اما برای جنسیت‌ یک سری ویژگی خاص تعیین می‌کند. شخصیت‌های مرد شجاع هستند و با شجاعت شخصیت‌های زن را از موقعیت‌های خطرناک نجات می‌دهند. شخصیت‌های زن معمولاً باید منتظر شوالیه‌ی خود با زره‌ی درخشان باشند تا به کمک آنها بیاید. این یکی از آشکارترین سویه‌های نابرابری جنسیتی در انیمیشن‌های دیزنی است.

شاید همه‌ی این‌ها بدیهی به نظر برسد. اما به تازگی مقاله‌ای تحقیقاتی نگاهی عمیق‌تر به نفوذ دیزنی انداخته است که به ما تصویر بهتر و واضح‌تری از تأثیر آن در شکل‌دهی به باورهایمان می‌دهد. چهار دانشمندی که این مقاله را نوشته‌اند می‌گویند هدفشان دو چیز بوده است؛ بررسی نحوه‌ی نمایش جنسیت در فیلم‌های انیمیشن دیزنی، و دوم، تجزیه و تحلیل این موضوع با دست‌اندرکاران این فیلم‌ها یعنی تهیه‌کنندگان، کارگردانان و نویسندگان، آنها که هشت دهه همراه انیمیشن‌های دیزنی بودند؛ از «سفید برفی» که سال ۱۹۳۷ اکران شده تا «یخ‌زده» در ۲۰۱۹ و هر آنچه این میان تولید شده است.

نویسندگان این مقاله دریافتند که شصت درصد از شخصیت‌های انیمیشن دیزنی مرد و تنها چهل درصد زن هستند. این با آن تقسیم جنسیتی پنجاه پنجاه در قانون امریکا کاملاً متفاوت است. این پژوهشگران در نتیجه‌ی مطالعات خود همچنین دریافتند که در طول هشت دهه، تولیدات دیزنی تغییر چندانی نکرده است – که همچنان در جذابیت، مشاغل و رهبری، تفاوت‌های جنسیتی را به تصویر می‌کشد. به عنوان مثال، السا از «یخ‌زده» و وضعیت او به عنوان یک طرد شده، این پیام را ترویج می‌کند که زنان کمتر درگیر جامعه هستند و کمتر اهمیت دارند.

پژوهشگران در بررسی‌های خود معدود فیلم‌هایی با کارگردانی تماماً زنانه یا حتی ترکیبی از کارگردانان زن و مرد پیدا کردند. به طور شگفت‌انگیزی، زمانی که زنان در کارگردانی فیلم‌هایی مثل «یخ‌زده» و «دلیر» (Brave)  نقش داشتند، طرح داستان عاشقانه‌ی کلاسیک، که در انیمیشن‌های قدیمی به اندازه‌ی کافی از آنها استفاده شده بود، به خاطر طرحی متفاوت رد شد. به طور کلی، جایی که زنان در نقش‌های اصلی تولید نقش داشتند، تصویری برابر و ظریف‌تر از شخصیت‌های زن و مرد در آن فیلم عرضه شد.

حقیقت این است که این فیلم‌ها و شخصیت‌ها با جادو ظاهر نمی‌شوند. آنها نتیجه‌ی کار و تلاش فراوان تیم‌هایی از نویسندگان، کارگردانان و دست‌اندرکاران تولید هستند. دیزنی نهادی تجاری است نه یک جنبش اصلاحات اجتماعی، هدف آنها کسب درآمد است نه تغییر جامعه. شاید خروجی آنها بلندپروازی رسیدن به برابری جنسیتی نداشته باشد، اما آنها باید به اندازه کافی در کار خود اطمینان داشته باشند تا به میراث خود در ترویج کلیشه‌های جنسیتی ادامه دهند.

اما حتی به عنوان یک کسب و کار، دیزنی مسئولیت دارد واقعیت را برای مخاطبانی که روی آنها حساب باز می‌کنند بازتاب دهد. واقعیت خیال را به خطر نمی‌اندازد، از آن تغذیه می‌کند و غنی می‌شود، با هم‌سو و هم‌صدا بودن با مردم. از این نظر دیزنی باید از اینها خیلی فراتر برود. تا به حال نتیجه‌ی بررسی و تحلیل عملکرد دیزنی در خصوص برابری جنسینی یک شکست بوده است که نیاز به توجه فوری دارد.

منبع: independent