نقش اسطوره شناسی در بازی‌های ویدیویی؛ بازی‌ها چگونه از اساطیر استفاده می‌کنند؟

نقش اسطوره شناسی در بازی‌های ویدیویی؛ بازی‌ها چگونه از اساطیر استفاده می‌کنند؟

به نقل از دیجیکالا:

بی شک دلیلی وجود دارد که افسانه‌ها و اسطوره‌های باستانی با گذر زمان به دست فراموشی سپرده نشده‌اند. دلیلی وجود دارد که چرا هنوز تا این حد محبوبیت دارند. آن‌ها تجسم داستان‌سرایی خوب هستند؛ داستان‌های ساده و ملموس که در ابعادی حماسی روایت شده‌اند و شخصیت‌هایی تعریف شده در الگوهای اصلی شخصیت‌پردازی دارند که ظرافت‌ها و پیچیدگی‌هایشان به‌راحتی توسط داستان‌سرا اغراق می‌شود، چه در کتاب‌ها، چه در فیلم‌ها و چه در بازی‌های ویدئویی.

به‌عنوان‌مثال، افسانه اسکاندیناویایی اوتگاردلوکی (Útgarða-Loki) که در آن ثور و لوکی به قلعهٔ اوتگاردلوکی در سرزمین غول‌ها سفر می‌کنند و در آنجا توسط میزبان خود فریب می‌خورند به طور خلاصه داستانی درباره میهمانان خودستا و شوخی‌هایی است که به‌خوبی پیش نمی‌روند. البته با درنظرگرفتن اینکه در اینجا با خدایان طرف هستیم خودستایی‌ها، شگرف و شوخی‌ها بسیار بزرگ‌ترند (مانند فریب‌دادن ثور بر اینکه او دارد با مادربزرگ مسن اوتگاردلوکی کشتی می‌گیرد درحالی‌که در اصل او با تجسم خود کهن‌سالی (ایلای) دست‌به‌گریبان شده بود).

این داستان‌های جهانی هستند و از مقابله خیر در برابر شر گرفته تا تراژدی‌های خودسرانه، حکایات اخلاقی و موارد بسیار دیگری را در برمی‌گیرند. هر نوع داستان و هر نوع ژانری را می‌شود در گوشه کنار اسطوره‌ها پیدا کرد. بااین‌وجود، داستانشان به‌اندازه کافی مبهم است تا به روش‌های بی‌شمار جدیدی در گذر اعصار روایت شوند و همه آنها شامل شخصیت‌ها مشهور و ازپیش‌ساخته و پرداخته شده نیز هستند.

بیشتر بخوانید: چرا خدایان در بازی‌های ویدیویی حضور پررنگی دارند؟

خدایان همگی شخصیت‌های مشخص خود را دارند و داستان‌هایشان ضرب‌آهنگ‌ها و نقاط عطف مختص به خود را دارند؛ اما چگونگی تعریف این داستان و ترتیب رخ‌دادنشان در نهایت به کسی که داستان را نقل می‌کند بازمی‌گردد. هادس می‌تواند به نظر یک عقل کل کینه‌توز و فریبکار که سعی دارد برادرش زئوس را از تخت پادشاهی پایین بیاورد دیده شود یا به‌صورت یک فرد طرد شده کوته-فکر که با روش‌های نابکارانه سعی در گرفتن انتقام دارد. ثور می‌تواند یک مروارید درخشان حقیقت و عدالت باشد که از چکشش به‌عنوان آخرین راه‌حل استفاده می‌کند یا دست‌وپاچلفتی دائم‌الخمری که راه‌حلش برای هر مشکل له کردن آن است تا وقتی که نابود شود یا بمیرد. همه اینها بستگی به کسی دارد که داستان را روایت می‌کند و اینکه چه نوع داستانی را دارد روایت می‌کند. این تطابق‌پذیری، خدایان و اسطوره‌ها را برای بازی‌های ویدئویی به گزینه‌ای فوق‌العاده تبدیل کرده است.

اسطوره‌های جدید و قدیم

در میان اسطوره‌ها و افسانه‌ها، افسانه‌های یونان و اسکاندیناوی از باقی محبوب‌ترند. هر یک از داستان‌هایشان در دامنه عمومی قرار دارد و به‌صورت رایگان قابل‌استفاده و مطالعه است. به همین دلیل و به‌خاطر انعطاف‌پذیری‌شان و به این دلیل که اکثر مخاطبان غربی با آنها آشنایی دارند جای تعجب ندارد که بسیاری از نویسندگان از اسطوره‌های اسکاندیناوی و یونانی در بازی‌هایشان استفاده می‌کنند.

این الهام‌گرفتن در اشکال مختلف تجسم پیدا می‌کند، از سنگ بستر کل جهان بازی بودن تا به‌قدری ناچیز که در پیش‌زمینه داستان اصلی بازی قرارگرفتن. بازی‌های Uncharted و Tomb Raider نمونه‌های بارز حالت دوم هستند. از افسانه‌های اشاره شده در این دو بازی می‌توان به ال دورادو و شامبالا در Uncharted و یاماتای و چکش ثور «میولنیر» در سری Tomb Raider اشاره کرد. افسانه‌ها پس‌زمینه فوق‌العاده‌ای برای خلق ماجراجویی‌های هیجان‌انگیز هستند.

بعضی بازی‌ها یک‌قدم جلوتر گذاشته و داستانشان را در دنیایی قرار می‌دهند که این اسطوره‌ها واقعیت دارند. جهان‌هایی مانند Hellblade: Senua’s Sacrifice. در اینجا با بازی‌ای طرف هستیم که اسطوره‌شناسی اسکاندیناوی متمم مضامین داستان آن‌اند. در هل‌بلید، بازیکنان کنترل سنوئا را در اختیار می‌گیرند و او در سفر به هل‌هایم همراهی می‌کنند تا در آنجا روح عشق ازدست‌رفته خود را بازیابد و با جنگجویان شبح وار و خدایان باستان در طول راه مبارزه کند. ولی آیا این دشمنان واقعی‌اند یا تجلی گر درد و رنج سنوئا و روان پریشان او هستند؟ بازی حتی حاوی تخته‌سنگ‌هایی است که بر رویشان اسطوره‌های قدیمی اسکاندیناوی حک شده است، اسطوره‌هایی روایتگر ضلالت غرور و تباهی انتقام‌جویی. دیگر بازی‌ها کاملاً خودشان را در این داستان‌ها غرق می‌کنند و جهان‌هایی از خدایان را به‌صورت مکان‌هایی کاملاً ساخته‌وپرداخته شده خلق می‌کنند.

بیشتر بخوانید: هیدس چگونه با اساطیر یونان درهم‌می‌آمیزد؟

بازی Hades ساخته استودیوی Supergiant Games نمونه‌ای عالی از این حالت است. Hades به سراغ خدایان یونانی رفته و برداشت خود از آنها را به بازیکن ارائه می‌کند. آنها شخصیت‌هایی برجسته و روابطی پیچیده با یکدیگر دارند و حتی طنز و شوخ‌طبعی منحصربه‌فردی نیز به این اشخاص داده شده که به جذابیت آنان می‌افزاید. این خدایان به‌قدری خوب نوشته شده‌اند که بازیکنان از دستشان خسته نمی‌شوند و در عوض خودشان را به اشکال مختلف کشته تا به Underworld بروند و ببینند آیا این خدایان حرف تازه‌ای برای گفتن دارند یا خیر.

آنهایی که پیش‌تر آمدند

سری اساسینز کرید در موقعیتی عجیب قرار دارد جایی که افسانه‌های باستان پشت سر داستان اصلی در حرکت‌اند اما نقش کلیدی در روایت متای سری و تاریخ متفاوت آن ایفا می‌کنند.

در این دنیا Those Who Came Before که به ایسو یا تمدن نخست شناخته می‌شوند، نژاد انسان‌مانندی هستند که آن‌قدر پیشرفته‌اند که انسان‌های اولیه آنان را خدایان تقلی می‌کردند. آنها حتی نژاد انسان را به وجود آوردند و به بردگی گرفتنشان. این امر جایگاه پروردگاری‌شان را بیش‌ازپیش نزد انسان‌ها تحکیم کرد ولی تمدن آنها توسط فاجعه‌ای بزرگ از بین رفت و با سررسیدن زمان اساسینز کرید ۱ تمام جهان این موجودات را به دست فراموشی سپرده و تنها بازمانده‌شان آثار باستانی معدود و مقبره‌هایی است که حاکی از عظمت و جلال تمدنشان است.

در بازی‌های آغازین مجموعه، چیز زیاد درباره ایسو در دست نیست. به وجودیت و انگیزه‌شان با رسیدن به پایان خط داستانی بازی‌ها اشاراتی می‌شود. این اشارات نشان‌دهنده راز بزرگی هستند و به ایسو جلوه‌ای نسبتاً لاوکرفتی می‌دهند و به بازیکن اجازه می‌دهد به بهترین نحو قطعات پازل را به هم وصل کند.

بااین‌حال، با پیشروی بازی‌ها و کنار کشیدن و جایگزین‌شدن نویسندگان و کارگردانان، ایسو دچار تحول شد. در آغاز آنها الهام گرفته از خدایان و اسطوره‌ها بودند. با نام‌هایی چون ژوپیتر، جونو و مینروا، اعمالشان سنگ بستر افسانه‌هایی شد که با گذر هر قرن در آنها تحریف و اغراق بیشتری می‌شد تا جایی که آنها به خدایان اسطوره‌ها تبدیل شدند. دیگر خبری از ظرافت‌های نشان‌دهنده اینکه تحریف تاریخ در گذر زمان توسط ذهن‌های مهجور و کوته‌بین که قادر به درک آنچه که دیده بودند و شنیده بودند نبود. اکنون کاساندرا در حال گشت‌وگذار در خود آتلانتیس بود و با پوزئیدون و پرسفون گپ و گفت می‌کرد و ایور می انگبین نوشان در تالارهای ازگارد پرسه می‌زد و با فنریر و غول‌های یخی می‌جنگید.

در داستان بازی‌ها، این موارد ترجمه صددرصد دقیق نخستین تمدن نیستند بلکه برداشت‌هایی هستند از آنچه که رخ‌داده و توسط ذهن پروتاگونیست‌ها پروسه و درک می‌شود. بااین‌حال هنوز هم ناهنجار به نظر می‌رسد. ازگارد واقعی شاید یک شهر آینده‌گرا تماماً سفید باشد و نه دژ وایکینگی که ایور آن را تصور می‌کند ولی داستان‌هایی که در آنجا رخ می‌دهند واقعاً برای این ایسوهای باستان رخ‌داده است. پس حداقل برای من، این مسئله تا حد زیادی از مرموز بودن نخستین تمدن و آنچه که قرار بود باشند کاهیده است. داشتن اطلاعات زیاد درباره ایسو همه چیز را از آنها می‌گیرد. افسانه‌هایی که یوبی سافت درباره این نژاد انتخاب و روایت کرد درخورشان نیست و در روایت متای سری نیز اثر به خصوصی نمی‌گذارند.

اساسینز کرید ابتدا نمونه‌ای درخشان از چگونگی استفاده درست از اسطوره‌ها بود اما درخشندگی آن با ادامه‌پیداکردن فرنچایز کدر و کدرتر شد.

خدایی در میان بازی‌ها

تاکنون بهتری سری که جهان و شخصیت‌های خود را از اسطوره‌ها وام بگیرد بازی ای نیست جز خدای جنگ (گاد آو وار). از سه‌گانه یونانی اصلی تا دوگانه اسکاندیناوی جدید، سری خدای جنگ بامهارت هرچه‌تمام‌تر بر روی مرز بین وفاداری به افسانه‌های قدیم و اقتباس آنها برای مخاطبین جدید قرار گرفته است. این بازی‌ها از اضافه‌کردن برداشت خود از خدایان و اسطوره‌هایی که با آنان آشنایی داریم ابایی ندارند. انجام این کار به نویسندگان بازی‌ها اجازه می‌دهد ریسک کنند تا این خدایان باستانی و اغلب اوقات یک‌بعدی را به شخصیت‌هایی برجسته و سه‌بعدی تبدیل کنند تا به‌خوبی مکمل مضامین به کار گرفته شده در داستان شوند و همچنین قادر باشند نقش دوست یا دشمن کریتوس را بازی کنند.

خدایان باستان خودخواه و گستاخ بودند. زئوس هر کاری می‌کرد تا توجه زنان فانی ای که به آنها علاقه‌مند بود را جلب کند و به سبب آن از قدرت‌هایش استفاده می‌کرد تا از هرگونه عواقب و مسئولیت ناشی از اعمالش فرار کند. هفائستوس توسط خدایان دیگر آزار و اذیت و به سخره گرفته شد و از کوه المپ بیرون رانده شد تنها به‌خاطر اینکه از نظر خدایان او متفاوت و دژ دیس نیست. اودین بیش از هر چیز به دنبال قدرت و کنترل بود و همچون زئوس هیچ مشکلی با فریبکاری و دزدی برای به‌دست‌آوردن خواسته‌هایش نداشت. لوکی نیز یک حقه‌باز بود که از برهم‌زدن کار آهنگران، فروختن میولنیر یا تراشیدن موهای بانو سیف لذت می‌برد. تمامی خدایان معایب خود را داشتند اما در خدای جنگ این معایب پذیرفته شده‌اند.

دلیلی وجود دارد که چرا خدایان بازی گاد آو وار پرستش می‌شوند. آنها مغرور، شرور و حقیر هستند. آنها از طریق شقاوت و اراده راسخ به جایگاهشان رسیده‌اند و قدرت خود را بادقت هرچه‌تمام‌تر از طریق اعتدال میان اعجاب‌انگیزی و رعب‌انگیزی حفظ کرده‌اند. پس وقتی کریتوس از راه می‌رسید تا این تعادل را برهم بزند این خدایان از هیچ کاری برای متوقف کردن او دریغ نمی‌کنند.

انتقام موضوع اصلی سه‌گانه اول بود و خدایان یونانی مناسب انتقام‌جویی. کینه‌توزی و انتقام‌جویی بستر رشد و نمو این خدایان بود. زئوس با انتقام گرفتن از پدرش کرونوس قدرت را به دست آورد. زئوس این تایتان را از هم درید تا خواهران و برادرانش را آزاد کند و او را به اعماق تارتاروس انداخت. هراکلس پس از اینکه توسط هرای حسود نفرین شد دچار جنون شد و خانواده‌اش را به قتل رساند. داستانی که در بازی مشابه آن رخ داد. آرس کنترل ذهن کریتوس را به دست آورد و او را مجبور کرد زن و دخترش را به قتل برساند. عملی که کاتالیزور انتقام‌جویی او شد. در سه‌گانه اصلی حتی به پیامدهای کشتن یک خدا پرداخته شد (مسئله‌ای که کریتوس سعی داشت به پسرش آترئوس در گاد آف وار ۲۰۱۸ بیاموزد.) این خدایان در قلمروی خود واقعاً قدرتمندند و نظم طبیعت را کنترل می‌کنند. کشتن آنها باعث هرج‌ومرج می‌شود. وقتی مأموریت کریتوس به پایان می‌رسد یونان در هرج‌ومرج کامل فرورفته است. آفت و طاعون همه‌گیر شده، بخش اعظم سرزمین زیر آب‌رفته و در نبود هلیوس خورشید دیگر هرگز طلوع نخواهد کرد.  پس وضعیتی اسفناکی که میدگارد بعد از پایان گاد آف وار راگناروک به آن دچار خواهد شد چندان غیرقابل‌تصور نیست.

مضمون آخرین دوگانه خدای جنگ خانواده است و ازاین‌رو خدایان اسکاندیناوی گزینه فوق‌العاده خوبی هستند. در گاد آو وار ۲۰۱۸، کریتوس زندگی قبلی خود را کنار گذاشته و به دنبال صلح و آرامش است. او با خانواده جدیدش گذران عمر می‌کند و وقتی همسرش می‌میرد سعی می‌کند به بهترین شکل پسرش را بزرگ کند اما اودین اجازه نمی‌دهد.

پدر همگان به غول‌ها و فرزندان آنان اطمینان ندارد زیرا چشمه‌ای از آینده را دیده است و می‌خواهد آنها را از تمامی گوشه و کناره‌های نه قلمرو محو کند. بااین‌حال او خودش مستقیماً دست‌به‌کار نمی‌شود در عوض پسرش بالدور، پسران ثور، مگنی و مادی را راهی می‌کند تا این کار انجام دهند. با درنظرگرفتن گذشته کریتوس این قضیه به جایی خوبی ختم نمی‌شود. کریتوس به همراه پسرش آرترئوس این دو، بالدور، مگنی و مادی را شکست داده و می‌کشند و غضب والدین آنها را برمی‌انگیزند.دفریا، مادر بالدور و متحد پیشین کریتوس سوگند انتقام می‌خورد، ثور مشهور به استفاده از چکشش با کمترین تحریکات اکنون تشنه خون است و اودین، پدر همگان نیز اجازه نمی‌دهد چنین تهدیدی به وجودیتش به نفس‌کشیدن ادامه دهد. اینها عواقب کشتن یک خدا در گاد آف وار ۲۰۱۸ هستند و در بازی بعدی به اوج خود می‌رسند.

این‌طور باید از اسطوره‌ها و خدایان در بازی‌های ویدئویی استفاده کرد. آنها را تبدیل به انسان‌های واقعی کنید، به آنها خانواده، امید و ترس اعطا کرده و موجبات رنج و عذابشان را فراهم کنید. تمامی قدرت، جلال و هیبت آنان را بر سر بازیکن آوار کنید و به بازیکنان ابزارهای لازم برای جنگیدن با این خدایان را بدهید.

منبع: Goombastomp


اکشن فیگور پلی میتس مدل طرح god of war 5 کد 05
اکشن فیگور مدل  Thor Ragnarok کد 8789

صفحه اصلی بازی - اخبار بازی - تریلر بازی - نقد و پیش نمایش | دیجی‌کالامگ