جانبِ مشتاش را به دیوارهای طبله کرده خانه میکوبد، گاهی هم دست بر ستونهای چرکمُرد آن میکشد. چند باری نیز با پا بر موزاییکهای لبپر اتاقهای چند دری کوبه میکند. قنبر، اندازه قدمهایش را دارد؛ هر قدم یک متر.
همشهری آنلاین– سحر جعفریان: با این حساب، حیاط خانه به عرض ۲۰ متر است و به طول ۱۲ متر. وراندازی اندورنی که تمام میشود، میرود بیرون، مقابل بنای همان خانه میایستد. چند قدم به پس و عقب میرود تا دیدش از نمای آجری آن که نایی درش نمانده، فراخ و گشاده شود. سالهاست قنبر با همین شیوه دستمزد خود را از تخریب بناها و ساختمانهایی که قرار است از نو ساخته شوند، تعیین میکند. دستمزد تخریب ساختمانهای قدیمی و کلنگی با مزد آوار کردن بناهایی که کمتر از ۲۰ سال از استواریشان بر زمین گذشته، توفیر و ناسانی قابل توجهی دارد. کلنگیها با آنکه بنیانشان به ضربهای پتک و تیشه بند است تخریبشان در گروی قیمت و زحمت فراوان است و آن دیگر بناها هم نرخشان مشروط بر شروطی از جمله کیفیت مصالح، کمیت وسعت و میزان بلندی قد و قامتشان گذارده میشود. قنبر تخریبکار ساختمان است و در این کسب و کار که از پدر به ارث دارد برادرانش همراهیاش میکنند. نام و آوازه آنها حالا بعد از ۲۰ سال حسابی میان شرکتهای مهندسی و پیمانکاران ساختمانی به شهرت پیچیده.
فوت و فنِ خرابکاری
اوج کار تخریبکاران ساختمان، زمستان و تابستان است. حالا هم که اولِ روزهای گرم تابستان، فرازِ کسب و کار قنبر و برادرانش رسیده. هر ماه سازههای درب و داغان دستکم ۲ خانه فرسوده در گوشه و کنار شهر را از هم میپاشند و بناها را به گود میرسانند. فوت و فن تخریبکاری را از پدرشان، اوس ممد آموختهاند؛ اینکه خانه با آجرهای خشتی، سوراخدار، گود، نسوز و لعابدار قد انداخته باشد یا از انباشت بلوکهای سیمانی و بتنی، شکل گرفته باشد، اینکه نیمه یا تمام اسکلت باشد، اینکه ثقلشان بر ستون و یا دیوارهای حمال و باربر باشد، اینکه پی و پله چه باشد و بسیاری دیگر. قنبر کوچکتر از قدرت، قباد و قاسم است و دیرتر از آنها، وردست پدر شاگردی کرد اما چون خوشمحضر بوده و هست امور بازایابی و شناسایی پروژههای تخریب را به او سپردهاند. کهنهترین خاطرهیشان از نخستین حضور در تخریب خانه و بنا تقریبا به حدود ۱۰ سالگیشان باز میگردد. قدرت، برادر بزرگتر است و بیشتر از باقی برادران خانه خراب کرده هر چند شمار خانههایی که تا به امروز با خاک یکسان کرده را ندارد. او میگوید: «قدیم تا قد پسربچهای به طاقچه میرسید هندوانه زیر بغلش میگذاشتند که دیگر مرد شدی و باید کار کنی! با همین حرفها ما را هم از ۱۰ سالگی فرستادند دنبال یک لقمه نان. از آن وقت تا امروز سر و کارمان با بیل، کلنگ، چکش، فرغون و تیشه افتاده.»
کمی مهندسی، کمی هم معماری ولی بیشتر تجربه!
قباد، برادر دوم است با ضرب دستی قوی که اگر دل به کار دهد یک صبح تا عصر برایش کافیست تا سقف خانهای که متراژش مقیاسی تقریبی از عدد ۵۰ است را به گود برساند. اما امان از روزهایی که دماغ نباشد؛ آن روزها حتی دلش نمیخواهد ابزار کارشان از دیلم و قلم تخریب تا دستگاه فرز، دریل و شیارزن را بنشاند اتاق پشت نیسان آبی که ۵ سال پیش با برادرانش پول روی پول گذاشته بودند تا وسیله ایاب و ذهابشان شود: «پایه تخریبکاری ساختمان چه سنتی و دستی باشد چه ماشینی و مکانیکی (انفجاری، هیدرولیکی، اره و گوی) کمی علم مهندسی، کمی هم دانش معماری و البته بیشتر، تجربه و تکرار است. خلاصه باید مهندس باتجربه باشی تا اصول تخریب هر خانه و ساختمان را بدانی. اصولی مثل قطع انشعابات برق، گاز و آب (به جز انشعاب آبی که حین کار با آبیاری مانع از بلند شدن گرد و خاک شود)، کندن در و پنجره و سایر اتصالات، شروع تخریب از سقف، توجه به تیغه و تیرکهای حایل و حامل، تنظیم درجه و زاویه ضربهها و کوبهها، انتخاب محل ایمن هنگام تخریب، ساخت دیواره و کنارههای پشتیبان در شرایطی که احتمال خطر میرود و البته استفاده از کلاه، کفش و دستکش مناسب.» چادر برزنتی اتاق پشت نیسان را میکشد روی ضایعات آهنی که از آخرین بنای تخریبی کَنده بودن: «خانههای کلنگی شاید زور و مقاومتی در برابر تخریب نداشته باشند و زودتر آوار شوند اما چون مستحکم نیستند کار کردن در آنها خطرناک است؛ همین میشود دلیل گرانی تخریبشان از متری ۱۲۰ تا ۲۰۰ هزار تومان. حالا بماند که گوی میدانمان این روزها افتاده دست کارگران افغان.»
آپشنهایی برای آنها که تخریب میکنند
تلفن همراه قنبر به صدا درمیآید: «جانم؟…ملکتان کجاست؟ چند متره؟ کنترات؟ راستش عموجان اول باید بنا را ببینم تا قیمت دقیق بهت بدم… ولی از بابت کار خیالت راحت باشه؛ یه تخریب تمیز بدون دردسر برای همسایهها و توی کمتر از ۴ روز.» ملکِ ۸۰ متری و کلنگی تماسگیرنده حوالی یکی از محلههای جنوبی تهران است که بعد از کلی اصرار به قیمتگیری، قنبر میگوید: «کنتراتش بی ۲۰ تا ۲۵ میلیون تومان تمام میشود.» سوال آخر را قنبر میپرسد: «چطور با خدمات ما آشنا شدید؟» قاسم، برادر سوم است که پی سوال او را اینطور میگیرد: «تبلیغات در فضای مجازی و سایتهای اینترنتی خرید و فروش محصولات و خدمات خیلی کمکمان بوده. یادم هست آن سالهایی که تازه کارمان را شروع کرده بودیم لابهلای کارگران فصلی سر چهارراه و خیابانی میایستادیم تا کارفرما و پیمانکاری سراغمان بیاید! خوش شانس اگر میبودیم هر چند وقت درمیان برای کاری انتخاب میشدیم. اما حالا با این آپشنها، کلاس پیدا کردهایم.» بزرگترین بنایی که برادران تخریبکار طی این ۲۰ سال کوبیدهاند ۹۰۰ متر مساحت داشت جایی در شمال پایتخت. پروژهای بزرگ که از حادثه سقوط و آسیب کم نداشت اما در عوض بعد از آن یاد گرفتن که میتوانند از آپشن همکاری تخریبکاران دیگر که رزومه و نمونه کارشان در همان فضای مجازی ثبت است، بهره بگیرند.
بیشتر بخوانیم: ببینید | تخریب ۲۰۰ ساختمان غیرمجاز در جنوب تهران | مقابله با مافیای زمینخواری