به نقل از دیجیکالا:
اوباش مجازی با حمله به فیلمها و مجموعههای تلویزیونی، نابودی این آثار را رقم میزنند و حتی «جف بیزوس» هم نمیتواند جلوی آنها را بگیرد. «ما تا ابد از آن متنفر خواهیم بود»، این واکنش ناعادلانهی تعدادی از طرفداران «جی. آر. آر. تالکین» به پروژهی یک میلیارد دلاری شرکت آمازون است، یک نسخهی فرعی از «ارباب حلقهها» به نام «حلقههای قدرت» که گویی بیش از اینکه طرفدار داشته باشد، مخالف دارد. بعضی از طرفداران، سریال را یک توهین بزرگ به میراث تالکین میدانند، از یک تیم بازیگری که شامل رنگینپوستان میشود تا یک «دورف مونث فاقد ریش» (تالکین ترجیح میداد تا خانمهای دورفش پوشیده از مو باشند) و البته تبدیل شدن «اِلف» مشهور، «گالادریل» به یک قهرمان اکشن که دمار از روزگار «اورکها» درمیآورد.
بدیهی بود مخالفان همان کاری را انجام دهند که همهی ارتشهای زیرزمینی اگر در شرایط آنها بودند انجام میدادند: قدم گذاشتن به دنیای اینترنت و نفرتپراکنی. در همین راستا، حلقههای قدرت به جدیدترین مجموعهای تبدیل شده است که تحتتاثیر «حملات همهجانبه» یا به اصطلاح «بمباران نقد» (Review Bombing) قرار میگیرد. احتمالا از بمباران نقد شنیدهاید، پروسهای که طی آن، گروه اعظمی از آدمها (یا گروهی کوچک که از حسابهای کاربری مختلف بهره میبرند یا به رباتها دسترسی دارند)، نقدهای منفی متعددی برای یک اثر هنری مینویسند تا با این کار، ذهن مخاطبان عام را مسموم کنند. «سائورون» هرکجا که هست، احتمالا از این حرکت نمادین طرفداری خواهد کرد.
برای حلقههای قدرت، آنها همهی پلتفرمها را هدف گرفتهاند اما هدف اولیهی آنها وبسایت «آمازون پرایم» بود، جایی که شما میتوانید به ویدیوها امتیاز دهید. در واکنش به سیل نقدهای منفی، آمازون بخش امتیازدهی به سریال را برای سه روز غیرفعال کرد تا بررسی کند که آیا این نقدها واقعی هستند یا بخشی از یک کمپین سازمانیافته محسوب میشوند که میخواهند این مجموعه را نابود کنند، همان کسانی که احتمالا ده دقیقه از حلقههای قدرت را هم تماشا نکردهاند.
اما آمازون به تنهایی نمیتواند در مقابل همهی کسانی که به دلایل مختلف از این سریال نفرت دارند ایستادگی کند. همانطور که بالاتر ذکر شد، آنها به سایتهای «راتن تومیتوز»، «متاکریتیک» و «آیامدیبی» (که از قضا متعلق به آمازون است) نیز حمله کردهاند. میانگین امتیاز تماشاگران سریال در راتن، ۳۹ درصد (از ۱۰۰) و در متاکریتیک ۲.۹ (از ۱۰) است که آن را در زمرهی بدترین آثار چند سال گذشته قرار میدهد، در حالی که اگر واقعبین باشیم، این مجموعه یک فاجعهی تاریخی نیست. بله، ایرادات و انتقادات به سریال وارد است، کسی آن را «شاهکار» توصیف نمیکند اما به عینک ویژهای نیاز ندارید تا ببینید دارد به آن ظلم میشود. این اوباش اینترنتی برای اینکه حضور قدرتمندی در صحنه داشته باشند، از رباتها استفاده میکنند تا اعضای ارتش خود را بزرگتر از آنچه که هست، نشان دهند.
بمباران نقد با آمازون یا ارباب حلقهها آغاز نشده است و ریشههای آن را میتوانید در یک مدیوم دیگر پیدا کنید. در بازیهای ویدیویی، بمباران نقد بیش از یک دهه است که وجود دارد. این یک سنت دیرینه در میان بازیدوستان است که در پلتفرمهایی همچون «استیم»، نقدهای منفی متعددی بنویسند. اما یک تفاوت خاص با قبل وجود دارد، در گذشته «هدف» از این حملات این بود که طرفداران بتوانند «توجه سازندگان یا ناشر» را جلب کنند. گاهی در یک بازی مشکلی وجود داشت و نقدهای منفی برای بازیکنان، در واقع یک روش مکاتبه با سازنده بود.
یک مثال مشهور، بازی «مس افکت ۳» (۲۰۱۲) است که طرفداران حس میکردند پایان راضیکنندهای ندارد. این بازی به شکلی طراحی شده بود که در هر نسخه حق انتخاب داشتید و انتخابهای خود را میتوانستید به قسمتهای بعدی منتقل کنید، بنابراین انتظار میرفت که پایان قسمت سوم برای بازیکنان معنادارتر باشد و آنها بازتاب انتخابهای پیشین خود را ببینند اما اینگونه نشد. در همین راستا، طرفداران جنبش «بازپسگیری مس افکت» را راهاندازی کردند و به استیم و دیگر پلتفرمهای امتیازدهی به بازیها هجوم بردند.
همانند ویروسی که از حیوانات به انسانها منتقل میشود، بمباران نقد بهتدریج به سینما نیز منتقل شد. یکی از ماجراهای بهیادماندنی، نسخهی بازسازی «شکارچیان روح» ساختهی «پال فیگ» است که در سال ۲۰۱۶ اکران شد و برخلاف نسخههای اصلی، همهی نقشهای اصلی آن را زنان برعهده داشتند. فارغ از اِلمانهای فمینیستی فیلم که افراطی بودند و برای آنها باید فیگ را مقصر بدانیم، با شکارچیان روح ناعادلانه برخورد شد. آنونس اولیه آن بهسرعت به منفورترین ویدیوی وبسایت یوتیوب تبدیل شد و بیش از ۸۰۰ هزار «طرفدار» به آن واکنش منفی نشان دادند تا یوتیوب مجبور شود گزینهی «دیسلایک» را از روی ویدیو حذف کند.
سایتهای نقد در سالهای اخیر تلاش کردهاند تا با این حملات مبارزه کنند و به موفقیتهای اندکی هم رسیدهاند. سه سال قبل، راتنتومیتوز به کاربران این گزینه را داد که ثابت کنند بلیت تماشای یک فیلم را خریداری کردهاند. در نتیجه نقد و امتیازدهی آنها اعتبار پیدا میکرد. راتنتومیتوز همچنین «نگارش نقد برای فیلمهایی که هنوز اکران نشدهاند» را غیرفعال کرد، بیشتر به دلیل اتفاقهای که برای «پلنگ سیاه» (۲۰۱۸) محصول «مارول» رخ داد. آمازون برای حلقههای قدرت ترفند مشابهای را به کار گرفت اما جواب موردانتظار را دریافت نکرد.
دکتر «کریستین مورو»، استاد دانشگاه «باند» استرالیا که در زمینهی بمباران نقد تحقیقاتی داشته است، میگوید: «نقدها محفل مناسبی برای ابراز تفاوتهای ایدئولوژیکی یک شخص نیستند. با وجود این، [بمباران نقد] میتواند توجهها را به یک معضل اجتماعی جلب کند. برای مثال، اگر یک سازنده یا بازیگر رفتار نامناسبی داشته یا کار اشتباهی انجام داده است، نقدهای منفی از سوی آدمهای مختلف به آنها نشان میدهد که رفتارهایشان پذیرفته نیست. با این حال، اگر این حملات با استفاده از رباتها انجام میشود، پس توسط گروه کوچکی برنامهریزی شده است و اغلب هدف مثبتی پشت آن نیست».
ناگفته نماند که این حملات همیشه مغرضانه و کینهتوزانه نیستند. برای نمونه، هنگامی که بازی «نیئا: اتوماتا» (NieR: Automata) بدون ترجمهی چینی منتشر شد، کاربران چینی خشمگین شدند و با حمله به پلتفرم استیم، برای این بازی نقدهای منفی فراوانی نوشتند. یا هنگامی که شرکت «ولو» (Valve) تلاش کرد تا برای ارتقای شخصیتها («مادها») در بازی «الدر اسکورولز ۵: اسکایریم» پول دریافت کند، با بازخوردهای منفی فراوانی روبهرو شد.
آن واپسزنیها قابل درک هستند و نمیتوانیم آنها را با اتفاقاتی که برای حلقههای قدرت رخ داده است مقایسه کنیم؛ «طرفدارانی» که نمیتوانند یک دورف بدون ریش را تحمل کنند یا از اینکه گالادریل هم میتواند یک مبارز سلحشور باشد، خشمگین هستند (جالب است که هیچکس به برداشت توهینآمیز و کاریکاتوگونه از ایرلندیها بهواسطهی «هارفوتها» اهمیتی نمیدهد، شاید به جز خود ایرلندیها).
این نفرتپراکنیها بهجای اینترنت، باید در «کوه نابودی» انداخته شوند. اما این بازخوردهای منفی، حتی نوع سازمانیافتهاش گاهی برای تولیدکنندگان محتوا اتفاق مثبتی است. دکتر مورو در این رابطه میگوید: «در چند مدت اخیر، ترند حذف امتیازات منفی را داشتهایم. یوتیوب، اینستاگرام و بعضی دیگر، گزینهی “دیسلایک” را کنار گذاشتهاند و روی “لایکها” متمرکز هستند. اخیرا مقالهای منتشر کردیم که در آن به این مسئله پرداختهایم که بازخوردهای مثبت و منفی، چگونه میتوانند به یک محصول کمک کنند. اینکه از هر دو سوی قصه بشنوید، به تولیدکنندگان دیدگاه فوقالعادهای میدهد که در بهروزرسانیهای بعدی روی چه چیزهایی تمرکز کنند یا آثارشان را چگونه بهبود ببخشند».
معضل فعلی آمازون و دیگر پلتفرمها حالا این است که چگونه نقدهای منفی واقعی را از نقدهای خرابکارانه متمایز کنند. بدترین ایده این است که همهی نقدها حذف شوند و مخاطبان اجازهی ثبت نظر نداشته باشند. این کار را انجام دهید و هم تولیدکننده و هم مصرفکننده ضرر میکنند. دکتر مورو اضافه میکند: «هنگامی که نقدهای مثبت و منفی برای مصرفکننده نمایان هستند، به نفع همه است. برای مثال، حذف گزینهی دیسلایک در یوتیوب باعث شده است که مخاطبان نتوانند در نگاه اول، کیفیت یک ویدیو را تشخیص دهند. این مسئله برای بعضی ویدیوها اهمیت بیشتری پیدا میکند، بخصوص برای کارهایی که میخواهید در خانه براساس یک ویدیو انجام دهید یا چیزی را بسازید».
حذف دیسلایکها همچنین باعث شده است تا مخاطبان راحتتر فریب بخورند یا به سراغ ویدیویی بروند که برخلاف تیتر و عکس شاخصش، محتوای متفاوتی دارد. دکتر مورو میگوید: «در سوی دیگر، اگر نقدها واقعی نباشند، در واقع تبدیل به اطلاعات جعلی شدهاند و آمار نامعتبر فراهم میکنند. به همین دلیل، به ساختاری نیازمندیم که اجازه دهد نقدهای واقعی منتشر شوند و رباتها و بمباران نقد را جدا کند».
همانند «حلقهی یگانه» تالکین، بمباران نقد یک نیروی تاریک و مخرب است که به فرهنگ طرفداری لطمههای جبرانناپذیری وارد میکند. چالش اصلی آمازون این است که نظرات مسموم را فیلتر کند و همزمان به طرفداران واقعی مجموعه این فرصت را بدهد تا نظرات خود را اعلام کنند، ولو منفی. متاسفانه این کار آسان نیست و حتی جف بوزو با همهی امکاناتی که در اختیار دارد هم شاید نتواند راهی برای حل مشکل پیدا کند.
منبع: The Telegraph