مانگا در مقابل کمیک؛ کدام‌یک پیروز مبارزه‌ی کتاب‌های مصور است؟

مانگا در مقابل کمیک؛ کدام‌یک پیروز مبارزه‌ی کتاب‌های مصور است؟

به نقل از دیجیکالا:

مانگا در مقابل کمیک؛ کدام‌یک پیروز مبارزه‌ی کتاب‌های مصور است؟

در حالی که کمیک‌های آمریکایی و مانگاها هر دو در واقع رمان‌های گرافیکی هستند، اما معمولاً مخاطبان کاملاً متفاوتی دارند. اگرچه هدف اصلی هردو رسانه سرگرم کردن مخاطب از طریق تصاویر ثابت و متن است، اما تفاوت‌های قابل توجهی بین این آن‌ها وجود دارد که تشخیص‌شان برای کسی که تازه وارد دنیای رمان‌های گرافیکی شده، ممکن است دشوار باشد. البته شباهت‌های زیادی هم بین کامیک و مانگا وجود دارد، اما این تفاوت‌هاست که برخی را به سمت کمیک و بعضی دیگر را به مانگا جذب می‌کند.

کتاب کمیک ها مانگاها و رمان های مصور اثر رابرت اس، پترسن نشر علمی فرهنگی

در نتیجه در ابتدا این تفاوت‌ها را بررسی می‌کنیم:

۱. سبک طراحی

تفاوت سبک مانگا و کامیک

یکی از بارزترین تفاوت‌های کمیک و مانگا تفاوت فاحش در سبک هنری آنهاست. سبک طراحی در کمیک واقع‌گرایانه‌تر از طراحی مانگا است. برای اثبات این مساله هم می‌توان به فرم صورت بسیاری از شخصیت‌های مانگا با چانه‌های نوک تیز معروفشان و چشمان درشت آن‌ها اشاره کرد. به علاوه سبک‌های هنری مانگاکا (خالقین مانگا)های مختلف بسیار متفاوت است اما برای کمیک سبکی کاملا استاندارد وجود دارد.

۲. سیاه سفید در مقابل تمام رنگی

مانگاها به استثنا چند مورد به صورت سیاه و سفید منتشر می‌شود در حالی که کمیک‌ها عموماً و باز هم به استثنا چند مورد به صورت تمام رنگی چاپ می‌شوند. دلیل این امر هم عمدتا تفاوت در نحوه انتشار کمیک و مانگا است.

در ژاپن، قبل از انتشار یک شماره مانگا به صورت صحافی شده، آن مانگا فصل به فصل در مجلات هفتگی مانگا، که معروف‌ترین آن‌ها شونن جامپ شویشا است، منتشر می‌شود. این مجلات عظیم ۵۰۰ صفحه‌ای که بر روی کاغذ ارزان و روزنامه‌ای چاپ می‌شوند و با قیمت بسیار پایین به فروش می‌رسند، در واقع برای آزمایش موفقیت مانگا استفاده می‌شوند. مانگاهایی که مورد استقبال قرار بگیرند در مجلدات ۱۰ الی ۱۲ فصلی منتشر خواهند شد. این کتاب‌ها که معمولا با جلد شومیز چاپ می‌شوند همان مانگاهایی هستند که در سرتاسر جهان بفروش می‌رسد.

شونن جامپ. مجله‌ی چاپ مانگا

اما سیستم انتشار کمیک کمی متفاوت است. داستان‌ها ابتدا در فصل‌های ۲۵ تا ۴۰ صفحه‌ای که «تک شماره‌ها» نامیده می‌شوند منتشر می‌شوند. هر یک از این نسخه‌های جلد نرم در فروشگاه‌های تخصصی کمیک موجود است و داستان هرکدام درباره‌ی یک شخصیت یا تیم است. هنگامی که یک داستان یا آرک  داستانی تمام می‌شود، این تک شماره‌ها با جلد سخت یا شومیز TPB (شومیز تجاری) به دنبال هم چاپ می‌شوند. همچنین معمولاً یک نسخه «لوکس» چندین ماه بعد به تعداد محدود منتشر می‌شود. این مجلدات اغلب نقطه ورود اصلی کسی است که علاقه‌مند به شناخت یک شخصیت خاص یا به طور کلی دنیای کمیک است.

خرید فیگور انیمه‌ای

مشاهده همه

در نتیجه کمیک‌ها معمولاً آرک‌های داستانی از یک شخصیت یا گروه هستند که به صورت مجموعه‌های جداگانه منتشر می‌شوند. در مقابل مانگاها اغلب در مجموعه‌های طولانی و ادامه‌دار منتشر می‌شوند که هر جلد شامل فصل‌هایی از آرک‌های مختلف است. این مجموعه‌ها معمولا بسیار طولانی هستند بنابراین چاپ مانگا به صورت سیاه و سفید به کاهش هزینه‌ها کمک می‌کند. با این حال، هر از گاهی یک صفحه رنگی کامل در مانگاها دیده می‌شود که خوانندگان را هیجان‌زده می‌کند!

۳. نویسنده در مقابل نویسندگان

تفاوت دیگر مانگا و کمیک این است که برای هر مجموعه مانگا یک «مانگاکا» وجود دارد در حالی که هر آرک داستانی کمیک‌ها توسط نویسندگان مختلف نوشته می‌شود. مانگاکا خالق مانگا، از خط داستانی گرفته تا طراحی‌ها است، اما ممکن است دستیارانی هم داشته باشند. همانطور که ماجراهای داستان را از جلد اول تا آخر داستان دنبال می‌کنیم، دیدگاه همان نویسنده را هم در کل مانگا دنبال می‌کنیم.

درحالی که درمورد کمیک، مجموعه‌های مختلف می‌توانند توسط نویسندگان و هنرمندان مختلف خلق شود و همین مساله منجر به برداشت‌های متعدد از داستان یک شخصیت می‌شود. درواقع این امکان وجود دارد که شخصیت‌هایی که سال‌ها پیش توسط شخصی خلق شده، در طول زمان توسط خالقان و نویسندگان مختلف مورد بازنویسی قرار بگیرد. البته، تاریخچه‌ی خاصی برای هر شخصیت وجود دارد که باید مورد احترام قرار گیرد، اما در کل نویسندگان این اختیار را دارند که داستان‌هایی را بر اساس دیدگاه خود از شخصیت بنویسند. حتی ممکن است شما یک شخصیت را همزمان در چندین «تک شماره» مختلف پیدا کنید. به عنوان مثال، شخصیت بتمن را می‌توان همزمان در کمیک «بتمن» و در «کمیک کارآگاه» دید.

مجله BATMAN 86 دسامبر 2019

این تفاوت اصلی بین مانگا و کمیک است: مانگا تنها با دیدگاه یک مانگاکا یا تیم از ابتدا تا انتها خلق می‌شود درمقابل هر «ران‌» یا آرک داستانی جداگانه‌ی کمیک‌ را تیم‌های مختلف با تفسیرهای خود از شخصیت‌ها خلق می‌کنند. این مساله می‌تواند مشکلات تداوم و ثبات داستانی ایجاد کند، که البته برای شخصیت‌هایی با سال‌ها پیش‌زمینه داستانی و طرفداران جهانی قابل انتظار است. برخی از آرک‌های داستانی در تداوم داستان اولیه قرار می‌گیرند، اما برخی دیگر نسخه‌های متفاوتی از شخصیت‌ها را خلق می‌کنند. در واقع مفهوم «چندجهانی» دقیقا برای اصلاح همین مشکل توسط دو کمپانی بزرگ دی.سی و مارول ایجاد شده است.

۴. وجود «کراس اوور» و «چندجهانی»

داستانهای مختلف بتمن

چیزی که در کمیک‌ها رایج است و در مانگا دیده نمی‌شود مفهوم «چندجهانی» و «کراس اوور» است. در دنیای کمیک، مفهوم چندجهانی به این معنی است که داستان قهرمانان را می‌توان به طرق مختلف و به شیوه‌ای کاملا متفاوت با آنچه در نسخه‌ی کلاسیک‌اش بوده، دوباره بازآفرینی کرد.

این مفهوم همچنین به کاراکترها اجازه می‌دهد تا در طول زمان به روز شوند. به عنوان مثال، داستان بوجود آمدن مرد آهنی چندین بار بازبینی شده تا با شرایط روز سازگار شود. اولین نسخه از داستان مرد آهنی که در دهه ۶۰ خلق شد، در طول جنگ ویتنام اتفاق می‌افتد، اما برای جذب مخاطب جدید و آسان‌تر شدن برقراری ارتباط با مخاطب جدید، به جنگ خلیج فارس منتقل شد و سپس به افغانستان. این کاری است که انجام آن در مانگا که داستان شخصیت‌ها به همان شکل اولیه‌ای که نوشته شده باقی‌ خواهد ماند، غیرممکن است. این سیستم چندجهانی و همچنین «بازآفرینی» جهان داستان کمیک باعث می‌شود تا خوانندگان جدید بتوانند بدون نیاز به دانستن تاریخچه کامل شخصیت، وارد داستان‌های جدید شوند.

«کراس‌اوور»ها هم با حضور شخصیت‌های یک کمیک در جهان شخصیت‌های دیگر بوجود می‌آیند، به این معنی که کاری که یک شخصیت انجام می‌دهد می‌تواند بر اتفاقاتی که برای یک شخصیت دیگر در یک مجموعه‌ی کاملاً متفاوت می‌افتد، تأثیر بگذارد. این هم در مانگا رایج نیست زیرا مانگاها جهان‌های انحصاری خود را دارند، بنابراین کراس اوورهایی که اتفاق می‌افتند بسیار کم هستند.

کراس اوور در کمیک

۵. طول مجموعه

به طور کلی، مانگاها طولانی‌تر از کمیک هستند. این امر هم در مورد نسخه‌های چاپی کمیک و مانگا و هم در مورد نسخه‌های منتشر شده‌شان در مجلات و موارد مشابه صدق می‌کند. کمیک‌های شومیز معمولاً حدود ۲۰ صفحه هستند در حالی که مانگا شومیز می تواند بین ۱۸۰-۲۵۰ صفحه در هر جلد باشد.

۶. درجات متفاوت رئالیسم

نه فقط سبک هنری، بلکه سطح اکشن کمیک‌ها هم نسبت به مانگا واقع گرایانه‌تر است. البته این بدان معنا نیست که کمیک‌ها هرگز عناصر فانتزی ندارند یا مانگاها هرگز واقع‌گرایانه نیستند، صرفا استفاده از عناصر تخیلی آن‌هم به صورت اغراق شده در مانگا بیشتر از کمیک‌ است. به عنوان مثال، کمیک‌های محبوبی مانند «بتمن» (Batman) در جهانی کاملا مشابه جهان ما اتفاق می‌افتد و بیشتر شخصیت‌ها توانایی‌هایی دارند که می‌توان با منطق خود ما آن‌ها را توضیح داد. در تضاد کامل با «بتمن»، مانگای محبوبی مانند «وان پیس» (One Piece) است که در یک محیط کاملاً فانتزی اتفاق می‌افتد که در آن شخصیت‌ها با خوردن میوه‌های خاص توانایی‌های فوق بشری به دست می‌آورند.

فانتزی در اکشن

۷. تکامل شخصیت‌ها

در مانگا و به ویژه در مانگاهای شونن، شخصیت قهرمان در طول داستان تکامل می‌یابد. این روند ممکن است تحولی صرفا در سطح قدرت او به نظر بیاید، اما اغلب منعکس‌کننده تکامل و بلوغ جنبه‌های مختلف شخصیتی افرادی است که داستان‌شان را دنبال می‌کنیم و بزرگ شدن‌شان را تماشا می‌کنیم. به همین دلیل است که مانگاهای شونن دارای درس‌های مهم زندگی برای مخاطب هدفشان یعنی جوانان و نوجوانان هستند و به آنها ارزش‌هایی مانند احترام، شجاعت و دوستی را آموزش می‌دهد.

در کمیک، داستان کاملا متفاوت است. قهرمان‌ها در طول زمان تکامل نمی‌یابند و حتی تغییر هم نمی‌کنند. مثلا می‌توانیم سوپرمن را مثال بزنیم که از سال ۱۹۳۸ وجود داشته، اما واضح است که او در حال حاضر پیرمردی ۸۳ ساله نیست. او برای همیشه در کسوت یک مرد سی و چند ساله باقی می‌ماند و قدرت‌هایش هم تغییر نمی‌کنند. او همیشه می‌توانست پرواز کند، زور بازوی فوق‌العاده‌ای دارد و غیره. بدیهی است که تکامل شخصیتی هرچند اندک برای پیش‌برد داستان وجود خواهد داشت، اما در مقایسه با آنچه در مانگا وجود دارد بسیار کم‌رنگ است.

این تحولات در کمیک‌، بیشتر نتیجه انتخاب‌های تیم‌ تولید هر داستان متفاوت است که به منظور تجدید علاقه مخاطبان به یک شخصیت در طول زمان انجام می‌شود. مشخصا هیچ‌کس قهرمانی را که هیچ تغییری نمی‌کند دوست نخواهد داشت!

ناروتو

این‌ هفت مورد تفاوت‌های عمده بین این دو نوع کتاب مصور بود. شاید بتوان گفت در دهه‌های گذشته کمیک‌ها محبوبیت بالایی در سطح جهان داشتند، اما امروزه با افزایش محبوبیت در حال گسترش مانگا و انیمه و در کل فرهنگ ژاپنی، به نظر می‌رسد کمیک در این رقابت غیررسمی بازنده شده است.

در نهایت، هیچ «بهترین» قطعی در مقایسه‌ی بین این دو وجود ندارد، زیرا خوانندگان بر اساس سلیقه و تجربیات خود از بین مانگا و کامیک انتخاب خواهند کرد. اما دلایلی مطرح شده است برای این سوال که چطور مانگای ژاپنی نه تنها به محبوبیت عناوین کمیک با چند دهه‌ سابقه رسیده است، بلکه از آن‌ها پیشی گرفته.

استقبال گرم مانگای ژاپنی از تازه‌واردین

فلسفه‌ی وجود ژانرهای ادبی و سینمایی این است که بتوانند مخاطبان با سلیقه‌های مختلف را جذب کنند. وجود طیف گسترده‌ی ژانر در کمیک و مانگا همچنین این امکان را ایجاد می‌کند تا طیف وسیعی از موضوعات، مضامین و شخصیت‌ها در این رسانه‌ها حاضر شوند، چرا که برخی ایده‌ها تنها در یک ژانر خاص عملکرد مناسبی خواهند داشت. رمان‌های گرافیکی غربی در این زمینه قطعا مغلوب مانگا‌های ژاپن خواهد شد.

کمیک‌های غربی، به‌ویژه آمریکایی، عمدتاً ریشه در داستان‌های اکشن سبک پالپ دهه‌های ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ یا همان عصر طلایی کمیک‌ها دارند. اولین حضور ابرقهرمانان محبوب مانند سوپرمن و بتمن هم به آن زمان برمی‌گردد که در مجموعه‌های جنایی یا اکشن گاوچرانی خلق شده به‌دست خود استن لی در روزهای قبل از مارول متولد شدند. در مقابل، مانگای ژاپنی ریشه‌های فرهنگی و هنری عمیق‌تر و قدیمی‌‌تری دارد که همین مساله باعث تنوع ژانر قابل‌توجهی شده است.

کاغذ دیواری 1وال مدل کمیک های مارول

امروزه، عناوین زیادی مانگا در ژانر اکشن/ماجراجویی تولید شده که بسیار هم محبوب هستند. مانند «مدرسه‌ی قهرمانانه‌ی من» (My Hero Academia) یا «شیطان‌کش» (Demon Slayer) که با الهام از کمیک‌های ابرقهرمانی غربی ساخته شده‌اند. اما باز هم فضای زیادی برای ژانرهای دیگر وجود دارد.

به همین دلیل است که کمیک‌های اکشن آمریکایی که متمرکز بر ابرقهرمان‌ها و ضدقهرمان‌های خشن هستند، هرچقدر هم قوی باشند بسیاری از مخاطبان بالقوه‌ی علاقه‌مند به سایر ژانرها را از دست می‌‌دهند. چنین کمیک‌هایی همیشه برای پسران و مردان اکشن-دوست طراحی شده‌اند و تنها تعداد کمی از کمیک‌ها برای جذب سایر سلیقه‌ها نوشته شده‌اند. اما دنیای مانگا کاملا برعکس، چیزی برای همه‌ی سلیقه‌ها دارد.

مانگای ژاپنی برای جلب سلیقه‌های مختلف به چهار گروه تقسیم شده است تا مخاطب هرکدام از این گروه‌ها بتوانند به راحتی مانگای باب میل خود را بیابند و از آن لذت ببرند. مانگاهای شونن (Shonen) داستان‌هایی اکشن برای پسران نوجوان است و بسیار شبیه به کمیک‌های ابرقهرمانی آمریکایی است. مانگا مانگای سنین (seinen) برای مخاطبان بالغ‌تر است، چیزی شبیه به «واعظ» (Preacher) یا «نگهبانان» (Watchmen) در دنیای کمیک. در مقابل این دو گروه، مانگاهای شوجو (shojo) و جوسی (Josei) وجود دارند که برای خوانندگان مونث، به ترتیب دختران دبیرستانی و زنان بالغ، خلق می‌شوند.

همه‌ی این‌ها به این معنی است که مانگا می‌تواند برای هر کسی با هر سلیقه و گرایشی جذاب باشد. در نتیجه ورود به دنیای مانگا و جذب جامعه‌ی مخاطبین جدید برای مانگا بسیار ساده‌تر از دنیای کمیک است که فقط طرفداران اکشن را به درون خود راه می‌دهد.

پیچیدگی‌های کمتر مانگای ژاپنی برای ورود خوانندگان جدید

مزیت دیگر ورود به دنیای مانگاهای ژاپنی نسبت به کمیک‌های غربی، نقطه شروع واضح برای وارد شدن به یک مجموعه است. فرنچایزهای کمیک‌های آمریکایی ده‌ها سال قدمت دارند و دارای داستان‌ها، نویسندگان و دوره‌های مختلف هستند که ممکن است خوانندگان جدید را گیج کند. خوشبختانه، صنعت کمیک هم از این مساله آگاه است و برای رفع آن مرتباً نقاط شروع جدیدی را برای خوانندگان ایجاد می‌کند و یا حتی کل جهان را دوباره از نو می‌سازد تا خوانندگان جدید هم بتوانند در کنار خوانندگان با سابقه بایستند. برای نمونه‌ از «بتمن: سال اول» (Batman: Year One) گرفته تا کمیک‌های مستقلی مانند «نگهبانان» از این قاعده استفاده کردند.

ولی در مانگاهای ژاپنی همه چیز درباره‌ی «یک نویسنده، یک داستان، یک مجموعه» است. البته که استثناهایی وجود دارد، اما به طور کلی، ورود به مانگا بسیار آسان است. هر مجموعه کاملا مستقل است و داستانی کاملاً خطی دارد که تنها به دست یک نویسنده تداوم دارد. حتی مجموعه‌های بسیار طولانی مانند «وان پیس» از ایچیرو اودا هم تنها یک نقطه شروع مشخص دارند: جلد ۱، فصل ۱. از آن‌جا به بعد هم خواننده به یک خط مستقیم پیش می‌رود. به علاوه از آن‌جا که مجموعه‌های مانگا قدمت کمتری نسبت به کمیک‌ها دارند، پیدا کرن همه‌ی جلد‌های یک مانگا بسیار ساده‌تر است.

راهنمای خرید کتاب