تیرماه که روزهای پایانی اش می رسد داغ درگذشت خسرو شکیبایی تازه می شود؛ یکی از اولین ستاره ٫ بازیگران سینمای ایران که سال های طولانی در سینما، تئاتر و تلویزیون نقش های ماندگاری از خود به جا گذاشت در تیر ۱۳۸۷ در حالی از دنیا رفت که ۶۴ ساله بود.
همشهری آنلاین: خسروشکیبایی یکی از انبوه تئاتریهایی بود که در ابتدای دهه شصت به سینما آمد ولی سالها طول کشید تا استعداد و تواناییاش را نمایان کند.در حالی که صدای خاص شکیبایی یکی از جلوههای مؤثر و مهم را در نقشآفرینیهای درخشانش رقم زده، تماشاگر ایرانی، مدتها از شنیدن صدای او محروم بود. به سنت گذشته، دوبلورها جای بازیگران حرف میزدند و با اینکه شکیبایی خود سابقه فعالیت دوبله داشت در فیلمهای اولیهاش ناچار بود به سنت رایج تن دهد و دوبلورها به جایش سخن بگویند.
شهرت و محبوبیت با هامون
همه چیز با «هامون» شروع شد. شاید اگر داریوش مهرجویی برای هامون سراغ شکیبایی نمیرفت، در خوشبینانهترین حالت، باید سالهای بیشتری منتظر میماندیم تا درخشش خیرهکننده او را تماشا کنیم. امروز که نام شکیبایی را به عنوان بهترین یا دستکم یکی از بهترین بازیگران بعد از انقلاب در ذهن سپردهایم، خاطره فراموشنشدنی هامون در پس ذهن ما حضوری قاطع دارد. شکیبایی با هامون از دل سینمای روشنفکری به ستاره محبوب مردم تبدیل شد؛ اتفاقی که در مورد بسیاری یا اساسا رخ نداد و یا دامنهاش چندان گسترده نبود.
گریز از تکرار هامون
در اوج انتقادهای خردهگیران از آنچه تکرار هامون نامیده میشد شکیبایی با رضا رضاییمنش کمحرف و درونگرای فیلم «کیمیا»، محمود نباتی کارگر نقاش دچار لکنت زبان «یک بار برای همیشه» و گشتاسب بدجنس و بدطینت «سارا» از راه رسید و پاسخ منتقدان را داد.
یک دهه در اوج
شکیبایی نزدیک به ۱۰ سال در اوج بود و به عنوان بازیگری که با ارائه تصویر درخشان و همدلیبرانگیز روشنفکر جهان سومی در هامون به شاه نقش کارنامهاش رسیده بود، توانست در نقشهای دیگر هم عیار بالایش در بازیگری را نمایان کند.
لمپن عاشق پیشه
پس از دهه درخشان هفتاد که با سلسله همکاریها با داریوش مهرجویی در بهترین دوران حرفهایاش همراه شد، شکیبایی در دهه هشتاد با نقشآفرینیهایش در نقش لمپنها در خاطرهها ماند؛ از لمپن عاشق و درمانده «سالاد فصل» که نشانهای آشکار از روزگاری سپری شده بود تا نقش کوتاه اما مؤثرش در «چه کسی امیر را کشت» که ظرافتهایی حاصل عمری تجربه و توانایی را در جزئیاتی به ظاهر کوچک و کماهمیت، نمایان کرد.
کنگستر فیلم کیمیایی
اوج درخشش شکیبایی در سالهای پایانی را هم میشود در اجرای جالب توجهش اش از حد میثاق گنگستر فیلم «حکم» مشاهده کرد؛ جایی که خودآگاهی را درکنار غریزه و حس به کار گرفت و از آزمون سخت بازی در نقشی چندوجهی و هجوآلود به سلامت گذر کرد.
آخرین قاب های شکیبایی
در سال های پایانی عمرش پرکار شد و در فیلم ها و مجموعه های تلویزیونی زیادی جلوی دوربین رفت؛ از آخرین نقش آفرینی های مهم شکیبایی در سال های آخر فعالیتش می توان به نقش عمو رحیم راننده فیلم «اتوبوس شب» اشاره کرد؛ جایی که شکیبایی با اجرایش فیلم پوراحمد را چند گام به پیش برد.