فیلم «شیفت روز»؛ بزرگ‌ترین حفره‌های داستانی و سوالات بی‌پاسخ

به نقل از دیجیکالا:

فیلم سینمایی «شیفت روز» تلاش می‌کند داستانی ساده را روایت کند اما در نهایت مخاطبان با اثری رو‌به‌رو می‌شوند که به‌شدت پرابهام است. باد با بازی جیمی فاکس در فیلم «شیفت روز» ابتدا در لس‌آنجلس به عنوان یک نظافتچی استخر ظاهر شد اما در ادامه به شکار خون‌آشامان پرداخت. او دندان نیش آن‌ها را در بازار سیاه می‌فروخت.

این فیلم تلاش کرد تا ماجراجویی باد را متمایز جلوه دهد. ست با بازی دیو فرانکو، کارمند اتحادیه شکارچیان خون‌آشام و دستیار باد هم سعی داشت در چارچوب قوانین شکارچیان به او کمک کند. با این حال، هر دو شخصیت‌ بسیار تک بعدی بودند و این فیلم از آغاز تا انتها یک طرح داستانی پر از حفره‌ و سوالات بی‌پاسخ داشت.

هشدار: در این متن، داستان فیلم «شیفت روز» لو می‌رود.

چرا آدری جوان به نظر می‌رسید؟

شیفت روز

آدری، ملکه خون‌آشامان، کسب و کار املاک خود را به لس‌آنجلس منتقل کرد تا موقعیتی بهتر برای خونخوارانش فراهم کند و آن‌ها باد را از پای درآورند. در ادامه معلوم می‌شود که بانوی خون‌آشام پیری که باد وی را در ابتدای فیلم می‌کشد، در واقع دختر آدری بوده است. آدری بیش از ۹۰ سال سن داشت اما اصلا مشخص نیست که چرا به عنوان یک فرد پیر، این‌قدر جوان به نظر می‌رسد. شاید او از آیین عرفانی خاصی که در طول عمر زیادش آموخته استفاده می‌کند اما به هر حال چیزی مشخص نیست.

منطق اعمال باد چه بود؟

شیفت روز

باد تا قبل از این که لباس مبدل خود را بپوشد و به خانه دختر آدری برود وانمود می‌کرد که صرفا یک نظافتچی استخر است. با این حال، این موضوع با عقل جور درنمی‌آید، زیرا دوربین‌های بیرون خانه، از قبل تصویر او را ضبط کرده بودند. شاید بهتر بود که او بیرون از محوطه خانه لباس مبدل خود را بپوشد. علاوه بر این، او از یک بالش به عنوان صدا خفه‌کن برای شات‌گان خود استفاده کرد اما حتی لوله تفنگ را هم روی آن قرار نداد.

به هر حال صدای شلیک او بلند بود و قاعدتا اطرافیان و همسایگان باید صدای آن را می‌شنیدند. وی سپس به شکلی مضحک پس از کشتن دختر آدری، بیرون رفت و بدون این که کسی صدای بلند شلیک را بشنود، به حرکت خود ادامه داد.

هدف از دسته‌بندی اطلاعات خون‌آشامان

شیفت روز

ست خون‌آشامان را بر اساس محل آن‌ها (جنوبی و شرقی) برای باد طبقه‌بندی می‌کرد. باقی آن‌ها در واقع نوجوانانی رنگ‌پریده به نظر می‌رسیدند که از حیوانات کوچک تغذیه می‌کردند. خون‌آشامان اوبر حتی در صورت قطع سرشان هم زنده می‌ماندند و عنکبوت‌ها به نوعی مانند سربازان پیاده‌نظام بودند. با این حال هیچ کدام از این‌ها اهمیتی نداشت، زیرا باد همه این خون‌آشامان را با استفاده از روش‌های مشابه می‌کشت.

آن‌ها حتی یک بار وارد خانه‌ای شدند که ست را متعجب کرد، زیرا همه این دسته‌ها بدون سلسله مراتب اجتماعی با هم در آن زندگی می‌کردند اما فیلم هرگز به چرایی این موضوع اشاره نکرد و کاملا همبستگی این خونخواران را نادیده گرفت و مشخص نشد که چرا این همه مقدمه‌چینی صورت می‌گیرد و در نهایت نادیده گرفته می‌شود.

منبع مالی اتحادیه «شیفت روز»

شیفت روز

اتحادیه بر خلاف بازار سیاه پول خوبی برای دندان نیش می‌پردازد و مقری شیک، سلاح‌های زیاد و شعبه‌های فراوانی در سراسر آمریکا دارد. با این حال، سرمایه‌گذار و منبع مالی این سازمان مشخص نیست. اجرای کل عملیات‌ها با هزینه‌های اتحادیه امکان‌پذیر است و بهتر بود که فیلم به سرمایه‌گذار اصلی این تجارت و حامیان آن اشاره کند تا مخاطبان بدانند که انسان‌ها دقیقا با این دندان‌های نیش گران‌قیمت چه می‌کنند.

گذشته باد

شیفت روز

باد شغل خود را از همسرش، جاس، مخفی نگه داشت، چرا که به او اعتماد نداشت. جاس قصد داشت به همراه دخترشان، باد را ترک کند. با این حال، هرگز مشخص نمی‌شود که باد چگونه وارد این کسب و کار شده یا چرا آن را به خانواده‌اش ترجیح می‌دهد. «شیفت روز» با نمایش گذشته باد می‌توانست او را به شخصیت بسیار بهتری تبدیل کند. او به هر حال ترفندهای بسیار جالبی (مانند استفاده از صابون با جوهر اسکنک) به کار می‌برد تا خون‌آشامان نتوانند از طریق بو او را ردیابی کنند اما معلوم نیست که این‌ها را از کجا یاد گرفته است.

دلیل اقدامات هیثر

شیفت روز

هیثر یک خون‌آشام بود که آدری از او استفاده کرد تا به عنوان همسایه باد از وی جاسوسی کند. باد متوجه این قضیه شد و به سراغ هیثر رفت و کاری کرد که این خون‌آشام طرف او را بگیرد و با وی همراه شود. با این حال، معلوم نیست که هیثر چرا باید چنین کاری انجام دهد، به خصوص که او از آدری و شبکه بزرگ خون‌آشامانش می‌ترسید. به نظر می‌رسد این کار صرفا در جهت اضافه کردن یک یار و متحد خون‌آشام در خط داستانی باد صورت گرفته است. جالب این‌جاست که او هیچ انگیزه‌ای برای خیانت نداشت و باد هم معتقد بود که هیثر به او وفادار خواهد ماند.

هیثر چگونه به باد و ست خیانت کرد؟

شیفت روز

باد به خانه پیج رفت اما آدری، او و جاس را اسیر کرده بود. ملکه خون‌آشامان حتی ست را هم گاز گرفت و او را بیهوش کرد اما فیلم هرگز دقیقا مشخص نمی‌کند که هیثر چگونه به باد و ست خیانت کرده است. او خانواده باد و ست را نمی‌شناخت، بنابراین منطقا نمی‌توانست تیم آدری را به آن‌جا بفرستد و ست را فریب دهد. در واقع، هیچ نیازی به هیثر نبود و آدری می‌توانست نام و آدرس باد را از دفترچه‌ تلفن مغازه گروفروشی به دست آورد. کاراکتر هیثر اهمیت چندانی ندارد و نقش او چندان معلوم نیست.

عدم استفاده مجدد از برادران نازاریان

شیفت روز

برادران نازاریان سربازانی بودند که به باد و ست کمک کردند تا لانه خون‌آشامان در لس‌آنجلس را پاکسازی کنند. آن‌ها بعد از این ماموریت، دیگر در فیلم ظاهر نشدند که به نوعی ناامیدکننده بود، چرا که رابطه و هماهنگی خوبی با باد داشتند. باد مجبور بود خانواده‌اش را از دست آدری نجات دهد و می‌توانست از این برادران به عنوان نیروی کمکی استفاده کند و اتفاقا آن‌ها هم از این کار لذت می‌بردند و دندان‌های نیش زیاد و پول نقد فراوانی به جیب می‌زدند.

چرا آدری، پیج و جاس را به خون‌آشام تبدیل نکرد؟

شیفت روز

آدری باد را در خانه رها کرد تا ست که آلوده شده بود از او تغذیه کند اما نکته عجیب قضیه این‌جاست که نقشه‌ وی این بود که پیج را به لانه ملکه ببرد و او را آلوده کند تا وی در ادامه جاس را آلوده کند. آدری با این کار می‌خواست باد را آزار دهد اما اگر ست باد را آلوده می‌کرد، او اصلا متوجه نمی‌شد که خانواده‌اش خون‌آشام شده‌اند. این بخش صرفا و اجبارا به خاطر بیشتر شدن بار درام به داستان اضافه شده و آدری می‌توانست پیج را در همان خانه آلوده کند و باد او را ببیند که در حال تغذیه از مادرش است که در واقع عذاب و آزاری مناسب‌تر از تنها گذاشتن او با ست بود.

مرگ آدری

شیفت روز

باد در مبارزه نهایی سر آدری را برید. سر بریده او سپس باد را طلسم کرد و رنگش پریده شد اما این قضیه با عقل جور درنمی‌آید، زیرا او یک خون‌آشام اوبر است. طبق قوانین داستانی «شیفت روز»، او باید زنده می‌ماند، چرا که خود آدری، ست را به یک خون‌آشام اوبر تبدیل کرد و سرش را برید اما ست زنده ماند. حتی مشخص نمی‌شود که آیا باد دندان‌های نیش آدری را جدا کرده است یا خیر. با این حال در انتها می‌بینیم که وی شیشه‌ای پر از دندان‌ در دست دارد اما معلوم نیست که آن‌ها متعلق به آدری هستند یا نه.

ست چگونه به یک جنگجو تبدیل شد؟

شیفت روز

باد در «شیفت روز» تعداد زیادی خون‌آشام را به راحتی می‌کشد. برعکس او، ست یک آدم غیراجتماعی بود که اصلا نمی‌توانست مبارزه کند اما بلافاصله پس از بازگشت به حالت عادی، به یک قاتل ماهر تبدیل شد. با این حال، مشخص نیست که این تحول چگونه رخ داده است. به نظر می‌رسد همه این‌ها صرفا برای این بود تا او بتواند به باد و هیثر کمک کند که لانه آدری را در پایان فیلم از بین ببرند.

نادیده گرفتن ماجرای ضدآفتاب

شیفت روز

برادران نازاریان و باد یک خون‌آشام را رها کردند و در ادامه، باد اشاره کرد که این خون‌آشام ضدآفتاب مخصوصی دارد که او را از سوختن در آفتاب ایمن نگه می‌دارد اما فیلم هرگز فاش نمی‌کند که آن‌ها چرا او را رها کردند. اگر آن‌ها این خون‌آشام را گیر می‌انداختند وی همه اسرار مرتبط‌ با ماده شیمیایی آدری را لو می‌داد. متاسفانه فیلم ماجرای ضد‌آفتاب را در طرح داستان خود نادیده می‌گیرد. این ماده می‌توانست باعث شود که تعداد بیشتری از خون‌آشامان به باد و بقیه افراد او حمله کنند و تنش بیشتری برای آن‌ها ایجاد شود.

ال جف کیست؟

شیفت روز

ال جف به عنوان رئیس خون‌آشامان رقیب معرفی می‌شود که آدری با او در لس‌آنجلس رقابت دارد اما فیلم هرگز این شخصیت را وارد بازی نکرد و وی را کنار گذاشت. برخی از مخاطبان فکر می‌کردند که دوست باد، بیگ جان (اسنوپ داگ) همان ال جف است، زیرا او از گزش خون‌آشامان جان سالم به در برده بود. اما همه این‌ها از جمله نحوه زنده ماندن جان از دست خون‌آشامان نیز یک راز باقی می‌ماند.

چرا جاس پیش پدرش ماند؟

شیفت روز

جاس پس از این که باد آن‌ها را از دست آدری نجات داد، تصمیم گرفت در لس‌آنجلس بماند و فرصتی دوباره به باد بدهد اما این اتفاقات باز هم دلیل قانع‌کننده‌ای نیست. دروغ‌های باد آن‌ها را به خطر انداخت، بنابراین جاس قاعدتا باید بلافاصله او را ترک می‌کرد. کار و پیشه باد خطرناک بود و هر لحظه احتمال داشت خون‌آشامان به عزیزانش حمله کنند. پس شاید بهتر بود به خاطر خود پیج هم که شده آن‌ها مدتی از یکدیگر دور بمانند.

منبع: cbr