به نقل از دیجیکالا:
بالاخره قسمت پایانی فصل اول سریال «ارباب حلقهها: حلقههای قدرت» منتشر شد و برخی از سوالات مخاطبان را پاسخ داد. در این قسمت با شخصیت سائورون بیشتر آشنا شدیم و سه عدد از حلقههای قدرت واقعی را دیدیم. اما از هویت غریبه (دنیل ویمن) چه میدانیم؟ مخاطبان در این قسمت اطلاعات بیشتری درباره او به دست آوردند. حدس زدن هویت او شاید در ظاهر چندان دشوار نباشد اما هنوز باید چیزهای بیشتری بدانیم.
هشدار: در این متن، داستان قسمتهای ۱ تا ۸ سریال «حلقههای قدرت» لو میرود.
همانطور که مشخص است، مرد شهابی اسرارآمیز داستان در واقع یکی از ایستاریها است. سه نفر با چهرههای عجیب و غریب و روپوش عبامانند خود رد سقوط او از آسمان را در قسمت اول دنبال میکنند و در نهایت درست در ابتدای قسمت آخر با غریبه مواجه میشوند؛ آنها بلافاصله او را لرد سائورون صدا میزنند. اما در این بین، یک چیز با عقل جور در نمیآید. هالبراند (چارلی ویکرز) مرموز در سرزمینهای دوردست و در قلمرو ارگیون در پی کشف اطلاعات شخصی سلبریمور (چارلز ادواردز) است.
- مقایسه «خاندان اژدها» و «حلقههای قدرت»؛ کدام سریال برای مخاطب نامطلع بهتر است؟
- سریال «حلقههای قدرت» و تاریخچهی روابط عاشقانه بین الفها و انسانها
- ۱۱ سریال اقتباسی برتر از کتابهای فانتزی مانند «حلقههای قدرت» و «خاندان اژدها»
این که فردی را همینطور سائورون بنامیم خود ادعای بزرگی است و حتما باید از این قضیه مطمئن باشید. عارفان در بین افرادی که غریبه را پیدا کردند حضور نداشتند و در نهایت به جای ارباب تاریکی به یک ایستاری رسیدند. آنها بهای سنگینی را برای این اشتباه پرداختند. «ایستار» به معنای «هوشمند» یا «جادوگر» است. غریبه خود را فردی خوب معرفی میکند اما قطعا احمق نیست و خیلی زود آن سه نفر را دست به سر میکند.
آیا غریبه واقعا گندالف است؟
به احتمال زیاد، بله. نکات مهمی در کل فصل ۱ درباره احتمال ایستاری بودن او وجود دارد اما شاید همه این نکات صرفا گمراهکننده باشند و او یک جادوگر دیگر باشد. آتش شهاب او داغ نبود و وی از النور برندیفوت (مارکلا کاونا) خواست تا او را نجات دهد. غریبه همچنین همیشه چیزی زیر لب زمزمه میکرد و علائم مرموزی با جلوههای مختلف بر روی زمین میکشید. او با طبیعت ارتباط برقرار و از دوستان هارفوت خود محافظت کرد و این اتفاق نشان داد که او ذاتا موجودی خوب است.
البته لحظات دیگری نیز وجود داشتند که مخاطب را به شک میانداختند که نکند او واقعا سائورون باشد. شکل دهانه شهاب او شبیه چشم سائورون است و آتش آن که گرما و حرارت چندانی ندارد برخی از مخاطبان را به یاد سخنان گالادریل (مورفید کلارک) در فرودوایت میاندازد که اعتقاد داشت این محل آنقدر شیطانی است که مشعلها دیگر گرما نمیدهند. در قسمت بعدی که غریبه دیوانهوار شروع به نوشتن چیزهای مرموزی بر روی زمین میکند، پای پدر نوری، لارگو (دیلن اسمیت) میشکند و در ادامه، کرمهای شبتابی که برای ترسیم صورت فلکی آمده بودند همگی میمیرند. در قسمت ۷ نیز، غریبه درختان پوسیده گرو را میشکند. تلقی این اتفاقات به عنوان نشانههای بد منطقی است اما این اعمال در عین حال نشانگر نیات خوب او هستند. اکنون میدانیم که این اعمال به این معنا هستند که او هنوز کاملا خودش نبوده و برای تحقق هدفش در سرزمین میانه باید وجدان واقعی خود را بازیابد.
آنچه بار این معما را به نفع گندالف سنگین میکند، صحنهای است که در آن، نوری متعهد میشود که غریبه را در سفرش به شرق، به سمت سرزمین روهان همراهی کند. این موضوع در دو صحنه متفاوت در فیلم «یاران حلقه» مورد اشاره قرار گرفته که هر دو در اقتباس پیتر جکسون به تصویر کشیده شدهاند (اگرچه یکی از آنها حذف شده است). در اولین صحنه، یاران را میبینیم که ریوندل را ترک میکنند و فرودو (الایجا وود) به عنوان حامل حلقه در راس آنان قرار دارد. او بلافاصله و پس از این که جاده به دوراهی میرسد اعتراف میکند که نمیداند از کدام طرف باید برود و گندالف (یان مککلن) به آرامی سرش را در جهت درست تکان میدهد. صحنه دوم یکی از نمادینترین دیالوگهای جادوگر خاکستری است و او هنگامی که با یاران به معادن موریا میرسد مشغول مدیتیشن و فکر کردن برای پیدا کردن مسیر درست میشود و با استفاده از بو راه درست را تشخیص میدهد. او به مری (دومینیک موناگان) میگوید: «وقتی که شک داری، بینیات را دنبال کن.» غریبه در قسمت پایانی «حلقههای قدرت»، دقیقا همین توصیه را به نوری میکند.
او همچنین مدت کوتاهی قبل از این صحنه بیان میکند که سفر برای اشخاص تنهاست اما یک ماجراجویی باید بین چند نفر مشترک باشد. ما از قبل میدانیم که گندالف هم ماجراجویی با یاران خود را دوست دارد و در سالهای آخر عمر خود نیز با دیگران به ماجراجوییهای بزرگی میرود (به خصوص با بیلبو بگینز در «هابیت» و با فرودو در «ارباب حلقهها»). نکته دیگر شاید کلاه این زاهد باشد. شاید نام آن صورت فلکی به این موضوع اشاره داشته باشد که گندالف هم زاهدی سرگردان است که به تنهایی در سرزمین میانه سفر میکند و همچنین یکی از معدود ایستاریهایی محسوب میشود که کلاه بر سر دارد.
آیا غریبه جادوگر دیگری است؟
اگر معلوم شود که غریبه گندالف نیست، آنوقت کار سخت خواهد شد. همه دوست دارند دوباره گندالف خاکستری را ببیند. او یکی از محبوبترین شخصیتهای فرهنگ عامه است و حتی نسل جدید نیز او را به واسطه میمهای شبکههای اجتماعی به خوبی میشناسند. اما اگر غریبه گندالف نباشد چه؟ این احتمال به هر حال وجود دارد و تنها زمانی از بین گزینههای ما خارج میشود که یک شخصیت بالاخره غریبه را با یکی از نامهای گندالف صدا کند اما ورود او به سرزمین میانه در عصر دوم کمی با داستان تالکین ناسازگار است. طبق روایات، او در اوایل عصر سوم پا به مناطق آردا میگذارد و همراه با سارومان (کریستوفر لی) و راداگاست (سیلوستر مککوی) به مبارزه با سائورون میپردازد.
ایستاریهای دیگری هم وجود دارند که در عصر دوم به سرزمین میانه میآیند و آنها جادوگران آبی هستند. آنها حتی نام رسمی و خاصی ندارند (اگرچه تالکین در مقالهای، این موجودات را آلاتار و پالاندو نامیده است). این جادوگران به محض رسیدن، بلافاصله به سمت شرق و سرزمین روهان میروند، زیرا این مکان در آن زمان پر از خانههایی بود که هنوز به مورگوت و سائورون اختصاص داشتند و انسانها در آنها زندگی میکردند.
حالا به طور تصادفی باشد یا از قبل برنامهریزیشده، به هر حال، دو موجود در سرزمین میانه در حال حاضر به سمت شرق میروند: غریبه و نوری (که البته نه جادوگر است و نه مایار اما شاید در نهایت بتواند تواناییهای جادویی خودش را توسعه دهد و یک جادوگر شود). هیچکدام از این اطلاعات تا بدینجای کار این احتمال را که غریبه واقعا گندالف باشد و بعدا در عصر سوم با کشتی به پناهگاههای خاکستری برود رد نمیکند. هنوز اتفاقات زیادی در «حلقههای قدرت» رخ نداده اما تنها چیز قطعی فعلا این است که غریبه یک ایستار است و قطعا سائورون نیست.
منبع: collider