روایت یک عشق جنون آمیز که النازشاکردوست و سحردولتشاهی مجسم کردند

کارگردان فیلم سینمایی «یادگار جنوب» همزمان با اکران آنلاین این فیلم می‌گوید: ما به‌دنبال عاشقانه‌ای جنون‌آمیز بودیم و این عاشقانه جنون‌آمیز همانگونه که برای شخصیت‌های فیلم پرمخاطره بود برای خود ما هم مخاطرات زیادی را به همراه داشت که بعد گذشت حدود ۳سال محقق شد و جلوی دوربین رفت.

يادگار جنوب 123

همشهری آنلاین: یک عاشقانه متفاوت به نام یادگار جنوب به کارگردانی و نویسندگی حسین دوماری و پدرام پورامیری و تهیه‌کنندگی مجتبی رشوند با بازی الناز شاکردوست، وحید رهبانی و صابر ابر اکران آنلاین خود را شروع کرد.فیلمی که برای نخستین‌بار در جشنواره فجر ۴۱به نمایش درآمد و با نامزدی در ۹بخش، ۲سیمرغ بلورین طراحی لباس و صدابرداری و صداگذاری را از آن خود کرد. این اثر در ۲۰تیر ۱۴۰۳به نمایش عمومی درآمد و توانست فروش بیش از ۱۲میلیاردی را تجربه کند.به بهانه اکران آنلاین یادگار جنوب با پدرام پورامیری، یکی از نویسندگان و کارگردانان این اثر گفت‌وگو کردیم.

روایت یک عشق جنون آمیز که النازشاکردوست و سحردولتشاهی مجسم کردند

سینمای ایران از دهه ۷۰تا به امروز ملودرام‌های عاشقانه زیادی را به‌خود دیده و بخش مهمی از موفقیت یا شکست ملودرام‌های عاشقانه به فیلمنامه آنها بازمی‌گردد. آیا قواعدی برای این ژانر وجود دارد که باید آن را رعایت کرد؟ اساسا در نگارش چنین فیلمنامه‌هایی چه مواردی را باید مدنظر قرار داد؟
جواب تمام ملودرام‌های موفق همیشه، چه در ایران و چه در خارج از ایران موقعیتی است که نویسنده آن را طرح‌ریزی می‌کند و شخصیت‌هایش را درون آن موقعیت می‌گذارد که با فراز و فرودهای دراماتیک احساسات و عشق را برانگیخته کند، با این شیوه می‌توان در دل درام و چالش‌هایی که شخصیت‌ها با آن روبه‌رو می‌شوند به شکل ملموس و عینی همذات‌پنداری کرد و در دوراهی‌هایی که قرار می‌گیرند به آنها حق داد.

• فیلمنامه‌هایی که به روش غیرخطی نوشته می‌شوند، همواره با ریسک پس‌زده شدن توسط مخاطب عام مواجهند. یادگار جنوب هم فیلمنامه‌ای غیرخطی دارد. برای گیر نیفتادن در این ورطه چه تدابیری اندیشیده‌اید؟
می‌توان گفت در فیلمنامه‌های غیرخطی که سردرگمی یا پس زدن مخاطب را به همراه دارند، این مهم وجود دارد که برای غیر خطی کردن قصه دلیلی چه از جهت کانسپت، فرم و ایده مرکزی به‌وجود نمی‌آید و آنها در این بخش این موضوع را نادیده می‌گیرند و می‌خواهند به‌اصطلاح با پس و پیش کردن صحنه‌ها و سکانس‌ها حس هیجان را به مخاطب القا کنند و به یک افکت دراماتیک جدید برسند، اما به‌دلیل نبود هسته‌ مرکزی دچار سردرگمی و خطا می‌شوند که به طبع مخاطب هم این مشکل را حس می‌کند.
در یادگار جنوب از مرحله فیلمنامه تمام تلاش بر این بود که براساس ایده ناظر فیلم و براساس آن حسی که مخاطب برایش ایجاد می‌شود پیش برویم؛ به‌گونه‌ای که اگر مخاطب سؤالی برایش به‌وجود می‌آید، در زمان تعیین شده پاسخش را بگیرد. در حقیقت فیلمنامه به‌گونه‌ای تقسیم‌بندی شد که جواب سؤال‌های کوچک در زمان خودش داده شود و در نقاط عطف موضوع کلان‌تری را بازگشایی کند، اما در نهایت در فیلمنامه‌های غیرخطی الگوی مشخص و کلاسیکی وجود ندارد و هر نویسنده براساس قصه اصلی و طراحی کلی خودش می‌تواند شیوه‌های بدیعی را به مخاطب ارائه دهد.

• شما تجربه چندین کار مشترک با آقای دوماری را دارید. همچنین هر دوی شما سابقه چندساله فیلمنامه‌نویسی داشته و در مدیوم‌های مختلف دست به تجربه زده‌اید. در کارهای خود چگونه به یک فصل مشترک می‌رسید و اساسا این همکاری ۲نفره در کارگردانی و نویسندگی چه مزیت‌ها و احیانا سختی‌هایی دارد؟
در اصل، اساس کار مشترک در نویسندگی و کارگردانی می‌تواند تفاهم صددرصد نباشد و از همین نقطه می‌توان به نکته‌ای دست پیدا کرد؛ رسیدن به فصل مشترک از دل قصه و فیلم به‌وجود می‌آید و می‌توان اینگونه آن را خواند که باید هر دو ‌طرف اول بر سر مباحث کلان‌تر به نتیجه برسند و بعد بتوانند بر سر جزئیات که از مباحث اصلی می‌آید، به هر ایده‌ای که در خدمت اصل موضوع است، برسند. اینگونه خود کار، مسیر یکی شدن و رسیدن به یک اصل را به‌وجود می‌آورد.

• تمام داستان‌هایی که شما و آقای دوماری چه در فیلم کوتاه، چه برای کارگردانی خودشان در سینمای بلند و چه برای محمد کارت نوشته‌اید، در یک فضای به‌خصوص شهری می‌گذشت که متعلق به طبقات متوسط روبه پایین یا حتی گاهی فرودست بود و فرم رئالیستی داشت، اما یادگار جنوب تجربه کاملا متفاوتی برایشان به‌حساب می‌آمد. اساسا این اثر چه تجربه‌ای را برای شما رقم زد؟
به‌نظر می‌رسد که هر فیلمساز یا فیلمنامه‌نویسی می‌تواند در طول مسیر فیلمسازی‌اش فضاهای متفاوتی را تجربه یا حداقل برای خودش جهان جدیدی را ترسیم کند. بازیگوشی یکی از جذابیت‌های این شغل است که به واقع نمی‌شود آن را نادیده گرفت. هر قصه‌ای جهان خودش را دارد و اگر آن قصه در جهان خودش ساخته شود، می‌تواند تأثیر عمیق‌تری را روی مخاطب بگذارد. همه شیوه‌ها ابداع شده‌اند که بتوان به واسطه آنها جهان فیلم و قصه را به مخاطب بهتر القا کرد.

روایت یک عشق جنون آمیز که النازشاکردوست و سحردولتشاهی مجسم کردند

• در مصاحبه‌ای گفته شده بود که شما و آقای دوماری می‌خواستید خودتان را به چالش بکشید و فیلمی بسازید که برای خودتان و سینمای ایران متفاوت باشد. برای ساخت یادگار جنوب با چه چالش‌هایی مواجه بودید؟
ما به‌دنبال عاشقانه‌ای جنون‌آمیز بودیم و این عاشقانه جنون‌آمیز همانگونه که برای شخصیت‌های فیلم پرمخاطره بود برای خود ما هم مخاطرات زیادی را به همراه داشت که بعد گذشت حدود ۳سال محقق شد و جلوی دوربین رفت؛ چون هر آن چیزی که از حدود این سازوکار جواب پس داده خارج شود، سختی زیادی را با خود به همراه دارد. اینجا باید از تهیه‌کننده، سرمایه‌گذاران، بازیگران و همه دوستانی که در کنار ما بودند، تشکر کرد؛ چراکه آنها هم از این سازوکار نترسیدند و ما در کنار یکدیگر با عشق این فیلم را تولید کردیم.

• یادگار جنوب علاوه بر تهران در قشم نیز تصویربرداری شده است. چقدر در شهرهای دیگری جز تهران امکانات کافی برای ساخت فیلم وجود دارد؟ و اساسا چقدر فیلمسازان این ریسک را می‌پذیرند که دوربین خود را خارج از پایتخت ببرند تا اثری خلق کنند؟
ما کشوری هستیم که در هر اقلیمش می‌توان قصه‌های ناب و کم‌نظیری را پیدا کرد؛ قصه‌ای که با فرهنگ منطقه هم گره خورده و ناخودآگاه دوربین خودش را به آنجا کشانده و تو را مجبور می‌کند که فرهنگ و ‌قصه‌اش را در جغرافیای خودش فیلمبرداری کنی.

• این روزها ‌که عده زیادی معتقدند تنها راه بازگشت سرمایه ساخت اثر کمدی‌ است، جایگاه ملودرام‌های عاشقانه در سینما کجاست و چقدر می‌توانند موفق به جذب مخاطب شوند؟
سینما در شکل درستش به همه ژانرها نیاز دارد و باید این تلاش انجام شود که هرگونه سلیقه‌ای بتواند نیاز خودش را در مارکت سینما پیدا کند، رونق اصلی این صنعت در همگانی بودن است. نه صرفا کمدی بد است و ‌نه صرفا فیلم‌های دیگر ژانرها، ما به همه اینها در کنار هم نیاز داریم تا این صنعت بتواند از همه ورودی‌های خودش تنفس کند.

• یادگار جنوب چه حرفی برای مخاطبان دارد؟
عشق را فراموش نکنیم، زندگی بی‌آن همچون‌ زندانی است که خودت زندانبان آن هستی که در دام خودت گرفتار شده‌ای.جنون را در «یادگار جنوب» ببینیم که ناملایمات زندگی خدایی ناکرده از یادمان نبرده باشد که عشق اگر مهم‌تر از هوا نباشد، کم‌اهمیت‌تر از آن نیست برای زنده بودن. (برای آن کسی که می‌خواهد زندگی کند؛ نه فقط نفس بکشد.)

روایت یک عشق جنون آمیز که النازشاکردوست و سحردولتشاهی مجسم کردند