محمد علی هاتفی، از مقنیهای بسیار جوان کشور است، شاید جوان ترینشان. او شهریور سال ۱۳۶۳ در خانوادهای که هفت نسلش مقنی بوده و به کار حفر قنات مشغول بوده است متولد شده اما هم اکنون تنها فرزندی است که راه اجدادش را ادامه میدهد.
همشهری آنلاین– الهام مصدقی راد: او از ۱۳ سالگی در کنار پدر و پدربزرگش کار کرده و آموخته است. از ۲۴ سالگی در کنار برادران استاد مهدی و استاد حسین دهستانی آموخته و وقتی در ۳۵ سالگی از جهاد کشاورزی، مدرک کار قنات را میخواسته دریافت کند شرط دادن مدرک را تایید استاد دهستانی اعلام میکنند. استاد هم به شاگردی که ده سال در کنارش تجربه کسب کرده، مهر اعتبار میزند. هاتفی، با وجود تمام سختی و مشقتی که کار در قنات و زندگی در عمق چند ده متری زمین دارد، عاشقانه آن را دوست دارد و همانطور که خودش روزهای کودکی را بالای سر قنات سپری میکرد گاهی اوقات احمدرضای ۷ ساله اش را هم با خود به قنات میبرد تا نتیجه دسترنج نیاکانش را از نزدیک ببیند و قدر آب را بداند. او میگوید: «وقتی به در عمق زمین به آب میرسیم آرامشی نصیبم میشود که تمام سختیها را فراموش میکنم.» هاتفی، شاید آخرین نسلی باشد که اندوختههای ارزشمندی از دانش زبانزد و خاص ایرانیان را آموخته و رازهای یکی از بزرگترین و کهنترین دستاوردهای مردمان این سرزمین را که قدمتی چند هزار ساله دارد در سینهاش محفوظ نگه داشته است. شاهکاری که به دلیل تجهیزات مدرن، رو به فوت و فراموشی است.
هنوز هم قنات حفر میشود؟
حالا دیگر خیر. اما به جز مرمت قناتها، «پیشکار کنی» هم انجام میشود. یعنی در صورت لزوم قناتی که قبلا حفر شده، در همان تراز ادامه پیدا میکند. من به همراه استاد دهستانی هم اکنون مشغول پیشکار کنی قنات زینبآباد هستیم.
یک گروهی که کار حفاری قنات را انجام میدهند شامل چند نفرند؟ چه وظایفی دارند؟
استاد یا مقنی باش که استاد و سرپرست گروه است و تجربهاش بیشتراز بقیه. او بر همه امورات قنات و مسیر و خاک آگاه است و در قدیم همین استاد، کار حفاری را انجام میداده است. کسی در پشت سر او به نام گلبند، گلها را داخل دلو میریخته، فرد دیگری دلو پر از گل را تا پای طناب چاه میکشیده و به قلاب میزده که به او «لاشهکش» میگفتند. دو نفر نیز در بالا و کنار چرخ چاه میایستادند و چرخ را میچرخاندند و وقتی دلو بالا میآمده یکی شان گلها را از داخل دلو خالی میکرده. گاهی اوقات به جای دو نفر، یک نفر کنار چرخ قرار میگرفته و موقع بالا آمدن دلو، چرخ را با طناب میبسته و دلو را خالی میکرده است. الان از بالابر استفاده میشود و به جای لاشهکش، وسیلهای به کار میرود که ۴ تا ۵ دلو را با هم بالا میکشد.
پس ورود تکنولوژی موجب حذف آدمها شده است.
بله، البته چون دیگر کسی هم نیست که کار قنات انجام دهد، تکنولوژی هم جایشان را گرفته است.
به جز بالابر، چه ابزار و ادواتی تغییبر کرده؟ و آیا نحوه حفر قنات هم متفاوت شده است؟
کلیت کار همان است اما کمی ابزار متفاوت شده است. الان از کلنگ برای حفاری استفاده نمیکنند. و به جای آن هیلتر بادی استفاده میشود. یا به جای چرخ چاه از تراکتور یا بالابر برقی استفاده میشود. در گذشته با چراغهای پیهسوز مسیر قنات را روشن میکرند الان با چراغهای باطری خور. در گذشته با کمک نور چراغ، مسیر صاف مشخص میشد اما الان استفاده از قطب نما رایج شده تا مسیر، صاف و مستقیم حفر شود که البته ما از آن استفاده نمیکنیم.
چرا؟
قطب نما در زمینهایی که آهن دارد، درست کار نمیکند و شاید دچار خطا شود. با کمک همان چراغ و تنظیم سایه که به آن «راستی» میگویند مسیر مستقیم به خوبی مشخص میشود. خود ما هم متوجه میشویم که آیا گالری و دالان قنات را مستقیم و صاف حفر کردهایم یا خیر.
اگر دالان قنات، کج حفر شود اشکالی در مسیر حرکت آب ایجاد میشود؟
نه مشکلی برای جریان آب پیش نمیآید فقط زحمت مقنی بیشتر میشود چون کار پیچ و تاب خورده است. به ازای هر ده متر، نیم متر اضافه به مقنی میدهند و از همه مهمتر اینکه اعتبار مقنی زیر سوال میرود.
دستمزد مقنیهای قنات چگونه تامین میشود؟
در قدیم دستمزد مقنیها معمولا جو و گندم بوده است که سهم استاد و شاگرد هم با هم تفاوت داشته و توسط مالکان قنات و کسانی که از آب آن استفاده میکردند پرداخت میشد. امروزه نیز هم مالکان سهم پرداخت میکنند و هم جهاد کشاورزی و بخش داری یا دهداری مبلغی پرداخت میکنند تا قناتها حفظ شود و ساکنان آن منطقه با مشکل آب مواجه نشوند. در مجموع به نسبت کار سختی که مقنیها انجام میدهند درآمد خوبی ندارند اما برکت دارد. استاد دهستانی هم همیشه بر حلال بودن دستمزد قنات تاکید دارد و میگوید دو تا دلو بیشتر خالی کنید تا پولتان کاملا حلال بوده و حق قنات بر گردن شما نباشد.
برای قنات از کلماتی چون قنات فوت شده یا قنات زنده یا نفقه استفاده میشود، چرا توصیفاتی شبیه به انسان برایش به کار می رود و معنای آنها چیست؟
به دلیل اهمیت قنات و آب. زندگیها پیرامون آب شکل گرفته و آب نقش حیاتی و مهمی در آن ایفا میکند. قنات فوت شده یعنی قنات خشک و بیآب، قنات زنده هم یعنی قنات دارای آب. نفقه هم پولی است که مالکان و بهرهمندان از قنات برای نگهداری آن به مقنیها پرداخت میکنند. اصطلاحی هم به نام عروس قنات داریم؛ در گذسته اگر قناتی خشک و کم آب میشد، یکی از دختران را به اصطلاح به عقدش در میآوردند تا قنات دوباره زنده و فعال شود.
مقنیها در دیدگاه مردم چه جایگاهی داشتهاند؟
جایگاهشان بسیار با ارزش بوده و افراد مطمئنی بودند. آنها با آب سر و کار داشتند و پاک و طاهر بودند و مردم هم به آنها اعتماد میکردند. بسیاری از مواقع باید وارد خانههای مردم میشدند تا مسیر قنات را حفر کنند و اگر این اعتماد وجود نداشت، کسی اجازه حضور چند روزه به مقنی را در خانهاش نمیداد.
الان هم همینگونه است؟
حالا دیگر مقنی نمانده است اما مردم به همان استادان و مقنیهای پیر و با تجربه هم احترام میگذارند. الان به جای مقنیها، کارگران افغان زیاد شدهاند و کار چاه را انجام میدهند که طبیعتا به آداب و رسوم قنات کاران ایران پایبند نبوده و تجربه کاریشان شبیه ما نیست. حفر چاههای عمیق از دلایل کم شدن مقنیهای قنات است.
این چاهها دیگر چه آسیبی به قناتها زدهاند؟
سطح آب را پایین بردند و همه آب را از آن خودشان کردند به همین دلیل بسیاری از قناتها با مشکل آبدهی مواجه شده و به مرور یا خشک شدند و یا کم آب.
آبی که در قنات جریان دارد به مرور خاک کف را نمیشوید؟
آب قنات، آرام و ملایم حرکت میکند، به همین دلیل خاک کف دالان شسته نمیشود. هرچه میزان شیب کمتر باشد، آب آرامتر حرکت میکند، این شیب در مناطق مختلف متفاوت است. بعضیها به آبی که بدون صدا و آرام حرکت میکند که در واقع شیب کمتری داشت قنات ماده میگویند و قناتی که شیب بیشتری داشته و صدای آب زیاد باشد، به قنات نر معروف است. هر چقدر ارتفاع آب هم بیشتر باشد، قنات آرامتر و هر چه ارتفاع آب کمتر باشد، قنات خروشانتر است.
در آن اعماق چگونه نفس میکشید؟
تنفس در عمق چاه سخت است اما مقنیها عادت دارند بعضی چاهها دیاکسیدکربن تولید میکنند به همین دلیل بیشتر مقنیها دچار تنگی نفس هستند.
مقنی چگونه متوجه میشد که اینجا میتوان قنات حفر کرد؟
مسیری که لازم است آب به مزرعه برسد باید روی شیب باشد. در ابتدا یکی دو چاه با نام چاه گمانه میکندند تا ببینند کدامیک به آب میرسد سپس براساس چاه درست، مسیر را تعیین کرده و ادامه میدادند.
مسیر قنات را مقنی مشخص میکند یا جریان آب؟
مقنی. اما مقنی مسیرهای آب هر منطقه و شیب آن را به خوبی میشناسد. حتی میدانند کدام نقاط در زیرزمین آب شیرین و کدام نقاط آب شور دارند، این اطلاعاتی است که از گذشته سینه به سینه به دیگر مقنیها منتقل شده است.
مقنیهای فعلی هم تجربه قدیمیها را دارند؟
تعداد مقنیها اندک است، نسل قدیم از کار افتادهاند و نسل جدید هم نیامده و خلا ایجاد شده است. اگر هم باشند، کارگران افغان هستند که فاضلاب ها را توسعه میدهند و تجربیاتی از حفر قنات ندارند.
از دانش مقنیها در شرایط و زندگی امروز میتوان بهرهمند شد؟
بله. در حفاری فاضلابها به خوبی میتوانیم در مورد مسیر و شیب زمین و … توضیح دهیم. در برخی شهرها شبکه فاضلاب کشیدند اما بعد از مدتی آب در بعضی خانه ها بالا زد؛ دلیل این اتفاق عدم شناخت شیب مسیر بوده است. اما آیا تاکنون شنیدهاید آب قنات در جایی بالا بزند؟ ما ۲۰۰ متر را بدون خطا به هم متصل میکنیم. شاید زمان بیشتری صرف شود اما نتیجه کار همیشه درست است.
چرا در مورد بعضی قناتها قصه وجود دارد. مثل قنات قصبه گناباد که میگویند جنها آن را ساختهاند.
همیشه کاری که فراتر از توان انسان باشد با قصه و افسانه همراه میشود. قصبه گناباد، قنات بسیار عمیقی است و ثبت جهانی هم شده است، شاید به دلیل عمق بسیار، این داستان در موردش ایجاد شده است. در گذشته برای رسیدن به آب هر زحمتی را متقبل میشدند و با کمترین امکانات تلاش میکردند. گاهی اوقات وقتی میگفتم امروز ۳ ساعت کار کردم، پدربزرگم میخندیدند و میگفتند ما دو تا ۷ ساعت روی قنات کار میکردیم و تازه بعد از آن سراغ کشاورزی میرفتیم. حتی به گفته استادان با تجربه، در ماه رمضان کار قنات بهتر پیش میرفت چرا که زمانی را به صرف غذا اختصاص نمیدادند و به جای آن کار میکردند.
چرا صبح زود برای کار قنات میروید؟
به دلیل همان اعتقادی که میگفتند روزی را اول صبح تقسیم میکنند. استاد دهستانی برایش مهم است کار را زود شروع کنیم. در تابستان ۵ صبح سر قنات هستم و در زمستان حدود ۷ صبح، وقتی میرسم استاد دهستانی با وجود سن بالا، زودتر از من رسیده است.
قناتی که هم اکنون رویش کار میکنید، زینب آباد نام دارد. دلیل انتخاب این اسم چیست؟
ظاهرا مالک اولیه قنات خانمی به نام زینب بوده است. قناتی هم به نام شیرین داریم که قصهای دارد. میگویند شیرین دختری بوده که مردی خواستار ازدواج با او میشود. شیرین شرط ازدواج را، آبدار کردن قناتی میداند که به مزرعه اش میرسیده، مرد به قولش عمل کرده و قنات را فعال و پر آب میکند و سپس با شیرین خانم ازدواج میکند و به همین دلیل نام قنات، شیرین است. بعضی قناتهای یزد و کرمان هم اسامی شان یکی است، یک خواهر خواندگی میانشان وجود دارد و دلیلش مقنی کاران مشترکی هستند که از یزد برای حفر قنات به کرمان میرفتند.
آیا کسانی هم هستند که به قناتها آسیب بزنند؟
بله مخصوصا در گذشته و با توسعه چاهها، برخی افراد مسیر قنات را مسدود میکردند تا بگویند قنات آب ندارد تا بتوانند مجوز چاه بگیرند. گاهی اوقات این افراد سرنوشت خوبی پیدا نمیکنند.
چرا با وجود سختی کار و نداشتن بیمه راه پدر و پدربزرگ را ادامه دادید؟
کار در قنات هرچند سخت و طاقت فرساست و فشار جسمی زیادی دارد اما وقتی کارتان به نتیجه رسیده و قنات به آب میرسد آرامش به دست می آورید و این سختیها فراموش میشود.
آداب کار برو روی قنات
مقنیها لباس کاملا سفید بر تن میکنند با کلاهی سفید که لایهای از پنبه داخلش دوخته میشود تا در زمان کار خاک بر روی سرشان نریزد. انتخاب لباس سفید از آن جهت بوده که نشانه پاکی و پاکیزگی و چون آب را برای مردم فراهم میکردند پس باید جامهشان پاک و پاکیزه باشد. همچنین به دلیل حوادثی که شاید در زمان کار و در داخل قنات برایشان رخ میداد و برخی شان از دنیا می رفتند، لباس سفید را به نشانه لباس آخرت بر تن میکردند. استادان قدیمی معتقدند باید پاک و پاکیزه و با طهارت در قنات و کنار آب حاضر شد. آنها عقیده دارند حضور افرادی که اهل دین و ایمان نباشند، قنات را خشک میکند. قنوت و قناعت و قنات در هم آمیختهاند و مقنیها کارشان را با بسمالله و توسل آغاز میکنند تا به اصطلاح نتیجه کار و تلاششان، خوش بنشیند. قناعت و اصراف نکردن در طول کار و نگهداری درست از جهیزات و وسایلشان نیز از دیگر آداب کار در قنات بوده است که استادانی همچون دهستانی همچنان بر آن پافشاری میکنند. کسانی که در قنات کار میکردند میدانستند باید غذای گرم و مقوی بخورند تا توان کافی برای کار کردن داشته باشند و از طرفی تعادل را حفظ کنند تا در قعر چاه حرارتشان بالا نرفته و توان از دست ندهند. مقنیها در گذشته زبان مخصوصی داشتند که تنها میان خودشان رایج بود تا اسرار کارشان فاش نشود. وقتی میگفتند «الله» یعنی دلو پر از گل آماده است، آن را بالا بکشید و گاهی در یک روز صدها بار نام الله در دل دالان قنات بر زبان جاری میشد.