دلنوشته های زیبا برای عشق قدیمی [جملات احساسی و غمگین!]

دلنوشته های زیبا برای عشق قدیمی [جملات احساسی و غمگین!]

گزیده ای از متن دلنوشته های زیبا و احساسی برای عشق قدیمی که می توانید از آن ها برای استوری اینستاگرام استفاده کنید.

***

توهمون عشق قدیمی که من آرزوشو داشتم
همیشه از غم دوریت 1نفس آروم نداشتم
تو همون حس قشنگی که تموم زندگیم بود
توی رویا و بیداری یاد تو کنار من بود
هنوزم دلم میلرزه وقت دیدار 2چشمات
هنوزم واست میمیرم قربون حرم نفسهات
عشق تو کهنه نمیشه دل ازت که سیر نمیشه
تو که هستی در کنارم دیگه غم معنی نمیشه
خداهم فهمیدکه بی تو میمیرم تورو بهم داد
میدونست اگه نباشی دل من عشقی نمیخواد
آخه تو خون تو رگامی مثه سایه پا به پامی
هنوزم دل مینویسه تو نفس واسه صدامی

******

یک چتر قدیمی…
یک قلب خسته…
چند سطر شعر و یک مشت خاطره از تو،
کافی ست تا او را به اینجا بکشانم…
شنیده ام پاییز شامه ای قوی دارد برای عشق های کهنه

******

متن دلنوشته برای عشق قدیمی

جز یاد تو ای حسرت شیرینِ قدیمی
باور بکنی یا نکنی از همه سیرم
لعنت به بهاری که بدون تو بیاید
وقتی تو نباشی به جهنم که کویرم
من عاشق این بغض قشنگم به کسی چه؟!
گیرم بکند دغدغه ی عشق تو پیرم
عشق است که پیرم بکند عشق و بیایی
یک بار فقط دست تو در دست بگیرم
آنوقت سرم را بگُذارم به زمین و…
از شوق بمیرم که بمیرم… که بمیرم

******

به روز که شدیم
دیگر نه از ناز شیرین خبری بود…
نه نیاز فرهاد!
انگار…
نسخه قدیمی عشق
عاشقانه تر بود!

******

همیشه آخرین سطر برایش می‌‌نوشتم
” روزی بیا که برایِ آمدن دیر نشده باشد ”
می‌ نوشتم
” روزی بیا که هنوز دوستت داشته باشم
که هنوز دوستم داشته باشی‌ ”
می‌ نوشتم
در نبودنت به تمام ذرات زندگی‌ کافر شده ام
جز ایمانِ به بازگشتِ تو
امروز می‌‌نویسم
یقینا آمده است
ولی‌ روزی که من از هراسِ دیوار ها
خانه را که نه
خودم را ترک کرده بودم.

******

ای کاش می توانستم بگویم
که با من چه می کنی
تو جانی در جانم می آفرینی
تو تنها سببی هستی
که به خاطر آن
روزهای بیشتر
شب های بیشتر
و سهم بیشتری
از زندگی می خواهم
تو به من اطمینان می دهی
که فردایی وجود دارد.

******

دلم هوس یک عشق قدیمی رو کرده ، یک عشق شش دانگ!
یک آرام دل، کسی که امتحانش را در عشق واقعی پس داده باشد…!
دیگر محک زدن و زیر و رو کردنی در کار نباشد!
عشقی که، من چیزی نگویم و او بشنود…!
بخندم و حجم بغضم را در خنده ام ببیند…!
عشقی که بگویمش برو، اما او بماند…!
و با ماندنش آرامم کند…!
نه آنکه….!!!

******

جملات احساسی برای عشق قدیمی

به دنبال یه عشق قدیمی
همه جهانم رو زیر و رو می کنم
از تو یه عکس هم ندارم ولی
یه عمر خاطراتم رو مرور می کنم
کجای قصه جدا شدی از دلم
که شاید از همون جا
بتونم شروعت کنم
چی شد که تو هر بغض شکسته
سراغت رو باید بگیرم از خودم
چی شد که تو این شام تار
به سو سویی باید بسوزه دلم
تو خورشید هزاران مشرقی
منو به دامان قله ی خورشید ببر
دیگه از تو جدا نمی خواد بشه این دلم
باز منو به اون قعر چشمات ببر
عکس نوشته در مورد عشق قدیمی

******

عشق قدیمی یک اگزماست
ملتهب شدن پوست خاطرات،
ریزش اشک در یک چاراه شلوغ بعد از شنیدن یک عطر آشنا…
زدن قارچ های مزمن تنهای در حال گز کردن پیاده روهای یکطرفه…
قرمزی و سوزش چشم به علت باز نکردن چتر بعد از هر بارش بی دلیل باران…
زدن کهیر حاد و کمی التهاب در نواحی از آغوش رها شده…
حساسیت به عشق کهنه یک اگزماست فصل ندارد
در هر زمان به ترفندی هویدا می شود بی آنکه بخواهیم یا بدانیم که به چه دچار شده ایم.

******

متن حسرت عشق قدیمی

پاییــز فصل عاشـقانه هاست
دل ام تابستان میـخواهد
آفــتابی و گــرم و داغ
از پاییز بیـزار ام
عاشقانه و دو نفره است لعنتی
بـرای من تنها پاییــز جز درد چیـزی نیست
از پاییز بیزار ام بیزار

******

امروز برایم قدمی تازه بنا کن
ای عشق قدیمی قدحی تازه بنا کن
من مانده ام و دوری هجران تو آخر
ای یار بیا و نفسی تازه بنا کن

******

لحظه‌هایی هست
که دلم واقعا برایت تنگ می‌شود
من اسم این لحظه‌ها را
همیشه گذاشته‌ ام

******

به شوقِ حسِّ آن عشقِ قدیمی
در آغوش میفشارم من خیالت را

******

متن طولانی در مورد عشق قدیمی

خاطرات خوش ایام گذر کرد و گذر کرد و گذر کرد
بیت بیت غزل از خاطره ی عشق حذر کرد
عمر درگیر زمان گشت و تو از دست دلم دور
اه از ان عشق قدیمی که شده خاطره در گور
اه از ان لحظه ی تلخی که من از عشق گذشتم
وسفر کردم از این شهرو به یاد تو نوشتم
من به یاد تو نوشتم یاد ایام جوانی
بی تو از حادثه تلخم خسته با بغض نهانی
برف می بارد و ارام گذر میکنی و من نگرانم
من از این برف هزاران غم و صد خاطره دارم
سال ها امده ام امده ام در پی دیدار
رد پای تو نهان گشته و دل گشته گرفتار
تو کجایی زیر باران زیر برفی گل بی خار
من ,همان خسته ی خاموش ,از این حادثه بیزار
ما چه دوریم از احساس هم و قسمت و تقدیر
تو بهاری به تن باغ و من از دست خزان پیر
سال ها رفت و گذر کردو گذر کردو گذر کرد
دلم از یاد تو ,از یاد تو, از عشق حذر کرد
دفتر خاطره ی من روزها بی تو ورق خورد
ماه ها از پی هم رفت و دلم پیر شد و مرد
و هنوز بعد ازعمری دل من توی مسیرت