حمید فرخ‌نژاد؛ از سینمای اجتماعی تا کمدی‌های سطحی

به نقل از دیجیکالا:

اغراق نیست اگر حمید فرخ‌نژاد را جزء ۱۰ بازیگر مطرح و موفق سینمای ایران در چند دهه‌ی اخیر بدانیم. بازیگری که سابقه‌ی همکاری با کارگردان‌های بزرگ را دارد و تعداد فیلم‌های خوب و موفقش از تعداد انگشتان دو دست بیشتر می‌شود. فرخ‌نژاد با آن استایل، صدا و لحن مخصوص، جنسی از بازی را ارائه می‌دهد که فقط به خودش اختصاص دارد. این بازیگر آبادانی، با ترکیبی از فیلم‌های اعتراضی، اجتماعی، جنگی، تاریخی و این اواخر کمدی، کارنامه‌ای پربار از سبک‌های مختلف سینمایی دارد. تنوعی که در سال‌های اخیر به پاشنه آشیل بازیگری‌اش تبدیل شده و هویت و تصوری که بیشتر سینمادوستان از فرخ‌نژاد سراغ داشته‌اند را از او گرفته است.

آغاز ماجراجویی با خسرو سینایی

فرخ‌نژاد به‌تازگی و در سی‌و‌هشتمین جشنواره‌ی جهانی فیلم فجر برای فیلم «میجر» جایزه‌ی بهترین بازیگر مرد را کسب کرد تا برخلاف برخی اظهارنظرها نشان دهد هنوز می‌تواند در سطح بالایی از بازیگری ایفای نقش کند. فرخ‌نژاد در دوره‌ای توانست نامش را به‌عنوان یک ستاره مطرح کند که بسیاری از کارگردانان دنبال بازیگرانی با چشم‌های روشن و سیمایی زیبا می‌گشتند. فرخ‌نژاد در چهره هیچ کدام از این ویژگی‌ها را نداشت ولی در بازی بسیار درخشان ظاهر می‌شد و توانایی همراه کردن مخاطب با خودش را داشت.

ماجراجویی‌های فرخ‌نژاد در سینما با خسرو سینایی آغاز شد. خسرو سینایی با درکی بالا از سینما فیلم می‌ساخت و با حساسیت زیادی سوژه‌هایش را پیدا می‌کرد و به همین خاطر فیلم‌هایش همواره با تحسین و توجه مخاطبان و منتقدان همراه می‌شد. او در فیلم «در کوچه‌های عشق» نقشی کوتاه به فرخ‌نژاد جوان داد تا نزدیک به ۱۰ سال بعد، در فیلم دیگری با فرخ‌نژاد همکاری کند.

اولین نقش جدی و مهم فرخ‌نژاد در سینما با «عروس آتش» رقم خورد. او در عروس آتش نسبت به فیلم قبلی سینایی، باتجربه‌تر و پخته‌تر شده و در نویسندگی هم به کمک این فیلم‌ساز آمد تا یکی از مهم‌ترین فیلم‌های دهه‌ی ۷۰ سینمای ایران ساخته شود. عروس آتش با نقد تعصبات قومی و عشیره‌ای تفکرات پوسیده‌ی سنتی نزد برخی اقوام را هدف قرار داد و در زمان اکران جزء مهم‌ترین فیلم‌های زمانه‌اش شد.

در کنار فیلم‌نامه‌ی خوب و کارگردانی درست سینایی، بخش زیادی از موفقیت یعروس آتش به بازی بازیگرانش اختصاص داشت و فرخ‌نژاد به‌عنوان یکی از بازیگران اصلی فیلم، بسیار دیده و تمجید شد. فرخ‌نژاد در نخستین تجربه‌ی سینمایی‌ جدی‌اش جوایز مهمی از هجدهمین جشنواره‌ی فجر کسب کرد. در کنار آنکه عروس آتش بهترین فیلم از نگاه تماشاگران شد، فرخ‌نژاد هم جایزه‌ی بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را برد و در بردن جایزه‌ی بهترین فیلم‌نامه هم سهیم بود.

همکاری‌های موفق با حاتمی‌کیا

نخستین گام‌های فرخ‌نژاد در بازیگری بسیار محکم برداشته شد و کارگردانان زیادی با اولین نقش‌آفرینی‌اش، با نام و چهره‌ی او آشنا شدند. مشخص بود خیلی زود پیشنهاد‌های زیادی به دست این ستاره تازه‌وارد خواهد رسید. بازیگری که مهم‌ترین نقطه اتکایش، جنس بازی‌اش بود و همین توانایی فیلم‌سازان دیگر را برای همکاری با فرخ‌نژاد اقناع می‌کرد.

دو سال پس از عروس آتش و در سال ۱۳۸۰،‌ ابراهیم حاتمی‌کیا با «ارتفاع پست» یکی از مهم‌ترین فیلم‌های دوران فیلم‌سازی‌اش را ساخت. ارتفاع پست هم با موضوع و داستان هیجان‌انگیزش در سطح کشور بسیار دیده شد و بار دیگر توانایی‌های فرخ‌نژاد در بازیگری را ثابت کرد. این فیلم در بیستمین جشنواره‌ی فیلم فجر بهترین فیلم از نگاه تماشاگران شد و همچنین سیمرغ بلورین بهترین فیلم را به همراه فیلم «خانه‌ای روی آب» مال خود کرد.

ارتفاع پست مهر محکمی بر توانایی‌های فرخ‌نژاد در بازیگری زد و حالا دیگر همه او را ستاره‌ی تازه در سینمای ایران می‌دانستند. فرخ‌نژاد در همان سال‌ها «به رنگ ارغوان» را دوباره با حاتمی‌کیا کار کرد ولی توقیف فیلم سبب شد تا فیلم در زمان خودش دیده نشود و اکرانش در سال‌های بعد، از جذابیت و اثرگذاری فیلم کاسته بود.

اتفاق مهم همکاری با فرهادی

هر بازیگری در دوران فعالیتش یک آن یا بزنگاه دارد که اگر به درستی آن لحظه را دریابد، می‌تواند نامش را در تاریخ سینمای آن کشور جاودانه کند. کار کردن با کارگردانان بزرگ و بازی در فیلم‌های شاخص، این نقطه‌ی عطف را برای بازیگران به همراه دارد و بازی در یک نقش خاص را به شناسنامه‌ی بازیگر تبدیل می‌کند.

آن اتفاق مهم در بازیگری فرخ‌نژاد در سال ۱۳۸۴ و با بازی در «چهارشنبه سوری» اصغر فرهادی افتاد. در سالی که دولت اصلاحات به پایان خود رسید و فضای تازه‌ای در سیاست کشور در حال رقم خوردن بود، فیلم فرهادی هم جریان و موج تازه‌ای را با خود به سینمای ایران آورد.

چهارشنبه سوری جزء نخستین فیلم‌هایی بود که مستقیم به دل خانواده‌ای از طبقه متوسط می‌رفت و معضلات و مشکلات این طبقه را با نگاهی جزئی‌نگر و واقع‌گرایانه به تصویر می‌کشید. چهارشنبه سوری آغازگر مسیر تازه‌ای در سینمای فرهادی بود که در نهایت به «جدایی نادر از سیمین» رسید.

تا آن زمان تماشاگران کمتر فیلمی شبیه به چهارشنبه سوری را در سینما دیده بودند و به همین خاطر فیلم فرهادی بین مردم و منتقدان بسیار با استقبال مواجه شد. نگاه رئالیستی فرهادی به خانواده‌ای در قلب پایتخت که در حال فروپاشی قرار دارند، برای بسیاری از مردم جذابیت داشت. فروپاشی اخلاقی خانواده‌ها با توسل به دروغ، خیانت و پنهانکاری، هشداری بود که فیلم‌سازی به جامعه مخابره می‌کرد.

حمید فرخ‌نژاد در کنار بازی تحسین‌برانگیز هدیه تهرانی، جزء عوامل موفقیت چهارشنبه سوری بود. فرخ‌نژاد با بازی در نقش مردی پنهانکار و خیانتکار به‌خوبی تماشاگر را تا پایان فیلم به دنبال خود می‌کشاند. او در چهارشنبه سوری بخش دیگری از بازی‌اش را به همگان نشان داد. او این بار به‌خوبی از نقش‌های قبلی‌اش فاصله گرفت و توانست نقش مردی درگیر با چالش‌های خانوادگی را بازی کند.

شروع دورانی تازه

بازی در چهارشنبه سوری» یک پرش بزرگ برای فرخ‌نژاد بود. فیلم در جشنواره‌ی فجر جوایز زیادی را کسب کرد و در سطح جهانی هم در چندین جشنواره شرکت کرد و برنده‌ی جوایز متعددی شد. از چهارشنبه سوری» به این سو، باید کارنامه‌ی بازیگری فرخ‌نژاد را به دوره‌ی جدیدی تقسیم کنیم؛ او وارد جریان تازه‌ای در سینما می‌شود و هر سال چند فیلم سینمایی برای اکران دارد.

نکته اینجاست که اگر فرخ‌نژاد پس از چهارشنبه سوری آن‌قدر فیلم بازی نمی‌کرد و با وسواس بیشتری نقش‌هایش را انتخاب می‌کرد، می‌توانست نقش‌های ماندگار بیشتری خلق کند. او گاهی در یک سال بیشتر از سه فیلم بازی می‌کرد و همین بازی کردن‌های پشت سر انرژی را از فرخ‌نژاد می‌گرفت.

در میان انبوه فیلم‌هایی که فرخ‌نژاد در آن سال‌ها بازی می‌کرد «آتشکار» بیشتر از بقیه دیده شد. فیلمی جسورانه با موضوعی اجتماعی از محسن امیریوسفی که برای چند سال مهر توقیف خورد و در نهایت به صورت محدود اکران شد. آتشکار به خاطر سوژه‌ی متفاوتش در همان اکران محدود هم بسیار دیده شد و نقدهای مثبتی دریافت کرد.

فصل از راه رسیدن فیلم‌های کمدی

در نیمه‌ی دوم دهه‌ی هشتاد با وجود تعداد زیاد فیلم‌های فرخ‌نژاد، او را در نقشی ماندگار و به یادماندنی نمی‌بینیم. او مشتی فیلم معمولی و تاریخ مصرف‌دار بازی می‌کند و هیچ‌کدام از آن‌ها به یک نقش مهم و تأثیرگذار برای او تبدیل نمی‌شود. دهه‌ی هشتاد این‌گونه به پایان می‌رسد تا در دهه‌ی نود، مرحله‌ی دیگری از بازیگری فرخ‌نژاد در سینمای ایران آغاز شود. بازی در فیلم‌های کمدی اتفاقی بود که تا پیش از این برای فرخ‌نژاد رقم نخورده بود و سعید سهیلی با «گشت ارشاد» فرخ‌نژاد را در ژانری تازه آزمایش کرد.

فیلم گشت ارشاد در سال ۱۳۹۰ جزء پرحاشیه‌ترین فیلم‌های آن سال بود. شش روز از اکران فیلم نگذشته بود که اکران فیلم به دلیل فشارها و حاشیه‌های زیاد متوقف شد و اصلاحیه خورد. هرچند فیلم اکران طولانی مدتی نداشت ولی در همان زمان کوتاه حسابی سروصدا به راه انداخت و پس از انتشار در شبکه‌ی نمایش خانگی بسیار جلب توجه کرد.

اگرچه فرخ‌نژاد با آتشکار ژانر کمدی را تجربه کرده بود، ولی با گشت ارشاد بازی او در نقش‌های کمدی بسیار جلب توجه کرد. با فاصله‌ای چند ساله از گشت ارشاد ما فرخ‌نژاد را پشت سر هم در فیلم‌های کمدی می‌بینیم. «گشت ارشاد ۲»، «خوب، بلد، جلف»، «میلیونر میامی»، «خانم یایا»،‌ «تگزاس» و «سامورایی در برلین» فیلم‌های کمدی هستند که فرخ‌نژاد در عرض چهار سال بازی کرد. فیلم‌هایی که بیشتر آن‌ها از کیفیت بالایی برخوردار نبودند و فقط برای فروش و گیشه ساخته می‌شدند.

بازیگر جدی چند سال پیش، حالا فقط در فیلم‌های کمدی بازی می‌کند و این یکی از قابلیت‌های فرخ‌نژاد در بازیگری را نشان می‌دهد او همان‌طور که در نقش شخصیت متعصب و خشن در عروس آتش بازی کرد یا در قالب هواپیما رُبا در ارتفاع پست رفته یا نقش مردی شکست خورده در زندگی مشترک را در چهارشنبه سوری بازی کرد، حالا در فیلم‌های کمدی هم بازی قابل قبولی ارائه می‌دهد. هرچند هرچه فرخ‌نژاد را در نقش‌های کمدی می‌دیدیم، بیشتر می‌فهمیدیم که جنس بازی و سینمای او به ژانر کمدی اختصاص ندارد و او در فیلم‌ها و شخصیت‌های جدی بسیار قابلیت درخشش دارد.

جسارت سهیلی در دادن یکی از نقش‌های اصلی گشت ارشاد به فرخ‌نژاد سبب شد تا دیگر کارگردانان هم به دنبال دادن نقش‌های کمدی به فرخ‌نژاد باشند. هرچند فیلم‌های کمدی این بازیگر سطح بالا و درخشان نیستند ولی بیشترشان جزء فیلم‌های پرفروش سینمای ایران در این سال‌ها به شمار می‌روند.

چند فیلم خوب کمتر دیده شده

اگر بخواهیم فلش‌بکی به کارنامه‌ی بازیگری فرخ‌نژاد بزنیم، او پس از بازی در سری اول فیلم گشت ارشاد در چند فیلم اجتماعی بازی می‌کند که نباید به‌سادگی از کنارشان رد شد. روح‌الله حجازی، در ادامه‌ی مسیر ساخت فیلم‌هایی با مضمون جدال میان سنت و مدرنیته در خانواده‌های ایرانی، دو فیلم را کارگردانی می‌کند که در هر دو فرخ‌نژاد نقش اصلی فیلم‌هایش را برعهده دارد.

«زندگی خصوصی آقا و خانم میم» و «زندگی مشترک آقای محمودی و بانو» دو فیلمی هستند که فرخ‌نژاد در هر دو در قالب مردی سنتی بازی قابل قبولی ارائه می‌دهد. به ویژه زندگی مشترک آقای محمودی و بانو دست روی موضوع حساسی می‌گذارد و به‌خوبی یکی از معضلات اساسی جامعه‌ی ایران در چند سال اخیر را روایت می‌کند.

فرخ‌نژاد در این فیلم نماینده‌‌ی خانواده‌ای سنتی است که ورود زوجی با تفکرات مدرن، زندگی‌اش را دچار تزلزل و آسیب می‌کند. فرخ‌نژاد که تا پیش از ورود مهمانان در پوسته‌ای از سنت زندگی کرده و یک زندگی سنتی داشته است، حالا با ورود مهمانان جذب جذابیت‌های مدرنیته ‌شده و همین دوگانگی سرآغاز اتفاقات ناخوشایندی برای خودش و خانواده‌اش می‌شود.

در همان سال‌های آغازین دهه‌ی نود، فرخ‌نژاد فیلم «استرداد» را بازی می‌کند که در ژانر تاریخی جزء فیلم‌های خوب سینمای ایران به شمار می‌رود. او به خاطر بازی در این فیلم جایزه‌ی بهترین بازیگر نقش اول مرد را از جشنواره‌ی‌فجر می‌برد تا به یکی از پرافتخارترین بازیگران سینمای ایران تبدیل شود.

تنزل جایگاه بازیگری

کارنامه‌ی بازیگری حمید فرخ‌نژاد ترکیبی متنوع از ژانر و فیلم‌های مختلف است. او تجربه‌ی بازی در فیلم‌های اجتماعی، کمدی، تاریخی، جنگی را دارد و حتی خودش را در فیلم‌های کودک و وحشت هم محک زده است. او جسارت پرداختن به نقش‌های مختلف را داشته و معمولا به‌خوبی از پس نقش‌هایش برآمده است.

آنچه تصویر فرخ‌نژاد را در ذهن مخاطبان پررنگ می‌کند بازی او در فیلم‌های اجتماعی است. بازی در نقش مرتضی در چهارشنبه سوری همچنان در خاطر مخاطبان می‌درخشد یا نقش قاسم در ارتفاع پست جزء ماندگارترین نقش‌های این بازیگر است. با این حال شاید تماشاگران جوان‌تر بیشتر او را با نقش‌های کمدی‌اش در دهه‌ی نود در فیلم‌هایی مثل گشت ارشاد به یاد بیاورند.

در یک نمای کلی از فعالیت فرخ‌نژاد در این سال‌ها روند کیفی بازی او را باید نزولی بدانیم. او از بازی در فیلم‌های خسرو سینایی، ابراهیم حاتمی‌کیا و اصغر فرهادی به بازی در فیلم‌های گیشه‌پسند و گاه نازل رسیده است. این سیر برای یک بازیگر حرفه‌ای می‌تواند فاجعه‌ باشد.

البته باید این نکته را هم در نظر گرفت که سینمای ایران در این سال‌ها با افت کیفی روبه‌رو بوده است. دیگر مثل گذشته سینما جایی برای بیان اندیشه و دغدغه نیست و تهیه‌کنندگان و فیلم‌سازان بیشتر به سودآوری و جیبشان فکر می‌کنند. این بزرگترین ضربه‌ای است که سینمای ایران در این سال‌ها خورده است. بازیگران هم از این قاعده مستثنی نیستند و بازی در فیلم‌های کمدی برایشان سودآوری بیشتری دارد؛ هر چند به قیمت خراب کردن کارنامه‌ی کاری و جایگاهشان در سینما باشد.

حمید فرخ‌نژاد هم در این سال‌ها همراه این موج حرکت کرده و با وجود اینکه خودش انسانی با دغدغه‌های اجتماعی است ولی جای خالی فکر، تعهد و دغدغه‌ی اجتماعی در فیلم‌های سال‌های اخیرش به‌شدت خالی بوده است. باید دید فرخ‌نژاد در آینده به کدام سمت و سویی می‌رود و دوباره می‌تواند کارگردانان بزرگ و صاحب‌نام را برای همکاری سمت خود بکشد یا در حد همین کمدی‌های سطحی و نازل می‌ماند؟