برای تشکیل مجلسی قوی، باید از لیستهای فرعی عبور کنیم. همان استدلالی که شما را متقاعد میکند به افرادی که داخل لیستها نیستند رأی ندهید، همان استدلال هم میگوید که نباید سراغ لیستهایی با اقبال کمتر در میان مردم بروید.به گزارش همشهری آنلاین، دانیال معمار؛ سردبیر روزنامه همشهری نوشت: هر دورهای، ادبیات خاص خودش را دارد. ما اکنون در دورهای زندگی میکنیم که بالاترین حیثیت یک نظام، مشارکت مردم آن در امر حکومتداری است. سادهتر آن میشود اینکه امروز گرههای کشور باید بهدست خود مردم با رفتن پای صندوق رأی و انتخاب افراد اصلح باز شود. حالا مهمترین سؤال این است: به چهکسی رأی بدهیم؟ بالاخره یک فرد هر قدر هم که در شناخت کاندیدای اصلح تلاش کند باز هم شاید بهدلیل تعدد کاندیدا در شهرهایی مثل تهران، نتواند به ۳۰ انتخاب درست برسد. اینجاست که اهمیت لیستهای انتخاباتی مشخص میشود؛ لیستهایی که در هر دوره تعدادشان بیشتر میشود؛ لیست صدای ملت، لیست صدای مردم، لیست شورای وحدت، لیست ائتلاف جبهه انقلاب و چند لیست ریز و درشت دیگر این روزها کاندیداهای موردنظرشان را اعلام کردهاند. از فلان سخنران و عدالتخواه بگیرید تا بازماندگان از فهرستهای اصلی، لیستی جداگانه به مردم ارائه دادهاند که در مجموع تعداد آنها را به بیشتر از انگشتان ۲ دست رسانده است. اشتراک کم افراد در این فهرستها هم مشکل را بزرگتر کرده است. برخی لیستهای فرعی اصلا هیچ فصل مشترکی با دیگر فهرستها ندارند. خب، حالا و در این شرایط چه باید کرد؟ ملاکمان در اعتماد به لیستها چه چیز باید باشد؟
اولین نکته این است که یادمان باشد هیچکدام از این لیستها، آرمانی نیستند. قطعا قرار نیست تمام نمایندگان یک لیست، همه ایدهآلهای مورد نظر ما را داشته باشند. در مقام مقایسه، شاید ما کاندیدایی در خارج از فهرست را به افرادی در داخل یک لیست ترجیح دهیم؛ حتی ممکن است به برخی از نامها در یک فهرست انتقادهایی هم داشته باشیم یا شاید ایرادهایی را متوجه فرایند شکلگیری این لیستها بدانیم، اما یادمان باشد که حصول نتیجه و پیروزی در انتخابات، از راه همگرایی در آرا و رأیدادن به لیستها میگذرد.
مهمترین محک و معیار برای انتخاب لیستها، همان چیزی است که مقام معظم رهبری هم بر آن تأکید کردهاند؛ اینکه ببینیم چه کسانی این فهرستها را به مردم ارائه دادهاند. هر لیست حاصل خردجمعی گروهی است که معمولا آدمهای شناختهشدهای هستند. میتوانیم ملاکهایمان را با افراد ارائهدهنده این لیستها محک بزنیم و در صورت همخوانبودن، به فهرست ارائه شده اعتماد کنیم.
اما نکته مهم بعدی این است که برای تشکیل مجلسی قوی، باید از لیستهای فرعی عبور کنیم. همان استدلالی که شما را متقاعد میکند به افرادی که داخل لیستها نیستند رأی ندهید، همان استدلال هم میگوید که نباید سراغ لیستهایی با اقبال کمتر در میان مردم بروید. اختلاف میان فهرستها، بر سر تفاوت سلیقههاست، نه بر سر اصول. فصل مشترک، اعتقاد به اسلام، جمهوری اسلامی، قانوناساسی و ولایت فقیه است. اینجا فقط عرصه انتخاب بین سلیقههاست. باید «فهرست خوبی» را که احتمالا رأیآوری بیشتری دارد به «آدمهای خوبتری» که احتمال ورودشان به مجلس بسیار کمتر است، ترجیح دهیم. وقتی همه این فصل مشترک را دارند و میتوانند هدف از حکومت اسلامی را محقق سازند، دیگر اختلاف سلیقه چه معنایی میدهد؟ مثلا یک گروه میخواهد بنگاههای کوچک اقتصادی را توسعه دهد و گروه دیگری به فکر رونق بنگاههای بزرگ است. باید حواسمان باشد که این اختلافسلیقهها، مبنای تصمیمگیری نشود و مسئله و محک اصلی، پایبندی به اصول، معرفیکنندگان و میزان رأیآوری یک لیست باشد.