بهترین کتاب‌های هوشنگ ابتهاج ملقب به سایه

بهترین کتاب‌های هوشنگ ابتهاج ملقب به سایه

عکس مشهوری وجود دارد که نشان می‌دهد نیما یوشیج، پدر شعر نو پوستین به تن در کنار چهار جوان که بعدها چهره‌های مشهوری شدند، نشسته است. از آن چهار نفر که سیاوش کسرایی، مرتضی کیوان، احمد شاملو و امیر هوشنگ ابتهاج بودند، تنها نفر آخر مانده بود که او هم یک سال پیش درگذشت.

امیر هوشنگ ابتهاجِ را پیر پرنیان‌اندیش نامیده‌اند. او یکی از شعرا و ادیبان آتش‌به‌جان در دهه‌ی ده و بیست شمسی بود که بین شعر کلاسیک و مدرن فارسی حرکت کرد و حافظانه‌ترین شاعر سده‌ها لقب گرفت و آثار خواندنی منتشر کرد. در این مطلب ۶ کتاب او را معرفی می‌کنیم. اما پیش از آن زندگی‌اش را مرور می‌کنیم.

هفته‌ی اول اسفندماه ۱۳۰۶، دل آسمان رشت گرفته بود و سوز سرما تا مغز استخوان نفوذ می‌کرد. بغض ابرها شکسته بود و می‌باریدند که از خانه‌ی «آقاخان ابتهاج» یکی از مردان سرشناس شهر صدای هلهله برخاست. او صاحب پسری شده بود که امیر هوشنگ نامیده شد.

نخستین فرزند ذکور «آقاخان» در خانواده‌ای شناخته شده رشد کرد. پدرش رئیس بیمارستان پورسینای رشت بود. ابراهیم ابتهاج‌الملک، مسئول گمرک رشت که توسط یکی از جنگلی‌ها به قتل رسید، پدربزرگش بود. ابوالحسن، عمویش نیز بعدها مدیرعامل سازمان برنامه و بودجه و بانک ملی ایران شد.

پسر شیطان که یک جا بند نمی‌شد و والدین‌اش را ذله کرده بود، اصرار داشت نقاشی کند و مجسمه بسازد. فاطمه خانم – مادرش – برای آن‌که بچه‌ی هشت‌ساله را آرام کند، او را تابستان‌ها به خانه‌ی خیاطی مشهور و موسیو یرواندی، نوازنده‌ی ارکستر سمفونی تهران، می‌فرستاد تا خیاطی یاد بگیرد و مشق ویولن کند.

روزها گذشت و پسر یکی‌یک‌دانه‌ی خاندان ابتهاج به مرحله‌ای رسید که اجازه یافت تنها از خانه خارج شود. زمانی که برق به رشت رسیده و گوش کردن به رادیو نیز متداول شده بود، امیر هوشنگ به کافه قنادی گلستان می‌رفت. آن‌جا می‌نشست. آن‌قدر بستنی می‌خورد تا ساعت هشت‌و‌نیم برسد، برنامه‌ی موسیقی شروع شود و ترانه‌های دلکش، ادیب خوانساری و … را بشنود. آوازها را می‌شنید و حفظ می‌کرد. به خانه که می‌رسید غزل خوانده شده را جلوی رویش می‌گذاشت و آواز را تکرار می‌کرد. چنین بود که به شعر کشیده شد. اما هیچ‌وقت موسیقی برایش درجه‌ی دوم نشد.

در ابتدای دهه‌ی دوم عمر بود که احمد شاملو در خانه‌ی پدری پیدایش کرد و درباره‌ی نیما گفت‌و‌گو کردند. امیر هوشنگ بیست و چهارساله وقتی رشت، شهر سیاسی و روشنفکری، را ترک کرد و در سال ۳۰ وارد پایتخت شد، انتشارات صفی‌علی‌شاه، نخستین دفتر شعرش را با نام «سراب» منتشر کرد. روز بعد در کافه فردوسی چای می‌نوشید که جوانی بدحال با محاسن ژولیده اجازه‌ی نشستن خواست. او مرتضی کیوان بود. ساعت‌ها درباره‌ی مقدمه و شعر آخر کتاب که مصرع‌های کوتاه و بلند داشت حرف زدند.

در این دوران بود که بعد از آشنایی با سیاوش کسرایی گروه چهارنفره‌ای – احمد شاملو، مرتضی کیوان، سیاوش کسرایی و امیر هوشنگ ابتهاج – تشکیل شد که بعدها مشهور شدند. آن‌ها در ابتدای یکی از ماه‌های سال ۳۰ پدر شعر نو را در محل کارش، اداره‌ی نگارش، دیدند و با او همراه شدند.

روزی از بهترین روزها، امیر هوشنگ که «سایه» تخلص می‌کرد همراه با دکتر محمد امین ریاحی برای دیدار شهریار، شاعر شناخته شده، به خیابان ژاله، کوچه‌ی فلاح رفتند. شهریار در را باز کرد. سایه گفت: «مهمان ناخوانده می‌پذیری؟» جوانان بعد از اجازه‌ی شاعر کنارش نشستند، شعرهایش را خواندند و ریشه‌های رفاقت را گستراندند.

سایه که عاشق شعر و موسیقی بود، بعد از پشت سر گذاشتن تجربه‌ی شیرین خوانده شدن آثارش در  صفحات شعر مجلات، قرار گرفتن دفتر شعرش بر پیشخان کتاب‌فروشی‌ها و مدیریت‌عامل شرکت سیمان تهران، در بهار سال ۵۱ به رادیو رفت. او که سال‌ها گوش به رادیو داشت و جانش در ترانه‌ها و آواز‌هایش بود، رفت تا بر آن هنر اثر بگذارد. حاصل عمر ابتهاج در دوره‌ی شش ساله‌ی – خرداد ۵۱ تا شهریور ۵۷ – فعالیت در رادیو به باور اهل نظر نه تنها ۲۰۱ برنامه‌ی گل‌های تازه و ده‌ها گلچین، بلکه خاطره‌ی خوشی است که از هم‌نشینی موسیقی و شعر هماهنگ در اذهان مردم مانده است.

با نگاه به نود و شش سال زندگی شاعر می‌توان گفت «سایه» زبان فاخر مردم ساده چه در شعر، چه زمانی که شعر در قالب ترانه جان تازه می‌گیرد، بود. او در همه‌ی عمر مردم را جست و برای آزادی‌شان تلاش کرد.

۱- حافظ به سعی سایه

هوشنگ ابتهاج که به تخلص شعری‌‏اش «سایه» بیشتر شهرت دارد، از شاعران و موسیقى‏‌شناسان نامدار بود که هم در شعر نو  و کلاسیک مهارت داشت. در میان جمع عظیم شاعران غزل‌سراى بعد از حافظ کمتر شاعرى توانسته مثل سایه حافظانه غزل بسراید. او که سال‌ها همنشین نیما یوشیچ و شهریار بود از سال ۱۳۶۳ کار تصحیح دیوان حافظ را شروع و در سال ۱۳۶۶ به پایان رساند.

«حافظ به سعى سایه» مشتمل بر ۴۸۴ غزل است (در ۴۱۸۴ بیت) و چهار قصیده و مثنوی‌هاى آهوى وحشى و ساقى‏نامه و مغنى‏نامه، بدون رباعیات، با بعضى از قطعات و با درج غزل‌هاى منسوب و مشکوک در بخشى جداگانه، متون مبناى تصحیح او مجموعا ۳۰ یا ۳۱ نسخه است که ۱۶ نسخه‌ی آن متعلق به نیمه‌ی اول قرن نهم است و مبناى اصلى تصحیح و مقابله بوده است و ۱۵ نسخه‌ی دیگر بیشتر مشورتى بوده است، تا مبناى مقابله و مقایسه.

او نسخه‏‌هاى چهارده‌گانه‌ی مبناى تصحیح دکتر خانلرى را با تلاش بسیار به دست آورد و همه‌ی نسخه‏‌هاى ۳۰ یا ۳۱ گانه‌ی اساسى یا مشورتى را با چاپ یک صفحه از هر کدام، در دیوان حاضر معرفى کرد. وضعیت هر غزل در نسخه‌ بدل‌هاى مهم را به صورت جدولى مرکب از اعداد و ارقام و نشانه‌‏ها در زیر هر غزل در هر صفحه آورد.

متن با حروف سیاه بدر (۱۴/۵ بر روى پایه ۱۹/۵)، و حواشى یعنى همان جدول‌ها با حروف ۱۰ نازک بدر چاپ شده است. ابیات غزل‌ها به شکل کلاسیک غزل یعنى در یک سطر هم‌طراز آمده است. گذاشتن کسره‏‌هاى اضافى با قلمى نازک‌تر از حروف متن و تنظیم فاصله به جاى حروف مخصوصا در کلمات قافیه در ردیف و نظم دادن همه‌ی ابیات و مصرع‌ها از دو سمت خواندن متن را ساده‌تر کرده است.

در بخشی از «حافظ به سعی سایه» که توسط نشر کارنامه منتشر شده، می‌خوانیم:

«به نور باده برافروز جام ما / مطرب بگو که کار جهان شد به کام ما / پیاله عکس رخ یار دیده‌ایم / ای بی‌خبر ز لذت شرب مدام /بود کرشمه و ناز سهی‌قدان / کاید به جلوه سرو صنوبر خرام»

کتاب حافظ به سعی سایه اثر هوشنگ ابتهاج

۲- بانگ نی

«بانگ نی» عنوان مثنوی نسبتا طولانی است که در طول سالیان و در مراحل متعدد ساخته شده است. این اثر در وزن مثنوی معنوی سروده شده و مشتمل بر نزدیک به چهارصد و هشتاد بیت است. منظومه با ابیاتی آغاز می‌شود که مثل نام و قالب و وزن آن از اثر مثنوی معنوی الهام گرفته است.

اشعار این مثنوی بارها توسط شاعر بازبینی شده متاثر از اعدام مرتضی کیوان و مرگ احسان طبری در طول بیش از ۴۵ سال کامل شد. آنچه «بانگ نی» را از بقیه‌ی مثنوی‌های زبان فارسی جدا می‌کند، تفاوت اندیشه است. شاعر بر اساس دانش، اطلاع، رویدادها، رنج و آرمان‌های انسانی دست‌کم در هشت دهه‌ی گذشته زندگی کرده این اثر را سرود.

«بانگ نی» در موسیقی ایرانی نیز شعری شناخته شده است. اولین بار محمدرضا شجریان آن را در مایه‌ی بیات ترک خواند. بعد از او محمدرضا لطفی آن را در مایه‌ی شوشتری با صدای شهرام ناظری منتشر کرد.

در بخشی از مثنوی «بانگ نی» که توسط نشر کارنامه منتشر شده، می‌خوانیم:

«باز بانگی از نیستان می‌رسد / غم به داد غم‌پرستان ‌می‌رسد / بشنوید این شرح هجران بشنوید / با نی نالنده همدستان شوید / آن نفس کز این شب نومیدوار   / برگشاید خنده خورشیدوار / آن نفس کز شوقِ شورانگیز وی / بردمد از جانِ نی صدهای و هی… / نی مدد می‌خواهد از ما ای نفس / هان به فریاد دل تنگش برس / سال‌ها ناگفته ماند این شرح درد / دردمندی خوش نفس سر برنکرد…»

کتاب بانگ نی اثر هوشنگ ابتهاج انتشارات کارنامه

۳- تاسیان

این دفتر شعر به انتخاب شاعر، شامل شعرهایی شده که او در فاصله ۱۳۲۵ تا ۱۳۸۰در قالب «شعر نو» سروده و بسیاری از آن‌ها در مجموعه‌های ترکیبی قبل سایه نیز منتشر شده‌اند. سایه شاعر آرام و نسبتا منزوی، کسی بود که عمدتا به دلیل غزل‌های بسیار مشهورش شناخته می‌شود. او از نظر زمانی و تاریخی سرایش غزل و شعر نو را با هم آغاز کرد. البته چربش غزل‌های او هم در ذهن مخاطبان و هم در حوزه‌ی نقد شعرش بیشتر بوده ولی نباید فراموش کرد که او پی‌درپی و تا درگذشت‌اش به نوشتن شعر نو مشغول بود. «تاسیان» بر اساس همین روال گزینش و منتشر شده است. مخاطب مجموعه‌ی «تاسیان» می‌تواند فارع از بحث فنی و نقد شعر با شاعری روبه‌رو شود که این‌بار و در این اشعار تلاش می‌کند با زبانی صریح‌تر حرف بزند. اشعار معروفی مثل «کاروان» یا «ارغوان» از جمله آثار نو او هستند که در کنار بعضی از غزل‌هایش در خاطر اهل شعر باقی مانده. به این دلیل این مجموعه شعر روی دیگر شعر سایه است. مخاطب با مطالعه‌ی این کتاب پی می‌برد که انسان درد کشیده و رنج دیده‌ی اشعار هنوز ایستاده و می‌خواهد زنده بودنش را اثبات کند.

در بخشی از کتاب «تاسیان» که توسط نشر کارنامه منتشر شده، می‌خوانیم:

«ای دریغا چه گلی ریخت به خاک / چه بهاری پژمرد / چه دلی رفت به باد / چه چراغی افسرد / هر شب این دلهره طاقت‌سوز / خوابم از دیده ربود / هر سحر چشم گشودم نگران / چه خبر خواهد بود؟ / سرنوشت دل من بود در این بیم و امید.»

کتاب تاسیان اثر ه ا سایه

۴- سیاهمشق؛ از بهترین کتاب‌های هوشنگ ابتهاج

این کتاب مجموعه‌ای از چهار دفتر شعر (سیاه‌مشق‌ها) هوشنگ ابتهاج همراه با یازده شعری است که اولین‌بار در این اثر منتشر شده. سیاه‌مشق‌ها دربردارنده‌ی تعدادی از مشهورترین غزل‌ها، مثنوی‌ها، رباعی‌ها و قطعات – در کوچه‌سار شب، بیداد همایون، آینه در آینه، زندان شب یلدا، زبانِ نگاه، بهانه، حصار، هنر گام زمان، راهی و آهی، مهرگیا، سماع سرد، غروب چمن و… – سایه هستند.

یکی از به‌یاد‌ماندنی‌ترین مثنو‌ی‌های سایه با نام «سماعِ سوختن» در این دفتر آمده است. او درباره‌ی سرایش این مثنوی می‌گوید: «در سال ۱۳۳۴ دو بیت شعر ساختم. گاه که دوستان آن را می‌شنیدند، می‌گفتند حیف است که دنباله‌اش را نمی‌گیرید. یک روز رفتم باغچه را آب دادم. آمدم توی اتاق نشستم کنار میز و یکسره نوشتم. شعر در سال ۱۳۵۸ به پایان رسید.»

در بخشی از کتاب «سیاه مشق» که توسط نشر کارنامه منتشر شده، می‌خوانیم:

«عشق شادی است / عشق آزادی‌ست / عشق آغاز آدمی‌زادی‌ست / عشق آتش به سینه داشتن است / دم همت بر او گماشتن است / عشق شوری ز خود فراینده‌ست / زایش کهکشان زاینده‌ست / تپش نبض باغ در دانه‌ست / در شب پیله رقص پروانه‌ست / جنبشی در نهفت پرده‌ی جان / در بن جان زندگی پنهان / زندگی چیست؟ عشق ورزیدن / زندگی را به عشق بخشیدن / زنده است آن‌که عشق می‌ورزد / دل و جانش به عشق می‌ارزد.»

کتاب سیاه مشق اثر هوشنگ ابتهاج انتشارات کارنامه

۵- راهی و ماهی؛ از بهترین کتاب‌های هوشنگ ابتهاج

این کتاب منتخبی از هفت دفتر شعر از امیرهوشنگ ابتهاج (سایه) – سراب، شبگیر، زمین، چند برگ از یلدا، یادگار خون سرو، سیاه مشق و راهی و آهی – است. در ابتدای کتاب، یادداشتی با نام «از چشمه‌ی روشن» به قلم دکتر غلامحسین یوسفی گنجاده شده که مختصات غزل‌های سایه را بررسی کرده است. در بخشی از کتاب «راهی و ماهی» که توسط نشر سخن منتشر شده، می‌خوانیم:

«روزی که بازوان بلورین صبحدم / برداشت تیغ و پرده‌ی تاریک شب شکافت / روزی که آفتاب / از هر دریچه تافت / روزی که گونه و لب یاران هم‌نبرد / رنگ نشاط و خنده‌ی گمگشته بازیافت / من نیز بازخواهم گردید آن زمان / سوی ترانه‌ها و غزل‌ها و بوسه‌ها / سوی بهارهای دل‌انگیز گل‌فشان / سوی تو، عشق من»

کتاب راهی و آهی اثر هوشنگ ابتهاج

۶- هدیه؛ از بهترین کتاب‌های هوشنگ ابتهاج

این اثر مجموعه‌ای از بهترین اشعار «امیرهوشنگ ابتهاج» است که خود شاعر آن‌ها را دست‌چین کرده بود تا به هما اعلم، زن عمویش، هدیه دهد. «هدیه» شامل برخی از بهترین و معروف‌ترین غزل‌های سایه است که توسط خوانندگان مشهوری مثل محمدرضا شجریان، شهرام ناظری، علیرضا افتخاری و… اجرا شده‌ است. در این اثر می‌توان با شعرهای عاشقانه، ملودیک و معنادار شاعر آشنا شد و از زبان و سبک ناب و جذاب‌اش لذت برد.

در بخشی از کتاب «هدیه» که توسط نشر سخن و موقوفات دکتر افشار منتشر شده، می‌خوانیم:

«درین سرای بی‌کسی، کسی به در نمی‌زند / به دشت پرملال ما پرنده پر نمی‌زند / یکی ز شب گرفتگان چراغ بر نمی‌کند / کسی به کوچه‌سار شب در سحر نمی‌زند / نشسته‌ام در انتظار این غبار بی‌سوار / دریغ کز شبی چنین سپیده سر نمی‌زند / گذرگه‌ای است پر ستم که اندر او به غیر غم / یک صلای آشنا به رهگذر نمی‌زند / دل خراب من دگر خراب تر نمی‌شود / که خنجر غمت از این خراب تر نمی‌زند.»

کتاب هدیه اثر امیر هوشنگ ابتهاج انتشارات سخن